نیت فرچایلد (Nate Fairchild) به تازگی به دانشآموزان کلاس هشتم خود دستور داده بود تا خلاصهای از یک بخش تکاندهنده از کتاب خاطرات هولوکاست الی ویزل (Elie Wiesel) با نام شب (Night) بنویسند که ناگهان آنها را شگفتزده کرد: او یک ربات چت را سفارشیسازی کرده بود تا با وانمود کردن به عنوان نویسنده برنده جایزه نوبل و پاسخ دادن به سوالات دانشآموزان به آنها کمک کند. فرچایلد پرسید: "آیا این کار عجیب میشود؟" سپس خودش پاسخ داد: "نمیدانم، شاید! اگر عجیب شد، به من خبر دهید."
اگر دانشآموزان کلاس ادبیات او، مکالمه با شبیهسازی مصنوعی یک بازمانده هولوکاست که سالها پیش فوت کرده است را عجیب میدانستند، چیزی نگفتند. آنها به این موضوع عادت کرده بودند. ماهها بود که در کلاس درس فرچایلد در منطقه روستایی ایوانز (Evans)، کلرادو، با هوش مصنوعی آزمایش میکردند و از محصولی به نام مجیکاسکول (MagicSchool) استفاده میکردند که بر اساس مدلهای زبان بزرگ شرکتهای بزرگی مانند اوپنایآی (OpenAI Inc.) و آلفابت (Alphabet Inc.) گوگل ساخته شده است. آنها عمدتاً برای بازخورد گرفتن در مورد نوشتههایشان یا خلاصهکردن متون پیچیده به آن مراجعه میکردند، اما گاهی اوقات تمرینات غیرعادیتری نیز پیش میآمد، مانند همین مورد.
با از بین رفتن جذابیت اولیه، بیشتر دانشآموزان ربات چت را نادیده گرفتند. اما حدود یک سوم آنها پیشنهاد فرچایلد را پذیرفتند. ربات چت شروع کرد: "سلام، من الی ویزل هستم." سوالات دانشآموزان بیشتر به سمت مسائل عملی بود: یکی از پسران نوشت: "چگونه خلاصهام را درباره 'شب' اثر الی ویزل شروع کنم؟" ربات چت یک جمله پیشنهاد داد: "کتاب 'شب' اثر الی ویزل، خاطرات قدرتمندی است که تجربیات دلخراش نویسنده را در طول هولوکاست روایت میکند."
دانشآموز (که والدینش خواستند نامش فاش نشود) دستش را بالا برد. او پرسید: "آقا، اگر دقیقاً همان چیزی را که میگوید کپی کنم چه میشود؟" فرچایلد گفت که او صفر امتیاز میگیرد و فرصتی برای انجام مجدد تکلیف خواهد داشت؛ بهتر است اگر با خروجی ربات چت موافق است، آن را بازنویسی کند. همکلاسیهای نزدیک که از کمک هوش مصنوعی صرفنظر کرده بودند، قبلاً خلاصههای خود را شروع کرده بودند. پسر به صفحهاش خیره شد. او به گوگل رفت و چند کلمه را جستجو کرد. سپس تایپ کرد: "'شب' اثر الی ویزل یک وضعیت مهم در زمان است که تجربیات نویسنده را در طول هولوکاست بازگو میکند."

در سال ۲۰۲۲، زمانی که اوپنایآی (OpenAI) چتجیپیتی (ChatGPT) را راهاندازی کرد و نوجوانان با خوشحالی تکالیف خود را به هوش مصنوعی سپردند، بزرگسالان شروع به وحشت کردند. ظرف پنج هفته، مدارس دولتی شهر نیویورک چتجیپیتی را محدود کردند، و به تأثیرات منفی احتمالی آن بر یادگیری و نگرانیها در مورد ایمنی و دقت محتوایش اشاره کردند. دیگران نیز از نیویورک تبعیت کردند.
اما با شروع سومین سال تحصیلی از زمان معرفی چتجیپیتی در مناطق آموزشی ایالات متحده، اوضاع تغییر کرده است. اکثر بزرگترین مناطق آموزشی، از جمله نیویورک و شش منطقه بزرگ بعدی، استفاده از هوش مصنوعی را مجاز و حتی تشویق میکنند – به ویژه توسط معلمان، و به طور فزایندهای توسط دانشآموزان نیز. «کنسرسیوم برای شبکههای مدارس (Consortium for School Networking)»، یک انجمن حرفهای، امسال دریافت که تنها ۱ درصد از مناطق آموزشی مورد بررسی، هوش مصنوعی را ممنوع کردهاند، در حالی که ۳۰ درصد گفتهاند آن را پذیرفتهاند. (بقیه گفتهاند مطمئن نیستند، برنامههایشان تعریف نشده است، یا فقط برای موارد خاصی از آن استفاده میکنند.) کمی بیش از نیمی نیز گفتهاند که در حال آموزش مربیان برای استفاده از هوش مصنوعی در تدریس هستند.
همزمان با حرکت سریع مدارس به سوی هوش مصنوعی، نگرانیها در مورد تأثیر آن بر آموزش در حال افزایش است. یک نظرسنجی اخیر نشان داد که حمایت ایالات متحده از کاربردهای مختلف هوش مصنوعی در مدارس – آمادهسازی طرح درس برای معلمان، کمک به تکالیف برای دانشآموزان و غیره – در سال ۲۰۲۵ نسبت به سال قبل کاهش یافته است. ایزابل هاو (Isabelle Hau)، مدیر اجرایی «شتابدهنده یادگیری استنفورد»، گفت که تحقیقاتی که شتابدهنده در این زمینه پیگیری میکند تاکنون «تا حد زیادی قطعی نیست». برخی مطالعات به نظر میرسد مزایایی را نشان میدهند؛ دیگران به آسیبها اشاره میکنند و نگرانیهایی را مطرح میکنند که هوش مصنوعی میتواند «اثر عصا» ایجاد کند که در نهایت توانایی دانشآموزان برای تفکر و یادگیری را تضعیف میکند. هاو پرسید: "آیا هوش مصنوعی به عمق یادگیری کمک میکند، یا در واقع ما را تنبلتر و تنبلتر میکند؟"
برای محققان، مربیان، والدین و خود دانشآموزان، سؤالات بیپاسخ بسیاری وجود دارد: چگونه خطاهای واقعی تولیدشده توسط هوش مصنوعی میتواند درک دانشآموزان از جهان را تحریف کند؟ چگونه کمکهای بیش از حد هوش مصنوعی میتواند خودبیانگری و حل مسئله آنها را خفه کند؟ چگونه منابع یادگیری تولیدشده توسط هوش مصنوعی (از جمله آواتارهای ربات چت) میتواند دانش انسانی را که بر اساس آن بنا شده است، به حاشیه ببرد؟ چگونه نمرهدهی توسط هوش مصنوعی میتواند تعصبات نژادی و جنسیتی را تداوم بخشد؟ چگونه شرکتهای هوش مصنوعی میتوانند از دسترسی به اطلاعات دانشآموزان و معلمان درآمد کسب کنند؟ چه چیزی را در ترک فرآیندهای یادگیری اجتماعی به نفع فرآیندهای محاسباتی از دست خواهیم داد؟
مقامات آموزشی همه این موارد را تأیید میکنند. اما آنها همچنین توضیح میدهند که به تدریج متقاعد شدهاند که هوش مصنوعی کل نیروی کار را مختل خواهد کرد و وظیفه دارند به دانشآموزان فرصت تمرین با آن را، با تمام کاستیها، بدهند. فران نیوبرگ (Fran Newberg)، معاون دفتر فناوری آموزشی منطقه مدرسهای فیلادلفیا (School District of Philadelphia)، در مصاحبهای گفت: "دانشآموزان ما وارد دنیایی میشوند که با هوش مصنوعی قدرتمند شده است." "مسئولیت ماست که آنها را با این ابزارها و نحوه استفاده صحیح از آنها آشنا کنیم." منطقه فیلادلفیا پس از نیویورک، چتجیپیتی را مسدود کرد، اما نیوبرگ گفت که مقامات متوجه شدند دانشآموزان به هر حال از هوش مصنوعی استفاده خواهند کرد، و گزینهی دیگری جز پذیرش آن به شکلی نداشتند. چتجیپیتی هنوز مسدود است، اما این منطقه اکنون محصولات هوش مصنوعی گوگل را به کارکنان، معلمان و دانشآموزان دبیرستان ارائه میدهد.
