یان کنگ / بلومبرگ / گتی
یان کنگ / بلومبرگ / گتی

چین در حال ساختن آینده است

پس از ماه‌ها جنگ تجاری بین چین و ایالات متحده، قرار است رؤسای جمهور دونالد ترامپ و شی جین‌پینگ روز پنجشنبه در کره با یکدیگر دیدار کنند. به نظر می‌رسد هر دو کشور به دنبال آتش‌بس هستند؛ در آخر هفته، آنها یک "چارچوب" برای یک توافق احتمالی اعلام کردند.

این مذاکرات فرصتی برای درنگ و بررسی این است که چگونه چین در کمتر از نیم قرن از یک منطقه عقب‌مانده فناورانه به یک ابرقدرت تبدیل شد، و همچنین فرصتی برای ایالات متحده تا از این موفقیت درس بگیرد. شرکت‌های آمریکایی می‌توانند برای بازیابی تخصص تولید سخت‌افزار، جذب دانش و استعداد از برخی از بهترین شرکت‌های چینی، و تغییر رویکرد خود نسبت به هوش مصنوعی، با تشویق کاربردهای عملی‌تر و نوآوری متن‌باز، تلاش کنند. ایالات متحده باید بپذیرد که می‌تواند بهتر باشد، بدون اینکه از نقاط قوت خود دست بکشد.

اگر آمریکا تنها بر تضعیف رقیب خود تمرکز کند، در خطر رکود قرار می‌گیرد و چین ممکن است در نهایت دیدگاه جذاب‌تری از آینده را به بقیه جهان ارائه دهد تا ایالات متحده. آنچه در خطر است، توانایی آمریکا برای ادامه نوآوری و رهبری در صنایع آینده است.

پارک لیان‌هواشان در شنژن، چین
یان کنگ / بلومبرگ / گتی<br>پارک لیان‌هواشان در شنژن، چین
یان کنگ / بلومبرگ / گتی

در سال ۱۸۹۶، لی هونگ‌ژانگ، دیپلمات چین امپراتوری، برای اولین بار وارد ایالات متحده شد. چین، که در آن زمان تحت حاکمیت سلسله چینگ بود، هنوز انقلاب صنعتی را به طور کامل پشت سر نگذاشته بود. یک سال قبل، چینی‌ها شکستی تحقیرآمیز در اولین جنگ چین و ژاپن متحمل شده بودند و این کشور به طرز دردناکی به عقب‌ماندگی خود پی برد. لی از ساختمان‌های بلند نیویورک سیتی، که ۲۰ طبقه یا بیشتر ارتفاع داشتند، متحیر شد و به خبرنگاران آمریکایی گفت که "قبلاً هرگز چیزی شبیه آنها ندیده است." او به آنها گفت: "شما مبتکرترین مردم جهان هستید."

تقریباً یک قرن بعد، در سال ۱۹۸۸، وانگ هونینگ — در آن زمان استاد دانشگاه فودان و اکنون چهارمین مرد قدرتمند در پولیت‌بورو چین — از ایالات متحده بازدید کرد و شوک مشابهی از "آینده" را تجربه کرد. پس از هرج و مرج انقلاب فرهنگی، تولید ناخالص داخلی چین کمونیست تنها ۶ درصد آمریکا بود. وانگ در طول شش ماه اقامت خود در ایالات متحده، از طاق گیت‌وی در سنت لوئیس، کارت‌های اعتباری، رایانه‌ها، شاتل فضایی دیسکاوری و دانشگاه‌های تحقیقاتی مانند MIT شگفت‌زده شد. او بعداً نوشت: "اگر قرار است از آمریکایی‌ها پیشی گرفته شود، یک کار باید انجام شود: در علم و فناوری از آنها پیشی بگیرید."

