کشورها در حال آماده شدن برای یک تغییر تاریخی در نقش جهانی ایالات متحده در لحظه ای از عدم اطمینان جدی در یک جهان متشنج و پر از چالش هستند. انتخابات ریاست جمهوری 2024 ایالات متحده از یکی از مخربترین، اگر نگوییم تحولآفرینترین ریاستجمهوریها از زمان فرانکلین دی. روزولت خبر میدهد. به نظر میرسد دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب، بهاندازه راننده، وسیلهای برای این احساس اقتدارگرایانه «همه چیز را به آتش بکش» است که نشان میدهد اکثر مردم ایالات متحده مشتاق تغییر سیستماتیک هستند. اما از آنجایی که ترامپ الحاق گرینلند و تصرف اجباری کانال پاناما را مطرح می کند، سال 2025 آشفته و خطرناک به نظر می رسد.
این هشتمین نسخه از تمرین پیش بینی سالانه ما، "10 خطر جهانی برتر"، از تجربه پیش بینی ما در شورای اطلاعات ملی گرفته شده است.
ما با توجه به سطح اطلاعات معتبر تا باکیفیت که در دسترس است، اطمینان متوسط تا بالایی به تمام احتمالات تخصیص یافته به هر یک از خطرات داریم. مانند برآوردهای اطلاعاتی، قضاوت با اطمینان بالا یا متوسط همچنان احتمال اشتباه بودن را دارد.

آمریکای سرکش
خطر فوری تر اختلال و هرج و مرج است زیرا دولت جدید ایالات متحده به دنبال اهداف متناقض رقابتی است (تعرفه ها در مقابل قیمت های پایین تر و دلار قوی، طرفداران آمریکایی ضد جهانی سازی در مقابل برتری جهانی قوی تر، با جناح های کارآفرین سیاستی رقابتی) در زمانی که جهان آشفته تر، پیچیده تر و خطرناک تر از دوره اول ترامپ است.
ترامپ ممکن است اولین رئیس جمهور ایالات متحده باشد که عاشق ارزش های دموکراتیک یا استثناگرایی آمریکا نیست. او در یک جهان هابزی، معامله گرایانه و همه علیه همه رشد می کند. تحقیر جهانی شدن در میان پیروان "آمریکا را دوباره بزرگ کن" حاکی از مداخله اقتصادی یک جانبه برای حفاظت از اقتصاد ایالات متحده است. با این حال، ترس او از جنگ به این معنی است که مداخلات نظامی محدود و واکنشی خواهند بود، مانند دوره اول او.
نهادهای چندجانبه مانند بانک جهانی، صندوق بین المللی پول (IMF) و سازمان ملل متحد و اتحادهای منطقه ای ایالات متحده که ارکان نظم جهانی به رهبری ایالات متحده بوده اند، با کاهش تعهد ایالات متحده، اگر نگوییم خصومت، مواجه هستند. برای بقیه جهان، یک ایالات متحده بی تفاوت تحت رهبری ترامپ، تردیدها در مورد قابلیت اطمینان و علاقه این کشور به بازدارندگی گسترده را تشدید می کند و رفتار حفاظتی بیشتری را ترویج می کند.
مهمترین موضوع، سیاست های اقتصادی ترامپ خواهد بود که بر تعرفه های جدید 10 تا 20 درصدی بر تمام تجارت، 60 درصد یا بیشتر بر چین و 25 تا 100 درصد بر صادرات مکزیک و کانادا متمرکز است، که خطر کاهش رشد، افزایش قیمت ها، تورم و کاهش بهره وری در ایالات متحده را به همراه دارد. یک چرخه تلافی جویی پرهزینه با اروپا و کاهش ارزش رقابتی ارزها، خطرات برای ثبات مالی جهانی را افزایش می دهد و به طور بالقوه منجر به یک جنگ اقتصادی تمام عیار با چین می شود. تحت رهبری ترامپ، احتمالاً تسریع در تکه تکه شدن اقتصادی در سراسر جهان و روندهای حمایت گرایانه بیشتر وجود خواهد داشت که صندوق بین المللی پول می گوید می تواند تولید ناخالص داخلی جهانی را تا سال 2026 به میزان 1.6 درصد کاهش دهد.
