اعتبار تصویر: لوکا شناردی
اعتبار تصویر: لوکا شناردی

اقتصاد کنونی، کازینوی ترامپ است. احتمالاً شما بازنده خواهید بود.

وارد کازینویی شوید که اکنون به عنوان اقتصاد آمریکا شناخته می‌شود.

دونالد ترامپ با وعده بازگرداندن تولید آمریکا و بازسازی آنچه آمریکا زمانی بود – کارخانه‌ها، کارگران با کلاه ایمنی – از پایه، کارزار انتخاباتی خود را آغاز کرد. اما سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای دستیابی به این هدف، هم در کارخانه‌ها و هم در نیروی کار، محقق نشده است.

در عوض، او اقتصاد کازینویی را به ارمغان آورده است که بر سفته‌بازی و ریسک بنا شده است. در سراسر بازارها و سیاست‌گذاری‌ها، شرط‌بندی‌هایی بر روی آینده با پول دیگران انجام می‌شود که هزینه‌ای بالقوه فاجعه‌بار دارد.

این اقتصاد عمدتاً با هیجان‌زدگی تعریف می‌شود. آنچه زمانی یک اتفاق غیرمنتظره بود، به سیستم عامل بازارهای مدرن تبدیل شده است: مانند قیمت سهام که عمدتاً توسط احساسات و نه مبانی اقتصادی (به یاد بیاورید گیم‌استاپ و AMC در سال ۲۰۲۱ و رونق دات‌کام)، قدرت غالب رسانه‌های اجتماعی و هجوم شرط‌بندی‌ها بر روی چیزی نه چندان واقعی، هدایت می‌شوند.

نگاهی بیندازید تا قمار را در سراسر اقتصاد مشاهده کنید – در بازارها، سیاست‌گذاری‌ها و نحوه صحبت ما درباره آینده:

بخش‌های دولتی و خصوصی در حال انداختن تاس هستند که آیا بنیان‌های اقتصاد آمریکا تحت این فشار دوام خواهند آورد. در همین حال، نهادها و برنامه‌هایی که به کاهش ریسک کمک می‌کنند – مانند مدیکید و شبکه ایمنی اجتماعی، سیستم‌های اطلاعاتی، تنظیم‌کننده‌های مستقل و استقلال فدرال رزرو، حتی سیستم حقوقی – مورد حمله قرار گرفته‌اند.

در حالی که بخش عمومی از نقش خود به عنوان یک تثبیت‌کننده عقب‌نشینی می‌کند، بخش خصوصی با عجله به عنوان یک قمارباز وارد صحنه شده و شرط می‌بندد که فناوری به تنهایی می‌تواند سیستم را کنار هم نگه دارد. شرکت‌های بزرگ فناوری تریلیون‌ها دلار بر روی زیرساخت‌های هوش مصنوعی شرط‌بندی می‌کنند که ممکن است همه چیز را متحول کند، به دنبال جایزه‌ای بزرگ هستند که می‌تواند جهان را دگرگون کند – یا کوهی از مراکز داده خالی و وعده‌های شکسته به جای بگذارد.

رونق هوش مصنوعی به یکی از بزرگترین امواج سفته‌بازی در تاریخ بازار تبدیل شده است. ارزش بخش شرکت‌های مرتبط با هوش مصنوعی ۱۷ برابر بزرگتر از ارزش بازار دوران دات‌کام در اوج خود و بیش از چهار برابر حباب وام‌های مسکن درجه دو است، طبق گزارش MarketWatch. گلدمن ساکس می‌گوید شرکت‌های مرتبط با هوش مصنوعی برای زنده نگه داشتن این رویا، ۱۴۱ میلیارد دلار رکوردشکن وام گرفته‌اند. مایکروسافت، اپل و انویدیا به تنهایی اکنون بیش از ۲۰ درصد از کل ارزش بازار S&P 500 را تشکیل می‌دهند، و ارزش‌گذاری‌های آنها بر اساس وعده‌های بزرگتر و بزرگتر هوش مصنوعی افزایش می‌یابد و تمرکزی چنان شدید ایجاد می‌کند که کل شاخص با آنها حرکت می‌کند.