این روزها، این خارجی‌ها هستند که با سفر به چین اغلب شوک آینده را تجربه می‌کنند؛ از آسمان‌خراش‌های سر به فلک کشیده، قطارهای سریع‌السیر، پل‌های عظیم، و خودروهای الکتریکی، اَبَربرنامه‌ها و گوشی‌های هوشمند سه‌لایه که در همه‌جا دیده می‌شوند، شگفت‌زده می‌شوند. چین به یک قدرت نوآوری تبدیل شده است. این کشور اکنون ۷۰ درصد از پتنت‌های هوش مصنوعی اعطا شده در جهان، ۷۵ درصد از درخواست‌های جهانی پتنت در فناوری انرژی پاک، ۴۱ درصد از پتنت‌های اعطا شده در علوم زیستی و بیوتکنولوژی، و بیشترین درخواست‌های پتنت را در فناوری گداخت هسته‌ای نسبت به هر کشور دیگری دارد. بر اساس شاخص نیچر، هشت مورد از ۱۰ مؤسسه برتر جهان از نظر تولید تحقیقاتی در چین قرار دارند. چین نه تنها در حال عرضه تاکسی‌های پرنده بدون سرنشین است، بلکه لژیون‌هایی از ربات‌ها، ایستگاه فضایی تیان‌گونگ، بزرگترین پروژه آبی جهان، یک زرادخانه پیشرو از تسلیحات هایپرسونیک، و موارد دیگر را نیز ارائه می‌دهد. با ایستادن در خیابان‌های این کشور، همانطور که ما در بازدید ماه ژوئیه گذشته انجام دادیم، می‌توان تمایل شدید این کشور برای جهش به سوی آینده را حس کرد.

البته، موفقیت اقتصادی چین با لیبرالیزاسیون سیاسی همراه نبوده است – همانطور که برخی در زمان پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی انتظار داشتند. ایالات متحده به دلیل گشودگی، پویایی و پذیرش سرمایه‌داری و دموکراسی، به ابرقدرت جهان تبدیل شد. شرکت‌های آمریکایی در یک بازار آزاد و تحت یک قوه قضاییه مستقل، با توزیع قدرت دولتی در سطوح و شاخه‌های مختلف دولت، شکوفا شده‌اند. در همین حال، چین یک سیستم "سرمایه‌داری دولتی" را اتخاذ کرده است که ثبات را بر آزادی‌های فردی ارجح می‌داند و کنترل اقتصادی را به حزب کمونیست چین می‌دهد. این امر منجر به مقررات‌گذاری بیش از حد مزمن شده است که به نوبه خود سرمایه‌گذاری را سرد، سود را کاهش داده و کارآفرینان برجسته را از دید عموم خارج کرده است. اقتصاد چین، که هنوز کوچکتر از اقتصاد آمریکاست، اکنون با ظرفیت مازاد، رکود طولانی‌مدت در بازار املاک، نرخ بالای بیکاری جوانان، و مصرف داخلی ضعیف دست و پنجه نرم می‌کند.

با این حال، چین در مواجهه با این چالش‌ها و روایت‌ها درباره افولش، به طرز شگفت‌آوری تاب‌آوری از خود نشان داده است. چین بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده جهان است. این کشور بیش از دو سوم خودروهای الکتریکی جهان، چهار پنجم ماژول‌های خورشیدی و سلول‌های باتری، و حدود ۶۰ درصد از توربین‌های بادی کره زمین را تولید می‌کند و اکثریت عمده کانی‌های خاکی کمیاب را فرآوری می‌کند که برای ایجاد فناوری‌های متنوعی مانند تراشه‌ها و جت‌های جنگنده حیاتی هستند. حتی با وجود کندی اقتصادش، چین به پیشرفت‌های فناورانه چشمگیری ادامه داده است.

