سیوداد خوارز، مکزیک — سزار آتِنسیو و لینا آریاس با دو فرزند کوچک خود در ماه ژانویه به سرعت به سمت مرز آمریکا حرکت کردند، با این هدف که قبل از بازگشت رئیسجمهور ترامپ به کاخ سفید و تشدید قوانین مهاجرت، خود را به آنجا برسانند.
آنها موفق نشدند.
هنگام عبور از صحرای چیواوائِن مکزیک با یک ون در صبحی سرد، توسط اعضای گروهی که خود را پلیس جا زده بودند، متوقف و برای دریافت باج ربوده شدند.
آریاس ۲۷ ساله میگوید: «آنها به ما گفتند که خبرهای خوبی و بدی دارند. خبر بد برای ما این بود که ترامپ رئیسجمهور شده و مرز بسته است. خبر خوب برای آنها این بود که قاچاقچیان میتوانند برای قاچاق انسان و مواد مخدر پول بیشتری دریافت کنند.»
کنترلهای شدید مرزی دولت ترامپ و وعدههای او برای اخراج گسترده مهاجران، برای اولین بار در دههها، تقریباً جریان مردم به سمت مرز آمریکا و مکزیک را متوقف کرده است. مقامات آمریکایی میگوینند که برخورد با مهاجران در مرز ۹۳ درصد نسبت به یک سال قبل کاهش یافته و در ماه ژوئیه به حدود ۷۸۰۰ مورد رسیده است.
کشورهایی از اکوادور تا کاستاریکا و گواتمالا نیز در حال سختگیرانهتر شدن نسبت به مهاجران هستند. افرادی که دیرتر به بزرگترین جنبش مردمی تاریخ مدرن منطقه پیوستهاند، در سراسر قاره آمریکا در برزخ گرفتار شدهاند.
تعداد کمی به خانه باز میگردند. خشونت، آزار و اذیت سیاسی و تورم سرسامآور که آنها را از کشورهایی مانند ونزوئلا، هائیتی و اکوادور رانده، همچنان پابرجاست. کسانی که میخواهند بازگردند اغلب پول یا مدارک لازم را برای این کار ندارند. کارگران امدادی و مقامات سازمان ملل متحد تخمین میزنند که صدها هزار مهاجر تنها در مکزیک گرفتار شدهاند.
آتِنسیو ۳۲ ساله میگوید: «ما میخواستیم جایی امن پیدا کنیم، اما همه درها بسته میمانند.»
بر اساس سوابق دادستانی ایالتی مکزیک، آدمربایان خانواده او را پس از تقریباً یک ماه در ازای ۱۰۰۰ دلار باج آزاد کردند. این خانواده از آن زمان در پناهگاهی در این شهر مرزی زندگی میکند، جایی که آتِنسیو برای حمایت از آنها در کارهای ساختمانی و پیک موتوری مشغول به کار شده است.
سرنوشت و رفاه آنها بخشی از چالش فزاینده سیاسی برای رهبران آمریکای لاتین، از جمله کلودیا شینباوم، رئیسجمهور مکزیک، است. او تلاش کرده تا با مبارزه تهاجمیتر با کارتلهای مواد مخدر نسبت به اسلاف خود و کمک به مهار مهاجرت غیرقانونی به آمریکا، حسن نیت ایالات متحده را در مسائلی از جمله تجارت جلب کند. اکنون، با توجه به روابط اقتصادی مکزیک با بزرگترین شریک تجاریاش که به اندازه همیشه نامشخص است، پیامدهای سیاستهای مهاجرتی ترامپ مشکلات داخلی جدیدی را برای او به وجود آورده است.
رومان دومینگز، یک کشیش پروتستان که پناهگاهی برای دهها مهاجر در سیوداد خوارز، نزدیک پل عابر پیاده به ال پاسو، تگزاس، اداره میکند، میگوید: «این مشکل مانند یک هیولا در مقابل ما رشد میکند و ما کاری از دستمان بر نمیآید.»