با این حال، دیدگاه ترامپ نسبت به خود به عنوان یک معامله گر می تواند جنبه مثبتی داشته باشد اگر او بخواهد از تکنیک های چانه زنی اجباری خود برای متقاعد کردن چین علیه افزایش دامپینگ، انجام معامله با ایران که تنش های منطقه ای را کاهش می دهد و تشویق به تقسیم بیشتر بار ائتلاف استفاده کند. با این حال، از کره شمالی تا چین تا افغانستان، تلاش های قبلی ترامپ در این دوره الهام بخش اعتماد نیست.

مشکلات آبشاری در خاورمیانه
سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، لایههایی از خطر را بر فراز جنگهای غزه و لبنان و معضل فلسطین اضافه میکند. این موارد شامل احتمال مرحله جدیدی از درگیری داخلی در سوریه است، زیرا قدرتهای خارجی مانند ترکیه، اسرائیل، ایالات متحده، روسیه و طرفهای داخلی برای شکل دادن به سوریه پس از اسد با هم رقابت میکنند. تشدید درگیری اسرائیل و ایران؛ و درگیری داخلی احتمالی در ایران تضعیف شده که با جانشینی آیت الله علی خامنه ای، رهبر 85 ساله روبرو است.
دولت جدید ایالات متحده ممکن است درک نکند که چقدر خاورمیانه در حال تغییر است و ابزارهایی که در دوره اول ترامپ به کار گرفته شدند - عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب و فشار حداکثری بر ایران - ممکن است بیشتر از حل آنها باعث افزایش خطرات و درگیری شوند.
سقوط اسد، که با موفقیت نظامی اسرائیل در تخریب شدید توانایی های ایران و نیروهای نیابتی آن حماس و حزب الله امکان پذیر شد، به شورشیان اسلام گرای تحت حمایت ترکیه اجازه داد تا به سرعت رژیم را شکست دهند. اما با این وجود، غزه آرام نشده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، هیچ برنامه روشنی پس از درگیری ندارد. آتش بس در لبنان شکننده است. و حزب الله شکست نخورده است.
با چراغ سبز ترامپ به اسرائیل و نامزدی مایک هاکابی، یک معتقد قوی به ادعاهای ارضی اسرائیل، به عنوان سفیر ایالات متحده، الحاق جزئی یا کامل کرانه باختری توسط دولت نتانیاهو ممکن است قدم بعدی باشد - و با آن پایان دادن به عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل و مجموعه جدیدی از درگیری های منطقه ای که ایالات متحده می تواند به راحتی در آن کشیده شود.

درگیری های ایالات متحده و مکزیک
گفته می شود تیم ترامپ در حال بحث در مورد حمله به مکزیک و بیرون راندن اربابان مواد مخدر است. ترامپ به طور ناگهانی تعرفه های 25 درصدی را برای جلوگیری از جریان مواد مخدر، به ویژه فنتانیل، و بستن مرز جنوبی ایالات متحده تهدید کرد. بزرگترین کشف فنتانیل مکزیک در ماه دسامبر ممکن است یک پاسخ خوشایند باشد. کلودیا شینبام، رئیس جمهور مکزیک، متعهد شده است که در برابر هر گونه تعرفه ای تلافی کند، که دویچه بانک تخمین می زند که تورم اصلی ایالات متحده را بیش از 1 واحد درصد افزایش می دهد و بازار خودروی به شدت یکپارچه آمریکای شمالی را مختل می کند.
اگر ترامپ بخواهد 11 میلیون مهاجری را که به طور غیرقانونی در ایالات متحده زندگی می کنند اخراج کند یا حتی 1 میلیون نفر را به طور عملی اخراج کند، به کمک مکزیک نیاز دارد. گزارش شده است که مکزیک برنامه ای برای پذیرش شهروندان اخراج شده دارد، اما شینبام می خواهد ترامپ را متقاعد کند که بسیاری از آنها را نگه دارد. مکزیک در گذشته اخراج ها را به طور موقت متوقف کرده و کاروان هایی را از آمریکای مرکزی بازگردانده است. بررسی مشترک توافقنامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا (USMCA) که در دوره اول ترامپ امضا شد، برای سال 2026 برنامه ریزی شده است و ترامپ در تدارک آن می خواهد صادرات مکزیکی تولید شده با کمک چین مانند خودروهای برقی را ممنوع کند.
