برای درک آنچه در انتخابات این هفته اتفاق افتاد – به ویژه پیروزی زهران ممدانی در شهر نیویورک، میکی شریل در نیوجرسی، و ابیگیل اسپنبرگر در ویرجینیا – باید زمان را پنج سال به عقب برگردانیم.
در سال ۲۰۲۰، جو بایدن با این وعده که میتواند وضعیت عادی را به زندگی آمریکاییها بازگرداند، پیروز شد. این اتفاق نیفتاد. با فروکش کردن وضعیت اضطراری زیستی همهگیری ویروس کرونا، وضعیت اضطراری اقتصادی (تورم) شدت گرفت. بحران مقرونبهصرفه بودن در سراسر جهان شیوع یافت و مردم شورش کردند. سال گذشته، تقریباً هر حزب حاکمی در هر کشور توسعهیافتهای در انتخابات، جایگاه خود را از دست داد.
این روند در ایالات متحده نیز ادامه یافت. در سال ۲۰۲۴، دونالد ترامپ در یک "انتخابات مقرونبهصرفه بودن" پیروز شد. من آن را اینگونه نام میبرم زیرا آنچه رایدهندگان ترامپ بیشتر میخواستند، مقرونبهصرفه بودن بود. نظرسنجی گالوپ نشان داد که اقتصاد تنها موضوعی بود که اکثریت رایدهندگان آن را "بسیار مهم" میدانستند. تجزیه و تحلیل CBS از دادههای نظرسنجی پای صندوقهای رأی نشان داد که هشت نفر از هر ده نفری که وضعیت مالی خود را نسبت به چهار سال پیش بدتر ارزیابی میکردند، از ترامپ حمایت کردهاند. نظرسنجی VoteCast AP با ۱۲۰,۰۰۰ پاسخدهنده مشخص کرد که رایدهندگانی که تورم را مهمترین عامل خود میدانستند، تقریباً دو برابر بیشتر از ترامپ حمایت کردهاند.
بنابراین ترامپ پیروز شد. و برای دومین انتخابات متوالی، رئیسجمهور وظیفه خود را برای بازگرداندن وضعیت عادی نقض کرده است. ترامپ که برای ریاستجمهوری با محوریت مقرونبهصرفه بودن انتخاب شده بود، به عنوان یک دیپلمات اقتدارگرای نابلد حکمرانی کرده است. او بدون مشورت با کنگره تعرفهها را افزایش داده، کمدینهایی را که درباره او لطیفه میگفتند آشکارا تهدید کرده، میلیاردرهایی را که به او و خانوادهاش پول داده بودند عفو کرده، افراد را بدون روند قانونی بازداشت کرده، و بر نابودی غیرقانونی نیروی کار دولت فدرال نظارت داشته است؛ همچنین با تخریب بال شرقی کاخ سفید، استعارهای تحسینبرانگیز و واضح از رویکرد کلی خود به حکمرانی، هنجارها و آداب ارائه داده است.
یک نظرسنجی اخیر NBC از رایدهندگان پرسید که آیا فکر میکنند ترامپ به انتظارات آنها برای کنترل تورم و بهبود هزینههای زندگی عمل کرده است یا خیر. تنها ۳۰ درصد پاسخ مثبت دادند. این کمترین عدد او برای هر مسئلهای بود که مورد نظرسنجی قرار گرفت. مسئله مقرونبهصرفه بودن، که ۱۲ ماه پیش مانند موشکی در حال اوجگیری به نظر میرسید، اکنون بیشتر به بمبی میماند که حزب جمهوریخواه محکم به آن بسته شده است.
پس بار دیگر، ما با یک انتخابات مقرونبهصرفه بودن مواجه هستیم.
در ظاهر، ممدانی، اسپنبرگر و شریل در سه کارزار انتخاباتی بسیار متفاوت پیروز شدند. ممدانی یک دموکرات مسنتر را در یک کلانشهر کاملاً دموکرات شکست داد. در ویرجینیا، اسپنبرگر یک نامزد جمهوریخواه عجیب را در ایالتی که مرکز کاهش هزینهها (DOGE cuts) بود، در هم شکست. در نیوجرسی، شریل – که حاشیه پیروزیاش شگفتی شب بود – در ایالتی پیروز شد که به سمت اردوگاه جمهوریخواهان در حرکت بود.