کارکنان در خط تولید کارخانه خودروهای الکتریکی شیائومی در پکن مشغول به کار هستند.
VCG / گتی<br>کارکنان در خط تولید کارخانه خودروهای الکتریکی شیائومی در پکن مشغول به کار هستند.
VCG / گتی

تجربه بازدید از یک فروشگاه شیائومی شبیه ورود به یک سوپرمارکت برای گجت‌های با فناوری پیشرفته است. اولین چیزی که می‌بینید، جدیدترین خودروی شاسی‌بلند الکتریکی YU7 این شرکت است (که در عرض یک ساعت از عرضه، ۲۸۹۰۰۰ بار سفارش داده شد). میزهای با روکش سفید، گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها را به نمایش می‌گذارند. سپس مجموعه‌ای از لوازم خانگی هوشمند که می‌توانند از طریق تلفن مدیریت شوند: پلوپزها، ربات‌های جاروبرقی، تصفیه کننده‌های هوا، تلویزیون‌ها و حتی دمبل‌ها.

زمانی که شیائومی در سال ۲۰۱۰ تأسیس شد، بسیاری آن را به عنوان مقلدی از اپل تحقیر می‌کردند. امروزه شیائومی یکی از ارزشمندترین شرکت‌های چین است که ارزش بازار آن حدود ۱۵۰ میلیارد دلار است. این شرکت به یک برند محبوب برای مصرف‌کنندگان نسل Z تبدیل شده که خانه‌های خود را با محصولات آن پر می‌کنند، و یکی از اولین غول‌های فناوری در جهان بود که واقعاً یک خودرو تولید کرد. شیائومی اولین خودروی الکتریکی خود را در سال ۲۰۲۴، تنها سه سال پس از آنکه بنیانگذار آن، لی جون، علناً ادعا کرده بود که ساخت خودرو "آخرین پروژه کارآفرینی" او خواهد بود، عرضه کرد. یک ماه قبل از عرضه، اپل اعلام کرده بود که پروژه خود برای ساخت یک خودروی الکتریکی را که طی یک دهه ۱۰ میلیارد دلار به خود اختصاص داده بود، متوقف می‌کند.

موفقیت شیائومی بازتاب یک ویژگی متمایز بسیاری از شرکت‌های فناوری چینی است: آنها سخت‌افزار خود را می‌سازند. شیائومی می‌تواند به راحتی محصولات جدیدی را اختراع کند، زیرا این محصولات را می‌توان به سرعت نمونه‌سازی، بهبود و در مقیاس وسیع عرضه کرد. این شرکت در حدود ۴۳۰ شرکت سرمایه‌گذاری کرده است؛ بسیاری از آنها استارتاپ‌های سخت‌افزاری دیگری هستند که تخصص تولید خود را ارائه می‌دهند، از جمله در اجزای اصلی خودروهای الکتریکی – باتری‌ها، شارژرها، لیدارها، حسگرها. شیائومی همچنین یک کارخانه بسیار خودکار ساخته است که به گفته این شرکت می‌تواند یک خودروی مدل SU7 را هر ۷۶ ثانیه تولید کند.

موفقیت شیائومی همچنین به دلیل وجود تأمین‌کنندگان، زیرساخت‌ها و تخصص فنی موجود در چین امکان‌پذیر شده است. در چین، برق ارزان است، ساخت‌وساز به سرعت انجام می‌شود و نیروی کار در فناوری‌های فیزیکی مختلف ماهر است. در عرض یک دهه، چین تقریباً نیمی از ربات‌های صنعتی جهان، بیش از ۷۰ درصد از کل راه‌آهن پرسرعت جهان، بیش از نیمی از ۵G ایستگاه‌های پایه در جهان، و یک سیستم برق که بیش از دو برابر ظرفیت تولید ایالات متحده را دارد، نصب کرده است.