این امر اقتصاد مکزیک را که در حال حاضر با رشد آهسته ای روبرو است، به سراشیبی می فرستد. به دلیل توافق نامه های تجارت آزاد دیرینه خود با ایالات متحده، اقتصاد مکزیک از نظر تاریخی به همسایه شمالی خود نزدیکتر از بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین بوده است. از درگیری های نظامی احتمالی گرفته تا یک جنگ تجاری پرهزینه که USMCA را از بین می برد، تا تأثیر اخراج های دسته جمعی، دستور کار اعلام شده ترامپ می تواند روابط دوجانبه را به یک بحران تمام عیار بکشاند و با تجارت و سرمایه گذاری پررونق مکزیک و چین، می تواند تعادل را به سمت چین سوق دهد.

معامله بد یا کناره گیری در اوکراین
ترامپ مصمم است به جنگ روسیه و اوکراین پایان دهد و جو بایدن رئیس جمهور را مقصر اجازه دادن به وقوع آن می داند. رئیس جمهور منتخب می خواهد وابستگی اروپا به ایالات متحده را برای امنیت خود کاهش دهد و توقف جنگ اولین قدم خواهد بود. مخالفت فزاینده جمهوری خواهان علیه کمک بیشتر به اوکراین وجود دارد که به آوردن ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین به میز مذاکره کمک می کند. با افزایش تلفات اوکراین، به نظر می رسد کی یف - بدون اعتراف علنی به آن - ناامیدانه خواهان آتش بس است، اما ترامپ ممکن است به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه اجازه دهد تا ترازو را به نفع خود تغییر دهد.
اگر ترامپ بیش از حد برای امتیازات ارضی به اوکراین فشار بیاورد در حالی که درخواست زلنسکی برای عضویت در ناتو را سرکوب کند و در عوض تضمین های امنیتی دوجانبه ارائه دهد، با مخالفت های داخلی و متحدان مواجه خواهد شد. پوتین خواهان اطمینان در برابر کمک های دفاعی قابل توجه ناتو به اوکراین بی طرف خواهد بود. گزارش شده است که پوتین هرگونه آتش بس را مشروط به گفتگوهای گسترده تر در مورد ترتیبات امنیتی اروپا می کند و ممکن است خواهان کاهش برخی تحریم ها و دسترسی مجدد به بازارهای مالی غرب برای بهبود چشم انداز اقتصادی تیره روسیه باشد.
پیمان استارت جدید در سال 2026 منقضی می شود و هر دو طرف علاقه مند به جلوگیری از مسابقه تسلیحاتی هستند، اگرچه روسیه مشارکت خود در این پیمان را در سال 2023 به حالت تعلیق درآورد. تصمیم اخیر ایالات متحده برای استقرار موشک ها در آلمان ممکن است نگران کننده باشد و مسکو ممکن است بخواهد پیمان نیروهای هسته ای میان برد را احیا کند. مذاکرات با ترامپ بهترین فرصت را برای پوتین برای ایجاد محدودیت هایی در مورد مشارکت ایالات متحده در امنیت اروپا فراهم می کند. خطرات مضاعف این است که ترامپ اوکراین را به سمت معامله ای به شکل پوتین سوق دهد یا ترامپ زمانی که هیچ توافق اولیه ای وجود ندارد، کناره گیری کند و آن را مشکل اروپا اعلام کند. دومی ممکن است منجر به دستاوردهای بیشتر روسیه شود، توانایی اوکراین برای عملکرد به عنوان یک کشور مستقل را از بین می برد و بر اروپا برای دفاع از خود بدون کمک ایالات متحده فشار وارد می کند.

چین پاسخ می دهد
تنش بین بازهای چین و مشاوران متمرکز بر تجارت در کابینه ترامپ که به علاقه رئیس جمهور منتخب به معامله گری متوسل می شوند، وجود دارد. بین ترامپ و بایدن در تعریف چین به عنوان یک رقیب استراتژیک که به دنبال جابجایی نفوذ ایالات متحده است، تداوم وجود داشت.
