مردی در حال ورود به یک ساختمان اداری در کنار سایت ساخت‌وساز آسمان‌خراش‌های جدید در پکن، 29 نوامبر 2024. کوین فرایر از طریق گتی ایمیجز
مردی در حال ورود به یک ساختمان اداری در کنار سایت ساخت‌وساز آسمان‌خراش‌های جدید در پکن، 29 نوامبر 2024. کوین فرایر از طریق گتی ایمیجز

وسواس فناوری چین در حال تضعیف اقتصاد این کشور است

یک دهه سرمایه‌گذاری پیشرفته به رشد اقتصادی منجر نشده است.

هر روز تیترهای جدیدی درباره فناوری چین منتشر می‌شود. شاید یک خودروی الکتریکی با باتری‌های با برد بیشتر باشد، یک مدل هوش مصنوعی به‌روز شده، یا یک ربات انسان‌نما — اما پیام همیشه یکسان است: چین یک غول فناوری است. برخی این پیشرفت را به مدل اقتصادی چین نسبت می‌دهند. برخی دیگر معتقدند که این موفقیت حاصل رهبران مهندس‌تحصیل کرده و کارآفرینان سرسختی است که می‌دانند چگونه سیستم را به کار بگیرند، یا انتقال پایدار دانش پنهان از ایالات متحده و دیگران. اما علت هر چه که باشد، به نظر می‌رسد صعود مداوم فناوری چین متوقف‌ناپذیر است.

با این حال، نشانه‌هایی از ضعف‌های ساختاری نیز به همان اندازه قانع‌کننده هستند: افزایش بدهی، جمعیت سالخورده، بازار املاک فروپاشیده و افزایش بیکاری جوانان. برخی می‌گویند اقتصاد چین به اوج خود رسیده است. «تولید بیهوده» (Involution) نه تنها کلمه سال در چین است، بلکه برای برخی نشانه دیگری از یک مارپیچ نزولی رشد گریزناپذیر است. اگر این روند ادامه یابد، چین فرار از تله درآمد متوسط را غیرممکن خواهد یافت. اگر اقتصاد چین کند شود یا راکد بماند، تقریباً 1 میلیارد نفر می‌توانند در معیشت‌های با درآمد پایین گرفتار شوند.

ناظران اغلب یکی از این دو تصویر کاملاً متضاد را ترجیح می‌دهند. برخی استدلال می‌کنند که توانایی نوآوری چین اغراق‌آمیز است، در حالی که برخی دیگر می‌گویند چالش‌های بدهی و جمعیتی قابل کنترل‌تر از آن چیزی هستند که برخی تصور می‌کنند.

دیدگاه ما، مبتنی بر تحقیقات میدانی گسترده در مناطق شهری و روستایی چین که مقادیر زیادی از داده‌های کیفی و کمی را به دست آورده، این است که در هر دو مورد حقیقت وجود دارد و چالش اصلی، ادغام آنها در یک دیدگاه واحد و یکپارچه از اقتصاد کشور است. تصویر دوقطبی از سحر و جادوی تکنولوژی از یک سو و مجتمع‌های آپارتمانی خالی و روستاهای در حال تقلا از سوی دیگر، تصاویر ارزشمندی اما فقط تا حدی دقیق از یک کشور پیچیده ارائه می‌دهد.

یکی از ما قبلاً چین را به عنوان یک «اژدهای فناوری چاق» توصیف کرده بود که در حال ایجاد پیشرفت‌های فناوری است اما مقادیر زیادی از منابع را هدر می‌دهد که هرگز به درستی در اقتصاد چین جذب نشده‌اند. تقریباً یک دهه بعد، چین اکنون بیشتر شبیه یک «اژدهای فناوری کند» به نظر می‌رسد، اژدهایی که زیر بار سنگین ناشی از تخصیص نادرست منابع، رشد پایین درآمد و بی‌توجهی، سنگین شده است.

در بسیاری از موارد، هم نشانه‌های صعودی و هم نشانه‌های نگران‌کننده ممکن است نامرتبط به نظر برسند اما در واقع دو روی یک سکه‌اند. تصویری که ظاهراً دوپاره است، همچنان یک کشور واحد را نشان می‌دهد و ریشه‌های خوش‌بینی و بدبینی هر دو یکسان هستند.

زنانی در یک کارخانه، با لباس‌های آبی، در حال چیدن ردیف‌هایی از قطعات الکترونیکی روی میزهای فلزی.
کارکنان در یک کارخانه الکترونیک در چونگ‌چینگ، در جنوب غربی چین، در 13 سپتامبر مشغول به کار هستند. خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

توانایی‌های فناوری چین در دهه‌های اخیر به طرز چشمگیری بهبود یافته است. از سال 2010 تا 2025، رتبه چین در شاخص جهانی نوآوری، که معیار طلایی برای توسعه فناوری است، از رتبه 43 به رتبه 10 افزایش یافت. چین اکنون در میان 36 اقتصاد با درآمد متوسط بالا در جایگاه اول و در منطقه آسیا-اقیانوسیه پس از سنگاپور و کره جنوبی در جایگاه سوم قرار دارد. هزینه‌های چین در زمینه تحقیق و توسعه بین سال‌های 2007 تا 2023، 475 درصد افزایش یافت و این کشور را پس از ایالات متحده قرار داد.