شیائومی منحصر به فرد نیست. هواوی از ساخت تجهیزات مخابراتی و تلفن به تأمین قطعات خودرو گسترش یافته است. علی‌بابا، غول تجارت الکترونیک، اکنون در حال توسعه تراشه‌های استنتاجی برای مجموعه مدل‌های هوش مصنوعی Qwen خود است. XPeng، یک خودروساز، در حال آزمایش ربات‌های انسان‌نما است. همه این سرمایه‌گذاری‌ها موفق نخواهند شد، اما تخصص و زنجیره تأمینی که آنها در میان کارگران ایجاد می‌کنند، می‌تواند به صنعت بعدی آینده منتقل شود.

ایالات متحده از تخصص تولید سخت‌افزار شرکت‌های چینی بهره‌مند خواهد شد. اگر آمریکایی‌ها می‌خواهند تولید را به کشور بازگردانند، باید به راه‌هایی فکر کنیم که استعدادها و شرکت‌های چینی را که می‌خواهند وارد بازار ما شوند و در خاک ما تولید کنند، جذب کنیم.

مردم در حال عبور از کنار غرفه‌های تبلیغاتی گوشی‌های هوشمند تاشو در شانگهای.
VCG / گتی<br>مردم در حال عبور از کنار غرفه‌های تبلیغاتی گوشی‌های هوشمند تاشو در شانگهای.
VCG / گتی

واژه ترند سال در چین "درهم‌تنیدگی" (involution) است که به رقابت بیش از حد با حاشیه سود روزافزون کم‌تر اشاره دارد. با رقابت شدید شرکت‌ها در داخل کشور، جنگ قیمت‌ها غول‌های تحویل غذا، خودروسازان الکتریکی، تولیدکنندگان پنل خورشیدی و حتی سازندگان چت‌بات‌های هوش مصنوعی را تحت تأثیر قرار داده است. هنگامی که ما در تابستان امسال در کنفرانس جهانی هوش مصنوعی در شانگهای شرکت کردیم، هر شرکتی که با آن روبرو شدیم، می‌خواست به خارج از کشور، از جمله به ایالات متحده، گسترش یابد. اما تنها مسیری که بسیاری از بنیانگذاران چینی می‌بینند، ادامه تلاش برای رقابت داخلی است. در ماه سپتامبر، شی جین‌پینگ اذعان کرد که درهم‌تنیدگی یک مشکل است. دولت چین از شرکت‌ها خواسته است تا رقابت‌پذیری خود را از طریق نوآوری و کیفیت، به جای کاهش قیمت، افزایش دهند.

بسیاری از رقابت‌ها در چین ناشی از نحوه تنظیم اقتصاد پس از اصلاحات است. در چین، دولت‌های استانی و شهری مانند سرمایه‌گذاران جسور عمل می‌کنند و تلاش می‌کنند کارآفرینان را با سیاست‌های ترجیحی و یارانه‌های مالیاتی به حوزه قضایی خود جذب کنند. جدیدترین نمونه برجسته، شهر هانگژو با "شش اژدهای کوچک" خود است — گروهی از شرکت‌های فناوری که شامل استارتاپ‌هایی مانند ربات‌ساز Unitree و رقیب Neuralink به نام BrainCo، و همچنین شرکت هوش مصنوعی DeepSeek می‌شود. سایر دولت‌های محلی، مانند گوانگدونگ و شاندونگ، در تلاشند تا از هانگژو تقلید کنند، که سیاست‌های کسب‌وکار دوستانه و دانشگاه قوی دارد.