در زمانی که محدودیتهای سیاسی و مالی بیسابقه، اجرای اصلاحات سیستمی اثباتشده را دشوار میکند، مقامات مناطق آموزشی همچنین شرط میبندند که هوش مصنوعی میتواند بخشی از فشار را از دوش مدیران و معلمانی که با فرسودگی شغلی و ریزش بالا مواجه هستند، بردارد و با کمک به آنها در کارهایی مانند ایمیل زدن به والدین و تولید طرحهای درسی، از این فشار بکاهد. و امیدوارند که بتواند نمرات امتحانی رو به کاهش و مشارکت دانشآموزان در ایالات متحده را با شخصیسازی مواد آموزشی برای نیازها و علایق هر دانشآموز، بهبود بخشد. شواهد در مورد اینکه آیا هوش مصنوعی میتواند به دستیابی به هر دو هدف کمک کند، متفاوت است، اما در همین حال محاسبات مالی قانعکننده بوده است: آوردن هوش مصنوعی به مدارس ممکن است برای یک منطقه آموزشی معمولی از هیچ تا چند میلیون دلار در سال هزینه داشته باشد، بسته به اندازه منطقه و محصولات مورد استفاده، در مقایسه با هزینهای بسیار بالاتر برای تغییرات ساختاری مانند استخدام معلمان بیشتر.
شرکت «گرند ویو ریسرچ (Grand View Research)» سال گذشته برآورد کرد که بازار جهانی فناوریهای هوش مصنوعی آموزشی تا پایان دهه از ۶ میلیارد دلار به ۳۲ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت.
مقامات تمایل دارند که تغییر نظر خود در مورد هوش مصنوعی را نتیجه طبیعی تحقیق و خودآزمایی توصیف کنند. آنها همچنین تأثیر شرکتهای فروشنده این فناوری را اذعان میکنند. OpenAI، گوگل و مایکروسافت (Microsoft Corp.) هر کدام نسخههای آموزشی از محصولات اصلی هوش مصنوعی خود را توسعه دادهاند - چتجیپیتی، جیمنای (Gemini) و کوپایلوت (Copilot) به ترتیب. (سخنگوی OpenAI نسخه چتجیپیتی برای مؤسسات آموزشی را مخصوص کالجها و دانشگاهها توصیف کرد، اما اشاره کرد که این شرکت به مدارس نیز علاقهمند است؛ گوگل و مایکروسافت قبلاً پیشنهادات خود را برای مدارس آماده کردهاند.) و این شرکتها و تعدادی از استارتآپهای با بودجه مناسب، کمپین قدرتمندی را برای گنجاندن محصولات هوش مصنوعی خود در محیطهای آموزشی، از جمله تلاشی برای ترغیب معلمانی مانند فرچایلد به استفاده از آنها، آغاز کردهاند.
در حالی که شرکتها انگیزههایی شبیه به انگیزههای مقامات منطقهای را توصیف میکنند، سود مالی برای سیلیکونولی غیرقابل انکار است. «گرند ویو ریسرچ» سال گذشته تخمین زد که بازار جهانی فناوریهای هوش مصنوعی آموزشی تا پایان دهه از ۶ میلیارد دلار به ۳۲ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. و پتانسیل تجاری فراتر از آن است. وقتی مدیران با صدای بلند درباره کاربران فوقالعاده هوش مصنوعی در آینده رویاپردازی میکنند، بهطور ضمنی به نسلی اشاره میکنند که هنوز در مدرسه هستند. صحبت در مورد پتانسیل آموزشی هوش مصنوعی نیز از استدلال شرکتها به سیاستگذاران حمایت میکند که هرگونه آسیب احتمالی اجتماعی ناشی از محصولاتشان با دستاوردهای بالقوه جبران میشود.
تلاشهای این شرکتها برای گسترش نفوذشان شامل همکاری با مناطق آموزشی و همچنین تاکتیکهای غیرمستقیمتر بوده است. در سال ۲۰۲۳، سازمان غیرانتفاعی «کُد دات اوآرجی (Code.org)» گروهی به نام «تچایآی (TeachAI)» را تشکیل داد که شامل سازمانها و شرکتهایی از جمله گوگل، مایکروسافت و اوپنایآی بود. هدف این گروه، «ورود ایمن و اخلاقی هوش مصنوعی به برنامههای درسی ابتدایی و متوسطه در سراسر جهان» است. در همان سال، «پروژه آموزش هوش مصنوعی (AI Education Project)»، یک سازمان غیرانتفاعی که چهار سال پیش برای آمادهسازی دانشآموزان برای «دنیایی که هوش مصنوعی در آن فراگیر است» تأسیس شد، درآمدی ۱۲ میلیون دلاری از حامیانی از جمله گوگل، مایکروسافت، اوپنایآی و شرکت مشاورهای «بوز آلن همیلتون (Booz Allen Hamilton)» کسب کرد. در سال ۲۰۲۴، گوگل بیش از ۲۵ میلیون دلار کمک مالی به سازمانهایی که مربیان و دانشآموزان را در مورد هوش مصنوعی آموزش میدهند، اعلام کرد. «کامون سنس مدیا (Common Sense Media)»، سازمان غیرانتفاعی معروف به رتبهبندی سنی فیلمها و برنامههای تلویزیونی کودکان، بودجهای را از اوپنایآی دریافت کرده است – این سازمان میزان آن را فاش نکرد – برای تولید مواد آموزشی درباره هوش مصنوعی برای معلمان و خانوادهها. و تابستان امسال، مایکروسافت همکاریهایی را برای آموزش هوش مصنوعی با بزرگترین اتحادیههای معلمان در ایالات متحده اعلام کرد؛ گوگل و اوپنایآی نیز با این اتحادیهها همکاری میکنند.
این شرکتها میگویند که حمایتشان برای اطمینان از ورود هوش مصنوعی به مدارس به شکلی است که به نفع معلمان و دانشآموزان باشد. در همین حال، مقامات گروههای وابسته بر استقلال خود تأکید میکنند و اشاره میکنند که آنها حامیان غیرشرکتی نیز دارند و گاهی اوقات با اولویتهای هوش مصنوعی شرکتهای فناوری مخالفت میکنند، در انگیزههای آنها تردید میکنند و محصولات آنها را نقد میکنند. اما این گروهها، مانند شرکتها، همچنان بر اهمیت آمادهسازی دانشآموزان برای آیندهای تحت سلطه هوش مصنوعی و این استدلال که میتوان خطرات را با سیاستها و عادات مسئولانه کاهش داد، تأکید میکنند. و چنین زبانی به برنامههای هوش مصنوعی مناطق آموزشی که از این گروهها راهنمایی میگیرند، راه یافته است.
گسترش فعالیتهای سیلیکونولی به نظر میرسد از همان رویکردی پیروی میکند که در طول دههها تلاش برای تبدیل آموزش عمومی به بازاری برای محصولات خصوصی توسعه یافته بود. این تلاشها شاهد برخی شکستهای برجسته بوده است: برای مثال، دورههای آنلاین باز و گسترده (MOOCs) ، که قرار بود دسترسی را از طریق کلاسهای آنلاین افزایش دهند، و رژیمهای یادگیری شخصیسازیشده، که قرار بود از نرمافزار برای تطبیق کامل دانشآموزان با مطالب در سطح آنها استفاده کنند. این تلاشها همچنین شامل گسترش بسیار موفقیتآمیز پلتفرمهای آموزشی مبتنی بر صفحه نمایش مانند گوگل کلاسروم (Google Classroom) بوده است. یکی از درسهایی که در این مسیر آموخته شد این است که فناوریهای مدرسهای به ندرت بدون همراهی و حمایت معلمان موفق میشوند.
ورود محصولات به کلاسهای درس و آموزش مربیان برای استفاده از آنها، گام اولیه آشکار است. اما اینیولووا دبورا راجی (Inioluwa Deborah Raji)، عضو کمیته مشورتی «تچایآی» و پژوهشگر هوش مصنوعی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به من گفت که نگران عدم "شک و تردید انتقادی" نسبت به هوش مصنوعی در مدارس است – از جمله از سوی کنسرسیومی که او مشاورش است – با توجه به کمبود اطلاعات در مورد چگونگی و کارایی آن. او گفت: "این مانند این است که ماشینی را بدون اینکه واقعاً بدانید چقدر میتواند برود یا چگونه ترمز میکند، به جاده بفرستید." "عجیب است که اینقدر گسترده پذیرفته شده است بدون اینکه این بررسی دقیق انجام شود."