در سال 2017، دانشمندان چینی برای اولین بار مقالات بیشتری نسبت به همتایان آمریکایی خود منتشر کردند. تا سال 2022، مقالات آنها بیشتر نیز توسط سایر محققان مورد ارجاع قرار می‌گرفت. چین مدت‌هاست که در تعداد پتنت‌های ثبت شده در جهان پیشرو بوده، اما از سال 2019 با بیشترین ثبت پتنت‌های «PCT» که در سطح جهانی به رسمیت شناخته می‌شوند، پیشتاز است که نشانه‌ای عینی از کیفیت است.

در سال 2015، چین طرح بدنام «ساخت چین 2025» را برای تسریع قابلیت‌های بومی و سهم بازار خود در طیف وسیعی از بخش‌های فناوری پیشرفته آغاز کرد. تحلیل‌های بلومبرگ، بنیاد فناوری اطلاعات و نوآوری، اتاق بازرگانی ایالات متحده و گروه Rhodium، وایر چاینا، و دیگران نشان می‌دهد که این ابتکار پرخطر تا حد زیادی نتیجه‌بخش بوده و پیشرفت‌های قابل توجهی در قابلیت‌های فنی داخلی، ارزش افزوده، و سهم بازار در اکثر صنایع هدفمند حاصل شده است.

تمرکز بر نوآوری به رشد کمک کرده است؛ از طریق افزایش ورودی‌ها (رشد گسترده) و بهبود بهره‌وری آن ورودی‌ها، به ویژه ارتقای فناوری و تقویت سرمایه انسانی در مناطق شهری چین. نیروی کار کارخانه‌ای چین قبلاً «ارزان» بود — اکنون در حال ماهرتر شدن است. کارگران کارخانه اکنون کارهایی فراتر از وظایف ساده و تکراری انجام می‌دهند؛ آنها باید با دقت عمل کنند، با ماشین‌آلات و فرآیندهای پیشرفته تعامل داشته باشند و درباره کیفیت قضاوت کنند. سرمایه‌گذاری‌ها در لجستیک ملی، برق، زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و مراکز فناوری منطقه‌ای، پایه‌ای و محیطی را برای شرکت‌ها فراهم کرده تا محصولات جدیدی توسعه داده و فرآیندهای تولید خود را بهبود بخشند. به همان اندازه مهم، سیاست صنعتی به سرریز در صنایع مرتبط کمک کرده است، که اجازه می‌دهد پیشرفت در یک بخش به پیشرفت در بخش‌های دیگر منجر شود.

مردی در حال صحبت با تلفن همراه و نگاه کردن به مجموعه‌ای از جرثقیل‌ها و ساختمان‌ها در خط افق شهر.
مردی در حال استفاده از تلفن همراه در نزدیکی یک سایت ساخت‌وساز در پکن، 30 می 2014. وانگ ژائو/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
وانگ ژائو/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

با وجود تمام این پیشرفت‌های شگفت‌انگیز و سریع، فشار بر فناوری‌های پیشرفته به حفظ رشد سریع و اقتصاد کلان قوی‌تر منجر نشده است. پس از سال‌های رونق شدید از 1980 تا 2010، چین 15 سال متوالی شاهد کندی رشد و افزایش بدهی بوده است — و فشار فناوری بخشی از مشکل است.

چین شرط‌بندی‌های هوشمندانه‌ای انجام داده است، اما سیگنال‌های سیاسی از سوی برنامه‌ریزان منجر به سرمایه‌گذاری بیش از حد در چندین فناوری شده است. چین بیش از 100 تولیدکننده خودروی برقی دارد؛ قبلاً حتی بیشتر هم بودند. تعداد شرکت‌هایی که در ربات‌های انسان‌نما سرمایه‌گذاری می‌کنند، به شدت افزایش یافته است. در حالی که مقامات راه‌های زیادی برای جذب ورودی‌های جدید دارند، در کنار زدن شرکت‌های ناکارآمد و یکپارچه‌سازی بخش‌ها با دشواری بیشتری مواجه هستند. از طریق دسترسی آسان به منابع مالی (اغلب از طریق دولت‌های محلی) و قانون ورشکستگی ضعیف، شرکت‌های دولتی و خصوصی همچنان محدودیت‌های بودجه‌ای نرمی دارند که به آنها اجازه می‌دهد مدت‌ها پس از زمانی که بازار تحمل می‌کند، سرپا بمانند.