«چیزی برای از دست دادن نداریم»
اودیسه آتِنسیو در سال ۲۰۱۸ آغاز شد، زمانی که او به هشت میلیون نفری پیوست که از آزار و اذیت سیاسی و فروپاشی اقتصادی در ونزوئلا تحت حکومت اقتدارگرای نیکولاس مادورو فرار کردهاند. آتِنسیو از مرز کلمبیا عبور کرد، جایی که در رستورانها کار میکرد، که از معدود کارهایی بود که بدون گذرنامه یا شناسنامه در دسترس بود.
او با آریاس آشنا شد، با او زندگی کرد و خانوادهای تشکیل داد. برای دو سال، او در یک مغازه آرپا (نوعی نان ذرت) در آپارتادو، شهری کوچک در قلمرو کارتلها در شمال کلمبیا، کار کرد. این خانواده شاهد عبور رودی از مهاجران بودند که در مسیر خود به سمت آمریکا از آنجا میگذشتند.
آتِنسیو میگوید: «همه این کار را میکردند. آنها طوری وانمود میکردند که آسان است.»
آنها که از دستمزد پایین و جرم و جنایت بالا خسته شده بودند، تصمیم گرفتند به آنها بپیوندند. این زوج زندگی خود را در چند کولهپشتی جا دادند. آنها ۱۱۵۰ دلار پسانداز زندگی خود را در کشهای مویی که میان لباسهایشان پنهان شده بود، مخفی کردند. شب قبل از عزیمت در آوریل ۲۰۲۴، در رختخواب به هم زمزمه کردند: «ما چیزی برای از دست دادن نداریم.»
آنها به کاروانی از مهاجران پیوستند که در جنگل شکاف دارین پاناما حرکت میکردند، از رودخانهها عبور کرده و از کوهها بالا میرفتند و کوچکترین فرزندشان، سیمون که نوزاد بود، به سینه آتِنسیو بسته شده بود.
آنها از گروهشان عقب افتادند و گم شدند. چادرشان زیر بارانهای سیلآسا فرو ریخت.
پس از یک هفته در جنگل، آنها با اتوبوس از آمریکای مرکزی عبور کردند. وقتی در ماه ژوئیه به شهر تاپاچولای مکزیک رسیدند، یک گروه گانگستری آنها را به مدت چهار روز بازداشت کرد تا اینکه آنها چند صد دلار پرداختند.
در مکزیکوسیتی در ماه اوت، آنها آبنبات و بستنی یخی خریدند و در خیابانها فروختند تا برای مرحله بعدی سفر پول جمع کنند. تا ژانویه، آنها به اندازه کافی پول جمع کرده بودند تا با سایر مهاجران سوار قطارهای باری شوند که مواد شیمیایی و ضایعات فلزی حمل میکردند.
آنها دو پسر خود را به هنگام حرکت قطارها به سمت شمال، محکم بستند. انجل، ۴ ساله، به یاد میآورد که یک قطار با یک گاو برخورد کرد و خون و امعاء و احشاء حیوان روی خانواده پاشید. مهاجران برای برداشتن هر گوشتی که میتوانست به غذا تبدیل شود، از قطار پایین پریدند. آتِنسیو یک سم برداشت، که از آن برای درست کردن سوپ در ایستگاه بعدیشان استفاده کردند.
استرس سفر و سرما، اشتهای کودکان را از بین برده بود.
آریاس از بابت همراه آوردن فرزندانش احساس گناه میکرد. او گفت: «من یک بزرگسال هستم و خودم این تصمیمات را گرفتم، اما آنها به من وابسته هستند.»
آتِنسیو ماههای بعدی را به عنوان نسخهای کشوری از بازی «سقوط و صعود» توصیف کرد. دو بار آنها صدها مایل به سمت شمال سفر کردند، اما در ایستگاههای بازرسی توسط مقامات مهاجرت مکزیک متوقف شده و به مرز جنوبی کشور بازگردانده شدند.