اگر کسی از پیچیدگی تعامل بین بخشهای خصوصی، عمومی و غیرانتفاعی در آموزش آگاه باشد، آن شخص الیشا رابرتز (Elisha Roberts) است. در سال ۲۰۲۴، رابرتز به تازگی در سازمان غیرانتفاعی «ابتکار آموزش کلرادو (Colorado Education Initiative - CEI)» استخدام شده بود که از او خواسته شد تا به مدیریت برنامهای کمک کند که توسط این سازمان با مشارکت «ایآیادو (AIEdu)»، «مجیکاسکول (MagicSchool)» و دیگران اداره میشد. این برنامه، آموزش هوش مصنوعی را با استفاده از ۳ میلیون دلار که از طریق یک برنامه کمک مالی ایالتی که عمدتاً توسط کمکهای فدرال مربوط به همهگیری تأمین شده بود، به مدارس میآورد.
رابرتز، بومی دنور و مدیر سابق، با این حال از برخی جهات انتخاب عجیبی برای این کار بود. او در کالج «اکسیدنتال (Occidental College)» در لسآنجلس در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده بود، جایی که به شدت تحت تأثیر مفهوم آزادیبخش آموزش از دیدگاه «پائولو فریره (Paulo Freire)»، مربی و فیلسوف برجسته برزیلی، قرار گرفته بود: دانشآموزان آگاهی انتقادی پیدا میکنند، شرایط اجتماعی ظالمانه را تشخیص میدهند و برای تغییر آنها تلاش میکنند.
ایدههای فریره به دلیل هویت رابرتز به عنوان یک زن سیاهپوست و همجنسگرا برای او بسیار الهامبخش بود. او در کودکی آرزو داشت به دیوان عالی ایالات متحده بپیوندد، اما در دانشگاه تصمیم گرفت معلم شود. در بوتسوانا تحصیل کرد، در ژاپن تدریس کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته آموزش از کالج بوستون (Boston College) گرفت، سپس به دنور بازگشت و مدیر یک مدرسه منشور شد که تلاش میکرد اصول فریره را در آن جاری کند. رابرتز به تازگی آن پست را ترک کرده بود که فرصت پیوستن به CEI به عنوان دستیار مدیر با تمرکز بر شراکتها پیش آمد.
او در مورد محصولات هوش مصنوعی محتاط بود. به من گفت: "ما به اندازه کافی درباره تأثیرات بلندمدت نمیدانیم که واقعاً آن را به بچهها معرفی کنیم." اما فرسودگی شغلی معلمان و عدم مشارکت دانشآموزان را از نزدیک دیده بود و به این استدلال که هوش مصنوعی میتواند کمک کند، گوش میداد. او گفت: "این موضوع به من و احساساتم مربوط نیست." "این در مورد ابزارها و نحوه حمایت آنها از معلمان است."
رابرتز مسئول بخش مهمی از آزمایش کلرادو شد: برنامهای بورسیه که در آن معلمان با استفاده از «مجیکاسکول (MagicSchool)» به تنهایی یا با دانشآموزان خود، با هوش مصنوعی آشنا میشدند. بر اساس یک برگه توضیحات برنامه، در ازای دریافت کمکهزینه ۵۰۰ دلاری، دسترسی به نسخه پریمیوم نرمافزار و آموزش از سوی شرکت، معلمان موافقت کردند که با نمایندگان «مجیکاسکول» مصاحبه کنند و از تلاشها برای "گسترش استفاده از ابزارهای «مجیکاسکول»" در مناطق آموزشی خود حمایت کنند. (مصاحبهها و کمکهای بازاریابی در نهایت اختیاری شدند – نماینده «مجیکاسکول» گفت که الزام مصاحبه "سختگیرانه" به نظر میرسید و زبان مربوط به افزایش استفاده از محصول "به طور کامل نیت ما را منتقل نمیکرد.")
نیت فرچایلد (Nate Fairchild) مدتها قبل از آزمایش «الی ویزل (Elie Wiesel)» در ایوانز (Evans)، به هوش مصنوعی کنجکاو شده بود؛ وقتی از برنامه بورسیه مطلع شد، درخواست داد و پذیرفته شد. او برای خود هدفی تعیین کرد: بررسی اینکه آیا «مجیکاسکول (MagicSchool)» میتواند هم به دانشآموزانی که در یادگیری مشکل دارند و هم به کسانی که عملکرد خوبی دارند و نیاز به چالش دارند، کمک کند. او آموزشهای «مجیکاسکول» را محدود یافت که عمدتاً بر بررسی ویژگیهای محصول متمرکز بود. فرچایلد گفت: "اگر میخواهید تمام راههایی را بشنوید که هوش مصنوعی ابزاری شگفتانگیز و انقلابی است که زندگی همه را بهتر میکند، شرکتهایی که آموزشها را ارائه میدهند، تمام روز این را به شما خواهند گفت."
بنابراین، او تحقیقات بیشتری انجام داد و یک معرفی ۹۰ دقیقهای مخصوص خود از هوش مصنوعی برای دانشآموزانش طراحی کرد، از جمله مشکلات آن، پیش از اینکه دسترسی آنها را به «مجیکاسکول» باز کند. به زودی نتایج امیدوارکنندهای را مشاهده کرد. کسانی که در درک مطلب مشکل داشتند، میتوانستند از «مجیکاسکول» بخواهند که متون را توضیح دهد. کسانی که بالاتر از سطح تحصیلی خود کار میکردند، میتوانستند با ربات چت در مورد پیچیدگیهایی که همسالانشان ممکن بود متوجه نشوند، گفتگو کنند. دانشآموزان در تمام سطوح از دریافت بازخورد در مورد نوشتههایشان راضی بودند. یکی از آنها، آیشا گارسیا-گوئرا (Aesha Garcia-Guerra)، به من گفت: "هوش مصنوعی به من فرصت میدهد که اشتباه را قبل از ارسال ببینم، بنابراین هیچ نمرهای را از دست نمیدهم."
اما چالشها طولی نکشید که ظاهر شدند. در بازدیدهایم از کلاس فرچایلد، هر بار که او یک تکلیف جدید معرفی میکرد که بچهها میتوانستند از هوش مصنوعی استفاده کنند، به آنها یادآوری میکرد که خروجیها را با نگاهی انتقادی ارزیابی کنند. من دیدم که گارسیا-گوئرا گاهی این کار را انجام میداد – یک بار او متوجه شد که ربات چت به فصل اشتباهی از مطلبی که خوانده بود، اشاره میکند. در غیر این صورت، به ندرت دیدم دانشآموزان خروجیهای آن را بررسی کنند. چند بار، اشتباهات یا سوگیریها بدون توجه از کنارشان گذشت و در بحثهای کلاسی برخی از دانشآموزان، نظرات "هوش مصنوعی" را به عنوان مدرک برای ادعاهای خود ذکر میکردند.
یک بار، وقتی از ربات چت خواسته شد که وانمود کند «جان براون (John Brown)» است – یک فعال ضد بردهداری که پنج نفر از حامیان بردهداری را به قتل رساند – ربات چت، به عنوان براون، اصرار داشت که خشونت هرگز راهحل نیست. (این ممکن است به دلیل محافظهای ایمنی باشد که ربات چت را از تولید لفاظیهای خشونتآمیز باز میدارد.)
تقلیدهای ربات چت از شخصیتهای تاریخی به خصوص مشکلساز به نظر میرسید. یک بار، وقتی از آن خواسته شد وانمود کند «جان براون (John Brown)» است – یک فعال ضد بردهداری که پنج نفر از حامیان بردهداری را به قتل رساند – ربات چت، به عنوان براون، اصرار داشت که خشونت هرگز راهحل نیست. (این ممکن است به دلیل محافظهای ایمنی باشد که ربات چت را از تولید لفاظیهای خشونتآمیز باز میدارد.)
