تصویرگری: پیتر کراوتر
تصویرگری: پیتر کراوتر

آیا سیاست بریتانیا دچار فروپاشی شده است؟ مرکز آن در حال ترک خوردن است

دو حزب سنتی حاکم بیش از هر زمان دیگری تحت محاصره هستند

هنگامی که سِر کیر استارمر کمی بیش از یک سال پیش انتخاب شد، وزرای کارگر هشدار دادند که دولتشان آخرین شانس بریتانیا برای مقابله با پوپولیسم است. مرکز سیاسی حتی زودتر از آنچه آنها می‌ترسیدند، دچار شکاف شده است. در حال حاضر تنها یک پنجم رأی‌دهندگان از دولت حمایت می‌کنند؛ محبوبیت شخصی سِر کیر به عنوان نخست‌وزیر بسیار پایین است. در تاریخ 5 سپتامبر، آنجلا رینر، معاون او، به دلیل مالیات‌های پرداخت نشده استعفا داد که منجر به یک ترمیم گسترده کابینه شد.

در همین حال، جناح‌های افراطی بسیار فعال شده‌اند. در حالی که حزب محافظه‌کار در حال احتضار است، نایجل فاراژ، رهبر حزب راست افراطی رفرم UK (Reform UK)، در کنفرانس حزب خود گفت که تا سال 2027 نخست‌وزیر خواهد شد. اگرچه حزب رفرم تنها چهار نماینده پارلمان (MP) دارد، او توهمی ندارد: اگر فردا انتخاباتی برگزار شود، شانس حزب رفرم برای کسب اکثریت تقریباً 50-50 است. شورشیان دیگر نیز فرصت خود را احساس می‌کنند. زک پولانسکی، که خود را "بوم‌گرا-پوپولیست" می‌نامد، رهبر جدید حزب سبزِ زمانی کهنه‌پرست است و قصد دارد فاراژ چپ‌گرا باشد. جرمی کوربین، که اعتماد به نفسش پس از چهار و نیم سال فاجعه‌بار به عنوان رهبر حزب کارگر خدشه‌دار نشده، در حال راه‌اندازی یک تشکل جدید چپ افراطی است.

بریتانیا تنها دموکراسی نیست که مرکز آن در حال فروپاشی است. در تاریخ 8 سپتامبر، دولت میانه‌روی فرانسه بر سر کاهش هزینه‌ها سقوط کرد، که در میان انبرک چپ و راست افراطی گرفتار شده بود. در آلمان، احزاب میانه‌رو سنتی به طور پیوسته رأی از دست داده‌اند، زیرا سیستم سیاسی تکه‌تکه شده است. در آمریکا نیز، مرکز در حال تهی شدن است، زیرا رأی‌دهندگان بین MAGA (Make America Great Again) و گروهی از چپ‌گرایانِ "مبارزه با الیگارشی" قطبی شده‌اند. تفاوت این است که سِر کیر هنوز اکثریت قاطعی در مجلس عوام دارد. او باید از آن استفاده کند.

برخی بر این باورند که مشکلی که او با آن روبروست، این است که سیاست بریتانیا دچار از هم گسیختگی شده است. رأی‌دهندگان، که از رشد پایین و خدمات عمومی ناکارآمد خسته شده‌اند، بداخلاق و متغیر شده‌اند و آماده‌اند تا از هر حزبی که به آنها اجازه تخلیه نارضایتی‌شان را بدهد، پیروی کنند. نظریه دیگر این است که بریتانیایی‌ها، که از مهاجرت خسته شده‌اند، ناگهان به سمت ناسیونالیسم افراطی گرایش پیدا کرده‌اند. بر این اساس، ارزش حزب کارگر در حال سقوط و حزب رفرم در حال صعود است، زیرا رأی‌دهندگان به صورت انبوه از مرکز چپ به راست افراطی در حال تغییر جهت هستند. هیچ یک از این نظریه‌ها صحیح نیست.

در واقع، همه‌پرسی برگزیت در سال 2016 روندی را تسریع کرد که در آن سن و تحصیلات، به جای طبقه اجتماعی، بهترین پیش‌بینی‌کننده‌های رفتار رأی‌دهی هستند. تحقیقات انجام شده توسط پروژه مطالعات انتخاباتی بریتانیا (British Election Study) نشان می‌دهد که چگونه این موضوع جوانان فارغ‌التحصیل چپ‌گرا را از بازنشستگان راست‌گرا جدا می‌کند. در عین حال، رأی‌دهندگان احزاب سیاسی را در دو بلوک ایدئولوژیکی متمایز، در سمت چپ و راست، گروه‌بندی می‌کنند.

بیشتر بی‌ثباتی از تغییر رأی بریتانیایی‌ها بین احزاب درون "بلوک" خودشان ناشی می‌شود، نه از یک بلوک به بلوک دیگر. حزب کارگر در حال از دست دادن رأی‌دهندگان به احزاب چپ‌تر از خود است؛ محافظه‌کاران به حزب رفرم. در انتخابات عمومی سال 2024، دو حزب قدیمی مجموعاً 57 درصد آرا را کسب کردند. این پایین‌ترین میزان از سال 1910 بود، اما در مقایسه با نظرسنجی‌های امروز، که مجموعاً تنها 39 درصد را به آنها می‌دهد، یک پیروزی محسوب می‌شد.

