برای درک خیالپردازی ترامپ درباره غزه، به آتلانتیک سیتی نگاه کنید
پیشنهاد رئیس جمهور ترامپ در این هفته برای تبدیل غزه از یک "جهنم" به "ریویرا خاورمیانه" رهبران جهان را شگفت زده کرد، اما این اولین بار نیست که ترامپ توسعه لوکس را به عنوان ابزاری برای احیای شهری مطرح میکند. فقط کافی است به دوران دونالد ترامپ در آتلانتیک سیتی سفری در زمان داشته باشید.
نیکلاس ریبیس، که به عنوان مدیر اجرایی امپراتوری کازینوی او خدمت میکرد، میگوید: "دونالد یک مروج بزرگ بود. هیچکس نمیتوانست مانند او تبلیغ کند - درست مانند اینکه او در حال ترویج کاری است که در نوار غزه انجام میدهد، که من مطمئن هستم وقتی آنجا بود به ذهنش خطور کرد. ایده بسیار خوبی است. هرگز انجام نخواهد شد، اما عالی بود."
ترامپ اولین بار در اواخر دهه 1970 پس از قانونی شدن قمار و گزارش 134 میلیون دلاری درآمد کازینوها در سراسر شهر در سال اول، مجذوب آتلانتیک سیتی شد. او شروع به کار با تلفن کرد و بر اساس اطلاعاتی که از یک معمار نزدیک به پدرش در مورد یک قطعه زمین در دسترس به دست آورده بود، عمل کرد. محلیها همیشه از برنامههای ترامپ استقبال نمیکردند - زنی که صاحب یک پانسیون در نزدیکی یک سایت بود، حاضر به فروش نشد و این باعث ایجاد یک اختلاف شد. آلن مارکوس، مشاور ارتباطات که در آن زمان با ترامپ کار میکرد، به یاد میآورد: "من از صدا کردن او به نام خودداری کردم. او معتقد است که اگر این کار را انجام دهید، اینگونه حقوق خود را بیان میکنید، با تحقیر کردن کسی. او معتقد است که اگر آنها را تحقیر کنید، شما را بالا میبرد."
ترامپ پلازا در سال 1984 با چراغهای قرمز پر زرق و برق افتتاح شد. قلعه ترامپ یک سال بعد از راه رسید و تاج محل ترامپ در سال 1990 وارد شد و این سرمایهدار جوان آن را "هشتمین عجایب جهان" خواند. باربارا رس، که به ساخت برج ترامپ کمک کرد، در املاک مختلف دیده بود، او همواره از همان روشی پیروی میکرد. او توضیح میدهد: "ترامپ همه چیز را بزرگ میکند. چیزی که میتوانست از آسمان بیرون بکشد و نام خود را روی آن بگذارد و بگوید این بزرگترین چیزی است که تا به حال ساخته شده است. این کاری است که او انجام میدهد."

کازینوها پول زیادی به همراه داشتند، اگرچه به اندازه کافی نبود که هزینههای بدهی ترامپ را پوشش دهد، که منجر به ورشکستگی در اوایل دهه 1990 شد. ترامپ، که همیشه یک فروشنده بود، پول احمقانهتری را در بازار سهام پیدا کرد. سرمایهگذاران سهام شرکت سهامی عام او را خریدند، که در سال 1995 با نماد "DJT" در بورس نیویورک عرضه شد. این شرکت سهامی عام در ابتدا دارای یک کازینو بود، اما ترامپ در نهایت دو کازینو دیگر خود را اضافه کرد و بدهی را به ترازنامه شرکت سهامی عام اضافه کرد. سرمایهگذاران وقتی بهای آن را پرداختند که شرکت کازینو دو بار دیگر در دهه 2000 ورشکست شد.
از جمله درسهایی که ترامپ میتوانست از آتلانتیک سیتی بگیرد: تبلیغات مهم است. مهم نیست که مسائل مالی کازینوهای او جور در نمیآمد - ترامپ با هلیکوپتر پرواز کرد، جمعیت را جذب کرد، مسابقات بوکس را میزبانی کرد و بزرگ ساخت. ظاهراً این برای بانکها، سپس دارندگان اوراق قرضه و سپس سرمایهگذاران سهام کافی بود تا وارد دیدگاه ترامپ شوند. مارکوس توضیح میدهد: "او میداند چگونه افکار را به خوبی شکل دهد. برخی از تیزهوشترین افراد در وال استریت - میدانید، Bear Stearns و دیگران - این اشتباه را در سرمایهگذاری و سرمایهگذاری مجدد در بدهی او مرتکب شدند، با علم به اینکه او هرگز قصد پرداخت ندارد." زیانهای بزرگی به دنبال داشت، اما ترامپ به لطف شبکهای از خودکامگی که پول را از شرکت سهامی عام به جیب او منتقل میکرد، خوب از آب درآمد.
یکی از مهارتهای واقعی ترامپ، فریب دادن پول دیگران است. در اوایل دهه 1980، با حدود 400000 دلار در حساب جاری خود، وام دهندگان میلیونها دلار به او پرداخت کردند که تا پایان دهه به میلیاردها دلار رسید. اندرو وایس، که از سال 1981 تا 2017 در سازمان ترامپ کار میکرد، میگوید: "این ترکیبی از جذابیت و زور و انواع مانورها است. او به نحوی موفق میشود مردم را به دست آورد، حتی زمانی که در ابتدا فکر میکنند کاملاً نامعقول یا دیوانهوار یا هر چیز دیگری است. و من بارها و بارها دیدهام که او این کار را انجام میدهد."
اکنون ترامپ دوباره در غزه این کار را انجام میدهد و پیشنهاد میکند که مالیات دهندگان آمریکایی در نهایت هیچ هزینهای برای طرح او پرداخت نخواهند کرد. او روز سهشنبه اظهار داشت: "این میتواند توسط کشورهای همسایه با ثروت زیاد پرداخت شود." عربستان سعودی بلافاصله این ایده را رد کرد و یک سخنگوی قطری گفت که صحبت در مورد چنین مسائلی خیلی زود است. احتمالاً صفر درصد وجود دارد که هر کشور عربی پول کافی برای تبدیل کل غزه به ریویرا خرج کند.
اما چه کسی میداند، شاید دوباره پول احمقانهای از راه برسد و کسی چند میلیارد دلار برای خشنود کردن ترامپ بپردازد، که میتواند آن را به سمت پروژهای هدایت کند که تأثیر مشکوکی در غزه بر جای میگذارد اما به او اجازه میدهد ادعای پیروزی کند. مارکوس میگوید: "دنیا بزرگتر میشود، اما او بزرگتر فکر نمیکند. همیشه به این برمیگردد که 'چه چیزی برای من در آن وجود دارد؟'"