وعده‌ها بزرگ هستند – مانند درمان سرطان، شخصی‌سازی واکسن‌ها و بهینه‌سازی درمان‌های پزشکی – با این حال بسیاری از این رویاها قبلاً به برنامه‌های رسانه اجتماعی نسل بعدی، مانند سورا OpenAI و وایبز متا، تنزل یافته‌اند.

جنون تامین مالی به درون خود معطوف شده است. شرکت‌ها بخش زیادی از پول خود را صرف یکدیگر می‌کنند. انویدیا و OpenAI قراردادی ۱۰۰ میلیارد دلاری امضا کرده‌اند که بر اساس آن OpenAI اساساً پول انویدیا را برای خرید تراشه‌های انویدیا استفاده خواهد کرد. بنابراین، این شبیه به این است که انویدیا ۱۰۰ میلیارد دلار به خود برای محصول خودش پرداخت کند. بسیاری از شرکت‌های هوش مصنوعی نیز شروع به رایگان کردن محصولات خود کرده‌اند، به طوری که Perplexity مرورگر خود را که قبلاً ۲۰۰ دلار در ماه بود، با قیمت ناچیز ۰ دلار ارائه می‌دهد.

این رونق نمی‌تواند برای همیشه دوام داشته باشد. به گفته باب الیوت، مدیرعامل شرکت مالی Unlimited Funds، ابرمقیاس‌ها – ارائه دهندگان ابری که مراکز داده جهانی عظیمی را برای ارائه قدرت محاسباتی و خدمات لازم برای هوش مصنوعی اداره می‌کنند – قصد دارند سرعت رشد هزینه‌ها را کند کنند. هنوز تخمین زده می‌شود که ابرمقیاس‌ها تا سال ۲۰۲۷ حدود ۱.۲ تریلیون دلار هزینه کنند. (و امیدواریم، به عنوان ستون فقرات اقتصاد، این کار را انجام دهند.) اما رونق هزینه‌های هوش مصنوعی – میلیاردها (تقریباً ۳۰۰ میلیارد دلار در سال جاری) که صرف تراشه‌ها، سرورها و زیرساخت‌های برق برای حفظ این سیستم‌ها می‌شود – ممکن است در حال حاضر به اوج خود رسیده باشد.

هیچ سپر ایمنی برای ریسک عظیمی که شرکت‌های هوش مصنوعی – و سرمایه‌گذاران، و در نتیجه یک دارنده معمولی حساب ۴۰۱(k) آمریکایی – بر عهده می‌گیرند، وجود ندارد. شرکت‌های هوش مصنوعی تقریباً ۷۵ درصد از رشد اخیر درآمد S&P 500، ۸۰ درصد از سود و ۹۰ درصد از هزینه‌های سرمایه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند.

دولت قمار می‌کند که تعرفه‌های کلی به نحوی تجارت جهانی را به نفع ما بازسازی خواهند کرد، علی‌رغم عدم وجود سابقه تاریخی برای موفقیت این رویکرد در برابر انبوهی از شواهد که نشان می‌دهد موفق نخواهد شد. کشاورزان سویا نیاز به کمک مالی دارند. ویسکی اسکاتلندی ممکن است معافیت بگیرد – نه برای کمک به اسکاتلند، بلکه برای حمایت از تولیدکنندگان بوربن کنتاکی. تعرفه‌ها به یک تجارت جانبی نسبتاً پرسود برای دولت تبدیل می‌شوند. لابی‌گری تجاری رونق گرفته و معافیت‌ها در حال افزایش هستند، دو نشانه که بوروکراسی قطعاً برخی افراد را بسیار ثروتمند می‌کند.

در عین حال، واشنگتن شرط می‌بندد که دلار در این دوران پرآشوب، وضعیت ارز ذخیره خود را حفظ کند، در حالی که ما آن را به طور غیرقابل پیش‌بینی‌ای به عنوان سلاح استفاده می‌کنیم و متحدان سنتی را از خود دور می‌سازیم. دلار آمریکا در تمام طول سال عملکرد ضعیفی در برابر سایر ارزها داشته است.