رویدادهایی از این دست فرچایلد را آزار میداد، اما او آنها را فرصتهای یادگیری میدید؛ از همان ابتدا امیدوار بود که تحریکاتی مانند ربات چت «الی ویزل» دانشآموزان را وادار به نقد خود هوش مصنوعی کند. وقتی بچهها تکالیفی را ارائه میدادند که به نظر میرسید بیش از حد به «مجیکاسکول (MagicSchool)» وابسته هستند، او مطمئن میشد که این مشکل را پرچمگذاری کرده، نمره جزئی به آنها میداد و فرصتی برای انجام مجدد کار میداد. او همچنین قصد داشت از نادقیق بودنها، سوگیریها و تقلیدهای مشکلساز برای آغاز گفتگوهای صریحتر در مورد کاستیها در زمان واقعی استفاده کند.
در همین حال، فرچایلد در برخی از جلسات توسعه حرفهای برای همکارانش در مورد نحوه استفاده از «مجیکاسکول» کمک کرد و خود را در دسترس نمایندگان شرکت قرار داد، اگرچه به یاد دارد که فقط یک بار به طور جداگانه از او مشاوره خواسته شده بود. او گفت که تحقیقات مستقل و بیش از ۱۵ سال تجربه تدریس به او کمک کرده است تا محصولات «مجیکاسکول» را بدون درگیر شدن در منافع تجاری آن به طور انتقادی ارزیابی کند، اگرچه او تعجب میکرد که آیا همکاران کمتجربهتر کار سختتری خواهند داشت.
عادل خان (Adeel Khan)، مدیر عامل «مجیکاسکول (MagicSchool)»، به من گفت که وقتی استارتآپ او به برنامه آموزش هوش مصنوعی در مدارس کلرادو پیوست، به سختی شروع به جذب کاربر کرده بود؛ او گفت که "برای گسترش آن در سراسر کلرادو هیجانزده بود." این شرکت از آن زمان به یکی از موفقترین استارتآپهای ایالات متحده در فروش هوش مصنوعی به مدارس تبدیل شده است.
ربات چت کلاسی آن، مانند دیگر رباتها، به شدت به اثربخشی مدلهای زبان بزرگی که زیربنای آن هستند، متکی است. وقتی به خان اشاره کردم که توانایی «مجیکاسکول» در کاهش مشکلات مربوط به دقت و سوگیری ممکن است در نتیجه محدود باشد، او گفت: "شما درست میگویید. ما نمیتوانیم برای کاهش آن کار زیادی انجام دهیم." او افزود که این شرکت هشدارهای برجستهای را در محصولات خود قرار میدهد که نشان میدهد ممکن است زبان نادرست یا مغرضانه تولید کنند و کاربران باید این موضوع را بررسی کنند. او گفت: "هر بار که یک دانشآموز وارد سیستم میشود، مانند این است که بگوییم، هی، اینگونه است که شما مسئولانه از آن استفاده میکنید." "ما فکر میکنیم مسئولیت ماست که به مردم آموزش دهیم."
تونی وان (Tony Wan)، رئیس پلتفرم در «ریچ کپیتال (Reach Capital)»، سرمایهگذار «مجیکاسکول (MagicSchool)»، به من توضیح داد که شرکتهای آموزشی هوش مصنوعی از گزارش محتوای نامناسب توسط معلمان و دانشآموزان و سایر کمکها برای هدایت توسعه محصول بهرهمند میشوند. وی در این راستا گفت: "ما اغلب بنیانگذاران خود را تشویق میکنیم که این محصولات را در سریعترین زمان ممکن به دست معلمان و کاربران برسانند – نه لزوماً به عنوان یک محصول پالایششده. و من این را به معنای بد یا غیرمسئولانه نمیگویم." وان بعداً توضیح داد که این "نباید به قیمت کیفیت یا ایجاد ریسک باشد."
در طول سال تحصیلی ۲۰۲۲-۲۰۲۳، تقریباً زمانی که مدارس دولتی شهر نیویورک دسترسی به چتجیپیتی را در مدارس مسدود کردند، فردی از منطقه با مایکروسافت برای مشاوره تماس گرفت. دیردره کوارنستروم (Deirdre Quarnstrom)، معاون رئیس بخش آموزش مایکروسافت، در مصاحبهای به یاد آورد: "آنها گفتند، 'باید فوراً به اینجا بیایید.'" نمایندگان شرکت به نیویورک سفر کردند و آنچه را که کوارنستروم مقدمهای ۱-۰-۱ در مورد مدلهای زبان بزرگ (LLM) توصیف کرد، ارائه دادند. در آن بهار، دیوید بنکس (David Banks)، رئیس وقت مدارس، در مقالهای نوشت که این منطقه "مربیان و دانشآموزان خود را به کاوش در هوش مصنوعی تشویق و حمایت خواهد کرد." این منطقه اکنون به معلمان اجازه میدهد از کوپایلوت (Copilot) و جیمنای (Gemini) استفاده کنند، و چتجیپیتی با درخواست در دسترس است (اگرچه دانشآموزان هنوز نمیتوانند از این محصولات استفاده کنند).
سه منطقه آموزشی بزرگ بعدی ایالات متحده نیز سرمایهگذاری خود در هوش مصنوعی را افزایش دادند. منطقه آموزشی یکپارچه لس آنجلس (Los Angeles Unified) دسترسی به جیمنای را برای همه کارکنان فعال کرد، با برنامهای برای باز کردن دسترسی برای دانشآموزان کلاسهای ششم تا دوازدهم در سال تحصیلی ۲۰۲۵-۲۶. مدارس دولتی شهرستان میامی-دید (Miami-Dade County Public Schools) مربیان را در مورد جیمنای آموزش دادند و شروع به ارائه آن به دانشآموزان دبیرستانی در سال ۲۰۲۴-۲۵ کردند. مدارس دولتی شیکاگو (Chicago Public Schools) شروع به آزمایش محصولات گوگل و مایکروسافت با معلمان کردند و در حال بررسی باز کردن دسترسی دانشآموزان نیز بودند.
علیرغم تمام سرمایهگذاریها، تا سال تحصیلی ۲۰۲۴-۲۵، خود معلمان به اندازه مقامات آموزشی این فناوری را نپذیرفتند. یک نظرسنجی مشترک گالوپ (Gallup) و «بنیاد والتون فامیلی (Walton Family Foundation)» نشان داد که در حالی که ۶۰٪ از معلمان در طول سال تحصیلی از هوش مصنوعی استفاده کرده بودند، اما زیاد به آن روی نمیآوردند. بیش از نیمی از پاسخدهندگان گفتند که سه ساعت یا کمتر صرف یادگیری، تحقیق یا کاوش ابزارهای هوش مصنوعی کردهاند، در مقایسه با حدود یک چهارم که حداقل ۱۰ ساعت صرف کرده بودند. سه پنجم گفتند که هرگز از دانشآموزان نمیخواهند از هوش مصنوعی استفاده کنند. معلمان همچنین بسیار بیشتر معتقد بودند که استفاده هفتگی دانشآموزان از هوش مصنوعی باعث کاهش، و نه افزایش، مهارتهای نوشتاری، خلاقیت، تفکر انتقادی و ارتباطات، از جمله تواناییهای دیگر، خواهد شد.
اما سیلیکونولی در تلاش بود تا تردیدها را از بین ببرد. گزارشی از گوگل در ماه آوریل برخی از دلایل عدم استفاده مربیان در بریتانیا از هوش مصنوعی را تشریح کرد و استدلال کرد که آموزش معلمان میتواند آنها را متقاعد کند، با استناد به یک برنامه آزمایشی که نشان داد کسانی که در هوش مصنوعی آموزش دیدهاند، بیشتر از آن استفاده کرده و نسبت به تأثیرات اجتماعی آن خوشبینتر شدهاند. نویسندگان از دولت بریتانیا خواستند تا چنین آموزشی را برای همه کارکنان بخش دولتی تضمین کند. آنها خاطرنشان کردند: "عادات هوش مصنوعی به راحتی شکل میگیرند."
