تصویرسازی: آتلانتیک. منابع: موسسه ساندنس؛ Neon Films/Rosamont؛ Luka Cyprian؛ A24؛ Lars Erlend Tubaas Øymo.
تصویرسازی: آتلانتیک. منابع: موسسه ساندنس؛ Neon Films/Rosamont؛ Luka Cyprian؛ A24؛ Lars Erlend Tubaas Øymo.

۱۰ فیلم مستقل که در سال ۲۰۲۵ باید تماشا کنید

جشنواره فیلم ساندنس امسال دقیقاً آن ماشین تبلیغاتی نبود که این رویداد از دیرباز به عنوان آن عمل می‌کرده است—جایی که توزیع‌کنندگان جنگ‌های پیشنهادی هشت رقمی را برای تحسین‌شده‌ترین نمایش‌های برتر به راه می‌اندازند و حداقل یک یا دو رقیب جوایز آینده شروع به کار می‌کنند. شاید به این دلیل باشد که اختلالات متعددی اخیراً صنعت فیلم را متزلزل کرده است. استودیوها پس از همه‌گیری از کرایه کم‌هزینه‌تر دور شده‌اند و اعتصابات چند ماهه انجمن بازیگران سینما و انجمن نویسندگان آمریکا تولید را در سال ۲۰۲۳ متوقف کرد. یا شاید به این دلیل است که خود ساندنس، که از سال ۱۹۸۱ به شکلی در پارک سیتی، یوتا، فعالیت می‌کند، آماده جابجایی است: این مؤسسه مستقل از شهر کوچک اسکی که هر اواخر ژانویه برای یک دوره تب‌آلود تسخیر می‌کند، بزرگ‌تر شده است.

ساندنس در هر کجا که به پایان برسد—سه فینالیست برای نقل مکان مورد انتظار آن در سال ۲۰۲۷ عبارتند از Salt Lake City، Boulder و Cincinnati—این جشنواره احتمالاً باید با آشفتگی‌های جاری در دنیای سینمای مستقل مقابله کند. به نظر می‌رسد فیلم‌های کم‌هزینه زمان سخت‌تر و سخت‌تری برای یافتن مخاطبان پرده بزرگ دارند، اما رویداد سال گذشته برخی از بازدیدهای هنری مانند یک درد واقعی و یک مرد متفاوت و طرفدار فیلم تلما را تولید کرد. بیش از چند گوهر دیگر در میان محصول ۲۰۲۵ نمایش داده شدند. در زیر ۱۰ فیلمی آورده شده است که به طور ویژه با ما طنین انداز شدند.


اگر پا داشتم، بهت لگد می‌زدم (A24، تاریخ انتشار TBD)

این داستان در مورد فرزندپروری با شدت خردکننده جواهرات برش نخورده روایت می‌شود (لعنتی، یکی از تهیه‌کنندگان یک برادر Safdie است). همچنین اولین فیلم بلند نویسنده-کارگردان مری برونشتاین در ۱۷ سال گذشته است—و یک شگفتی ناآرام، که با یک اجرای اصلی خیره‌کننده و یک هوای ناخوشایند و بی‌رحمانه قدرت می‌گیرد. رز بیرن در نقش لیندا بازی می‌کند که شوهرش ماه‌ها برای یک سفر کاری دور است. دخترش که چهره‌اش هرگز دیده نمی‌شود، از یک بیماری نامشخص رنج می‌برد که نیاز به استفاده از لوله تغذیه دارد. این فیلم که عمدتاً در نمای نزدیک فیلمبرداری شده است، از طریق یک سری بحران‌های کوچک، حس فاجعه را ایجاد می‌کند، زیرا لیندا با مسئولیت مادری و این احساس که اساساً برای آن ساخته نشده است، دست و پنجه نرم می‌کند. بیرن فوق‌العاده است، اما مکاشفه واقعی کونان اوبراین در نقش درمانگر متفکر و نامتعادل او است. این یک کودتای بازیگری است که واقعاً حس ابتکار برونشتاین را برجسته می‌کند.  — دیوید سیمز