اگرچه رسانه‌های چینی و غربی اغلب موفقیت‌های فناوری چین را گزارش می‌کنند، اما شکست‌های صنعتی و محصولات رایج، پرهزینه و به ندرت مورد بحث قرار می‌گیرند. نقطه قوت چین فناوری‌های با دشواری متوسط است که می‌توانند به تدریج تنظیم و بهبود یابند و سپس در مقادیر انبوه با حاشیه سود کم فروخته شوند. چین در پیچیده‌ترین و پیشرفته‌ترین فناوری‌ها که صرفه‌جویی‌های مقیاس کمتر ارزشمند هستند، با دشواری بیشتری روبرو شده است.

با وجود صدها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری طی چندین دهه، چین همچنان یک بازیکن کوچک در صنعت هوانوردی تجاری است، حتی با وجود رونق سفرهای هوایی داخلی. هواپیماهای منطقه‌ای C909 (که قبلاً ARJ21 نام داشت) و باریک‌پیکر C919 تقریباً به طور کامل به قطعات غربی وابسته هستند. تلاش‌ها در دهه گذشته برای طراحی یک موتور هواپیمای بومی هنوز به ثمر ننشسته است. چین در زمینه نیمه‌رساناها، به ویژه در تراشه‌های قدیمی، بسته‌بندی و آزمایش، پیشرفت‌هایی داشته است، اما همچنان به شدت به غرب برای تراشه‌های پیشرفته، نرم‌افزار طراحی تراشه و تجهیزات تولید وابسته است. چین به دلایل مشابه در مواد شیمیایی ظریف پیچیده، رایانش کوانتومی و ماشین‌کاری دقیق پیشرفته از دیگران عقب‌تر است.

البته، بدنام‌ترین حوزه‌ای که پول خوبی در آن هدر رفته، بخش املاک و مستغلات است که در گذشته تا 30 درصد از اقتصاد را تشکیل می‌داد. دولت‌های محلی، که از کمبود نقدینگی رنج می‌بردند، زمین‌های خود را به توسعه‌دهندگان اجاره دادند، که به نوبه خود به یک هجوم بی‌سابقه ساخت‌وساز در تاریخ بشریت دست زدند. به عنوان مثال، مورخ واتسلاف اسمایل مستند کرده است که چین در سه سال، بیشتر از سیمانی که ایالات متحده در کل قرن بیستم استفاده کرد، مصرف کرده است.

هنگامی که دولت‌های محلی با کمبود بودجه مواجه شدند، توسعه‌دهندگان چینی به جای آن شروع به دریافت ودیعه از خریداران حتی قبل از شروع ساخت‌وساز کردند. در چند سال اخیر، قیمت املاک با وجود تلاش‌های دولت برای حمایت از آن‌ها، کاهش یافته است. بر اساس یک معیار، چین بیش از 60 میلیون واحد مسکونی خالی دارد. با وجود تمایل دولت برای تغییر محرک‌های رشد از زیرساخت‌ها به فناوری، بحران املاک همچنان بقیه اقتصاد را به عقب می‌کشد.

یک مربی در حال آموزش به دانش‌آموزان برای فروش کالا در تیک‌تاک.
یک مربی در حال آموزش به دانش‌آموزان برای فروش کالا در تیک‌تاک در مدرسه تجارت الکترونیک Mede Education Technology در گوانگژو، چین، 7 آوریل 2024. جید گائو/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
جید گائو/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

یکی از دلایل اصلی که موفقیت در فناوری به طور گسترده به اقتصاد کلان منتقل نمی‌شود، فقدان ارتباط با سایر منابع حیاتی توسعه گسترده، یعنی حجم عظیم سرمایه انسانی چین است. چین در فناوری‌های پیشرو مانند باتری و انرژی خورشیدی موفقیت‌های چشمگیری را تجربه می‌کند، اما این امر به رشد اقتصادی سریع منجر نمی‌شود زیرا این صنایع نسبتاً کوچک و سرمایه‌بر هستند تا نیروی کاربر.

همانطور که سرمایه به سمت بخش‌های اولویت‌دار جذب شده است، سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی که ممکن است اشتغال یا رشد درآمد بیشتری ایجاد کنند، کنار گذاشته شده است. با وجود تمام توانمندی‌های چین در تولید و تجارت الکترونیک در شهرها، و جنگلداری و معدن در مناطق داخلی، چین در بسیاری از بخش‌های خدماتی با ارزش افزوده بالا عقب مانده است. از برجسته‌ترین آنها می‌توان به مراقبت‌های بهداشتی و آموزش اشاره کرد که بخش‌های نیروی کاربری هستند و می‌توانند جذب نیروی کار شهری را افزایش داده و خدماتی ارائه دهند که سرمایه انسانی را تقویت می‌کنند.

این امکان وجود دارد که فناوری‌های جدید، پس از انتشار در سراسر اقتصاد، در نهایت به بهبود وضعیت عمومی کمک کنند. اما مانع این انتشار، عدم تطابق بین نوع کاری است که پیشرفت‌ها در فناوری‌های پیشرو ایجاد می‌کنند و تمایل به سطح مهارت‌های بالاتر، و سطح مهارت‌های نیروی کار چین که به طور متوسط بسیار پایین است.