اما همانطور که معماران سیاست او استدلال کرده اند، بایدن به دنبال ایجاد چارچوبی برای مدیریت همزیستی رقابتی بود - یک "وضعیت ثابت" - متعادل کردن و محدود کردن پکن در حالی که محافظ هایی برای جلوگیری از درگیری ایجاد می کند. بنابراین، بایدن تعرفهها را حفظ و گسترش داد، محدودیتهای فناوری و سرمایهگذاری را تشدید کرد، تحریمها را اعمال کرد و بازدارندگی ایالات متحده را در منطقه آسیا-اقیانوسیه تقویت کرد - اما همچنین مکانیسمهای کاهش خطر مانند مذاکرات نظامی با نظامی را تقویت کرد.
ترامپ و بسیاری از مشاوران او و همچنین جمهوری خواهان کنگره از بایدن به دلیل تلاش برای مدیریت رقابت انتقاد می کنند. آنها حزب کمونیست چین (CCP) را به عنوان یک تهدید وجودی می بینند و یک بازی پایانی را نه همزیستی بلکه پیروزی تعریف می کنند، جایی که حزب کمونیست چین، که لوایح معلق کنگره به دنبال تحریم آن هستند، به نوعی با یک رژیم دوستانه تر جایگزین می شود.
این طرح، همانطور که هست، این است که حداکثر فشار را بر چین وارد کنیم تا آن را در همه زمینه ها تضعیف کنیم، وضعیت نظامی ایالات متحده را در آسیا تقویت کنیم و با تجاوزگری بیشتر به اجبار چین در تایوان و دریای چین جنوبی پاسخ دهیم. این امر مارپیچ عمل-واکنش را عمیق تر می کند. تغییر قریب الوقوع از کاهش ریسک به جداسازی، تلاش برای رها کردن کامل ایالات متحده از اقتصاد چین خواهد بود. قانون معلق در مجلس نمایندگان و سنا به دنبال حذف وضعیت عادی تجارت از چین است. این امر بر قیمت های واردات تأثیر می گذارد و در سراسر زنجیره های تأمین جهانی با استفاده از قطعات چینی موج می زند.
اما پکن که نسبت به دوره اول ترامپ کمتر به بازار ایالات متحده وابسته است، برای تلافی آماده شده است. این می تواند شامل تعرفه های متقابل، کاهش ارزش ارز و ممنوعیت صادرات مواد معدنی خاکی کمیاب باشد که تجهیزات دفاعی ایالات متحده، خودروهای برقی و نیمه هادی ها به آن وابسته هستند، که شی جین پینگ، رئیس جمهور چین اخیراً در واکنش غیرمنتظره قوی به ممنوعیت نهایی تراشه های بایدن انجام داد.
علاوه بر این، ترامپ ممکن است تعرفههای بیشتری را بر کشورهایی مانند مکزیک، ویتنام و هند اعمال کند که صادرات ایالات متحده به آنها با انتقال تولید سرمایهگذاران ایالات متحده به آنجا با استفاده از قطعات چینی سر به فلک کشیده است. پیشبینی میشود پس از تنشهای فراوان، عقبنشینی پیشبینیشده به هر دو اقتصاد ناشی از یک جنگ اقتصادی تمامعیار، یک معامله به دست آید.

تجاوز کره شمالی
زمانی که در اواخر دهه 1930، ایتالیا و آلمان نازی کمک های نظامی و نیروهایی را برای کمک به فاشیست ها در جنگ داخلی اسپانیا فرستادند، نشانه ای از جنگ جهانی آینده بود. سال گذشته، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، 10000 سرباز برای کمک به روسیه در اوکراین فرستاد که بازتاب نگران کننده ای از آن حرکت است.
ائتلاف نوپای اوراسیا یکی از چندین تغییر استراتژیک است که از زمان نشست ناموفق ترامپ و کیم در هانوی در سال 2019 آشکار شده است که منجر به وضعیتی خطرناک تر از هر زمان دیگری از سال 1950 شده است. کیم فرضیات اصلی دیپلماسی هسته ای ایالات متحده و کره جنوبی را در 30 سال گذشته تضعیف کرده است: اهداف دوقلوی خلع سلاح هسته ای و آشتی کره شمالی و جنوبی.