ضیافت عروسی (خیابان بلیکر، در سینماها ۱۸ آوریل)

به نظر می رسد این درام کمدی عاشقانه، بازسازی فیلم جذاب سال ۱۹۹۳ آنگ لی، این پتانسیل را داشته باشد که کاملاً پوچ شود. این داستان آنجلا (کلی ماری تران) است که برای تأمین مالی روش IVF که او و شریک زندگی‌اش (لیلی گلادستون) برای آن تلاش می‌کنند، اقدامات غیر عاقلانه‌ای انجام می‌دهد: او با همخانه‌ی ثروتمند و همجنس‌گرای زنان (هان گی چان) به خاطر پولش ازدواج می‌کند و در عین حال برای او گرین کارت تهیه می‌کند. این یک راه‌حل غیرقانونی پیچیده است که به تدریج احمقانه‌تر می‌شود، اما اندرو آن کارگردان (جزیره آتش) و گروه بازیگران جذابش—از جمله بوون یانگ، جوآن چن و میناری از یو-جونگ یون—پیچیدگی‌های توپ پیچیده را زمینی نگه می‌دارند. آسیب‌پذیری زندگی‌کرده فیلم، گرمای صمیمانه نسخه اصلی را تداعی می‌کند.  — شرلی لی


متاسفم عزیزم (A24، تاریخ انتشار TBD)

اولین کارگردانی ایوا ویکتور، کمدین و بازیگر، جایزه فیلمنامه این جشنواره را از آن خود کرد و یکی از معدود نبردهای خرید سال را برانگیخت و در نهایت به قدرت مستقل A24 ختم شد. به راحتی می‌توان فهمید که چرا این فیلم استودیوها را هیجان‌زده کرده است—ویکتور تسلط کاملی بر دیالوگ‌های پراکنده و کنایه‌آمیز دارد و به فیلمش احساس سبکی می‌دهد که موضوع تاریک آن را پنهان می‌کند. او نقش آگنس را بازی می‌کند، یک محقق جوان که به طرز کنایه‌آمیزی باهوش است، اگرچه کمی سرگردان است. با این حال، زندگی او زمانی دگرگون می شود که توسط یک مربی مسن تر مورد آزار جنسی قرار می گیرد. متاسفم عزیزم در مورد پیمایش در پیش پا افتادگی خسته کننده تروما است و اینجاست که تأثیر بی تفاوت ویکتور واقعاً کار می کند. درد ناشی از آنچه او در حال گذراندن است واضح است، همانطور که احساس ماندگار ناتوانی او در مواجهه با بی تفاوتی نهادی است. به عنوان یک قطعه روحی با طنز تلخ، این فیلم به خوبی کار می کند.  — دی. اس.


رویاهای قطار (پخش جریانی در نتفلیکس، تاریخ انتشار TBD)

فیلم جدید کلینت بنتلی، کارگردان، برای من یک سورپرایز بزرگ بود. اولین فیلم او، جوکی، تأثیر کمی بر منتقدان گذاشت و اقتباس از اثر دنیس جانسون، رمان‌نویس، مدت‌هاست که یک کار سینمایی دشوار بوده است. (فیلمساز مشهور کلر دنیس’s ستارگان در ظهر یک نمونه اخیر و بسیار ناقص است.) اما رویاهای قطار یک پیروزی کوچک است، یک حماسه زندگی غنایی و آرام که با وسعت یک حماسه بزرگ آمریکایی عکاسی شده است. جوئل ادگرتون بهترین کار حرفه ای خود را در نقش رابرت گرینر، کارگری که در اوایل قرن بیستم در راه آهن سراسر کشور کار می کند، انجام می دهد. او در حالی که شاهد انواع آشفتگی های سیاسی است، عشق، شادی و تراژدی را تجربه می کند. بنتلی با ظرافت این وزن روایی را کنترل می کند. من امیدوارم که نتفلیکس که این فیلم را خریداری کرده است، به چنین اثر برجسته ای اجازه دهد تا به پرده های بزرگ راه یابد.  — دی. اس.