پس از اینکه ترامپ در ماه نوامبر برای دور دوم انتخاب شد، آتِنسیو و آریاس تصمیم گرفتند یک آخرین تلاش را در مرز انجام دهند. بر اساس اسناد دادستانها، آدمربایان آنها را در ۱۲ ژانویه از ونی که با ۱۰ مهاجر دیگر به اشتراک گذاشته بودند، ربودند. اعضای باند، آتِنسیو را مجبور کردند تا در انباری که خانوادهاش با دهها مهاجر دیگر در آن نگهداری میشدند، غذا بپزد و جارو کند.
گروه باند پیامهایی را به مادر آتِنسیو در ونزوئلا فرستادند که تصویر او را طوری تغییر داده بودند که کتک خورده و خونین به نظر برسد. آنها برای آزادی هر چهار نفر خانواده او ۲۵۰۰ دلار باج درخواست کردند.
پس از ۲۵ روز، خانواده آتِنسیو ۱۰۰۰ دلار واریز کردند. گروه باند خانواده را در کنار یک جاده دورافتاده رها کرد، جایی که پلیس آنها را پیدا کرده و به سیوداد خوارز برد. آنها اکنون از گشت و گذار دور از پناهگاه بسیار میترسند. نردهای در نزدیکی، شهر را از مرکز شهر ال پاسو جدا میکند.
کشش آمریکا
مکزیک به عنوان بخشی از برنامه «مکزیک شما را در آغوش میگیرد»، فضای پناهگاه، شغل و مشاوره فراهم کرده است. اما این خدمات برای شهروندان مکزیکی که از آمریکا اخراج شدهاند، رزرو شده است، نه برای مهاجران سایر کشورها. این امر باعث شده است که سازمانهای خیریه و دولتهای محلی با مهاجران سرگردان مقابله کنند.
در یک روز اخیر، حدود ۲۰ مهاجر پناهگاه یک اتاقه دومینگز را پر کرده بودند. برخی از تهدیدها در کشورهایشان در آمریکای جنوبی فرار کرده بودند. برخی دیگر پس از بازگشت ترامپ به قدرت، آمریکا را ترک کردند زیرا میترسیدند دستگیر شوند.
تعدادی از آنها در حال کار با دستگاه خمیرزن بودند که دومینگز برای تهیه دوناتهایی خرید که مهاجران بتوانند در خیابانها بفروشند. مهاجران قبلاً در کنار مرز در کارخانههایی که قطعاتی برای حمل به آمریکا تولید میکردند، کار پیدا میکردند. اما تهدیدهای تعرفهای ترامپ تقاضا و استخدام در تولیدکنندگان مکزیکی را کاهش داده است.
دومینگز گفت: «هیچ یک از این افراد این همه راه را برای گرفتار شدن در اینجا نیامدند. پس ما برای کمک به آنها در مسیرشان چه خواهیم کرد؟»
دومینگز نگران است که مهاجران ناامید از مسیرهای گرانتر و خطرناکتر برای ورود مخفیانه به آمریکا استفاده کنند. او گفت که یک خانواده گواتمالایی که در پناهگاه او زندگی میکردند، اخیراً ۷۰۰۰ دلار به یک قاچاقچی پرداختند تا آنها را از مسیری به آمریکا ببرد که یک سال پیش ۲۰۰۰ دلار هزینه داشت.
گروههای امدادی در متقاعد کردن مهاجران برای ماندن در مکزیک به جای تلاش برای رفتن به آمریکا، موفقیت چندانی نداشتهاند. یک دهه پیش، بسیاری از هائیتیها در شهر مرزی تیجوانای مکزیک ساکن شدند و «هائیتی کوچک» خود را تشکیل دادند. پس از اینکه دولت بایدن به هائیتیهایی که نمیتوانستند به کشوری که توسط جنگ باندهای بیرحمانه محاصره شده بود بازگردند، وضعیت حفاظتی موقت اعطا کرد، بسیاری برای رفتن به آمریکا اقدام کردند.