کیم پس از شکست هانوی، اولویت دیرینه عادی سازی روابط ایالات متحده را کنار گذاشت و به ساخت سریع هسته ای و موشکی، از جمله موشک های بالستیک قاره پیما با سوخت جامد، موشک های چند کلاهکی، سلاح های هسته ای تاکتیکی و موشک های مافوق صوت اقدام کرد. این ساخت و ساز همراه با اظهارات قاطعانه کیم مبنی بر اینکه پیونگ یانگ از سلاح های هسته ای خود دست نمی کشد (که اکنون در قانون اساسی کره شمالی و دکترین هسته ای پیشگیرانه تجسم یافته است) و پیمان دفاعی او با مسکو، کیم را جسور کرده و تعادل استراتژیک در شبه جزیره کره را تغییر داده است. علاوه بر این، کیم در ژانویه گذشته، سیاست چند دههای اتحاد مجدد را رها کرد، سیاستی که هم کره شمالی و هم کره جنوبی آن را یک خانواده تقسیمشده تعریف میکردند، و کره جنوبی را یک «دولت متخاصم» اعلام کرد و به طور رسمی قانون اساسی را تغییر داد.
ترامپ می گوید کیم "دلش برای" او تنگ شده است و ممکن است تلاش کند مذاکرات را دوباره زنده کند، اما کیم، اگر اصلاً علاقه مند باشد، فقط در مورد کنترل تسلیحات مذاکره خواهد کرد، نه خلع سلاح هسته ای - یک دستور کار مشکل ساز.
اگر اوکراین تشدید شود یا اگر چین به تایوان حمله کند و نیروهای آمریکایی در هر یک از این درگیری ها مداخله کنند، همانطور که بازی های جنگی نشان می دهد، کیم ممکن است انحراف تمرکز و منابع ایالات متحده را فرصتی برای حمله به کره جنوبی ببیند و خطر یک جنگ دو جبهه با قدرت های هسته ای را به همراه داشته باشد. خطر فوری، تشدید رویارویی نظامی کره شمالی و جنوبی بر سر مرزهای دریایی مورد مناقشه است.

نقطه اوج آب و هوا
جهان در حال نزدیک شدن به نقطه اوج آب و هوا است، جایی که تغییر ممکن است غیرقابل برگشت شود. محدود کردن افزایش دما به 1.5 درجه سانتیگراد بالاتر از سطح قبل از صنعتی شدن، و بسیار کمتر از 2 درجه، هدف توافق پاریس است. با این حال، سال 2024 گرمترین سال ثبت شده بود، با افزایش دما بیش از 1.5 درجه، پس از یک دهه از گرم ترین هوا در تاریخ و آب و هوای مکرر و شدیدتر.
برای دستیابی به اهداف آب و هوایی پاریس، انتشار گازهای گلخانه ای جهانی تا سال 2030 باید 43 درصد کاهش یابد تا تا سال 2050 به صفر خالص برسد، که مستلزم تحول در سیستم های انرژی جهانی است. در حال حاضر، انتشار گازهای گلخانه ای جهانی به سطح بی سابقه ای رسیده است و پیش بینی می شود کل انتشار دی اکسید کربن در سال 2024 به 41.6 میلیارد تن متریک برسد. اگرچه انرژی های تجدیدپذیر با سرعت نمایی در حال رشد است - 415 درصد از سال 2000 - سهم آن در کل مصرف انرژی جهانی هنوز تنها 13 درصد است که آژانس بین المللی انرژی پیش بینی می کند تا سال 2030 به 20 درصد برسد. سوخت های فسیلی حدود 82 درصد از مصرف انرژی را تشکیل می دهند و ثابت هستند و به طور قابل توجهی کاهش نمی یابند.
این تناقض استفاده مداوم از سوخت های فسیلی در بحبوحه افزایش سرمایه گذاری های تجدیدپذیر - دو سوم از حدود 3 تریلیون دلار سرمایه گذاری جهانی در انرژی در سال 2024 - توسط چین تجسم یافته است که 40 درصد از انرژی تجدیدپذیر مستقر جهان و 60 درصد از فروش خودروهای برقی جهان را به خود اختصاص داده است. با این حال، از سال 2000 بیش از 1000 گیگاوات ظرفیت نیروگاه زغال سنگ ساخته است. تا سال 2050، زمانی که پیروان پاریس متعهد به انتشار صفر خالص هستند، پیش بینی می شود سوخت های فسیلی در حال استفاده باشند، اگرچه تا حدود 50 درصد کاهش یافته است.
