کییف، اوکراین — بزرگترین موج تبادل زندانیان اروپا پس از جنگ جهانی دوم زمانی آغاز شد که یک سرباز اوکراینی در جیب یک افسر کشتهشده روسی تلفنی را پیدا کرد.
این دستگاه به دست سرتیپ دیمیترو اوسوف، معاون رئیس سرویس اطلاعات نظامی اوکراین (HUR) رسید، که تازه دو نفر از افرادش را در نبردهای شمال غربی کییف از دست داده بود. تهاجم روسیه به اوکراین تنها سه هفته قدمت داشت و تلفن راهی برای بازیابی اجساد آنها فراهم میکرد.
اوسوف، افسر اطلاعاتی با سابقه با ریش مرتب خاکستری، دفترچه تلفن فرد متوفی را ورق زد و روی مخاطبی که رتبهاش نشان میداد ممکن است فرمانده خط مقدم روسیه باشد، دکمه "تماس" را فشار داد.
او پس از معرفی خود به روسیِ مبهوت گفت: "افسر شما کشته شده است." وی عکسی از جسد را پیامک کرد، سپس معاملهای را پیشنهاد داد: اجساد مردان شما در ازای اجساد مردان ما.
آنچه در پی آمد به یکی از عجیبترین زیرشاخههای بزرگترین جنگ اروپا از دهه 1940 تبدیل شده است: مجموعهای از مبادلات که با چند جسد شروع شد و سپس به آرامی به تبادل منظم صدها اسیر دستگیر شده، که بسیاری از آنها لاغر و به سختی به هوش بودند، افزایش یافت.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، از ملاقات با ولودیمیر زلنسکی خودداری کرده است، مگر اینکه رئیسجمهور اوکراین عملاً شکست را بپذیرد، که این امر اجلاس صلح رئیسجمهور ترامپ در آلاسکا را که روز جمعه برگزار میشود، پیچیده میکند. این دو کشور که زمانی بخشی از یک امپراتوری شوروی بودند، دیگر سفارتخانهای با یکدیگر ندارند و مذاکرات صلح متوالی شکست خورده است.
با این حال، بدون سروصدا، اوکراین و روسیه در طول جنگ خود موفق شدهاند بیش از 10,000 رزمنده را از خطوط مقدم و کریدورهای امن در بلاروس همسایه مبادله کنند. این تعداد شامل حدود 1,200 سرباز است که در هفتههای اخیر مبادله شدهاند؛ مقامات اوکراینی میگویند 100 رزمنده جوان، زخمی و بیمار دیگر قرار است روز پنجشنبه از مرز عبور کنند.
با وجود گرفتار شدن در درگیری و بنبست در میز مذاکره، هر دو طرف از کانال تبادل اسرای جنگی خود – که مستقیماً توسط افسران اطلاعات نظامی اداره میشود – به عنوان کارآمد و حرفهای یاد میکنند. مبادلات آنها یک تناقض striking را نشان میدهد: دو دشمن سرسخت که تقریباً در هیچ چیز با هم همسو نیستند، اما بارها و بارها در یک مسئله عمیقاً انسانی – اسرای جنگی – با هم همکاری میکنند.
مورخان نظامی در مورد لجستیک نسبتاً روان و سرعت منظم این مبادلات، که در میانه درگیری انجام شده، که الگویی عملاً بیسابقه در جنگهای مدرن است، متحیر ماندهاند. در مقابل، اتحاد جماهیر شوروی سالها پس از جنگ جهانی دوم اسرای جنگی آلمانی را نگه داشت. برخی تا سال 1956 آزاد نشدند. ایالات متحده و ویتنام شمالی تا سال 1973، پس از دو دهه درگیری عمیقتر آمریکا و یک فرایند صلح طولانی و طاقتفرسا، شروع به آزادی مداوم اسرای جنگی نکردند. ایران و عراق، که جنگشان در سال 1988 به پایان رسید، آخرین اسرای جنگی خود را سه روز قبل از شروع حمله آمریکا به عراق در سال 2003 آزاد کردند.