در واقع، چین یکی از کم‌سوادترین نیروهای کار را در میان کشورهای با درآمد متوسط بالا در جهان دارد. گسترش نسبتاً دیرهنگام آموزش متوسطه در چین، که تنها در دهه 2000 واقعاً اوج گرفت، به این معناست که حدود 60 درصد از نیروی کار چین حتی یک روز هم به دبیرستان نرفته‌اند. در حالی که این وضعیت با گذشت زمان تغییر خواهد کرد، اما هنوز دهه‌ها طول می‌کشد تا به سطوحی که کره جنوبی و ایرلند در دوران درآمد متوسط خود و در تلاش برای رسیدن به وضعیت با درآمد بالا داشتند، دست یابد. هیچ کشوری در جهان با این سطح پایین سرمایه انسانی کل که چین امروز دارد، نتوانسته از وضعیت درآمد متوسط به بالا حرکت کند.

درباره چه کسانی صحبت می‌کنیم؟ ما درباره 400 میلیون نفر تحصیل‌کرده‌ای صحبت نمی‌کنیم که طبقه متوسط چین را تشکیل می‌دهند و به تنهایی جمعیت ایالات متحده را پشت سر می‌گذارند و تصویر رسانه‌ای مدرن چین را تحت سلطه خود دارند. همچنین درباره کسانی که در فقر مطلق به سر می‌برند صحبت نمی‌کنیم - این بخش از جمعیت اکنون تنها بخش کوچکی از آنچه 30 سال پیش بود را تشکیل می‌دهد. طبق محاسبات شورای دولتی چین، هیچ کس زیر خط فقر ملی نیست. بلکه ما درباره، همانطور که لی کچیانگ، نخست‌وزیر سابق چین یادآوری کرد، 900 میلیون نفری صحبت می‌کنیم که با حدود 10 دلار در روز زندگی می‌کنند، اغلب در هزاران و ده‌ها هزار شهر کوچک و شهرک‌ها و روستاهای داخلی چین. آنها سطوح پایین آموزش و بهداشت دارند و دسترسی کمی یا هیچ به امنیت شغلی طولانی‌مدت، مزایا یا پس‌انداز ندارند.

آنها نه تنها به عنوان انسان، بلکه به عنوان دنباله سنگینی که اقتصاد را از پرواز باز می‌دارد، اهمیت دارند. اشتغال نابرابر در این بخش عظیم از نیروی کار می‌تواند، به سادگی، رشد در بخش‌های فناوری پیشرفته را تحت‌الشعاع قرار دهد. در یک اقتصاد پیشرفته، بخش بزرگی از نیروی کار باید ریاضیات، علوم، نحوه استفاده از رایانه‌ها، و مهارت‌های زبانی را برای یافتن شغل مناسب و مشارکت در رشد بداند.

در گذشته، نیروی کار چین نیازی به تحصیلات عالی نداشت زیرا کارگران در تولید و ساخت و ساز نیروی کار فشرده مشغول بودند. اما با نزدیک شدن کشورها به وضعیت پردرآمد، نه تنها سهم نیروی کار در تولید و ساخت و ساز کاهش می‌یابد، بلکه خواسته‌ها از نیروی کار در تمام بخش‌ها به شدت افزایش می‌یابد. مشاغل اداری جایگزین مشاغل یدی می‌شوند و ضروری است که نیروی کار به خوبی تحصیل کرده باشد، با مهارت‌های لازم در یک اقتصاد با مهارت بالا/دستمزد بالا، به طوری که بخش‌های بزرگی از کارگران سابق یدی بتوانند اکنون در دفاتر کار کنند و به جلوگیری از افتادن اقتصاد در تله درآمد متوسط کمک کنند.

اینجاست که تقاضای اقتصاد چین برای نیروی کار ماهر تقریباً به طور قطع با واقعیت بلوک عظیم کم‌سواد کارگران چین روبرو خواهد شد. به زبان ساده، بخش بزرگی از 600 میلیون کارگر روستایی چین قادر نخواهند بود به تعداد رو به رشد مشاغل اداری ارتقا یابند. اینها بخشی از نیروی کاری هستند که در بیشتر موارد دبیرستان را به پایان رسانده‌اند و به سادگی قادر به رقابت با همتایان بهتر تحصیل‌کرده (و عمدتاً شهری) خود نخواهند بود. چین با درآمد بالا همچنان به تعداد زیادی کارگر یدی نیاز خواهد داشت، اما به 300 تا 400 میلیون نفر از آنها نیاز نخواهد داشت.