رقابت معایب خود را دارد، اما شرکت‌های چینی را به متمایز شدن ترغیب کرده و به تنوع بخشیدن به بخش فناوری در چین کمک کرده است. در مورد هوش مصنوعی، چین فراتر از تنها مقیاس‌بندی مدل‌های زبان بزرگ (تا حدی به دلیل کمبود عرضه تراشه‌های پیشرفته تحت کنترل‌های صادراتی ایالات متحده) عمل می‌کند. DeepSeek، به عنوان مثال، در بهبود کارایی معماری فنی مدل‌های هوش مصنوعی خود پیشرو بوده و هزینه‌ها را به طرز چشمگیری کاهش داده است. بسیاری از استارتاپ‌ها بر هوش مصنوعی‌های تجسم‌یافته متمرکز هستند که با دنیای واقعی تعامل دارند. برخی دیگر در کاربردهای خاص بخش برای هوش مصنوعی، مانند مراقبت از سالمندان و گشت‌زنی پلیس، تخصص دارند. در همین حال، مؤسسات تحقیقاتی در حال بررسی جایگزین‌هایی برای شبکه‌های عصبی (مدل‌هایی که بر یادگیری از طریق جذب حجم زیادی از داده‌ها و تشخیص الگوها تأکید دارند)، از جمله معماری‌های شناختی هستند که می‌توانند با مقادیر کمی از داده‌ها استدلال کنند.

رقابت همچنین شرکت‌ها و دولت‌های محلی را تشویق کرده است تا هوش مصنوعی را در سریع‌ترین زمان ممکن به کار گیرند. بر اساس برخی برآوردها، حداقل ۷۲ مرجع استانی و شهری در چین DeepSeek را در عملیات روزانه و در ارائه خدمات عمومی خود به کار گرفته‌اند. بیمارستان‌ها، شرکت‌های خودروهای الکتریکی، و برندهای لوازم خانگی برای ادغام جدیدترین مدل‌های هوش مصنوعی با یکدیگر رقابت کرده‌اند. در ماه آگوست، شورای دولتی چین مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها را برای دولت‌های محلی در مورد چگونگی اجرای ابتکار ملی "AI+" صادر کرد که هدف آن جاسازی هوش مصنوعی در سراسر بخش‌ها است.

ایالات متحده رقابت داخلی بیش از حد مانند آنچه چین دارد، نمی‌خواهد. اما می‌تواند از رویکرد متنوع چین نسبت به هوش مصنوعی و به طور کلی فناوری الگوبرداری کند. ادغام هوش مصنوعی موجود در صنایع سنتی و نوظهور به افراد بیشتری امکان می‌دهد تا از مزایای این فناوری بهره‌مند شوند. ایالات متحده همچنین باید کاربردهای غیرمنتظره، خلاقانه و عملی‌تر هوش مصنوعی را تشویق کند، از جمله در علم، آموزش و مراقبت‌های بهداشتی.

شهر ساحلی جنوبی شنژن، که از یک روستای ماهیگیری آرام به یک کلان‌شهر شلوغ و با تکنولوژی بالا تبدیل شده است، نمادی از گشایش چین از دهه ۱۹۸۰ است. در ماه فوریه، یکی از ما از منطقه هواچیانگ‌بی در شنژن بازدید کردیم، خانه‌ی بزرگترین بازار عمده‌فروشی الکترونیک جهان، مجموعه‌ای از مراکز خرید چندطبقه و بازارهای خیابانی روباز با غرفه‌هایی که هر قطعه الکترونیکی قابل تصوری را می‌فروشند. یک جوک معروف است که هر گوشی گم‌شده‌ای در جهان به هواچیانگ‌بی ختم می‌شود.

چندی پیش، هواچیانگ‌بی ارتباط نزدیکی با اصطلاح شانژای (shanzhai) داشت که اغلب به محصولات تقلبی و کپی‌برداری شده ارزان‌قیمت و با کیفیت پایین – به عنوان مثال، آیفون‌های مشابهی که سیستم‌عامل اندروید را اجرا می‌کردند – اشاره داشت. اما هرچه بیشتر و بیشتر الکترونیک در هواچیانگ‌بی تولید شد، هزاران کارخانه کوچک، شرکت‌های طراحی، و فروشندگان الکترونیک پدیدار شدند و نحوه توسعه، تولید و عرضه محصولات جدید را با سرعت‌های شگفت‌انگیز کشف کردند. اکوسیستم تولیدی از پایین به بالا و نفوذپذیر هواچیانگ‌بی در نهایت برخی از بزرگترین غول‌های فناوری چین، از جمله هواوی و DJI، را به وجود آورد. در مقایسه با تنها یک دهه و نیم پیش، اکنون بسیاری از غرفه‌ها در هواچیانگ‌بی برندهای داخلی و همچنین خلاقیت‌های جالب‌تر – کوله‌پشتی‌های LED، ربات‌های کوچک رقصنده، دوربین‌های نظارتی پوشیدنی – را می‌فروشند.