همزمان با پیش‌بینی‌ناپذیرتر شدن اقتصاد، آقای ترامپ و جمهوری‌خواهان شبکه ایمنی را که در زمان بی‌ثباتی به کمک مردم می‌آید، کوچک کرده‌اند. آنها مدیکید را کاهش دادند و یارانه‌های قانون مراقبت‌های مقرون‌به‌صرفه (ACA) را تمدید نکردند تا کاهش‌های مالیاتی بیشتری را تامین مالی کنند. تامین اجتماعی و مدیکر نیز برای اصلاحات در دستور کار قرار دارند.

این بی‌رحمانه‌ترین منطق اقتصاد کازینویی است: سلب پوشش بهداشتی از آمریکایی‌های طبقه کارگر برای دادن معافیت‌های مالیاتی به شرکت‌هایی که بر روی سرمایه‌گذاری‌های سفته‌بازانه قمار می‌کنند؛ کاهش کمک‌های غذایی برای تامین اولویت‌های سود سرمایه برای سرمایه‌گذارانی که در بازار میم‌کوین‌ها بازی می‌کنند؛ اخراج صدها هزار کارمند فدرال برای "صرفه‌جویی" در پول، در حالی که دانش و ظرفیت نهادی از دست می‌رود.

حساب و کتاب جور در نمی‌آید. اخلاق هم همینطور. در این اقتصاد، افراد ریسک‌های نزولی را متحمل می‌شوند، در حالی که شرکت‌ها و ثروتمندان از سودهای صعودی بهره‌مند می‌گردند. این یک بازی ساختگی است که در آن "کازینو" – ظاهراً همان ثروتمندان – همیشه برنده است.

سوال این است که چرا تا به حال همه چیز فرو نریخته است. پاسخ در واقع ساده است: زمان. سیستم‌های اقتصادی اینرسی دارند. نهادهایی که در طول دهه‌ها ساخته شده‌اند، یک شبه فرو نمی‌ریزند. سلطه جهانی دلار بر اساس ۸۰ سال عادت استوار است و واقعاً هیچ جایگزین قابل قبولی وجود ندارد. و همانطور که جان مینارد کینز، اقتصاددان، هشدار داد، بازارها می‌توانند برای مدت طولانی‌تری غیرمنطقی باقی بمانند تا زمانی که اکثر مردم بتوانند با ثبات مالی خود دوام بیاورند.

اما کفپوش‌ها شروع به سروصدا کرده‌اند. سه سناریو برای چگونگی پیشروی این وضعیت را در نظر بگیرید:

جایزه بزرگی که هیچ‌کس واقعاً به آن اعتقاد ندارد. شاید شرط‌بندی‌ها جواب بدهند. بهره‌وری هوش مصنوعی افزایش یابد. تعرفه‌ها به طور تصادفی با بازتوازن تجارت جهانی همسو شوند. دلار از طریق عادت محض و نبود جایگزین، غالب باقی بماند. کاهش برنامه‌های اجتماعی منجر به اختلال در مراقبت‌های بهداشتی یا ناآرامی اجتماعی نشود، زیرا خیریه‌ها و شبکه‌های خانوادگی خلاء را پر می‌کنند. بازار سهام در ارزش‌گذاری‌های جدید و توجیه شده توسط هوش مصنوعی تثبیت شود. این سناریو اساساً مستلزم این است که همه چیز به طور همزمان به درستی پیش برود، معادل بردن چندین جایزه بزرگ ماشین اسلات به صورت پیاپی.

آتش‌سوزی کنترل شده از کنترل خارج می‌شود. به احتمال زیاد، ما شاهد مجموعه‌ای از بحران‌های کوچکتر خواهیم بود. یک شرکت بزرگ هوش مصنوعی اذعان می‌کند که زیرساخت‌هایش بازدهی ایجاد نمی‌کنند، که منجر به بازنگری قیمت‌ها در کل بخش می‌شود. تلافی تعرفه‌ای به شدت به صنایع خاصی – کشاورزی، خودروسازی، هوافضا – ضربه می‌زند و درد اقتصادی منطقه‌ای ایجاد می‌کند. یک بحران بهداشتی به ویژه به مناطقی که به مدیکید وابسته هستند، آسیب می‌رساند. هر بحران به تنهایی قابل مدیریت است، اما آنها با هم ترکیب می‌شوند. نوسانات بازار به یک امر عادی تبدیل می‌شود. اعتماد مصرف‌کننده متزلزل می‌شود. سرمایه‌گذاری تجاری متوقف می‌شود. ما وارد یک دوره طولانی از اضطراب اقتصادی، با رشد پایین که با شوک‌های مکرر همراه است، می‌شویم.