علاوه بر همکاری با گروههای خارجی در زمینه آموزش، شرکتهای فناوری آموزشهای خود را برای مربیان ایجاد کردند که میتوانستند برای توسعه حرفهای مورد نیاز ایالتها و مناطق آموزشی به حساب آیند. بسیاری از این پیشنهادات شبیه به آنچه فرچایلد در کلرادو دریافت کرد، با تأکید بر نکات مربوط به محصول بود. آنها همیشه دقیق نبودند. آموزش گوگل مثال معلمی را مطرح کرد که یک ایمیل تولید شده توسط هوش مصنوعی را برای دانشآموزان میفرستد – و به آنها، از بین تمام چیزها، تمرین نوشتن را توصیه میکند. در آن آمده بود: "تابستان عالی است، اما نگذارید مهارتهای داستانسرایی شما به تعطیلات برود!" آموزش از OpenAI و Common Sense Media از چتجیپیتی خواست تا یک ارائه چندرسانهای در مورد انقلاب مکزیک ایجاد کند. یک زیرنویس متنی برای تصویر حاصل اعلام کرد: "این تصویر شخصیتها و لحظات مهم را برجسته میکند"، در حالی که هیچ یک از افراد نشان داده شده شبیه انقلابیون شناخته شده نبودند. سخنگوی OpenAI گفت که این آموزش "بر اساس بازخورد اصلاح خواهد شد." رابی تورنی (Robbie Torney)، مدیر ارشد برنامههای هوش مصنوعی در Common Sense Media، گفت که این سازمان موافق است که ارائه مشکلساز بوده و این و سایر مطالب "منسوخ شده" در آموزشهای آینده گنجانده نخواهند شد. او گفت: "این مثال به طور کامل نشان میدهد که چرا استفاده از تصاویر تولید شده توسط هوش مصنوعی بسیار مشکل است – آنها داستانهای پیچیده هستند، نه نمایشهای واقعی."

این نوع داستانپردازیها در آن زمان در کلاسهای درس ظاهر میشدند. «منطقه مدرسهای مستقل هیوستون (Houston Independent School District)» از مربیان در برخی از مدارس با عملکرد ضعیفتر خواست تا از مواد آموزشی ارائهشده توسط منطقه که تا حدی با هوش مصنوعی تولید شده بودند، استفاده کنند. یکی از برگههای کار به دانشآموزان خواسته بود تا تقلیدهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی از هنر رنسانس هارلم را با چهرههای تحریفشده شخصیتهای سیاهپوست مقایسه کنند، که باعث واکنش شدید برخی از اعضای جامعه شد. (سخنگوی منطقه گفت که آثار هوش مصنوعی تفاوت چندانی با هنر واقعی رنسانس هارلم با چهرههای انتزاعی ندارند و معلمان میتوانند مواد تولیدشده توسط هوش مصنوعی مشکلساز را گزارش کنند.)
با پایان سال تحصیلی ۲۰۲۴-۲۵، مناطق آموزشی هوش مصنوعی را برای طیف وسیعتری از کاربردها به کار میبردند: "مربیگری" معلمان، کشف سلاح گرم، گفتگو با دانشآموزان درباره سلامت روان آنها. سپس حامیان هوش مصنوعی در مدارس از بالاترین سطح دولت ایالات متحده تقویت شدند. در ماه آوریل، رئیسجمهور دونالد ترامپ یک فرمان اجرایی صادر کرد که خواستار آوردن آموزش هوش مصنوعی به مهدکودک تا کلاس دوازدهم بود – از جمله استفاده از آن برای طراحی منابع آموزشی و تدریس خصوصی به دانشآموزان – با کمک شرکای بخش خصوصی. در این فرمان آمده بود: "ما باید به جوانان ملت خود فرصتهایی برای پرورش مهارتها و درک لازم برای استفاده و ایجاد نسل بعدی فناوری هوش مصنوعی ارائه دهیم."
اگر یک دیدگاه برای آموزش این است که کودکان را با همکاری شرکتهای خصوصی به کاربران و توسعهدهندگان توانمند محصولات هوش مصنوعی تبدیل کنیم، نسخهای از آن را میتوان در ساختمانی اداری در مرکز شهر آستین (Austin) یافت. زمستان گذشته در پردیس دبیرستان «مدرسه آلفا (Alpha School)» آستین، یک ویدیوی تبلیغاتی خوشساخت با حضور همبنیانگذار مکنزی پرایس (MacKenzie Price) بر روی صفحهای که در دیوار ورودی نصب شده بود، پخش میشد. صفحه دیگری یک فید ایکس (X) را نشان میداد که پستهایی از شخصیتهای عمومی با ارتباط موضوعی به مدرسه، از جمله جف بزوس (Jeff Bezos)، یوتیوبر «مستر بیست (MrBeast)» و گریس پرایس (Grace Price)، خواهرزاده همبنیانگذار و فارغالتحصیل اخیر آلفا که در زمینه فعالیتهای بهداشتی هماهنگ با رابرت اف کندی جونیور (Robert F. Kennedy Jr.) تخصص دارد، نمایش میداد.
«مدرسه آلفا (Alpha School)» یک موسسه خصوصی K-12 است که ابتدا در تگزاس، تحت شرکتی به نام «لگسی آو اجوکیشن اینک (Legacy of Education Inc.)» افتتاح شد و شهریه سالانه آن در اکثر پردیسهایش از ۴۰,۰۰۰ دلار شروع میشود. این مدرسه بر اساس این ایده ساخته شده است که با شخصیسازی آموزش با محصولات هوش مصنوعی، مدارس میتوانند شش ساعت یادگیری در یک پردیس معمولی را به حدود دو ساعت کاهش دهند و به دانشآموزان این امکان را میدهند که زمان بیشتری را صرف مهارتهای زندگی و فعالیتهای فردی کنند؛ برای دستیابی به این هدف، مدرسه تا حدی به محصولات آموزشی شرکت «تو اِچآر لرنینگ اینک (2HR Learning Inc.)» متکی است، که توسط پرایس نیز تأسیس شده است. پرایس به من گفت: "این به تجربه یادگیری آنها کمک میکند تا بسیار کارآمدتر و مؤثرتر باشد." او افزود که هوش مصنوعی در آلفا آنقدر مرکزی است که حتی دانشآموزان مهدکودک آن نیز با آن در تماس هستند و نکات تولید شده توسط هوش مصنوعی را برای بهبود الگوهای گفتاری خود دریافت میکنند: تعداد کلماتی که در دقیقه صحبت میکنند، استفاده از کلمات پرکننده.
آن روز صبح در دبیرستان، دانشآموزان بیصدا پشت میزهایی که در سراسر ساختمان پراکنده بودند، هدفون بر گوش نشسته بودند. آنها سه ساعت اول روز را صرف انجام دروس مختلف – فیزیک، ادبیات، حسابان – روی کامپیوترهای خود میکردند. برخی از آنها از پلتفرم «۲HR لرنینگ (2HR Learning)» استفاده میکردند که آنها را از طریق متون، ویدئوها و ارزیابیهای روی صفحه راهنمایی میکرد. هیچ معلمی در دید نبود. در عوض، سه بزرگسال، که به دلیل نداشتن گواهی تدریس تا حدی "راهنما" نامیده میشدند، در اطراف پرسه میزدند و پشتیبانی ارائه میدادند. پیشینه آنها در منابع انسانی، بازاریابی و حقوق شرکتها بود.
کارسون مککان (Carson McCann)، راهنمای دارای پیشینه منابع انسانی، گفت: "احساس میکنم پتانسیل زیادی در بچهها وجود دارد و این نوع نقش واقعاً به شما اجازه میدهد تا آن پتانسیل را باز کنید و یک منتور باشید." او اضافه کرد که در این ظرفیت، "واقعاً هیچ کار آکادمیکی انجام نمیدهم." دانشآموز نزدیک او در حال مطالعه حسابان بود. مککان گفت: "صادقانه بگویم، هفت سال است که به حسابان دست نزدهام." (او در پایان سال مدرسه را ترک کرد؛ برای اظهار نظر در مورد رفتنش با او تماس گرفته نشد، اما صفحه لینکدین او نشان میدهد که او یک شرکت مشاوره تأسیس کرده است.)
اگر دانشآموزان دبیرستان نیاز به کمک داشتند، میتوانستند از یک ربات چت هوش مصنوعی روی صفحه استفاده کنند یا نکات نوشتاری تولید شده توسط هوش مصنوعی را دریافت کنند (اگرچه پرایس بعداً به من گفت که مدرسه به دلیل نگرانی از تقلب، ارائه ربات چت را متوقف کرده است). بچهها همچنین به معلم خصوصی انسانی از راه دور دسترسی داشتند.