ورود رقابت تازه به سیستم دوحزبی کهنه بریتانیا باید سالم باشد. به رأی‌دهندگان خدمات ضعیفی ارائه شده است؛ جای تعجب نیست که آنها به دنبال چیزی بهتر هستند. با این حال، در عمل، این می‌تواند اداره بریتانیا را بسیار دشوارتر کند. وقتی تکه‌تکه شدن انتخاباتی با سیستم رأی‌گیری قدیمی نخست‌گزینی بریتانیا برخورد می‌کند، نتایج غیرقابل پیش‌بینی به بار می‌آورد. تغییرات کوچک در آرا می‌تواند تفاوت‌های بزرگی در شمار کرسی‌های پارلمانی هر حزب ایجاد کند. سیستم نخست‌گزینی اهمیت رأی‌گیری تاکتیکی را افزایش می‌دهد و رابطه بین نحوه رأی دادن مردم و دولت‌هایی که به دست می‌آورند را بیشتر تحریف می‌کند. وقتی حمایت از یک حزب پس از انتخابات فروکش می‌کند، بسیاری از نمایندگان پارلمان (MPها) می‌ترسند که کرسی‌شان در خطر باشد. این تمایل به ریسک‌پذیری را کاهش می‌دهد. از این رو، حزب کارگر مانند یک نهنگ به گل نشسته است: اکثریت پارلمانی عظیمی دارد، اما با کاهش حمایت از آن، فلج شده است.

برای بیشتر قرن بیستم، تمایل انتخابات به پیروزی از مرکز توسط احزاب با ائتلاف‌های گسترده و پایدار، نیرویی برای دولت‌های میانه‌رو و اصلاح‌طلب بود. اما وقتی مرکز فرو می‌پاشد، جناح‌ها تصمیم می‌گیرند. نخست‌وزیران وحشت می‌کنند. آنها با امتیازات یا ژست‌های توخالی، پایگاه‌های خود را راضی نگه می‌دارند. و سرمایه سیاسی را برای جمع کردن پایگاه خود علیه دشمن خرج می‌کنند – به همین دلیل سِر کیر مشتاقانه چشم‌انداز نخست‌وزیری فاراژ را بزرگنمایی می‌کند.

این اقدامات کوتاه‌مدت مزایای تاکتیکی برای مرکز دارند، اما از نظر استراتژیک خودتخریب‌گر هستند. هنگامی که احزاب حاکم اصلاحات دردناکی را که زمان می‌برد تا به ثمر بنشیند، به تعویق می‌اندازند، پیشرفتی را که در نهایت شانس انتخاب مجدد آنها را افزایش می‌دهد، از دست می‌دهند. به محافظه‌کاران نگاه کنید، که یک دهه را صرف تلاش برای پیشی گرفتن از آقای فاراژ کردند. با این کار، آنها موضوع اروپا را به یک خط تقسیم انتخاباتی پر سر و صدا تبدیل کردند و به یک برگزیت "سخت" و بی‌معنی روی آوردند. نارضایتی گسترده‌ای که این امر ایجاد کرد، تنها به نایجل فاراژ دامن زده است. محافظه‌کاران اعتبار خود را برای یک دولت جدی به خطر انداختند تا سعی کنند ائتلافی بسازند که بتواند همچنان پیروز شود. آنها در نهایت هیچ کدام را به دست نیاوردند.

این باید هشداری برای سِر کیر باشد. منافع بلندمدت حزب کارگر و کشور، در پیگیری اصلاحاتی است که به احیای رشد کم‌جان بریتانیا کمک کرده و خشم عمومی را تسکین دهد. نشانه‌هایی وجود دارد که سِر کیر این را درک می‌کند. او برنامه‌ریزی را به استیو رید، یکی از وفادارانش که شعارش "بساز، عزیزم، بساز" است، سپرده است؛ پَت مک‌فادن، یکی از طرفداران بلر، جوانان بیکار را به پذیرش شغل تشویق خواهد کرد.

مرکز نمی‌تواند فرو بپاشد

از آنجایی که بیشتر تلفات حزب کارگر به احزاب چپ‌تر از خود است، سِر کیر در کنفرانس کارگر در اواخر این ماه با فشارهایی برای چرخش به آن سمت روبرو خواهد شد. هر گونه کاهش رفاه با مخالفت شدید روبرو خواهد شد. حامیان اتحادیه‌های کارگری بی‌قرار شده‌اند. نمایندگان ارشد حزب کارگر که با شعار تقویت اختیارات دفتر مسئولیت بودجه (یک نهاد نظارتی مالی رسمی) انتخاب شده بودند، خواستار کنار گذاشته شدن آن هستند تا بتوانند بیشتر وام گرفته و هزینه کنند. اگر این مسیر انتخاب شود، رکود اقتصادی بریتانیا عمیق‌تر خواهد شد و علل نارضایتی رأی‌دهندگان بدون حل باقی خواهد ماند. سِر کیر به جای اینکه به عنوان مصلح مرکز آسیب‌دیده بریتانیا ظاهر شود، بهترین شانس برای نجات آن را هدر خواهد داد.