به گسترش نابرابر کسب‌وکارهای تجارت الکترونیک در چین نگاه کنید. کارآفرینانی که از تجارت الکترونیک برای فروش کالا یا راه‌اندازی کسب‌وکار استفاده می‌کنند، در شهرهای بزرگ چین که طبقات تحصیل‌کرده متمرکز هستند، فراوان‌اند. بسیاری از این کسب‌وکارها شکست می‌خورند، اما برخی کارآفرینان کوچک را به لیگ‌های بزرگ‌تر می‌رسانند. پلتفرم‌های تجارت الکترونیک به عنوان وسیله‌ای برای ارتباط کالاهای روستایی با مصرف‌کنندگان شهری، و ارائه یک خط نجات اقتصادی برای جوامع روستایی با نرخ اشتغال پایین، معرفی شده‌اند.

عابران پیاده در خیابانی شلوغ احاطه شده با مغازه‌های کوچک، با فردی که در پیش‌زمینه بادکنک می‌فروشد.
عابران پیاده در خیابانی شلوغ که توسط مغازه‌های کوچک احاطه شده است، در چانگشا، استان هونان چین، 7 سپتامبر 2020. هکتور رتامل/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
هکتور رتامل/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

اما تحقیقات نشان داده است که تنها تحصیل‌کرده‌ترین یا ثروتمندترین اقشار در مناطق روستایی (اغلب افراد شهری که به روستاها می‌آیند) می‌توانند از این پلتفرم‌ها استفاده کنند. اکثریت عظیم مردم روستایی به سادگی مهارت یا دانش لازم برای استفاده از این فرصت جدید کسب درآمد را ندارند. در واقع، این مثالی از این است که چگونه کمبود سرمایه انسانی چین می‌تواند صدها میلیون نفر را از بهره‌برداری از یک اقتصاد مدرن ناتوان کند.

پس، این افراد چه خواهند کرد؟ آنها از تولید خارج می‌شوند و پس از فروپاشی حباب املاک و مستغلات، تعداد زیادی از کارگران روستایی دیگر برای ساخت‌وساز مورد نیاز نیستند. مهم‌تر از همه، بسیاری از نیروی کار چین نمی‌توانند در مشاغل ماهر آینده رقابت کنند. بسیاری به اقتصاد گیگ (اقتصاد کارهای موقت) روی آورده‌اند، خودروهای اشتراکی یا وسایل نقلیه تحویل کالا می‌رانند، یا به سایر بخش‌های غیررسمی پیوسته‌اند به حدی که دستمزدها و شرایط کاری حتی ممکن است رو به کاهش باشد. طی 15 سال گذشته، سهم نیروی کار چین در اقتصاد غیررسمی از حدود 40 به 60 درصد افزایش یافته است.

برخی دیگر ممکن است چاره‌ای جز بازگشت به زمین‌های کشاورزی خانواده‌هایشان نداشته باشند – حتی اگر بیشتر کارگران جوان روستایی (زیر 35 تا 40 سال) هرگز کشاورزی نکرده‌اند، نحوه کشاورزی را نمی‌دانند و نمی‌خواهند کشاورزی کنند. از همه مهم‌تر، با توجه به توسعه آینده کشور، در هر یک از این سناریوها، سهم آنها در رشد حداقل است: آنها درآمد پایین، مزایای کم یا بدون مزایا و امنیت شغلی پایینی دارند. به طور خلاصه، بسیاری از نیروی کار روستایی ممکن است نتوانند به خود کمک کنند، بعید است زیاد مصرف کنند و در موقعیت ضعیفی برای کمک به چین برای دستیابی به «نیروهای مولد با کیفیت جدید»، به تعبیر شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، قرار دارند.

قدرت یک اقتصاد معمولاً با ویژگی‌های فیزیکی اندازه‌گیری می‌شود، اما نگرش خانوارها، کارگران و مصرف‌کنندگان نیز اهمیت دارد. مصاحبه‌ها و داده‌های نظرسنجی نشان می‌دهند که طی چند سال گذشته، احساس عمیقی از عدم قطعیت و نگرانی بسیاری از چینی‌ها و خارجی‌هایی را که با این کشور تجارت می‌کنند، فرا گرفته است. از بالا به پایین، هم در میان چینی‌ها و هم در میان خارجی‌ها، بحران اعتماد درباره مسیر چین وجود دارد.

طی سه سال گذشته، شرکت‌های چندملیتی و سرمایه‌گذاران نهادی جهانی در مورد این سوال که "آیا چین قابل سرمایه‌گذاری است؟" بحث کرده‌اند. ترس از جهت‌گیری سیاست‌های دولتی چین، کندی اقتصادی، و تشدید تنش‌ها با ایالات متحده باعث شده است که بسیاری، هرچند نه همه، پاسخ منفی دهند. بحث داخلی در چین از زبان مشابهی استفاده نمی‌کند، اما اضطراب‌ها تفاوت چندانی ندارند.

مدیران متعدد شرکت‌های خصوصی چین به ما گفته‌اند که سرمایه‌گذاری را به تعویق انداخته‌اند زیرا انتظار بهبود قوی در تقاضای داخلی را ندارند. تنها کافی است به شاخص اعتماد مصرف‌کننده چین اشاره کنند که در آوریل 2022، زمانی که شانگهای با شیوع کووید-19 قرنطینه شد، به شدت سقوط کرد و از آن زمان تاکنون ثابت مانده است.