امروزه، با این همه نوآوری که از شرکت‌های چینی سرچشمه می‌گیرد، به نظر می‌رسد اصطلاح شانژای ارتباط خود را از دست داده است.

در عین حال، ایده منبع‌باز (open-sourcing) در صنعت هوش مصنوعی چین بسیار زنده است و این برای چین یک مزیت بزرگ بوده است. شرکت‌های چینی به طور منظم اطلاعاتی درباره وزن‌ها و روش‌های آموزشی مورد استفاده برای ایجاد مدل‌های هوش مصنوعی منتشر می‌کنند – که اساساً به کاربران امکان می‌دهد یک مدل را به صورت رایگان دانلود، اصلاح و تطبیق دهند. (وزن‌ها مقادیر عددی هستند که تعیین می‌کنند هوش مصنوعی چقدر باید ورودی‌های خاصی را بر سایرین ترجیح دهد.) وقتی DeepSeek اوایل امسال رونمایی شد، آنچه شوکه‌کننده بود نه تنها این بود که یک مدل چینی به مدل‌های آمریکایی نزدیک شده بود، بلکه DeepSeek وزن‌های خود را عمومی کرد. در ماه‌های پس از آن، چین شاهد انتشار مدل‌های هوش مصنوعی متن‌باز متعددی از شرکت‌های بزرگ – علی‌بابا، بایت‌دنس، بایدو – و همچنین استارتاپ‌ها – مینیمکس، مون‌شات AI، استپ‌فان، و Z.ai – بوده است.

به زودی، هوش مصنوعی چینی می‌تواند برای بسیاری از نقاط جهان، به ویژه جنوب جهانی، به یک هنجار تبدیل شود، که به نوبه خود توسعه‌دهندگان بیشتری را به چین جذب کرده، رقابت‌پذیری فناوری‌های چینی را افزایش داده، و به چین اجازه می‌دهد تا استانداردهای فناوری جهانی را شکل دهد. این موضوع تأثیرگذارتر از ابتکار کمربند و جاده خواهد بود که چین از طریق آن میلیاردها دلار در هزینه‌های زیرساختی در سراسر جهان توزیع کرده است. به نظر می‌رسد دولت چین قدرت هوش مصنوعی متن‌باز را به رسمیت می‌شناسد. دستورالعمل‌های AI+ بخشی در مورد متن‌باز دارد که خواستار "ابزارهایی با دامنه و نفوذ جهانی" است و دانشگاه‌ها را تشویق می‌کند تا مشارکت‌های متن‌باز را به عنوان واحدهای درسی به رسمیت شناخته و به مشارکت‌های اعضای هیئت علمی پاداش دهند. ما انتظار داریم چین از رویکرد متن‌باز در سایر بخش‌های فناوری نیز حمایت کند.

دموکراتیزه کردن دسترسی به دانش، به طور سنتی نقش اصلی دانشگاه‌ها و آزمایشگاه‌های تحقیقاتی ایالات متحده بوده است. نرم‌افزارهای متن‌باز غربی مدت‌هاست که نوآوری را، از جمله در زبان‌های برنامه‌نویسی و مرورگرهای وب، هدایت کرده‌اند. شرکت‌های فناوری ایالات متحده باید متعهد به باز ماندن – همکاری با کشورهایی که می‌خواهند از فناوری آمریکایی استفاده کنند، و انتشار مدل‌ها و تحقیقات بیشتری به صورت متن‌باز – باشند.