این امر به توضیح این موضوع کمک می کند که چرا تلاش ها در آخرین نشست آب و هوایی سازمان ملل در آذربایجان، معروف به COP29، برای توافق در مورد جدول زمانی برای حذف تدریجی سوخت های فسیلی با شکست مواجه شد. چین، ایالات متحده، هند، اتحادیه اروپا، روسیه و برزیل با هم تقریباً دو سوم از انتشار سالانه فعلی را تشکیل می دهند - و تصمیم گیری در مورد چگونگی تقسیم مسئولیت های فعلی و تاریخی یک مشکل دیپلماتیک دشوار است.
روندها نشان دهنده خطر عمیق تر است: ترامپ سوخت های فسیلی را ترویج می کند و تعهدات آب و هوایی ایالات متحده را لغو می کند و تقاضاهای جدید انرژی از مراکز داده و ارزهای دیجیتال آسیب را افزایش می دهد.

یک دهه از دست رفته برای فقیرترین مردم جهان
حدود 3.3 میلیارد نفر در کشورهایی زندگی می کنند که بیش از بهداشت و آموزش برای سود بدهی هزینه می کنند. کسری و بدهی فزاینده یک مشکل جهانی است. نظارت مالی صندوق بین المللی پول سال گذشته هشدار داد که بدهی عمومی جهانی احتمالاً تا پایان سال 2024 از 100 تریلیون دلار یا حدود 93 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی فراتر خواهد رفت که 10 واحد درصد بالاتر از سطح سال 2019 است.
حتی قبل از همه گیری کووید-19، بدهی در کشورهایی که نهادهای چندجانبه آنها را "کمتر توسعه یافته" تعریف می کنند، در حال افزایش بود: بین سال های 2009 تا 2019، نسبت متوسط بدهی به تولید ناخالص داخلی از 30.8 درصد به 41.6 درصد افزایش یافت. این بیماری همه گیر وضعیت را بدتر کرد و نسبت بدهی ها پس از سال 2020 به طور مداوم از 50 درصد فراتر رفت. در سال 2023، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته برای اولین بار بیشتر از سایر کشورهای در حال توسعه بود، علیرغم ظرفیت بازپرداخت کمتر قبلی.
یک طعنه غم انگیز در این واقعیت وجود دارد که آسیب پذیرترین کشورهای فقیر در برابر آب و هوا در حال حاضر "بیش از دو برابر پولی راخرج می کنند تا به بدهی های خود خدمت کنند تا آنچه برای مبارزه با بحران آب و هوا دریافت می کنند" به گفته موسسه بین المللی محیط زیست و توسعه. کمک های توسعه رسمی از سوی کشورهای ثروتمند در حال کاهش است و توافق COP29 برای تقویت کمک به کشورهای فقیر کمک چندانی نخواهد کرد.
همزمان با بدتر شدن چشم انداز کشورهای کمتر توسعه یافته، تعداد درگیری های مسلحانه فعال مبتنی بر دولت به بالاترین سطح ثبت شده توسط برنامه داده های درگیری اوپسالا رسیده است و خشونت های باندی نیز در بالاترین حد تاریخی قرار دارد. کشورهای ثروتمند خود را فریب می دهند که فکر می کنند درگیری ها سرایت نمی کند و بر آینده آنها تأثیر نمی گذارد.

آیا پاکستان و نیجریه آنقدر بزرگ هستند که شکست بخورند؟
قدرت های میانی مهمی مانند نیجریه و پاکستان از مصیبت کشورهای فقیرتر در حال توسعه رنج می برند. اگر تثبیت شوند، می توانند لنگرهای حیاتی باشند. اگر شکست بخورند، کانون بی ثباتی خواهند بود.
اولوسگون اوباسانجو، رئیس جمهور سابق نیجریه اخیراً با استناد به شکست رهبری و مشکلات اساسی مانند ناآرامی جوانان، اختلاف و تفرقه، فساد و درگیری، کشورش را اخیراً یک "دولت شکست خورده" نامید. به سمت شمال، ساحل در چندین درگیری غوطه ور است که بوکوحرام، یک گروه تروریستی مستقر در نیجریه، به دامن زدن به آن کمک کرده است.