داستان چگونگی آغاز مبادله مسکو و کییف در منابعی که هر دو دارند – عرضه بیش از حد مردان اسیر شده – به بیش از یک دهه پیش، به اوایل روزهای جدایی خشونتآمیز اوکراین از روسیه بازمیگردد. این نشاندهنده زیرساختهای پنهانی است که نشان میدهد جنگ پیچیدهتر از آن چیزی است که بسیاری از آمریکاییها درک میکنند. بیشتر، این موضوع بر تعداد انگشتشماری از افسران نظامی و اطلاعاتی متمرکز است که اکنون تقریباً آخرین رشته ارتباطی باریک بین دو همسایه را تشکیل میدهند که پوتین بر «یک ملت، یک کلیت» بودن آنها اصرار دارد.
اوسوف، ساعتها قبل از اینکه آژانسش در ماه ژوئن تبادل تاریخی دیگری را از طریق بلاروس آغاز کند، آن را به شکلی دیگر بیان کرد: "با وجود اینکه ما دشمن هستیم، با وجود اینکه روسیه متجاوز است، ما سطح مشخصی از ارتباط را برقرار کردهایم." او گفت: "مبارزه با آنها دشوار است و مذاکره با آنها نیز دشوار است. اما در عین حال، ما این کار را با صداقت انجام میدهیم."
برای درک چگونگی کنار گذاشتن اختلافات دو دشمن در زمان جنگ برای بازیابی اسرای جنگی خود، وال استریت ژورنال با بیش از دهها مقام اوکراینی، روسی و اروپایی مصاحبه کرد و از نقاط تبادل در خط مقدم و بازداشتگاههای سراسر اوکراین بازدید کرد. خبرنگاران همچنین زمانی را در زیرزمین یک دفتر اطلاعات نظامی در کییف گذراندند که به عنوان مرکز فرماندهی اوکراین برای یافتن سربازان اسیر شده توسط روسیه عمل میکند. این منابع، مبادلات را راهی برای کاهش فشار داخلی، نشان دادن پیشرفت به قدرتهای خارجی – اخیراً ایالات متحده – و رهایی از بار تغذیه و اسکان هزاران نفر از دشمن توصیف کردند.
در مرکز این شبکه، شاید برترین تاجر زندانیان جهان، ولادیمیر پوتین، قرار دارد که سال گذشته یک تبادل گسترده را تصویب کرد و گروهی از مخالفان و روزنامهنگاران، از جمله سه آمریکایی که به اشتباه بازداشت شده بودند – از جمله ایوان گرشکویچ، خبرنگار وال استریت ژورنال – را در ازای هشت جاسوس روسی، مجرم سایبری، قاچاقچی و یک قاتل حرفهای آزاد کرد. این معامله، در یک فرودگاه محصور در ترکیه، توجه جهانی را به خود جلب کرد. اما این معامله در مقایسه با تجارت انسانی کمتر شناخته شده در امتداد خطوط مقدم بین نیروهای روسی و اوکراینی، بسیار کوچکتر است.
ولادیمیر مدینسکی، مذاکرهکننده ارشد روسیه در اوکراین، گفت: «اگر فرصتی برای نجات جان انسان، بازگرداندن کسی به خانه و خانوادهاش قبل از پایان خصومتها، و در این فرآیند آزادی سربازان خودمان که عمیقاً به آنها اهمیت میدهیم، وجود داشته باشد، آنگاه ما این کار را انجام میدهیم.» او با استفاده از یک ضربالمثل روسی تأکید کرد که همسایگان همچنان دشمنان مرگبار هستند: «همانطور که در روسیه میگوییم، ما فرزندانمان را با هم غسل تعمید نمیدهیم.»
«پنج حرف در نامش»
بذر کانال تبادل اسرای جنگی بیش از یک دهه پیش، در هتل پرزیدنت در مینسک، پایتخت بلاروس، کاشته شد.
آن سال 2014 بود و اوکراین در تلاش بود تا قلمروهای شرقی را که توسط شبهنظامیان تحت حمایت روسیه تصرف شده بودند، بازپس گیرد. رهبران غربی دولت اوکراین را تحت فشار قرار داده بودند تا برای حل اختلافات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مذاکره کند.
به گفته تونی فریش، دیپلمات سوئیسی که بر جلسات نظارت داشت، مذاکرهکنندگان بر سر هر نقطه، از املای نامهای اوکراینی و روسی گرفته تا اینکه نیروهای کدام طرف به کجا گلولهباران میکنند، بحث میکردند. وقتی او تلاش کرد طرفین را ترغیب کند تا در زمان استراحت ناهار یا برای نوشیدنیهای شبانه در بار هتل با هم معاشرت کنند تا رابطهای ایجاد شود، به شدت رد شد.