چنین بدبینی‌ای منعکس‌کننده یک تغییر تاریخی است. تحقیقات اخیر مارتین کینگ وایت، مایکل آلیسکی، و یکی از ما به وضوح نشان می‌دهد که کاهش اساسی در سطح خوش‌بینی نسبت به اقتصاد در میان جمعیت چین رخ داده است. یک نظرسنجی سراسری در سال 2014 نشان داد که اکثریت زیادی از مردم در چین — از جمله کسانی که زیر سطح متوسط درآمد بودند — معتقد بودند که نسبت به پنج سال قبل وضعیت بهتری دارند و در پنج سال آینده نیز وضعیتشان بهتر خواهد شد.

در نظرسنجی سال 2014، پاسخ‌دهندگان با درآمد پایین تمایل داشتند تقصیر را به گردن کاستی‌های خود بیندازند تا به گردن هرگونه مشکل سیستمی در اقتصاد چین. اما در سال 2023، همان نظرسنجی نشان داد که تعداد بسیار کمتری از پاسخ‌دهندگان بهبود چشم‌انداز خود را نسبت به پنج سال گذشته گزارش کردند، و بیشتر افراد فقیر، اقتصاد را مقصر سطوح پایین درآمد خود دانستند تا خودشان را.

این عناصر متضاد در هر کجای چین که نگاه کنید، قابل مشاهده هستند. شهر چانگژو را در قلب مرکز تولیدی جیانگسو و یک ساعت شمال غربی شانگهای با قطار پرسرعت در نظر بگیرید. این شهر محل استقرار تعداد فزاینده‌ای از تولیدکنندگان باتری خودروهای برقی، از جمله شرکت Svolt است، که دارای یک کارخانه تولیدی فوق‌العاده مدرن است که 95 درصد آن خودکار است. باتری‌های Svolt به تدریج چگالی و برد رانندگی بیشتری پیدا کرده‌اند و این شرکت آنها را به چندین خودروساز بزرگ، از جمله گریت وال، لیپ و جیلی، عرضه می‌کند. Svolt 9 مرکز دیگر در سراسر کشور و یک کارخانه در تایلند دارد. یانگ هونگ‌شین، مدیرعامل جوان Svolt، یک ارائه پر از داده به یکی از ما داد که نشان می‌داد این شرکت چقدر پیشرفت کرده و مسیری که برای رقابتی ماندن باید طی کند.

اما در همان زمان که یکی از ما از دفتر مرکزی Svolt بازدید کرد، نشانه‌های نگران‌کننده‌ای به راحتی یافت می‌شد. Svolt در رتبه پنجم بازار بسیار شلوغ باتری چین قرار دارد و با پیشی گرفتن عرضه از تقاضا، بار بدهی برای حمل موجودی‌های عظیم قابل توجه است. کارخانه‌های خودکار شرکت چشمگیر هستند اما فرصت‌های شغلی نسبتاً کمی ایجاد می‌کنند. یک مرکز خرید نزدیک دارای فروشگاه‌های شیک به نظر می‌رسید و جدیدترین مدل‌های Li Auto را به نمایش می‌گذاشت، اما تعداد خریداران کم بود. در آن سوی جاده یک مجتمع مسکونی بزرگ با بیش از دوازده ساختمان آپارتمانی بلند وجود داشت که به گفته یکی از آشنایان، خالی بود. این ترکیب از نقاط قوت و ضعف می‌تواند صدها شهر چینی را توصیف کند.

به همین ترتیب، بازدید از دفتر مرکزی غول خودروهای برقی BYD در شنژن در می 2018 و ژوئیه 2025، پیشرفت‌های عظیمی در شیمی باتری، چگالی و ایمنی و همچنین برد و طراحی خودروهای BYD را آشکار کرد. BYD نه تنها مدل‌های فوق‌العاده ارزان قیمت، بلکه خطوط لوکسی را نیز ارائه می‌دهد که آئودی و بی‌ام‌و را در سهم بازار به چالش می‌کشند. BYD دارای آزمایشگاه‌های بسیار پیشرفته برای مطالعه آکوستیک و تشعشعات و یک مرکز تست تصادف است که توسط تنظیم‌کننده‌های جهانی تایید شده است.

