وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، این هفته به دهلی نو سفر کرد که نخستین بازدید یک مقام عالیرتبه چینی از پایتخت هند از زمانی بود که دو کشور در اکتبر گذشته بر سر خروج نیروها از مرز هیمالیا توافق کردند. درگیریهای مرگبار مرزی در دره گالوان در سال ۲۰۲۰، روابط دوجانبه را به شدت تیره کرده بود.
وانگ با حداقل سه مقام کلیدی هند دیدار کرد: نارندرا مودی، نخست وزیر؛ اس. جایشانکار، وزیر امور خارجه؛ و آجیت دووال، مشاور امنیت ملی. پس از دیدار مودی با وانگ، رهبر هند بر «پیشرفت پایدار» حاصل شده از زمان بنبست نظامی ۲۰۲۰ تأکید کرد. وانگ یک اصل کلی آشنا را درباره لزوم اینکه هند و چین نه «دشمن» بلکه «شریک» باشند و اینکه دو طرف باید به یکدیگر «اعتماد و از یکدیگر حمایت کنند» تکرار کرد.
علاوه بر این، مودی به طور رسمی دعوت شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، برای دیدار در حاشیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) در چین را پذیرفت که قرار است در تاریخ ۳۱ اوت و ۱ سپتامبر برگزار شود. پیشبینی اینکه چه نتایج substantiveای از این دیدار حاصل شود، غیرممکن است. به احتمال زیاد، دو رهبر بار دیگر علاقه خود را به تقویت روابط و مخالفت با جنگ تعرفهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، ابراز خواهند کرد.
اما چه چیزی هند را واداشت که وانگ را در این زمان به دهلی نو دعوت کند، با توجه به اینکه روابط با پکن عمدتاً سرد باقی مانده است؟ هیچ کس در نهاد سیاست خارجی هند بیانیه عمومیای در توضیح اینکه چرا هند این لحظه را برای میزبانی وزیر خارجه چین انتخاب کرده، صادر نکرد. در واقع، به نظر میرسد هند تصمیم گرفت روابط خود را با چین به دلیل یک دلیل قانعکننده بهبود بخشد: وخامت شدید روابطش با ایالات متحده، که تا همین اواخر پس از سالها تعامل دوجانبه، عمدتاً در وضعیت باثباتی قرار داشت.
کاهش شدید روابط ایالات متحده و هند عمدتاً ناشی از سخنان و اقدامات ترامپ در جبهههای استراتژیک و اقتصادی است. در بعد امنیتی، پس از آنکه هند و پاکستان در درگیری ماه می به آتشبس رسیدند، ترامپ میزبان عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان، در کاخ سفید بود. این دیدار در ماه ژوئن کمی پس از آن صورت گرفت که پاکستان پیشنهاد کرد ترامپ به دلیل تسهیل آتشبس جایزه صلح نوبل را دریافت کند. در دهلی نو، این صحنه خاطرات خاموش درباره روابط گذشته ایالات متحده با نهاد نظامی پاکستان را زنده کرد.
عامل اقتصادی نیز به همان اندازه اهمیت دارد. در ۳۱ ژوئیه، ترامپ یک تعرفه پایه ۲۵ درصدی بر هند اعلام کرد؛ سپس، در ۶ اوت، او فرمان اجرایی را امضا کرد که دومین تعرفه ۲۵ درصدی را تا ۲۷ اوت اعمال میکرد، مگر اینکه دهلی نو خرید نفت از مسکو را متوقف کند. برای پیچیدهتر کردن اوضاع، این هفته پیتر ناوارو، مشاور تجاری کاخ سفید، مقالهای در فایننشال تایمز نوشت و هند را به دلیل خرید، پالایش و فروش مجدد نفت روسیه در بحبوحه جنگ روسیه در اوکراین محکوم کرد. روز سهشنبه، اسکات بسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده، نیز هند را به «سودجویی» از نفت روسیه مورد انتقاد شدید قرار داد.
مقامات هندی، بر اساس تجربه خود در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ، به نظر میرسید فکر میکنند که میتوانند روابط خوبی را با دولت دوم ترامپ حفظ کنند. چرخش ناگهانی ترامپ، هند را بهتزده کرده است. برای کاهش نگرانیهای اعلام شده دولت ترامپ، هند پیشنهاد داده است که برخی امتیازات تجاری بدهد اما در مورد برخی دیگر موضعی سازشناپذیر اتخاذ کرده است. مهمتر از همه، این کشور به طور قاطعانه از توقف خرید و پالایش نفت روسیه، که دومین خریدار بزرگ آن (پس از چین) است، خودداری کرده است.