دانشآموزان آزاد بودند که از محصولات هوش مصنوعی از ارائهدهندگان خارجی نیز استفاده کنند. پرایس درباره عادت دانشآموزان به استفاده از چتجیپیتی و سایر رباتهای چت برای تبدیل متون طولانی به نکات کلیدی در فلشکارتهای دیجیتال و سپس حفظ آنها به جای مطالعه کردن صحبت کرد. پرایس گفت، تا زمانی که دانشآموز در ارزیابیهای دانش روی صفحه مدرسه به اندازه کافی خوب عمل کند، او این میانبر را تحسین میکند. نشان دادن تسلط بر مفاهیم از طریق آزمونها، برای دانشآموزان XP (امتیاز تجربه، مانند بازیهای ویدیویی) کسب میکرد که میتوانستند آن را به دلار برای سرمایهگذاری در پروژههای شخصی به نام "شاهکار" تبدیل کنند.
پرایس به شاهکارهای دانشآموزان افتخار میکرد: برای مثال، یک کسبوکار فروش حیوانات عروسکی سخنگو که توصیههای سلامت روان تولید شده توسط هوش مصنوعی را به نوجوانان ارائه میداد، و یکی دیگر که نکات معاشقه تولید شده توسط هوش مصنوعی را ارائه میکرد. شاهکارهایی بدون کاربردهای تجاری بالقوه نادرتر بودند، اگرچه پرایس به من درباره دختری گفت که از هوش مصنوعی برای آهنگسازی یک اثر موسیقی استفاده کرده بود.
"نقطه شروع هر مکالمهای که با یک کودک دارم این است که "آیا هوش مصنوعی میتواند این کار را انجام دهد تا وقت خود را صرف آن نکنید؟" "
کار بر روی "شاهکارها" بعدازظهر انجام میشد، با شروع دانشآموزان به رسیدگی به "برینلیفت (BrainLift)" خود، سندی حاوی یادداشتهای پروژهشان. هر "برینلیفت" شامل فهرستی از باورهای مخالف بود که شاهکار دانشآموز را خاص میکرد، به همراه شواهدی برای حمایت از آن باورها. سپس دانشآموزان "برینلیفت" خود را به یک پلتفرم «تو اِچآر لرنینگ (2HR Learning)» منتقل میکردند که ربات چت داخلی آن میتوانست باورهای متفاوتی را که توصیف کرده بودند، در خود جای دهد.
وقتی با کریس لاک (Chris Locke)، رئیس دبیرستان، نشستم، او به من گفت که مدرسه نامی برای باورهای متفاوتی که در دانشآموزان تشویق میکند، دارد: "دیدگاههای نوکتیز (spiky points of view)." برای مثال، او گفت: "یکی از بزرگترین دیدگاههای نوکتیز آلفا این است که شما به معلم نیازی ندارید." کلویی بلوین (Chloe Belvin)، راهنمایی که قبلاً به عنوان وکیل شرکتها کار میکرد، اضافه کرد: "خندهدار است، زیرا در یک مدرسه سنتی اگر از هوش مصنوعی استفاده کنید به مشکل میخورید، و اینجا اگر از آن استفاده نکنید به مشکل میخورید." او افزود: "نقطه شروع هر مکالمهای که با یک کودک دارم این است که، 'آیا هوش مصنوعی میتواند این کار را انجام دهد تا وقت خود را صرف آن نکنید؟'"
در حالی که این مدرسه به دلیل علاقه زیادش به هوش مصنوعی، از جمله از سوی مدیر صندوقهای پوشش ریسک، بیل اکمن (Bill Ackman)، توجه زیادی به خود جلب کرده است، آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، ارتباط آن با کسبوکارهای دولت است. اسناد دولتی تا دسامبر گذشته، هر دو شرکت «لگسی آو اجوکیشن (Legacy of Education)» (یعنی آلفا) و «تو اِچآر لرنینگ (2HR Learning)» را زیرمجموعه یک شرکت نرمافزاری تگزاسی به نام «تریلوجی اینک (Trilogy Inc.)» توصیف کردهاند. در حالی که پرایس چهره عمومی آلفا است، مدیر اصلی تمامی پردیسهای آن، بنیانگذار تریلوجی، یک میلیاردر آستین به نام جو لیامندت (Joe Liemandt) است که سال گذشته در کنفرانسی گفت یک میلیارد دلار برای مأموریت خود برای دگرگونی آموزش با استفاده از هوش مصنوعی هزینه کرده است. (یک پرونده تجاری تگزاس توسط تریلوجی در دسامبر نیز لیامندت را به عنوان رئیس و یکی از مدیران آن معرفی میکند؛ پروفایل لینکدین او او را به عنوان رئیس هیئت مدیره توصیف میکند.) پرایس و لیامندت دوستان دیرینهای هستند؛ اندرو پرایس (Andrew Price)، همسر پرایس، مدیر مالی تریلوجی است و طبق اسناد، در «لگسی آو اجوکیشن» و «تو اِچآر لرنینگ» نیز نقش دارد.
ترتیبات مالی میان این نهادها نامشخص است، اما اسناد نشان میدهد که آلفا به عنوان نوعی کانال توزیع داخلی برای شرکتی که محصولات هوش مصنوعی برای مدارس توسعه میدهد، عمل کرده است. تریلوجی همچنین درخواستهای اولیه علامت تجاری را برای «تو اِچآر لرنینگ (2HR Learning)» و چندین محصول آموزشی قبل از واگذاری این حقوق به خود «تو اِچآر لرنینگ» ارائه کرده بود. و موقعیتهای شغلی در هر دو آلفا و «تو اِچآر لرنینگ» اخیراً در صفحه لینکدین شرکت تریلوجی منتشر شده بود.
وقتی در اواخر ژوئیه از پرایس در مورد روابط بین شرکتها پرسیدم، او به جزئیات اشاره نکرد اما گفت: "وقت آن است که در آموزش کاری متفاوت انجام دهیم و من معتقدم که اجازه دادن به سرمایه و صنعت برای ورود به آموزش، امیدوارم کاری باشد که جواب دهد." لیامندت از طریق مدرسه از مصاحبه خودداری کرد. ایمیلی به اندرو پرایس بیپاسخ ماند، همچنین پیامهایی که به یک آدرس ایمیل و فرم تماس در وبسایت تریلوجی ارسال شده بود.
در ماه اوت، آنا داولانتس (Anna Davlantes)، سخنگوی آلفا، به من گفت که توصیف این مدرسه به عنوان یک کانال توزیع داخلی برای یک شرکت "نادرست" است. در حالی که او به درخواست اظهار نظر در مورد مالکیت تریلوجی بر مدرسه و «تو اِچآر لرنینگ (2HR Learning)» پاسخ نداد، گفت که تریلوجی ساخت نرمافزار برای هر دو شرکت را متوقف کرده و "هیچ برنامهای برای ماندن در فضای نرمافزار آموزشی ندارد." او گفت که با شروع سال تحصیلی ۲۰۲۵-۲۶، این مدرسه در حال "حذف تدریجی" محصولات تریلوجی و همکاری با "یک شرکت جدید" است.
داولانتس به درخواست اطلاعات بیشتر در مورد آن شرکت پاسخ نداد، اما پوشش خبری اخیر و پروندههای عمومی ممکن است سرنخهایی ارائه دهند. نشریهای به نام کالوسوس (Colossus) که در ماه اوت نمایهای از لیامندت منتشر کرد، گفت که او اخیراً مشغول ساخت محصولات فناوری آموزشی در یک "آزمایشگاه پنهان" با حدود ۳۰۰ نفر بوده و در حال آمادهسازی برای راهاندازی عمومی یک محصول برجسته به نام تایمبک (Timeback) بوده است. در حالی که این مقاله نام آزمایشگاه را ذکر نکرده است، یک پرونده تگزاسی در اوایل اوت، تشکیل شرکتی به نام «تایمبک الالسی (TimeBack LLC)» را ثبت کرد که اندرو پرایس به عنوان مدیر آن معرفی شده است. در همین حال، وبسایتی برای محصولی به نام تایمبک که با توصیف کالوسوس مطابقت دارد، آن را سیستمی مینامد که پشت مدارس آلفا قرار دارد. و «لگسی آو اجوکیشن (Legacy of Education)» یک علامت تجاری در حال بررسی برای این نام دارد. این مقاله محصول را ضبط جریان ویدیویی خام از دانشآموزان، نظارت بر "عادات که یادگیری را کمتر مؤثر میکنند، مانند عجله در حل مسائل، چرخیدن روی صندلی، معاشرت" و سپس تولید بازخورد برای کودکان در مورد میزان اتلاف وقت و نحوه بهبود آنها توصیف میکند.