در عین حال، شنژن، شهر نمادین رونق تولید چین، فشارهای اقتصادی را منعکس می‌کند. کاهش تقاضای داخلی و افزایش تنش‌های بین‌المللی بسیاری از شرکت‌ها را به ورشکستگی و کارگران را به از دست دادن شغلشان وادار کرده است. حتی کسانی که نسبتاً خوب عمل می‌کنند، در بسیاری جهات در حال تقلا هستند. BYD اکنون تقریباً 28 درصد از بازار خودروهای برقی چین و بیش از 22 درصد از بازار جهانی را در اختیار دارد — دو برابر تسلا! — اما سطوح بدهی آن نیز به طرز چشمگیری افزایش یافته است. در سال 2025، مراکز خرید در شهر که یکی از ما از آنها بازدید کرد، نیمه خالی بودند، با تماشاچیان بیشتر از خریداران؛ رستوران‌ها از میزهای خالی رنج می‌بردند. تنها طبقه رو به رشد از مصرف‌کنندگان، هنگ‌کنگی‌ها هستند که در آخر هفته‌ها با قطار پرسرعت به شنژن می‌آیند تا به دنبال خرید ارزان باشند.

یا روستاهای جنوب استان شانشی را در نظر بگیرید. سفرهای میدانی مکرر در سه دهه گذشته نشان داد که بین اوایل دهه 1990 و اواسط دهه 2010، درآمد خانوارها افزایش یافته است، که عمدتاً ناشی از حواله‌های اعضای خانواده‌ای بود که مهاجرت کرده بودند. امروزه، از طریق تعامل با خانواده‌هایی که دهه‌ها با آنها در تماس بوده‌ایم، می‌دانیم که بسیاری از جوانان به اندازه کافی درآمد ندارند تا سطح زندگی پایین خود را حفظ کنند.

کارگران جوان روستایی مشاغل را تقسیم می‌کنند، در اتاق‌های کوچک با بسیاری از مهاجران دیگر زندگی می‌کنند و از شغلی به شغل دیگر می‌پرند، همه در اقتصاد غیررسمی. به همین دلیل، بسیاری از افراد مسن به سختی زندگی خود را می‌گذرانند. میانگین سن یک کشاورز مرد در یک روستای بیش از 60 سال است. در زمانی که شهرنشینان بازنشسته می‌شوند، افراد مسن روستایی همچنان کار می‌کنند، برای گذران زندگی تقلا می‌کنند و سعی می‌کنند هر پنی را به خاطر ریسک‌هایی که در آینده وجود دارد، پس‌انداز کنند. و این قطعاً به این معنی است که آنها مصرف را در پایین‌ترین سطح ممکن نگه می‌دارند.

موفقیت فناوری و مشکلات اقتصاد کلان چین به هم مرتبط هستند. سیستم به شدت به نفع صنعت و فناوری، نسبت به خانوارها و مصرف‌کنندگان، کج شده است. در حالی که نهادهای مالی تحت مدیریت دولت تریلیون‌ها دلار به پروژه‌ها و کسب‌وکارهای اولویت‌دار سرازیر کرده‌اند، دستمزدها در این کشور پایین است، شبکه ایمنی اجتماعی توسعه‌نیافته است و گزینه‌های سرمایه‌گذاری برای خانوارها بسیار کم است. خانه‌ها دیگر منبع ذخیره ارزش نیستند، و بازار سهام، اگرچه در حال حاضر رو به رشد است، در پانزده سال گذشته ثابت بوده و هنوز خود را به عنوان مسیری برای ثروت بیشتر اثبات نکرده است.

زمین بازی کج، با تمام اتلاف‌ها، به معنای تخصیص نادرست و عظیم منابع است. در حالی که شرکت‌های چینی می‌توانند پیشرفت‌های فناوری جدید را به رخ بکشند، در مطالعه‌ای پس از مطالعه، هم توسط محققان و هم توسط مؤسسات بین‌المللی، می‌توان نشان داد که رشد بهره‌وری کند شده و سهم بسیار کمتری در رشد کلی تولید ناخالص داخلی نسبت به گذشته داشته است.

برخی، مانند محقق ژان اوی و همکارانش، معتقدند که سرازیر کردن منابع به صنعت و فناوری نشان‌دهنده یک بده‌بستان اساسی «اسلحه یا کره» است، که چین منابع مالی محدودی دارد - با سطوح بدهی حدود 300 درصد تولید ناخالص داخلی - و از این رو با انتخابی با حاصل جمع صفر بین پیگیری برتری فناوری و رشد مبتنی بر مصرف مواجه است. ممکن است این امر تا حدی درست باشد، اما به همان اندازه محتمل است که سیاست‌گذاران تصمیم گرفته‌اند همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد فناوری بگذارند و به دلایل مختلف از برداشتن گام‌های اساسی برای حمایت از کارگران و مصرف‌کنندگان اکراه دارند.

این ممکن است محصول یک ایدئولوژی مادی‌گرایانه حامی فناوری و این باور باشد که حمایت بیش از حد از کارگران باعث تنبلی آنها خواهد شد. همچنین ممکن است به دلیل تشدید تنش‌های بین‌المللی باشد که در آن تامین‌کنندگان سنتی فناوری چین در غرب روشن ساخته‌اند که در آینده تامین‌کنندگان قابل اعتمادی نخواهند بود. صرف نظر از این، این موضوع به نظر ما یک مسئله انتخاب سیاستی و اراده سیاسی است، نه محدودیت منابع مالی.

