تصویرسازی: اکونومیست/لیزا شیهان/شاتراستاک
تصویرسازی: اکونومیست/لیزا شیهان/شاتراستاک

چرا تامین مالی اوکراین فرصتی عظیم برای اروپاست

هزینه هنگفت خواهد بود. اما این معامله‌ای تاریخی نیز هست.

جنگ‌ها در میدان نبرد به وقوع می‌پیوندند، اما در عین حال آزمونی برای توان مالی نیز هستند. در درگیری‌های طولانی‌مدت، توانایی و اراده برای بسیج منابع و یافتن راه‌های جدید برای جمع‌آوری پول در تعیین پیروز نبرد حیاتی است؛ گاهی اوقات همین عامل نقش تعیین‌کننده را ایفا می‌کند. این حقیقت اکنون برای اروپا بیش از پیش ملموس شده است. اوکراین با کمبود شدید نقدینگی روبرو است. اگر اوضاع تغییر نکند، این کشور تا پایان ماه فوریه با اتمام منابع مالی مواجه خواهد شد. این پرتگاه به سرعت در حال نزدیک شدن است، به خصوص پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، حمایت مالی این کشور از اوکراین را قطع کرده، امیدها به آتش‌بس کمرنگ شده و پهپادهای روسی شبکه انرژی اوکراین را با هدف درهم شکستن اراده‌اش مورد حمله قرار می‌دهند.

اروپای بدهکار و دچار تفرقه باید منابع مالی لازم را برای ادامه نبرد اوکراین تأمین کند. اما اشتباهی فاحش خواهد بود اگر این درخواست کمک مالی را صرفاً تمرینی دردناک در بودجه‌بندی سالانه تلقی کنیم. در عوض، این یک فرصت تاریخی است تا با افشای ضعف مالی کرملین و تغییر محاسبات ولادیمیر پوتین در مورد جنگ و صلح، توازن قدرت بین اروپا و روسیه تغییر یابد. همچنین این فرصتی است تا اروپا تلاش‌های خود را برای استقلال نظامی و مالی از آمریکا تسریع بخشد. هزینه مربوط به اوکراین بیش از آن چیزی است که اکثر اروپایی‌ها تصور می‌کنند، اما در عین حال یک معامله پرسود نیز محسوب می‌شود.

پس از نزدیک به چهار سال جنگ، هزینه نبرد عظیم است. تا پایان سال ۲۰۲۵، تلاش نظامی اوکراین، که شامل بودجه دفاعی این کشور به علاوه کمک‌های خارجی تسلیحاتی و اعطای کمک‌های نظامی است، در مجموع حدود ۳۶۰ میلیارد دلار هزینه برداشته است. امسال، تلاش‌های جنگی به ۱۰۰ تا ۱۱۰ میلیارد دلار نیاز خواهد داشت که بالاترین رقم تا کنون است و معادل حدود نیمی از تولید ناخالص داخلی (GDP) اوکراین می‌باشد.

دو منبع از سه منبع تأمین مالی اوکراین اکنون در حال خشک شدن هستند. در ماه فوریه، پس از ورود آقای ترامپ به کاخ سفید، تخصیص‌های مالی ماهانه آمریکا به اوکراین متوقف شد. در همین حال، اوکراین اکنون به اندازه حداکثر ظرفیت خود وام گرفته است. این کشور کسری مالی رسمی حدود یک پنجم تولید ناخالص داخلی خود را دارد؛ بدهی عمومی آن به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی از پیش از جنگ دو برابر شده و به حدود ۱۱۰٪ رسیده است. توانایی آن برای وام گرفتن از خانوارها و شرکت‌های جنگ‌زده در داخل کشور محدود است.

این وضعیت اروپا را در معرض چالش قرار می‌دهد. چشم‌انداز موجود، اختلافات درون اتحادیه اروپا (EU) را آشکار می‌سازد. در ۲۳ اکتبر، رهبران این اتحادیه نتوانستند بر سر وام به اوکراین به توافق برسند، و این در حالی است که قرار بود این وام با ۱۶۳ میلیارد دلار از دارایی‌های مسدود شده روسیه که در اتاق تسویه اصلی اتحادیه اروپا نگهداری می‌شود، تضمین شود. اعتراضات بلژیک، که میزبان این اتاق تسویه است، تهدیدی برای به هم زدن این طرح است. کشورهای شمالی نگرانند که موافقت با جمع‌آوری کمک مالی بیشتر توسط اتحادیه اروپا از طریق صدور اوراق قرضه مشترک، می‌تواند نظم مالی در سراسر منطقه یورو را تضعیف کند. فرانسه نگران است که وجوه جدید اروپایی صرف خرید تسلیحات گران‌قیمت آمریکایی برای راضی کردن آقای ترامپ شود. همه نگرانند که چک سفید امضا ممکن است فساد در اوکراین را بدتر کند.

