دنیای کمکهای بشردوستانه به شدت متحول شده است. آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) و بخش عمدهای از بودجه ۴۳ میلیارد دلاری آن از بین رفته است. حامیان سابق توسعه خارج از کشور مانند بریتانیا تصمیم گرفتهاند که کمکهای مالی در سطوح پیشین دیگر از نظر سیاسی یا اقتصادی قابل دوام نیست. بریتانیا تعهد قبلی خود به حفظ کمکها در سطح ۰.۷ درصد از تولید ناخالص ملی را کنار گذاشته و آن را به ۰.۳ درصد کاهش داده است. سایر کشورهای اروپایی نیز با خجالت همین روند را دنبال میکنند. اگر کمکها در مقیاس قبلی بازگردد، یک نسل زمان خواهد برد.
نباید در مورد هزینههای انسانی شک داشت. دونالد ترامپ از مخالفت دیرینه رایدهندگان غربی با کمکهای خارجی بهره برده است. اما شیوه توقف یکشبه برنامهها بیرحمانه بود و آسیبهای زیادی به بار خواهد آورد. مقالهای در مجله "لانست" نشان میدهد که تنها بودجه USAID بیش از ۹۱ میلیون جان را در ۲۱ سال اول این قرن نجات داده است. اگر این کاهشها ادامه یابند، ۱۴ میلیون مرگ اضافی ناشی از بیماریهایی مانند HIV، مالاریا و عفونتهای اسهالی تا سال ۲۰۳۰ اتفاق خواهد افتاد. یک سوم این قربانیان کودک خواهند بود.
با توجه به عظمت این تأثیر، واکنش کشورهای دریافتکننده به طرز شگفتآوری کم بوده است. در بسیاری از موارد، این امر بیشتر از اینکه نشاندهنده عزم برای اقدام باشد، بیتفاوتی را آشکار میکند. با این حال، این کاهشها فرصتی را برای دولتها فراهم میکند، اگرچه این فرصت با اجبار و فشار به دست آمده است. پاداش این اقدام، کسب مشروعیت از طریق ارائه خدمات مناسب است. این قرارداد اجتماعی، در برخی موارد، با واگذاری مراقبتهای بهداشتی و سایر خدمات عمومی به اهداکنندگان خارجی، دچار اختلال شده است.
حتی فقیرترین دولتها نیز میتوانند کارهای بیشتری انجام دهند. در مخربترین سالهای مائو تسهتونگ، چین مراقبتهای بهداشتی اولیه و سواد را ارتقا داد و زمینه را برای جهش اقتصادی آینده فراهم کرد. در آفریقا، کشورهایی مانند اتیوپی و رواندا مزایای هزینههای هدفمند را نشان دادهاند. یک برنامه در مالی نشان میدهد که مداخلات کمهزینه – از جمله آموزش کارکنان بهداشتی جامعه – میتواند حتی در شرایط جنگ داخلی نتایج چشمگیری به همراه داشته باشد.
کشورهای دریافتکننده مدتهاست که از اینکه بخش زیادی از کمکها صرف مشاوران خارجی پرهزینه میشود، گلایه دارند. اکنون فرصت آنهاست تا کارهای مشابه را با کسری از هزینه انجام دهند. همیشه برای بیمارستانهای آموزشی و تحقیقات علمی جا خواهد بود. اما مقرونبهصرفهترین مداخلات در بهداشت عمومی، معمولاً آنهایی هستند که به مسائل اساسی میپردازند: جلوگیری از مرگومیر مادران و کودکان، فراهم آوردن آب آشامیدنی پاک و اجرای برنامههای ایمنسازی.
در زمینه آموزش، فناوری، از جمله تبلتهای کمهزینه، شروع به نشان دادن نتایج مثبت کرده است. دولتها ابزارهای لازم را در اختیار دارند. فناوری همچنین میتواند برای حذف فساد از سیستم به کار گرفته شود – با فرض اینکه رهبران اراده لازم برای این کار را داشته باشند.
هنوز هم کمکهای خارجی نقش بزرگی دارند. گاوی (Gavi)، اتحاد واکسن، یکی از مقرونبهصرفهترین مداخلات بهداشت عمومی است که تاکنون انجام شده است و باید همچنان تأمین مالی شود. فجایع انسانی در مکانهایی مانند غزه یا سودان، نیاز به مداخله جهانی دارند. در صورت امکان، سازمانهای امدادی باید بیشتر در مورد نحوه تحریک تولید غذای محلی فکر کنند، نه اینکه با واردات مازاد خارجی، بازار را مختل کنند.
در دوران محدودیتها، توسعه بلندمدت باید به سمت فقیرترین و دشوارترین کشورها متمایل شود، حتی اگر به معنای تعامل با رژیمهای نامطلوب باشد. همچنین باید تأکید بیشتری بر تأمین سرمایه خطرپذیر برای کسبوکارهایی که شغل ایجاد میکنند، وجود داشته باشد.
کمکهای خارجی اغلب به کشورهای اهداکننده نیز کمک میکنند. به عنوان مثال، پیشگیری از پاندمیها: کمک به کشورهای فقیرتر برای ایجاد شبکههای آزمایشگاهی، یک سیستم هشدار اولیه برای جهان فراهم میکند. برچیدن این شبکهها کوتهبینانه و حتی مرگبار خواهد بود.
اهداکنندگان و دریافتکنندگان باید انتقال دانش را در اولویت قرار دهند. هدف هر کارشناس خارجی که بر کمکها از پایتخت یک کشور در حال توسعه نظارت میکند، باید این باشد که خود را بینیاز از شغل کند. هدف هر دولتی نیز باید این باشد که نیاز به کمک خارجی را از بین ببرد.