دو نفر در دو طرف یک خودروی الکتریکی نیمه‌ساخته در خط تولید. یک نفر در حال بازرسی کناره خودرو است.
کارکنان در حال کار بر روی خط تولید خودروی الکتریکی در کارخانه خودروسازی چینی NIO در هفئی، استان آنهویی چین، 24 سپتامبر. جید گائو/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
جید گائو/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

اگر مقامات چینی می‌خواستند به منابع بهره‌وری پایین در اقتصاد بپردازند، همچنان می‌توانستند از بخش‌های فناوری پیشرفته حمایت کنند، اما باید اقدامات دیگری را برای حل چالش‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت میلیون‌ها چینی کم‌درآمد انجام می‌دادند. اولاً، نیاز زیادی به بیمه بیکاری برای کارگران روستایی وجود دارد. در حال حاضر، کارگران روستایی واجد شرایط بیمه بیکاری نیستند، زیرا از نظر برنامه‌ریزان دولتی، آنها همیشه می‌توانند «به خانه» بازگردند و کشاورزی کنند – حتی اگر این امر برای بیشتر آنها واقع‌بینانه نباشد.

ضعیف‌تر کردن محدودیت‌های hukou (اقامت) – اجازه دادن به مردم روستایی برای نقل مکان به شهرهای در تمام سطوح برای دسترسی به مسکن با کیفیت بالاتر، تحصیل، مراقبت‌های بهداشتی و تأمین اجتماعی – تقریباً به طور قطع به ارتقای تدریجی افراد کم‌درآمد کمک خواهد کرد. و اتخاذ چندین رویکرد مستقیم برای تقویت سرمایه انسانی بازدهی خواهد داشت، از جمله ارتقای برنامه‌های رشد اولیه دوران کودکی، بهبود کیفیت پیش‌دبستانی‌ها و مدارس ابتدایی، و فراهم کردن دبیرستان آکادمیک (در مقابل دبیرستان فنی حرفه‌ای) برای همه کسانی که می‌خواهند در آن شرکت کنند.

البته، همه این طرح‌ها پرهزینه هستند و محدودیت‌های مالی چین کاملاً افسانه‌ای نیستند. ساکنان شهرهای بزرگ چین که دهه‌ها از دسترسی ترجیحی به خدمات و فرصت‌ها برخوردار بوده‌اند، ممکن است تمایلی به اشتراک‌گذاری نداشته باشند. اما ما معتقدیم که چنین تلاش‌هایی برای گسترش یک اقتصاد سالم در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت کاملاً ضروری است. اگر به درستی انجام شوند، با گذشت زمان، با رشد کیک اقتصادی چین، خودشان هزینه خود را تأمین خواهند کرد.

صرف نظر از مسیری که چین در پیش می‌گیرد، ایالات متحده و دیگران با شرایط چالش‌برانگیزی روبرو خواهند شد.

اگر چین به طور کامل در جهت «نیروهای مولد با کیفیت جدید» حرکت کند و یک اژدهای فناوری کند باقی بماند، به پیشرفت‌های واقعی در فناوری ادامه خواهد داد، اما ضعف‌های سرمایه انسانی و تقاضای داخلی عدم تعادل‌های موجود در داخل و خارج را تشدید خواهد کرد. به نوبه خود، این امر باعث افزایش دوقطبی شدن بین برنده‌ها و بازنده‌ها در اقتصاد داخلی و بین چین و سایر کشورهایی خواهد شد که بخش‌های فناوری‌محورشان تحت تهدید بیشتری از صادرات چین قرار خواهند گرفت. در چنین شرایطی، فشارهای وارد بر دیگران برای کاهش ریسک یا حتی جدایی از چین تنها افزایش خواهد یافت. و البته، به راحتی می‌توان تصور کرد که چین با استفاده از ابزارهای تشویقی و تنبیهی خود – بسیار فراتر از تنها عناصر کمیاب خاکی – به دشمنان حمله کند و حامیان را جذب کند.

هیچ اصلاحی بی‌هزینه نیست. اگر چین به جای آن به دنبال رفع ضعف‌های ساختاری در اقتصاد خود بود، این امر مستلزم تعدیل‌های پرهزینه‌ای می‌شد که برندگان و بازندگان جدیدی در داخل ایجاد می‌کرد و تنش‌های دردناکی را به همراه داشت. مسیر رشد چین تهدید مستقیم کمتری برای بخش‌های فناوری سایر کشورها خواهد داشت و مصرف‌کنندگان در چین قادر خواهند بود واردات بیشتری را جذب کنند – که ممکن است برای رهبری که به شدت بر خودکفایی متمرکز است، دشوار باشد. با این حال، در عین حال، یک چین اصلاح‌شده از نظر اقتصادی، یک اقتصاد کلی بسیار قوی‌تر خواهد داشت که آن را به نیروی قدرتمندتری در صحنه بین‌المللی تبدیل می‌کند.