این نگرانی‌ها منطقی هستند، اما در برابر دو دستاورد بزرگی که در دسترس اروپا قرار دارد، ناچیز به نظر می‌رسند. اولین دستاورد، تعهد مالی است که می‌تواند ضعف بلندمدت کرملین را آشکار و تشدید کند. روسیه بین ۲۰۰,۰۰۰ تا ۵۰۰,۰۰۰ نفر از نیروهای خود را از دست داده است — دو برابر اوکراین. این کشور همچنین بار مالی سنگینی را بر دوش می‌کشد. هزینه‌های دفاعی اعلام‌شده در سال ۲۰۲۵ به ۱۶۰ میلیارد دلار خواهد رسید و بانک‌های دولتی نیز به یک ولخرجی عظیم در زمینه وام‌دهی خارج از بودجه برای حمایت از مجتمع نظامی-صنعتی دست زده‌اند. درست است که تحریم‌های سال ۲۰۲۲ نتوانستند روسیه را به زانو درآورند، آن‌طور که برخی امیدوار بودند. اما رونق اولیه جنگی آقای پوتین اکنون جای خود را به رکود تورمی داده است، با رشدی نزدیک به صفر، کمبود نیروی کار، بدهی‌های بد پنهان، تورم ۸ درصدی و نرخ بهره ۱۶.۵ درصدی. نیم دهه دیگر از این وضعیت احتمالاً بحران اقتصادی و بانکی را در روسیه تحریک خواهد کرد. اگر اروپا بتواند به روسیه نشان دهد که حداقل تا این مدت جنگ را تأمین مالی خواهد کرد، آقای پوتین به گوشه رینگ رانده خواهد شد.

دومین پاداش اروپا این خواهد بود که از نظر نظامی کمتر به آمریکا وابسته شود، که با توجه به تعهد متزلزل آقای ترامپ به ناتو (NATO)، یک ضرورت است. هر گونه راه حل مالی بلندمدت برای اوکراین به اروپا کمک می‌کند تا توان مالی و صنعتی لازم برای دفاع از خود را بسازد.

یک تعهد چهار ساله ۳۹۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت که تقریباً تماماً از تسلیحات اهدایی و پول نقد برای تأمین کسری بودجه اوکراین تشکیل شده است. این مبلغ زیاد است، اما همچنان ارزش بسیار بالایی دارد. با تقسیم این هزینه بر منابع اقتصادی تمامی اعضای ناتو (بدون احتساب آمریکا)، هزینه اوکراین قابل پرداخت است، به طوری که هزینه‌های سالانه از ۰.۲ درصد تولید ناخالص داخلی در سال گذشته به ۰.۴ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش می‌یابد. جایگزین این وضعیت، شکست اوکراین در جنگ و تبدیل شدن آن به یک کشور تلخ، نیمه‌شکست‌خورده است که ارتش و صنایع دفاعی آن می‌توانند توسط آقای پوتین به عنوان بخشی از یک تهدید روسی جدید و تجدید قوا یافته مورد سوءاستفاده قرار گیرند.

این روزنامه از توقیف دارایی‌های روسیه حمایت می‌کند، اما این مبلغ ۲۳۰ میلیارد دلار کمتر از مقدار مورد نیاز است. با توجه به بزرگی چالشی که اروپا به طور جمعی با آن روبرو است، نوعی از استقراض مشترک موجه خواهد بود. صدور اوراق قرضه مشترک توسط اتحادیه اروپا، نه تنها جایگاه بین‌المللی یورو را تضعیف نمی‌کند، بلکه یک منبع بزرگتر از بدهی مشترک ایجاد کرده، بازار سرمایه واحد اروپا را تعمیق می‌بخشد و نقش یورو را به عنوان یک ارز ذخیره تقویت می‌کند. یک افق چند ساله برای تدارکات تسلیحاتی به اروپا کمک می‌کند تا توسعه صنعت دفاعی خود را مرحله‌بندی کند. در کوتاه مدت، اروپا نباید هیچ تردیدی در خرید تسلیحات آمریکایی که اوکراین به آنها نیاز دارد، از جمله سامانه‌های دفاع هوایی، داشته باشد. هزینه‌های بعدی باید به نفع شرکت‌های دفاعی اروپایی باشد که سامانه‌های خود را توسعه می‌دهند، و همچنین صنایع پیشرفته دفاعی اوکراین.

به پیش

مشکلات جدی پیش روی ماست. ایجاد ناامیدی در آقای پوتین، که هدفی والا است، ممکن است در صورتی که روسیه بتواند از چین کمک مالی دریافت کند، پیچیده شود. فرآیند تصمیم‌گیری بین اتحادیه اروپا و ناتو، که شامل بریتانیا، نروژ و کانادا نیز می‌شود، باید چابک‌تر باشد. اقدامات حفاظتی در برابر فساد مهم هستند، اما نباید اطمینان اوکراین – و کرملین – را تضعیف کنند که به هر نحو ممکن، پول به دست خواهد آمد.

اروپا باید دلگرم شود و قدرت خود را بشناسد. بودجه نظامی این قاره در حال حاضر چهار برابر روسیه است؛ اقتصاد آن ده برابر بزرگتر است. اروپا به جای شانه خالی کردن از رقابت مالی با کرملین، باید آن را در آغوش بگیرد و در جنگ پیروز شود.