با هر رسانه ارتباطی جدید، فرصتهای تازهای برای سیاستمداران پدید میآید تا خود را به دردسر بیندازند. در ماجرای XYZ، کنگره خواستار تحویل نامههای فرستادگان به دولت فرانسه شد و این امر تمایل رئیسجمهور جان آدامز برای حفظ صلح شکننده با فرانسه را ناکام گذاشت. افشای تلگرام زیمرمن به سوق دادن ایالات متحده به جنگ جهانی اول کمک کرد — درست برعکس آنچه نویسنده آلمانی آن در نظر داشت. و نوارهایی که رئیسجمهور ریچارد نیکسون برای ضبط مکالمات در دفتر بیضی استفاده میکرد، به برکناری او کمک کرد.
ما در آنچه همکارم فیت هیل آن را عصر چت گروهی نامیده است، زندگی میکنیم، و بنابراین، به طور طبیعی، این همان جایی است که سیاستمداران این نسل در آن قدم اشتباه میگذارند — به ویژه افراد حاضر در جهان مَگا. دیروز، پل اینگراسیا — نامزد رئیسجمهور دونالد ترامپ برای رهبری دفتر حمایت از افشاگران — پس از افشای پیامکهای او توسط پولیتیکو به یک گروه که در آن از یک ناسزا نژادی استفاده کرده و نوشته بود: "من هر از گاهی یک رگ نازی در وجودم دارم"، از نامزدی انصراف داد. (وکیل اینگراسیا اصالت پیامها را به صراحت انکار نکرد، اما اشاره کرد که ممکن است دستکاری شده باشند؛ او همچنین گفت اگر پیامها واقعی باشند، "طنزآمیز" بودهاند.)
این اتفاق تنها چند روز پس از مقاله دیگری در پولیتیکو درباره پیامهایی رخ داد که در آنها مقامات جوان جمهوریخواه درباره "اتاقهای گاز" شوخی کرده و از کلمه توهینآمیز N-word استفاده کرده بودند. در همین حال، لیندسی هالیگان، وکیل دادگستری موقت ایالات متحده که بر پروندههای قضایی با انگیزه سیاسی نظارت دارد، پیامکهای ناخواستهای را برای یک خبرنگار لاوفر ارسال کرد که در آنها به مسائل هیئت منصفه بزرگ اشاره داشت.
هرچند همه این موارد حیرتانگیز هستند، هیچکدام به سطح چت سیگنال که مقامات ارشد دولت ترامپ برای بحث درباره بمباران یمن استفاده میکردند — با به اشتراک گذاشتن اطلاعات بسیار حساس به صورت غیررسمی و به طور ناخواسته شامل سردبیر آتلانتیک، جفری گلدبرگ — نمیرسد. گزارشها از آن زمان نشان میدهد که این تنها مورد استفاده مقامات دفاعی از سیگنال — که اگرچه رمزگذاری شده است، اما پلتفرمی کاملاً امن نیست — برای بحث در مورد اطلاعات حساس نبوده است؛ این تنها موردی است که یک روزنامهنگار در آن حضور داشته است.
مشکل اساسی در اینجا حماقت در مورد آنچه فرد مکتوب میکند، است. این افشاگریها نشاندهنده غرور بیمورد در مورد قابلیت اطمینان سیستمهای ارتباطی است: در چت سرنوشتساز سیگنال، پیت هگست، وزیر دفاع، نوشت: "ما در حال حاضر از نظر امنیت عملیات (OPSEC) پاک هستیم." آنها نبودند، و همانطور که کارشناسان به آتلانتیک گفتند، این یک خطر امنیتی جدی برای کشور است.
وقتی درباره تحسین هیتلر پیامک میفرستید، خطر کمتر مربوط به امنیت ملی و بیشتر به امنیت شغلی شماست. جای خوبی برای نازی نامیدن خودتان وجود ندارد، اما مکانهای کمخطرتر نیز هستند. اگر این کار را حضوری با دوستان افراطیتان انجام میدهید، حداقل ردی از خود به جا نمیگذارید. انجام دادن آن در جایی که کسی به راحتی میتواند از پیامهای شما اسکرینشات گرفته و آنها را برای یک خبرنگار بفرستد (دو عضو چت جوان جمهوریخواهان رقابتهای داخلی را عامل افشاگری دانستند) بسیار احمقانهتر است. در دولت اول ترامپ، همکارم آدام سِروِر درباره قانون استرینگر بل نوشت — در مورد یک توطئه جنایی یادداشتبرداری نکنید — و این چتهای ناخواسته نیز از همین دست هستند: غیرقانونی نیستند، اما از نظر سیاسی خطرناکاند.