داستان های محلی

Heidi Ewing و Rachel Grady مستندسازان در داستان های جوامعی تخصص دارند که در حاشیه یا در شرایطی شدید وجود دارند. پسران باراکا به مدرسه شبانه روزی روستایی کنیا نگاه می کند. یکی از ما جامعه حسیدی بروکلین را بررسی کرد؛ و اردوگاه عیسی که نامزد اسکار شد، در نهایت منجر به تعطیلی اردوگاه تابستانی کاریزماتیک شد که در آن حفاری می کرد. داستان های محلی یک برنامه آموزشی بسیار عجیب و غریب تر را برای بررسی انتخاب می کند: یک "سال فاصله" نه ماهه در شمال نروژ که در طی آن بچه ها در مورد مهارت های بقا در فضای باز، نحوه ماش با دسته ای از هاسکی ها و سایر جنبه های زندگی در بیابان یخ زده یاد می گیرند. نوجوانان که از یک مجموعه متقاضی در سراسر جهان جذب شده اند، دسته ای جذاب و دست و پا چلفتی هستند و مناظری که در آن ها پرتاب می شوند، زیبا و چشمگیر هستند. اما جذابیت Ewing و Grady بیشتر به روش های قابل ارتباطی است که جوانان از نظر اجتماعی و عاطفی رشد می کنند، حتی در یک محیط غیر معمول.  — دی. اس.


بی‌همتا

دو مرد که در غم از دست دادن خواهر و برادرهای دوقلوی یکسان خود هستند، در یک گروه پشتیبانی عاطفی ملاقات می کنند و برای مقابله با رنج خود، یک رابطه نگران کننده هم وابسته ایجاد می کنند. علیرغم مقدمه سنگین، بی‌همتا در واقع یک کمدی است—یک کمدی تلخ، گزنده و شیک که دائماً بر روی یک طناب سفت کننده لحنی بین ملودرام پرتنش و یک نمایش مسخره خالص قدم می زند. رومن کله پوک (دیلن اوبراین) و دنیس زیرک (جیمز سوئینی، نویسنده-کارگردان فیلم نیز) در ابتدا متضاد به نظر می رسند. اما همانطور که دوستی آنها شکوفا می شود و به دلیل جذابیت دنیس به رومن پیچیده می شود، داستان نیز تغییر می کند و یک پیچ و تاب را پس از دیگری آشکار می کند که هر کدام غم انگیزتر و در عین حال به طرز عجیبی لذت بخش تر از قبلی است. اوبراین عالی است و اگرچه سوئینی هرگز به اوج عملکرد همبازی خود نمی رسد، اما این دو شیمی بسیار جذابی را به اشتراک می گذارند. آنها فقط مردان تنهایی هستند که سعی می کنند خلاهایی را پر کنند که نمی فهمند.  — اس. ال.


لباس های ساده

این تریلر روانشناختی پرخاشگرانه درباره یک پلیس مخفی پنهان می تواند تماشایش سخت باشد. اولین فیلم بلند کارمن امی، فیلمساز، لباس های ساده لوکاس را دنبال می کند (تام بلیث با تنظیم دقیق)، که دیدگاه او اغلب از طریق فیلم های VHS تکان دهنده و کم کیفیت ارائه می شود. انگار که این شخصیت همه چیز را از طریق دوربین مدار بسته می بیند. با این حال، انتخاب های کارگردان به طور موثری پارانویای قهرمان داستان خود را به تصویر می کشد: برای لوکاس که وظیفه دارد مردان همجنس گرا را برای افشای خود طعمه کند، هر ملاقات با یک هدف هم هیجان و هم وحشت را به طور مساوی برمی انگیزد. شرم او به زودی باعث می شود که او از جا در برود. گذشته و حال او در ذهن او با هم برخورد می کنند—و هنگامی که او عاشق یک علامت، اندرو (راسل تووی) می شود، آزمایش فیلم تهاجمی تر می شود و تلاش لوکاس برای درک هویت خود در میان تلاش های مخفیانه اش را به تصویر می کشد. لباس های ساده با تنش می تپد، اما همچنین تصویری نشاط آور و تیز از شخصی است که تلاش می کند ادراک را از حقیقت جدا کند.  — اس. ال.