تغییرات اخیر مهاجران را مجبور به بازنگری در برنامههایشان کرده است، اما بسیاری هنوز به رؤیای آمریکایی آینده، هرچند با تأخیر، فکر میکنند.
جرمی مکگیلورای، معاون سازمان بینالمللی مهاجرت سازمان ملل متحد در مکزیک، گفت: «همیشه این کشش آمریکا وجود خواهد داشت. اقتصاد، کار، دلارها، منظورم این است که همیشه آنجا خواهد بود.»
مقصد نامعلوم
آتِنسیو در ماه مارس زمانی که در سیوداد خوارز به عنوان نجار با حداقل دستمزد، حدود ۲۰ دلار در روز، کاری پیدا کرد، فرصتی به دست آورد. او پول پسانداز کرد تا یک موتور سیکلت ارزان بخرد و در هفتههای اخیر به کار پیک برای یک اپلیکیشن تحویل غذا روی آورده و روزانه تا ۵۰ دلار درآمد کسب میکند.
این پول برای خرید لباس سفید رنگی که آریاس هنگام ازدواجشان در ماه ژوئن در اداره ثبت احوال شهر پوشید، کمک کرد.
سیمون و انجل آنجا نبودند زیرا کودکان خردسال اجازه ورود به ساختمان را ندارند. تنها حاضران چهار داوطلب از گروه محلی حقوق بشر «Integral Human Rights in Action» بودند.
این ازدواج پس از ماهها درخواست این گروه از اداره ثبت احوال برای معافیت خانواده از ارائه مدارک مورد نیاز، مانند گواهی تولدی که آتِنسیو نمیتواند از ونزوئلا دریافت کند، امکانپذیر شد.
کارلا گوتیرز، رئیس اداره ثبت احوال و برگزارکننده مراسم عروسی، گفت که آژانس او استثنائاتی قائل شده تا از جدایی خانوادههای مهاجر با ملیتهای مختلف جلوگیری کند.
گوتیرز گفت: «یک احساس فوریت وجود دارد زیرا موارد زیادی از این دست وجود دارد.»
پس از عروسی، آتِنسیو و آریاس به پناهگاه بازگشتند تا با برخی از ۵۰ مهاجری که آنجا اقامت داشتند، ناهار بخورند.
مدت کوتاهی پس از آن، آتِنسیو دوباره سوار موتور سیکلت خود شد و پیتزا و همبرگر تحویل میداد.
این زوج گفتند که انتظار دارند تا پایان سال در سیوداد خوارز بمانند و برای مقصد بعدی خود پول پسانداز کنند، با این امید که قبل از رسیدن فرزندانشان به سن مدرسه، در جایی ثبات پیدا کنند.
آتِنسیو گفت که هنوز هم رویای زندگی در آمریکا را در سر دارد. خانواده آریاس در کلمبیا روستایی از او میخواهند که برگردد.
آتِنسیو پس از قدم زدن با خانوادهاش در مرز گفت: «آیا منتظر آقای ترامپ بمانیم تا برود؟ یا تلاش کنیم به جای دیگری مانند اسپانیا یا کانادا برویم؟ واقعاً نمیدانم.» در نزدیکی آنها، یک تانک آمریکایی بر روی تپهای مشرف به دیوار مرزی قرار داشت.
آریاس پاسخی داد که بازتاب جملهای است که او به طور فزایندهای در فیدهای شبکههای اجتماعی خود میبیند: «ببینیم آیا رویای آمریکایی میتواند به رویای آمریکای لاتین تبدیل شود.»
برای ارتباط با کژال ویاس، به [email protected] ایمیل بفرستید.