سیاست حفظ حریم خصوصی آلفا (Alpha) این نوع ردیابی و بیشتر را شامل میشود و ادعای دسترسی به اطلاعات دانشآموزان را بسیار بیشتر از شرکتهایی که هوش مصنوعی به مدارس میفروشند، از جمله «مجیکاسکول (MagicSchool)»، دارد. برای مثال، آلفا میتواند از وبکمها برای ضبط دانشآموزان استفاده کند، از جمله برای مشاهده تماس چشمی آنها (بخشی برای تشخیص مشارکت و حواسپرتیهای محیطی). و میتواند فعالیت صفحه کلید و ماوس را نظارت کند (برای دیدن اینکه آیا دانشآموزان بیکار هستند) و از آنچه دانشآموزان روی صفحه میبینند، اسکرینشات و ویدیو بگیرد (بخشی برای جلوگیری از تقلب). این سیاست خاطرنشان میکند که در آینده، مدرسه میتواند دادهها را از ردیابهای خواب یا هدبندهای استفاده شده در طول مدیتیشن جمعآوری کند.
اطلاعات دانشآموزان نه تنها برای حفظ عملکرد محصولات، بلکه برای اهداف دیگر نیز قابل استفاده است، از جمله تحلیل علاقه کاربران به فناوری آلفا (Alpha) یا «تو اِچآر لرنینگ (2HR Learning)» "یا محتوای ارائه شده توسط دیگران"؛ عملکرد آن شامل به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی با "شرکای تجاری" به دلایل نامشخص است. داولانتس (Davlantes) گفت که دادههای دانشآموزان "به شدت محافظت میشود" و در عمل، خارج از "سیستم آموزشی" آلفا به اشتراک گذاشته نمیشود و فقط برای "ارائه بازخورد به دانشآموزان و بهبود سیستمها یا نتایج آموزشی" استفاده میشود.
در سراسر آمریکا، نقش بخش خصوصی در آوردن هوش مصنوعی به مدارس تنها در حال عمیقتر شدن است. در ماه ژوئن، ترامپ اعلام کرد که بیش از ۶۰ شرکت و سازمان – از جمله مایکروسافت، گوگل، OpenAI، مجیکاسکول و آلفا – متعهد شدهاند که منابعی مانند محصولات و آموزش هوش مصنوعی را در اختیار مدارس قرار دهند. در ماه ژوئیه، کمی پس از آنکه دیوان عالی حکم داد که ترامپ میتواند به انحلال وزارت آموزش فدرال ادامه دهد، لیندا مکماهن (Linda McMahon)، وزیر آموزش (که ارتباط اصلی او با هوش مصنوعی همچنان زمانی است که برای تلفظ آن به عنوان "A1," مانند سس استیک، وایرال شد)، راهنماییهایی را منتشر کرد که چگونگی هزینه کردن بودجه فدرال توسط مناطق آموزشی برای هوش مصنوعی را تشریح میکرد.
بزرگترین شرکتهای هوش مصنوعی نیز در حال برنامهریزی برای بازگشایی مدارس هستند و تلاشهای خود را برای ارتباط با دانشآموزان و خانوادههایشان افزایش میدهند. گوگل ویژگیهای مطالعه محور را به حالت هوش مصنوعی پلتفرم جستجوی خود اضافه کرد. اوپنایآی (OpenAI)، علاوه بر اعلام توافقی برای گنجاندن مدلهای خود در سیستم مدیریت یادگیری محبوب Canvas، حالت مطالعه را نیز معرفی کرد.
اقدامات گسترده این شرکتها به بزرگترین اتحادیههای معلمان ایالات متحده نیز رسیده است. در ماه ژوئیه، مایکروسافت، همراه با اوپنایآی (OpenAI) و آنتروپیک پیبیسی (Anthropic PBC)، یک شراکت ۲۳ میلیون دلاری را با «فدراسیون معلمان آمریکا (American Federation of Teachers - AFT)» برای ایجاد آکادمی ملی آموزش هوش مصنوعی اعلام کرد که قصد دارد ۴۰۰,۰۰۰ معلم – حدود یک دهم کل معلمان ایالات متحده – را طی پنج سال آموزش دهد. سرمایهگذاری مایکروسافت در این شراکت بخشی از «مایکروسافت الویت (Microsoft Elevate)»، یک ابتکار جهانی جدید با تمرکز بر آموزش، تحقیق و حمایت از هوش مصنوعی است که هدف آن اهدای ۴ میلیارد دلار طی پنج سال به مدارس و سازمانهای غیرانتفاعی است. این ابتکار همچنین شامل مشارکتی با «انجمن ملی آموزش (National Education Association - NEA)» خواهد بود که شامل پشتیبانی فنی و کمک مالی ۳۲۵,۰۰۰ دلاری میشود.
رندی وینگارتن (Randi Weingarten)، رئیس AFT، در مصاحبهای گفت که او به این باور رسیده است که هوش مصنوعی به اندازه ماشین چاپ دگرگونکننده خواهد بود و معلمان باید یاد بگیرند که از آن استفاده کنند. با حمایت دولتی محدود برای هر آموزش در مقیاس بزرگ، او احساس میکرد که چارهای جز روی آوردن به سیلیکونولی ندارد. او گفت: "توسعه حرفهای که توسط معلمان برای معلمان انجام شود، در واقع بهترین کار است، اما این پول را از کجا پیدا خواهید کرد؟" دایا بلال-تهدید (Daaiyah Bilal-Threats)، مدیر ارشد سیاست ملی آموزش در NEA، روابط اتحادیه خود با شرکتهای بزرگ فناوری در مورد هوش مصنوعی – که با گوگل نیز کار کرده است – را تا حدی فرصتی برای معلمان برای تأثیرگذاری بر توسعه محصول توصیف کرد. او گفت: "توسعه این فناوری بدون ورودی مربیان میتواند خطرناک باشد."
در همین حال، مکنزی (MacKenzie) و اندرو پرایس (Andrew Price) در تلاشند تا به مدارس چارتری (مدارسی با بودجه دولتی و مدیریت خصوصی) خارج از برند آلفا گسترش یابند. آنها در درخواستهایی برای افتتاح مدارس در سراسر ایالات متحده، برنامههای خود را برای اتکا به محصولات تریلوجی (Trilogy) تشریح کردهاند و آلفا را به عنوان شاهدی بر موفقیتهای گذشته قرار دادهاند. پنج ایالت، از جمله کارولینای شمالی، این درخواستها را رد کردهاند، اما آریزونا یک مدرسه مجازی به نام «آنباند آکادمی (Unbound Academy)» را تأیید کرده است. در همین حین، خود آلفا در پاییز امسال حدود دهها پردیس جدید مدرسه خصوصی را در سراسر ایالات متحده افتتاح میکند، از جمله یکی در شهر نیویورک که اکمن (Ackman) در ترویج آن کمک میکند.
این در حالی است که قوانین فدرال و ایالتی، از جمله در ایالت تگزاس که خانه آلفا است، به طور فزایندهای استفاده از بودجه عمومی را برای آموزش خصوصی مجاز میدانند. لیامندت در کنفرانس باجا (Baja) گفت: "آموزش یک صنعت تریلیون دلاری است – K-12 در ایالات متحده. ما باید ۱۰,۰۰۰ مدرسه بسازیم. برگردیم به سرمایه، ما به مقدار زیادی نیاز داریم. کمکهای مالی این کار را انجام نمیدهند. برای ساخت این، به میلیاردها و میلیاردها دلار نیاز داریم."
برخی از محققان آموزش و پرورش، ابعاد دیستوپیایی (پادآرمانشهری) را در تمام این تحولات میبینند. الکس مولنار (Alex Molnar)، مدیر «مرکز سیاستگذاری ملی آموزش (National Education Policy Center)» در دانشگاه کلرادو در بولدر (University of Colorado at Boulder)، یک سناریوی احتمالی را تصور میکند که در آن همه به شدت به هوش مصنوعی وابسته میشوند و دانشآموزان نمیتوانند استدلال پشت تکالیف خود را توضیح دهند، معلمان نمیتوانند استدلال پشت ارزیابیهای دانشآموزان خود را توضیح دهند و مدیران نمیتوانند استدلال پشت تصمیمات استراتژیک خود را توضیح دهند. در تمام این مدت، بودجهها و دادههای محلی به شرکتهای خصوصی دوردست سرازیر میشوند. او هشدار داد: "ما اساساً آموزش عمومی را از یک نهاد مدنی به یک درگاه برای سرازیر کردن پول به منافع خصوصی تبدیل خواهیم کرد."