آیا هند باید دلیل ظاهری این تعرفههای تنبیهی را بدون هیچ انتقادی بپذیرد؟ قیمت خرید نفت روسیه توسط هند و فروشهای بعدی آن در بازار جهانی در سطحی سقفگذاری شده است که قبلاً واشنگتن و دهلی نو بر سر آن توافق کرده بودند. در نتیجه، هند – حتی اگر این را به صراحت بیان نکرده باشد – تهدید ایالات متحده به تعرفههای اضافی را ریاکارانه میداند.
در میان تحلیلگران روابط ایالات متحده و هند، به طور گستردهای باور بر این است که دو عامل ترامپ را به استفاده از فشار اقتصادی علیه هند واداشته است. اولاً، آنها استدلال میکنند که ترامپ شخصاً از اظهارات عمومی مکرر دهلی نو مبنی بر عدم نقش او در کاهش بحران هند و پاکستان در ماه می رنجیده است. ثانیاً، آنها معتقدند که برخی از مذاکرهکنندگان تجاری ترامپ همچنان بر گشودن بازار کشاورزی هند، که تقریباً به طور کامل به روی رقابت خارجی بسته است، پافشاری میکنند.
حتی با وجود نامشخص بودن انگیزههای دقیق ایالات متحده، آشکار است که هند به دنبال شرکای کاری دیگری برای موازنه قدرت ایالات متحده میگردد. این تا حد زیادی توضیحدهنده تصمیم آن برای تلاش در جهت کاهش تنشها با چین، همسایه عظیم شمالی و رقیب دیرینهاش است. اما مشکل همینجاست: چین مشتاق است هند را از ایالات متحده دور کند. هنگامی که دهلی نو به پکن روی آورد و از وانگ دعوت کرد، چین تصمیم گرفت از این فرصت استفاده کند.
متأسفانه، هند در حال انجام یک شرطبندی بد روی چین است و این به خوبی پایان نخواهد یافت. دهلی نو درگیر یک رقابت لاینحل با پکن است: دو کشور دیدگاههای متفاوتی در مورد نظم سیاسی در آسیا و فراتر از آن دارند، یک اختلاف مرزی دارند که در آن پیشرفت بسیار کندی داشتهاند، و عدم تقارن در تواناییهای اقتصادی و نظامی آنها آشکار است و در حال بدتر شدن است. تحت این شرایط، هند احمقانه خواهد بود اگر فرض کند که سفر وانگ میتواند به آشتی واقعی با چین منجر شود.
اگر هند در این مورد شک و تردیدی داشت، باید با پایان یافتن این سفر کاملاً آشکار میشد: وانگ از پایتخت هند به کابل و سپس به اسلامآباد پرواز کرد، جایی که با دولت پاکستان به توافقی برای گسترش کریدور اقتصادی چین-پاکستان، بخش اصلی ابتکار کمربند و جاده پکن، دست یافت. تصمیم وانگ برای بازدید از اسلامآباد، بر شراکت پایدار بین چین و پاکستان تأکید کرد.
ادعای اینکه هیئت چینی در طول سفر وانگ امتیازی به همتایان هندی خود داده باشد، دشوار است. بدتر از آن، در یک بیانیه وزارت امور خارجه چین تأکید شد که جایشانکار تایوان را بخشی از چین تأیید کرده است؛ در پی بیانیه چین، وزارت امور خارجه هند به سرعت توضیح داد که موضع هند در مورد تایوان تغییری نکرده است.
با وجود ۲۴ دور مذاکرات دوجانبه، هند و چین هیچگاه به حل و فصل اختلاف مرزی خود در هیمالیا نزدیکتر نشدهاند. هند از دیدگاه امنیت ملی، نگرانیهای جدی در مورد روابط استراتژیک پکن با پاکستان دارد؛ در طول درگیری ماه می، پاکستان از تسلیحات ساخت چین – از جمله هواپیماهای جنگنده – علیه هند استفاده کرد. حتی با وجود اینکه مودی و شی احتمالاً در ملاء عام تعارفاتی را رد و بدل میکنند، اختلافات اساسی در روابط حل نشده باقی خواهد ماند.
ناامیدی دهلی نو از واشنگتن قابل درک است. انتخابهای دولت ترامپ میتواند تلاشهای دهها ساله و دوحزبی برای بهبود و تقویت روابط ایالات متحده و هند را تضعیف کند. با این حال، تلاش هند برای جلب نظر چین به عنوان یک موازنه احتمالی در برابر ایالات متحده ممکن است یک انتخاب نامناسب از آب درآید. هیچ مبنای مستحکمی برای ایجاد همبستگی بین دهلی نو و پکن وجود ندارد، و این همگرایی ظاهری منافع، ناپایدار خواهد بود.