درندگان

برای گرفتن یک شکارچی، اسپین آف بسیار موفق برنامه خبری NBC Dateline، باعث ایجاد تلویزیون اعتیادآور در دهه 2000 شد. هر قسمت یک نیش پرمخاطره را شرح می دهد: یک گروه دیده بان یک پدوفیل ادعایی را به ملاقات با کسی که فکر می کردند خردسال است، می کشاند، تنها برای اینکه مجری برنامه، کریس هانسن، به جای آنها با او روبرو شود. این گفتگو معمولاً به بازداشت ختم می شود. اما با وجود نیت خوب این سریال، آیا تاکنون به مخاطبان خود کمک کرده است تا انگیزه های یک متخلف را بهتر درک کنند—یا آیا تحقیر آنها بیشتر به عنوان سرگرمی عمل می کند؟ این سؤالی است که دیوید اوسیت، مستندساز، خود بازمانده سوء استفاده از کودکان، در این ارزیابی جذاب از میراث این نمایش، تلاش می کند به آن پاسخ دهد. درندگان نقاط قوت نمایش را تصدیق می کند، اما در مورد مزایای برنامه ای که خط بین اجرای قانون و عدالت گله ای و همچنین خدمات عمومی و تلویزیون "واقعیت" را محو کرده است، پرس و جو می کند.  — اس. ال.


عروس ها

بهترین دوستی های نوجوانان می توانند حیاتی باشند. پیوند بین Doe و Muna (به ترتیب با بازی Ebada Hassan و Safiyya Ingar) تا حدی به این دلیل شکل می گیرد که آنها مطرود هستند—دو نفر از معدود دانش آموزان مسلمان در مدرسه خود در شرق لندن. همچنین به یک قایق نجات تبدیل شده است و آنها را برانگیخته است تا یک اقدام شدید را انجام دهند که هرگز به تنهایی در نظر نمی گیرند: فرار از خانه و رفتن به سوریه، جایی که قصد دارند به دولت اسلامی بپیوندند. این فیلم بر اساس پرونده واقعی سه دختر بریتانیایی ساخته شده است که مخفیانه از مرزها عبور کردند تا عروس بچه شوند، اما بیشتر به رابطه قهرمانانش علاقه مند است تا ماهیت تکان دهنده تلاش آنها. نادیا فال، کارگردان، با اطمینان بررسی می کند که چگونه Doe آرام و Muna پر زرق و برق فقط نوجوان هستند: ساده لوح و سرکش، یکدنده و گیج. عروس ها ممکن است یکی از تاریک ترین فیلم های درام دوران بلوغ باشد که تا به حال دیده ام، اما به عنوان مطالعه ای از یک دوستی تغییر دهنده زندگی طنین انداز می شود.  — اس. ال.


در نور خوب مرا ببین

در یک مقطع از این مستند خوشایند، آندره گیبسون، شاعر کلامی، شوخی می کند که تمام نوشته های او به مرتب کردن مجدد همان کلمات ساده به طور مکرر خلاصه می شود. گیبسون استدلال می کند: "چرا شعری بنویسیم که از سر کسی بگذرد؟" "بیش از آن، از قلب کسی؟" در نور خوب مرا ببین که بر نبرد گیبسون با سرطان تمرکز دارد، به طور مشابه کار می کند: رایان وایت، کارگردان، از تکنیک های نوآورانه داستان سرایی استفاده نمی کند یا چیز جدیدی در مورد زندگی و مرگ نمی گوید. در عوض، او شیمی بین گیبسون و شریک زندگی‌اش، مگان فالی را از طریق یک سال قرار ملاقات با پزشک، شام با دوستان، جلسات ویرایش نیمروزی کار یکدیگر و مکالمات دیروقت درباره احساسات و ترس‌هایشان برجسته می‌کند. وایت تصاویری آرشیوی را در مورد مسیر زوج و حرفه گیبسون در هم می آمیزد، اما شهادت های خام و اغلب طنزآمیز سوژه های او - در مورد مرگ و میر، جنسیت و هویت جنسیتی - روشنگرتر هستند.  — اس. ال.