چندین بار، ویکتور مدودچوک، رئیس یک حزب کوچک طرفدار کرملین اوکراینی که قرار بود برای کییف مذاکره کند، اعلامیهای غافلگیرکننده داشت: او باید به مسکو پرواز میکرد تا از «مردی با پنج حرف در نامش» راهنمایی بگیرد.
وقتی او بازگشت، مشخص شد که پوتین خواهان معامله است، و صحنه برای مجموعهای از مبادلات کوچک زندانیان از اواخر سال 2014 تا سال بعد فراهم شد. زندانیان از طریق ایستهای بازرسی در جادههای مینگذاری شده، بین اوکراین و شبهنظامیان تحت حمایت کرملین، عبور میکردند.
دو طرف بر سر اینکه اسرای کدام طرف باارزشترند، به چانهزنی ناکارآمد پرداختند، در حالی که یکی از نمایندگان روسیه از صحبت کردن - به کلی - خودداری میکرد. در همین حال، سوئیسیها به همراه کمیته بینالمللی صلیب سرخ از زندانهای شبهنظامیان بازدید کردند و با اسرای اوکراینی ملاقات کردند که شکنجه، خفه شدن با کیسههای پلاستیکی، و تهدید جان فرزندانشان را به یاد میآوردند. در نهایت، در طی حدود ۱۲۵ جلسه، دو طرف موفق شدند ۶۰۰ زندانی را مبادله کنند: «میتوانم به شما بگویم، گاهی اوقات مثل بحث در بازاری در مراکش برای گوسفند یا گاو بود.» فریش گفت.
سپس، با جمع شدن نیروهای روسی در اطراف مرزهای اوکراین در اوایل سال 2022، جلسات ناگهان لغو شد. در 22 فوریه 2022، پوتین تمام دیپلماتهای روسی را از اوکراین خارج کرد و دلیل آن را "تحرکات" و تهدید به جان آنها دانست. در همان روز، او عملاً روند مینسک را پایان داد و از عدم نتیجه ابراز تأسف کرد. دو روز بعد، حدود 150,000 سرباز روسی از مرز عبور کردند.
بازی طولانی
کمتر از یک ماه بعد، سرتیپ اوسوف به دفتر رئیسش کیریلو بودانوف در مقر گسترده HUR احضار شد: آژانس اطلاعات نظامی اوکراین هیچ راهی برای تماس با همتای خود در روسیه نداشت.
خطوط ارتباطی قدیمی بسته شده بودند و تلاشهای جدید بینتیجه مانده بود. بودانوف در مصاحبهای گفت: "اعتمادی وجود نداشت. ما در نزدیکی کییف در حال نبرد بودیم، و باید آنها را متقاعد میکردیم که افراد را مبادله کنند." "اما ما به یکدیگر اعتماد نداشتیم."
این قطع ارتباط، تلفن همراه شیائومی ساخت چین در دست اوسوف را به یک کانال فوقالعاده باارزش برای برقراری مجدد ارتباط بین دو ملتی تبدیل کرد که نیروهای خود را برای مبارزهای بسیج میکردند که هر دو آن را جنگ برای بقا میدانستند.
اوسوف در مکالماتش با روسها، از نام رمزش — Stayer (دونده ماراتن) — استفاده میکرد و نام واقعی خود را به ندرت به کار میبرد. اعتماد باید به کندی و با زحمت ساخته میشد. او هرگز شماره خودش را به اشتراک نگذاشت.
دو ماه پس از آغاز جنگ، روسیه همتای او را فاش کرد: یک سپهبد در آژانس اطلاعات نظامی مسکو، که با نام GRU شناخته میشود.
در لیبی، ژنرال الکساندر زورین نقطه تماس روسیه در روابط با جناح طرفدار کرملین که شرق کشور را کنترل میکرد، بود. او در مذاکرات آتشبس سوریه با آمریکا در ژنو نماینده روسیه بود – و در حالی که آن مذاکرات تا شب ادامه مییافت، او وارد سالن مطبوعات شد و پیتزا به خبرنگاران خارجی تحویل داد.
اوسوف، زورین را که با 56 سال سن 12 سال از او بزرگتر بود، رک و صریح یافت. زورین در اوکراین شوروی به دنیا آمده بود.