علیرغم این تفاوتهای ظاهری، آنچه هر سه پیروزی را متحد کرد، توانایی نامزدهای دموکرات در استفاده از نفرین مقرونبهصرفه بودن علیه رئیسجمهور وقت بود، که مزیت سال ۲۰۲۴ جمهوریخواهان را به یک بار سنگین در سال ۲۰۲۵ تبدیل کرد. در اینجا شین گلدماخر از نیویورک تایمز مینویسد:
پیروزیهای دموکراتها در نیوجرسی و ویرجینیا بر پایه وعده رسیدگی به هزینه بالای زندگی در آن ایالتها و مقصر دانستن آقای ترامپ و متحدانش برای تمام مشکلات آنجا شکل گرفت. در شهر نیویورک، ظهور ناگهانی شهردار منتخب زهران ممدانی، سوسیالیست دموکراتی با برنامهای جاهطلبانه برای کاهش هزینه زندگی، نقطه عطفی بر مقرونبهصرفه بودن به عنوان یک نیروی سیاسی در سال ۲۰۲۵ گذاشت.
میتوان گفت هر نامزدی بیش از هر رویکرد دیگری از مسئله مقرونبهصرفه بودن بهره برد. تمرکز ممدانی بر هزینه زندگی در نیویورک – که شامل برخی تبلیغات واقعاً درخشان درباره موضوعاتی مانند «تورم حلال» و مجوزهای دستفروشان خیابانی بود – به طور گستردهای پوشش داده شده است. کمتر مورد توجه قرار گرفته، اما به همان اندازه مهم است، این است که اسپنبرگر و شریل نیز دریافتند که پیام مقرونبهصرفه بودن بیشترین بازدهی را در تبلیغات آنها داشت. تجزیه و تحلیلی که توسط شرکت نظرسنجی و دادهپردازی Blue Rose Research با من به اشتراک گذاشته شد، نشان داد که "بهترین تبلیغات در ویرجینیا و نیوجرسی بر روی مقرونبهصرفه بودن تمرکز داشتند و افزایش هزینهها را به ترامپ و جمهوریخواهان کنگره مرتبط میکردند."
شب سهشنبه نشان داد که مقرونبهصرفه بودن چه میتواند برای حزب دموکرات باشد – نه یک سیاست، بلکه یک محرک، فرصتی برای دموکراتها تا پیامهای مختلف را زیر یک چتر واحد قرار دهند و در عین حال به هویت ملی مشترک حزب کمک کنند: رئیسجمهور یک کلاهبردار است و ما به هزینه زندگی اهمیت میدهیم. در شهر نیویورک، ممدانی با وعدهای مشخص: "مسدود کردن اجارهبها"، مستأجران را با ۲۴ درصد اختلاف شکست داد. در نیوجرسی، شریل با تعهدی برای روز اول پیروز شد تا وضعیت اضطراری در مورد هزینههای خدمات عمومی اعلام کند، که به او اجازه میداد نرخها را متوقف کرده و بوروکراسیهای دست و پا گیر را که مانع تولید انرژی میشوند، حذف کند. (اولین جمله بیانیه مأموریت او: "زندگی در نیوجرسی بسیار گران است و هر ساکن نیوجرسی که قبض پرداخت میکند، این را میداند.") در ویرجینیا، اسپنبرگر راه دیگری را در پیش گرفت و بیامان افزایش هزینهها را به ترامپ نسبت داد.
نکته قابل توجه نه تنها شباهت پیامهای فوق، بلکه تفاوتهای آنهاست. شریل بر هزینههای خدمات عمومی تمرکز کرد، در حالی که ممدانی بر اجارهبها. ممدانی یک کارزار سوسیالیستی را برای فعال کردن یک بدنه رأیدهنده جوان چپگرا به راه انداخت، در حالی که وظیفه اسپنبرگر پیروزی در یک ایالت متغیر (purple state) با یک فرماندار جمهوریخواه در حال کنارهگیری بود. هر نامزد به محرک مقرونبهصرفه بودن با پیامی متناسب با بدنه رأیدهندگان خود پاسخ داد: مقرونبهصرفه بودن یک چتر بزرگ است.