بسیاری از افراد در سیاست، مانند بقیه ما، حرفهای احمقانه میگویند یا مینویسند، بنابراین چه چیزی در مورد ترکیب خاص افراد مَگا و چتهای گروهی وجود دارد که مدام منجر به شکستهای فاجعهبار میشود؟ فکر میکنم یکی از مشکلات این است که چتهای گروهی فقط یک رسانه خنثی نیستند — آنها سبکی از مکالمه هستند که اشتیاق به پیشی گرفتن از دوستان را پرورش میدهد. اگر آنچه شما و دوستانتان به آن علاقه دارید تعصب و تبعیض است، همانطور که به وضوح در این محافل مشهود است، ممکن است سعی کنید توهینآمیزترین حرف ممکن را بزنید.
ناپختگی و بیکفایتی نیز در این موارد مقصر هستند. در یکی دیگر از جنجالهای مربوط به پیامک در هفته گذشته، یک خبرنگار از کارولین لِویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، پرسید چه کسی بوداپست را برای دیدار برنامهریزی شده بین ترامپ و رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، انتخاب کرده است. (این نشست از آن زمان لغو شده است.) لِویت ۲۸ ساله پاسخ داد: "مادرت". این یک شوخی است — یا شکل یک شوخی را دارد، حتی اگر واقعاً خندهدار نباشد — اما روشی که شما با دوستانتان ارتباط برقرار میکنید به ویژه برای اداره دولت مفید نیست، کاری که کارکنان بیتجربه ترامپ به طور غیرمحتمل خود را در موقعیت انجام آن میبینند.
اینگراسیا ۳۰ سال دارد — به اندازه کافی بزرگ است که درست را از غلط تشخیص دهد، اما به اندازه کافی با تجربه نیست که رهبری دفتر مشاور ویژه را بر عهده بگیرد. بسیاری از افرادی که در چت سیگنالگیت درگیر بودند نیز برای نقشهای خود به مراتب کمتر از دارندگان معمول صلاحیت داشتند (اگرچه مایک والتز، مشاور امنیت ملی که ناخواسته گلدبرگ را اضافه کرده بود، یکی از واجدین شرایط سنتیتر در گروه بود). هالیگان هرگز پروندهای را پیگیری نکرده بود که برای رهبری یک دفتر بسیار مهم دادستان ایالات متحده منصوب شد. مقامات کمتجربهتر بیشتر مستعد اشتباهات بیدقت هستند.
اما باز هم، این خطرات چقدر بزرگ هستند؟ چت جوان جمهوریخواهان منجر به استعفای یک سناتور ایالتی و پایان دو شعبه ایالتی این سازمان شد، اما چنین پاسخگوییای یک استثنا است. اینگراسیا مجبور به انصراف شد، اما نامزدی او از قبل با مشکل مواجه بود، و تا کنون، او همچنان در کاخ سفید به عنوان رابط با وزارت امنیت داخلی مشغول به کار است. (داشتن "رگ نازی" در این دولت یک مانع نیست. پیامکهایی که پولیتیکو گزارش کرد تنها اندکی از آنچه قبلاً علنی شده بود، از جمله ارتباطات اینگراسیا با نیک فوئنتس، نژادپرست آشکار، تکاندهندهتر هستند.) یا والتز را در نظر بگیرید، که " مسئولیت کامل" فاجعه سیگنال را بر عهده گرفت. او به عنوان مشاور امنیت ملی برکنار شد، البته ظاهراً نه به دلیل نقض امنیتی، بلکه به این دلیل که رئیسجمهور او را بیش از حد جنگطلب میدانست. سپس او به عنوان سفیر در سازمان ملل متحد نامزد شد و به طرز شگفتانگیزی توسط سنا تأیید شد.
شخصیتهای جمهوریخواه پیامک میفرستند گویا مصونیت دارند، زیرا از بسیاری جهات، واقعاً هم همینطور است. به طرز نامطبوعی، این داستانها ممکن است به سادگی برای برخی از آنها این باور را تقویت کند که همه پیامهای مشابهی میفرستند و آنها با عواقب بزرگی روبرو نخواهند شد. اگر گیر افتادند، نیازی به عذرخواهی یا تغییر شغل ندارند. آنها فقط میتوانند به سادگی "lol, oops" تایپ کنند و سپس به کاری که انجام میدادند بازگردند.