اوسوف گفت: "نحوهای که او صحبت میکرد و درباره مسائل بحث میکرد، با درجه ژنرالی او مطابقت داشت." "او از دیگرانی که تا آن زمان با آنها صحبت کرده بودم، سر و گردن بالاتر بود."
آن تماس با زورین آغاز یک رابطه کاری طولانی بود که اوسوف را ترغیب کرد تا نقش جدیدی به عنوان مذاکرهکننده بپذیرد. دو تن از پدربزرگهای بزرگ او در اسارت نازیها جان باخته بودند و او گفت که وظیفه خود میداند اطمینان حاصل کند که سرنوشت نظامیان اوکراینی تکرار نمیشود.
این دو جاسوس ارشد در تماسهای منظمتر شروع به ارزیابی یکدیگر کردند. اوسوف در حال یادگیری بود، مکانیسمهای پیچیده مورد نیاز برای مهندسی ایمن یک تبادل را مطالعه میکرد و از جاناتان پاول – که اکنون مشاور امنیت ملی بریتانیا است و زمانی به پایان مشکلات در ایرلند شمالی کمک کرده بود – مشاوره میگرفت.
او نسخهای از رساله دکتری زورین را خواند که به گفته وی، به مذاکرات درگیریها در خاورمیانه میپرداخت. اوسوف گفت: «وقتی این را خواندم، فهمیدم چگونه میتوانم یک رابطه کاری با او برقرار کنم.» به زورین برای اظهارنظر دسترسی پیدا نشد و GRU به درخواست مصاحبه پاسخی نداد.
ظرف یک ماه، اوسوف با همراهی دو خودروی زرهی روسی تیگر و یک پرچم سفید که بر فراز اتومبیلش در اهتزاز بود، به عمق خاک تحت کنترل روسیه شتافت تا زورین را حضوری در شهر ویران شده ماریوپول ملاقات کند.
خودروها از خیابانهایی که پر از اجساد غیرنظامیان کشته شده بود، عبور کردند. در کنار آهن سوخته و آوارهای کارخانه فولاد شهر بندری، اوکراینیها توقف کردند تا یکی از فرماندهان پادگان 2,500 نفری نیروهای نخبه اوکراینی را که در داخل کارخانه تحت بمباران مداوم محاصره شده بودند، برای تسلیم شدن جمعآوری کنند.
آن بعدازظهر، اوسوف با زورین، که چهار افسر روسی در کنارش بودند، دست داد و در یک میز کنفرانس در محلی خارج از شهر مقابل او نشست، به گفته یک نفر که در آنجا حضور داشت. مذاکرات ساعتها به طول انجامید، با تماس هر دو طرف به مافوق خود در کییف و مسکو. در نهایت، اوکراین با تسلیم شدن موافقت کرد: 2,500 مبارز به زندانهای روسیه منتقل شدند.
سؤال این بود که اوکراین چگونه میتواند این مبارزان را به خانه بازگرداند.
کییف به دنبال کشوری بود که بتواند میانجی تبادل شود، اما سوئیس اکنون در "فهرست کشورهای غیردوست" مسکو قرار داشت، که مجازاتی برای پیوستن به تحریمهای اروپا بود. در عوض، به سوئیسهای جدید خاورمیانه روی آورد: قطر، عربستان سعودی و ترکیه.
در 21 سپتامبر، ترکیه بزرگترین مبادله از زمان تهاجم روسیه را میانجیگری کرد، یک هماهنگی که پنج فرمانده اوکراینی اسیر شده را به آنکارا، پایتخت ترکیه، منتقل کرد در حالی که مسکو، مدودچوک، سیاستمدار طرفدار روسیه را که زمانی در مینسک مذاکره کرده بود اما از آن زمان به اتهام خیانت بزرگ دستگیر شده بود، دریافت کرد. گروهی جداگانه از اسرای جنگی اروپایی که در حین جنگ برای اوکراین اسیر شده بودند، همزمان سوار یک جت سعودی شدند که روسیه را ترک میکرد تا یک تاجر مشهور را در آنجا همراهی کند: الیگارش روسی رومن آبراموویچ.
تا این زمان، دو طرف به یک تفاهم رسیده بودند. افسران ارشد اطلاعاتی یکدیگر را ملاقات کرده و ارزیابی کرده بودند. دولتهای خارجی آماده کمک به حل اختلافات در صورت لزوم بودند. رؤسای اطلاعات در هر دو کشور به مافوق خود در پایتختهایشان گزارش دادند: این کسی است که میتوانیم با او کار کنیم.