در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، چین درهای خود را به روی شرکت‌های خارجی برای سرمایه‌گذاری و راه‌اندازی تولید، در بسیاری موارد از طریق سرمایه‌گذاری‌های مشترک، گشود؛ طرف خارجی سرمایه، فناوری و توزیع صادرات را فراهم می‌کرد، و طرف چینی کارخانه‌ها را تأسیس و پرسنل را استخدام می‌کرد. با گذشت زمان، این شرکت‌ها – از جمله ورودی‌های اولیه مانند جنرال موتورز و جانسون و جانسون و تازه‌واردان نسبی مانند تسلا – به تبدیل چین به قدرتمندترین کارخانه جهان کمک کردند.

پس از سال‌ها یادگیری از غرب، چین به سرسخت‌ترین رقیب فناورانه ایالت متحده از زمان جنگ سرد تبدیل شده است. در سال ۱۹۵۷، پرتاب ماهواره اسپوتنیک توسط اتحاد جماهیر شوروی، آموزش و تحقیقات علمی را در ایالات متحده تحریک کرد. کنگره ناسا را ایجاد کرد و بودجه علمی در مدارس را برای حفظ رقابت‌پذیری گسترش داد. و این کارساز بود. ایالات متحده امروز باید به همین ترتیب با قدرت فناورانه چین تحریک شود.

اگر ایالات متحده واقعاً می‌خواهد دوباره صنعتی شود، باید روی آنچه بهترین انجام می‌دهد، از جمله حمایت از تحقیقات علمی، وضع سیاست‌های مهاجرتی که از بهترین استعدادهای خارجی استقبال می‌کند، و کاهش موانع نظارتی، تمرکز کند. اما بخش فناوری ایالات متحده همچنین باید اذعان کند که در کجا می‌تواند بهتر عمل کند، به ویژه در مورد تخصص سخت‌افزاری، تنوع صنعت هوش مصنوعی، و پذیرش رویکرد متن‌باز به فناوری.

ایالات متحده و چین رقابت خواهند کرد و باید ادامه دهند. اما در زمینه‌های خاص، از همکاری بیشتر بهره‌مند خواهند شد. اگر ایالات متحده می‌خواهد بخش تولیدی خود را احیا و گسترش دهد، به ویژه در مورد باتری‌ها، قطعات خودرو، و انرژی‌های تجدیدپذیر، بخشی از یک توافق تجاری احتمالی باید به شرکت‌های چینی اجازه دهد تا IP (مالکیت معنوی) خود را به مشاغل ایالات متحده مجوز دهند. این امر به شرکت‌های چینی اجازه می‌دهد تا کارگران آمریکایی را آموزش دهند، مشاغل بیشتری ایجاد کنند، و به نوبه خود تولید پیشرفته را به ایالات متحده بازگردانند. شرکت‌های چینی مانند CATL تمایل خود را ابراز کرده‌اند که در صورت اجازه دولت ترامپ، کارخانه‌های آمریکایی بسازند. ایالات متحده حتی می‌تواند از شرکت‌های چینی بخواهد که سرمایه‌گذاری‌های مشترکی با شرکت‌های داخلی ایجاد کنند. البته، ایالات متحده نباید نگرانی‌های امنیت ملی را نادیده بگیرد، اما باید نیاز به کاهش مواجهه با چین را با نیاز به رقابت‌پذیری سنجید.

اگر ایالات متحده تسلیم غرور یا خصومت شود و از دیدن کارهای خوب چین امتناع کند، آمریکا ممکن است به ملتی منزوی‌تر و حمایت‌گرا تبدیل شود که با گجت‌های گران‌قیمت ساخت آمریکا، قیمت‌های بالای برق و دانشگاه‌های تضعیف‌شده دست و پنجه نرم می‌کند. و ممکن است دیگر ابرقدرت برجسته جهان نباشیم.