نیجریه در حال حاضر ششمین ایالت بزرگ با 235 میلیون نفر جمعیت است و قرار است تا سال 2050 سومین ایالت بزرگ باشد، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی 55 درصد دارد که به لطف استقراض داخلی سنگین و کاهش ارزش ارز، بالاتر از میانگین کشورهای کمتر توسعه یافته است.
پاکستان دارای سلاح هسته ای، پنجمین ایالت بزرگ جهان، بر آستانه تبدیل شدن به اولین قدرت هسته ای شکست خورده جهان قرار دارد. این کشور در 75 سال گذشته، تقریباً کل موجودیت خود به عنوان یک ملت، 23 بار از صندوق بین المللی پول وام دریافت کرده است. بدهی آن از سال 2007 افزایش یافته است و به گفته تابادلب، یک اندیشکده مستقر در اسلام آباد، "اقتصاد متمرکز بر مصرف و معتاد به واردات" را تقویت کرده است. رشد ضعیف پاکستان نمی تواند به اندازه کافی برای جوانان زیر 30 سال شغل ایجاد کند، که بیش از نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. اکثر زنان در سن کار در نیروی کار مشارکت نمی کنند و پتانسیل اقتصادی پاکستان را کاهش می دهند. این کشور همچنین با یک بحران سیاسی بر سر عمران خان، نخست وزیر سابق زندانی مواجه است که باعث شورش در اسلام آباد و موجی از حملات شبه نظامیان در استان های خیبر پختونخوا و بلوچستان شده است.

کسری حکمرانی هوش مصنوعی و فناوری
ترس از تسلط هوش مصنوعی بر انسان ها، نه برعکس، در حال افزایش است. مدل های زبان بزرگ هوش مصنوعی مولد به سرعت ظرفیت خود را بهبود می بخشند و برخی پیش بینی می کنند تا سال 2030، پیشرفت هایی در هوش مصنوعی عمومی (AGI) - هوش مصنوعی با قابلیت هایی که با تفکر انسانی رقابت می کند - رخ خواهد داد. فشار تحت حمایت ایلان ماسک بر هوش مصنوعی مرزی می تواند خطرناک باشد.
با این حال، تحلیلگران مالی نگران این هستند که 1 تریلیون دلار پیش بینی شده در سرمایه گذاری هوش مصنوعی در سال های آینده فاقد کاربردهای تجاری باشد. ماسک، که سوپر PAC او 200 میلیون دلار برای کمک به انتخاب ترامپ هزینه کرد، و لابی فناوری چگونه بر هنجارها و مقررات هنوز نامشخص هوش مصنوعی و سایر فناوری های نوظهور تأثیر خواهند گذاشت؟ هیچ استاندارد ملی یا جهانی برای هوش مصنوعی وجود ندارد، اگرچه بیش از 120 لایحه در کنگره معلق است و 45 ایالت قانون گذاری هوش مصنوعی معلق دارند.
دولت بایدن برای جبران اختلال عملکرد قانونگذاری، به دنبال ایجاد استانداردها و چارچوب نظارتی برای «سیستمهای هوش مصنوعی ایمن، امن و قابل اعتماد» با دستور اجرایی در سال 2023، و به دنبال آن یادداشتی در اکتبر گذشته برای همسو کردن هوش مصنوعی با اهداف امنیت ملی بود. بایدن موسسه ملی استانداردها و فناوری را در مرکز تلاش های مشارکت دولتی و خصوصی برای تحقق اهداف هوش مصنوعی قرار داد.
ترامپ ممکن است این استراتژی را لغو کند، زیرا برنامه ماسک برای کاهش بودجه و ساده سازی دولت، مهر خود را بر بخش فناوری می زند. ترامپ قبلاً متعهد شده است که دستور اجرایی هوش مصنوعی بایدن را لغو کند.
مشخص نیست که دانشمندان و مهندسان دولتی چگونه ممکن است تحت تأثیر تغییرات برنامه ریزی شده در خدمات کشوری قرار گیرند. اتحادیه اروپا و چین مقررات جداگانه خود را راه اندازی کرده اند. بعید است که ترامپ استانداردها و مقررات را با شرکا یا رقبای جهانی هماهنگ کند. آینده ممکن است یک مسابقه برای رسیدن به پایین ترین سطح باشد - یا ممکن است امکانات غیرقابل تصوری وجود داشته باشد.