بنیان‌ها فرو می‌ریزند. سناریوی کابوس این است که تعداد زیادی شرط‌بندی به طور همزمان بد از آب درآیند. حباب هوش مصنوعی درست زمانی می‌ترکد که تنش‌های تجاری به یک جنگ تجاری جهانی جدی تبدیل می‌شوند. دلار با چالشی واقعی از سوی ائتلافی از کشورها مواجه می‌شود که از پیش‌بینی‌ناپذیری اقتصادی آمریکا خسته شده‌اند. یک بانک بزرگ یا شرکت فناوری شکست می‌خورد و ریسک‌های به هم پیوسته را آشکار می‌کند، همانطور که اکنون تنها با ورشکستگی‌های اخیر Tricolor و First Brands، که صنعت رو به رشد اعتبارات خصوصی را تهدید می‌کند، شاهد هستیم. همانطور که جیمی دیمون، مدیرعامل جی‌پی‌مورگان، گفت: «وقتی یک سوسک می‌بینید، احتمالاً تعداد بیشتری وجود دارد.» کارگران بیکار جایی برای مراجعه ندارند. هزینه‌های مصرف‌کننده به شدت کاهش می‌یابد. آنچه به عنوان یک اصلاح بازار آغاز می‌شود، به یک بحران اقتصادی تمام عیار تبدیل می‌شود.

بخش ترسناک ماجرا؟ ما لزوماً بحران را از پیش نمی‌دیدیم، زیرا کازینوها طوری طراحی شده‌اند که ما را به بازی ادامه دهند تا زمانی که ناگهان نگاه می‌کنیم و متوجه می‌شویم تمام ژتون‌هایمان از دست رفته‌اند. بحران‌های اقتصادی اغلب به طور ناگهانی ظاهر می‌شوند، حتی زمانی که به آرامی در حال شکل‌گیری بوده‌اند.

در یک کازینوی واقعی، ریاضیات تضمین می‌کند که "کازینو" در طول زمان برنده می‌شود. ما به احتمال زیاد شاهد برخی برندگان خواهیم بود: غول‌های هوش مصنوعی که میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری را قبل از ارائه بازدهی جمع‌آوری می‌کنند؛ شرکت‌های سهام خصوصی که دارایی‌های ورشکسته را در هنگام بد شدن شرط‌بندی‌ها خریداری می‌کنند؛ افراد فوق‌العاده ثروتمند که می‌توانند ضررهای ناشی از سفته‌بازی را تحمل کنند زیرا دارایی‌های متنوع کافی دارند؛ طبقه سیاسی که قوانین را وضع می‌کند در حالی که از عواقب آن مصون هستند.

اما به احتمال زیاد شاهد بازندگان نیز خواهیم بود. و احتمالاً بسیاری از آمریکایی‌ها در این دسته قرار خواهند گرفت.

البته، اقتصادها بر پایه ریسک، رشد و جاه‌طلبی حرکت می‌کنند. اما ریسک وجود دارد، و بعد قمار بی‌پروا وجود دارد. هنگامی که شبکه‌های ایمنی برای جذب ضررها در صورت عدم موفقیت شرط‌بندی‌ها از بین می‌روند، هنگامی که اعتماد از دست می‌رود، ریسک‌پذیری بیش از حد دیگر سازنده نیست و به چیزی غارتگرانه تبدیل می‌شود.

کازینوها بر توهم اداره می‌شوند – این باور که دست بعدی متفاوت خواهد بود. اما اقتصادها مجبور نیستند چنین باشند.