اما هیچ کدام از اینها اجتنابناپذیر نیست. یک جنبش مردمی در حال رشد در میان کسانی است که مصمم به مقاومت در برابر گسترش هوش مصنوعی در مدارس هستند. «پروژه مدنیت فناوری (Civics of Technology Project)»، که در سال ۲۰۲۲ توسط مربیان و محققان تأسیس شد، به جای آن میخواهد که مدیران، معلمان، دانشآموزان و والدین به مطالعه "اثرات جانبی، نامتناسب و غیرمنتظره فناوری" – از جمله هوش مصنوعی – اولویت دهند. یک گزینه این است که آیندهای جایگزین را تصور کنیم و برای دستیابی به آن تلاش کنیم که در آن هوش مصنوعی غالب نباشد. چارلز لوگان (Charles Logan)، پژوهشگر دانشگاه نورثوسترن (Northwestern University) و عضو هیئت مدیره «پروژه مدنیت فناوری»، گفت: "راههایی وجود دارد که معلمان، مراقبان و دانشآموزان نیز میتوانند بگویند، 'خب، اگر نمیخواهم از این فناوری استفاده کنم چه؟'"
در کلرادو، فرچایلد سال تحصیلی جدید را با احتیاط و خوشبینی نسبت به هوش مصنوعی آغاز کرد. دانشآموزانی که سال گذشته پایینتر از انتظارات تحصیلی بودند، به نظر میرسید که ارتباطات نوشتاری و شفاهی خود را بیشتر از دانشآموزان مشابه در سالهای گذشته بهبود بخشیدهاند. یک آزمون استاندارد که میزان کسب دانش دانشآموزان را در اواخر سال تحصیلی گذشته میسنجید، نیز نتایج بهتری نسبت به سالهای قبل نشان داد.
با این حال، فرچایلد مطمئن نبود که چه میزان از این بهبود را میتوان مستقیماً به «مجیکاسکول (MagicSchool)» نسبت داد. در عوض، او گمان میکرد که استفاده دانشآموزانش از این پلتفرم او را وادار کرده تا روش تدریس خود را تغییر دهد. برای اطمینان از اینکه آنها به خودشان وابسته هستند، او آنها را تحت فشار قرار داده بود تا در تکالیف و بحثها توضیح دهند که چگونه پیشینهها و تجربیات خودشان دیدگاههایشان را شکل داده است. او گفت که این یک روش شناختهشده برای درگیر کردن دانشآموزان است و در دسترس بودن هوش مصنوعی باعث شده بود که او بیشتر از آن استفاده کند. او گمان میکرد که این یک دلیل مهم برای عملکرد خوب دانشآموزانش بوده است. او کار وقتگیر و غیرقابل مقیاسگذاری بهتر شدن در تدریس را انجام داده بود.
متوجه شدم که با وجود تمام صحبتهای ما در مورد نحوه استفاده دانشآموزان از «مجیکاسکول (MagicSchool)»، فرچایلد و من در مورد اینکه آیا او از هوش مصنوعی برای تولید طرحهای درسی و موارد مشابه استفاده میکرد یا نه، بحث نکرده بودیم، که معمولاً شرکتها در مواد آموزشی خود بر آن تمرکز میکنند. وقتی از او در این مورد پرسیدم، اعتراف کرد که استفاده نمیکند. او شک داشت که واقعاً در وقت او صرفهجویی کند و دلیل عمیقتری نیز داشت. او گفت: "من مقاومت هنری در برابر آن دارم." "برای من، هنر تدریس در آنجا نهفته است – پردازش نیازهای دانشآموزان و ساختن یک درس و سپس ساختن یک معیار و ارزیابی برای آن. برای من، گفتگوی عاطفی و معنوی بین معلمان و دانشآموزان در آنجا قرار دارد، بنابراین در حال حاضر، من مایل نیستم آن را واگذار کنم."
رابرتز (Roberts) از CEI (ابتکار آموزش کلرادو) به من گفت که این توجیه برای او منطقی است. در واقع، او گفت که خودش زیاد از هوش مصنوعی استفاده نمیکند. با توجه به تمام آنچه که در مورد هوش مصنوعی و نقش بالقوه آن در آموزش آموخته بود، به یک انتقاد تند از این فناوری رسیده بود. در یک نقطه، به من پیام داد: "تأثیرات منفی فناوری همیشه ابتدا و بیشتر بر جوامع سیاهپوست و قهوهای کمدرآمد تأثیر میگذارد."
چند دقیقه بعد، او مقالهای ایمیل کرد درباره ادعاهایی مبنی بر اینکه یک مرکز داده متعلق به «ایکسایآی (xAI)» ایلان ماسک (Elon Musk) در نزدیکی یک محله عمدتاً سیاهپوست ممفیس آلودگی منتشر میکند؛ او قبلاً با من در مورد اینکه چگونه ربات چت Grok (گرُک) متعلق به «ایکسایآی» در ماه می درباره «نسلکشی» غیرموجود علیه سفیدپوستان در آفریقای جنوبی افسارگسیخته صحبت کرده بود. («ایکسایآی» به درخواستها برای اظهار نظر پاسخ نداد.)
این حوادث یک کلیشه در میان طرفداران هوش مصنوعی در مدارس را به یاد آورد که تا حد زیادی او را آزار میداد – این تصور که هوش مصنوعی حداقل به اندازه ماشین حساب، محصول دیگری که عرضه آن به مدارس زمانی مشکوک بود، مفید و بیضرر است. او گفت: "ماشین حساب حقایقی درباره دانش جهانی نمیسازد و به شما نمیدهد." "تخریب دانش چیزی است که باید هر مربیای را نگران کند."
صراحت او، با توجه به اینکه او یکی از درگیرترین افراد در یکی از برجستهترین برنامههای آموزش هوش مصنوعی در سطح ایالتی در ایالات متحده بود، تکاندهنده بود. او اخیراً به سمت مدیر اجرایی برنامه و شراکت در CEI ارتقا یافته بود و برنامه هوش مصنوعی در سطح ایالت قرار بود در سال تحصیلی ۲۰۲۵-۲۶ گسترش یابد. برنامهها شامل ارائه آموزش هوش مصنوعی به دانشآموزان و مشاوران مدرسه علاوه بر معلمان است. اما در حالی که همه اینها تا حدی با دیدگاههای شخصی رابرتز در تضاد به نظر میرسید، او گفت که محدودیتهای فرهنگ آموزشی آمریکا او را در تنگنا قرار داده است.
این فرهنگی است که در آن، با منابع همیشه در حال کاهش برای بهبودهای ساختاری اثبات شده، برخی مربیان متوجه میشوند که کمک هوش مصنوعی زندگی آنها را کمی آسانتر و دانشآموزانشان را کمی بیشتر درگیر میکند. همچنین فرهنگی است که در آن مدارس کمتر به عنوان راهی برای آزادی و بیشتر به عنوان اردوگاه آموزشی برای نیروی کار آینده دیده میشوند. با فرض اینکه شرکتهای هوش مصنوعی به تسلط خود ادامه دهند، دانشآموزانی که رابرتز به آنها اهمیت میدهد، ممکن است در آیندهای ناامنتر فارغالتحصیل شوند، اگر افرادی مانند او به آنها کمک نکنند تا کنار بیایند.
او گفت: "اگر میتوانستم با چوب جادوی خود کاری کنم و هوش مصنوعی وجود نداشته باشد، میگفتم 'عالی'." در غیاب آن، او گفت، برنامهای داشت. او امیدوار بود امسال برنامه کلرادو را تا حد امکان تغییر دهد. حتی در حالی که او ورود محصولات هوش مصنوعی به مدارس را تسهیل میکرد، قصد داشت آگاهی را در مورد تأثیرات زیستمحیطی آن محصولات، نفوذ ایدئولوژیک شرکتهای پشت آنها و تأثیرات منفی احتمالی بر یادگیری افزایش دهد. اصطلاحی از قبل برای توصیف نوع کاری که او انجام میداد وجود داشت. او گفت که کار در دست، کاهش آسیب بود.