فهرستهای قاچاق شده
به مرور زمان، آن مبادلات اولیه زیرساختهای کاملاً جدیدی را به وجود آورد. در منطقهای پردرخت در کییف، در نزدیکی کافههای هیپستری و سالنهای زیبایی، ساختمانی سهطبقه بینام تبدیل به ستاد هماهنگی HUR برای رسیدگی به اسرای جنگی شد.
در طبقه بالا، اوسوف و زیردستانش در HUR به طور منظم در یک اتاق کنفرانس با خانوادههای اسرای جنگی ملاقات میکنند که با تیشرتهایی با لوگوی تیپ پسر یا همسرشان میآیند و اغلب مقامات را به دلیل عدم نتیجهگیری مورد انتقاد قرار میدهند.
در زیرزمین، تحلیلگران وبسایتهای روسی و فیدهای رسانههای اجتماعی را برای یافتن سرنخهایی درباره مکان و وضعیت اسرای جنگی جستجو میکنند. آنها یک پایگاه داده بزرگ ایجاد کردهاند که شامل ۲۰۰ نقطه داده درباره هر فرد از جمله قد، رنگ چشم و پاسخهای روسیه به سوالات صلیب سرخ است.
اوکراینیهایی که در تبادلات آزاد شدهاند، فهرستهایی از نام همرزمان خود را در یک سلول خاص قاچاق کردهاند. عکسهای این فهرستها به عنوان مدرک جمعآوری میشوند تا روسها را متقاعد کنند که فرد خاصی در اسارت آنهاست.
ویکتوریا پتروک، 34 ساله، که ریاست بخش تحلیل را بر عهده دارد و برای اولین بار درباره کار خود با رسانهها صحبت کرد، گفت: «برای بازگرداندن مردم، باید بدانیم برای چه کسی میجنگیم.»
تحلیلگران زیرزمین تقریباً ۲۰۰ بازداشتگاه را در سراسر روسیه و مناطق اشغالی اوکراین شناسایی کردهاند که رزمندگان اوکراینی در آنها اغلب در شرایط وخیم نگهداری میشوند.
اوکراین پنج اردوگاه اختصاصی برای اسرای جنگی دارد که بیشتر آنها زندانهای سابق هستند و روسهای اسیر در آنجا با خیاطی، خرد کردن چوب یا تولید مبلمان برای فروش در فروشگاههای اوکراینی درآمد کسب میکنند. کییف مشتاق است به شرکای غربی خود نشان دهد که با برخورد بهتر با اسرایش نسبت به روسیه، از برتری اخلاقی برخوردار است.
لجستیک اغلب با دشواریهایی همراه بوده است. در ژانویه 2024، یک هواپیمای نظامی روسی حامل 65 اسیر جنگی اوکراینی که برای تبادل زندانیان به نزدیکی مرز میرفت، سرنگون شد؛ مسکو این اقدام را به کییف نسبت داد، اما کییف مسئولیتی در قبال آن نپذیرفته است. در طول یک وقفه در تبادلات، و با مواجهه با اعتراضات سیاسی از سوی بستگان زندانیان، HUR چندین طرح بلندپروازانه را برای تسریع امور ابداع کرد: پیشنهاد تبادل همکاریکنندگان محکوم به روسیه و حتی استخوانهای جاسوسان روسی که سالها پیش دفن شده بودند.
روسیه این طعمه را نپذیرفت. اما وقتی مذاکرات صلح در استانبول در بهار امسال متوقف شد، هر دو کشور با دور دیگری، این بار بزرگتر از همیشه، موافقت کردند.
در یک صبح آفتابی اخیر، اوسوف بار دیگر از کییف به سمت شمال رفت تا با گروه جدیدی از صدها سرباز اوکراینی تبادل شده ملاقات کند. مردان زخمی لنگان و ناتوان به سمت ژنرال رفتند تا از او تشکر کنند، سپس سوالی پرسیدند: دور بعدی تبادلات زندانیان که ممکن است برادرانشان را به خانه بازگرداند، چه زمانی خواهد بود؟
برای متیو لاکسمور به آدرس [email protected]، برای درو هینشاو به آدرس [email protected] و برای جو پارکینسون به آدرس [email protected] بنویسید.