پیام مقرونبهصرفه بودن به ویژه در بازگرداندن رایدهندگان جوان به اردوگاه دموکراتها موفق بود. پس از انتخابات ۲۰۲۴، به نظر میرسید که جوانان به سمت راست تمایل دارند. شب سهشنبه آزمایش ایدهآلی برای این نظریه نبود، زیرا انتخابات میاندورهای معمولاً تعداد کمتری از رأیدهندگان و رأیدهندگان تحصیلکردهتر (و بنابراین به طور طبیعی ضد ترامپتر) را شامل میشود. اما جان دلا ولپه، نظرسنج، گزارش داد که رایدهندگان جوان "لنگر بازگشت دموکراتها" در ویرجینیا بودند، جایی که افراد ۱۸ تا ۲۹ ساله ۳۵ درصد اختلاف رأی به نفع اسپنبرگر ایجاد کردند، که بزرگترین اختلاف برای دموکراتها از سال ۲۰۱۷ بود.
به راحتی میتوان درک کرد که چرا رأیدهندگان جوان از تأکید بر هزینه زندگی استقبال میکنند. همین هفته، انجمن ملی مشاوران املاک اعلام کرد که میانگین سنی خریداران خانه برای اولین بار در ایالات متحده به رکورد جدید ۴۰ سال رسیده است. دانیل راز، تحلیلگر ۲۳ ساله دادههای ورزشی که در نیویورک زندگی میکند، به من گفت: "کارزار زهران بر مسائل هزینه زندگی متمرکز بود و او حداقل به نظر میرسید که به طور مداوم مایل است در هر کجا که پاسخها ممکن است ارائه شوند، به دنبال آنها باشد." "من به اشارههای او به تاریخ سوسیالیسم فاضلاب، طرحهای آزمایشی پیشنهادی برای فروشگاههای مواد غذایی عمومی به صورت آزمایشی، و برنامه آزمایشی اتوبوس رایگان گذشتهاش فکر میکنم، که نشاندهنده یک کنجکاوی سیاسی مبتنی بر جمعآوری اطلاعات برای بهبود زندگی رأیدهندگانش بود."
آماندا لیتمن، یکی از بنیانگذاران و رئیس Run for Something، یک تلاش ملی برای جذب و کمک به پیشروها برای شرکت در انتخابات محلی را نظارت میکند. روز سهشنبه، این سازمان ۲۲۲ نامزد در انتخابات عمومی سراسر کشور داشت. او به من گفت: "تقریباً هر نامزدی که در انتخابات شهرداری یا قانونگذاری ایالتی پیروز شد، درباره مقرونبهصرفه بودن، به ویژه در ارتباط با مسکن، صحبت میکرد." "مسکن امسال اولین مسئلهای است که مردم به عنوان دلیلی برای شرکت در انتخابات مطرح کردهاند."
رویکرد مقرونبهصرفه بودن چندین نقطه قوت دارد. از آنجا که این یک محرک است نه یک سیاست، به دموکراتها اجازه میدهد در موضعگیری موضوعی خود سازمانیافته باشند اما در سیاستهای خود نامتعارف. یک سوسیالیست میتواند در یک شهر دموکراتنشین بر پایه مقرونبهصرفه بودن و با سیاستهای سوسیالیستی پیروز شود؛ یک میانه رو میتواند در یک ایالت متغیر (purple state) بر پایه مقرونبهصرفه بودن و با اصلاحات عرضه محور برای مسکن و انرژی که جنبش فراوانی را زنده نگه میدارند، پیروز شود. در زمانی که دموکراتها در فضای آنلاین و آفلاین بر سر پوپولیسم در مقابل میانهروی با یکدیگر بحث میکنند، چتر مقرونبهصرفه بودن به آنها اجازه میدهد متنوع اما متحد باشند: آنها میتوانند با مرتبط کردن ترامپ به بحران مقرونبهصرفه بودن، پیامهایی متناسب با رأیدهندگان خود ایجاد کنند.
بخش بعدی کمی حدس و گمان است، اما یک مزیت دیگر تمرکز بر مقرونبهصرفه بودن ممکن است این باشد که مذاکره بین اعضای یک ائتلاف سیاسی در مورد سیاستهای مادی آسانتر از سیاستهای غیرمادی است. به بیان دیگر، اختلافات اقتصادی در یک گروه احتمالاً منجر به بحث و حتی سازش میشود، در حالی که اختلافات فرهنگی بیشتر منجر به آزمونهای خلوص و طرد میشود. اگر یک چپمیانه YIMBY و یک سوسیالیست دموکرات بر سر تعادل صحیح کنترل قیمتها و اصلاحات عرضه محور برای کاهش تورم مسکن در شهر نیویورک اختلاف نظر داشته باشند، این ممکن است منجر به گفتگوی کاملاً دلپذیری شود. اما گفتگوهای کاملاً دلپذیر بین مفسران سیاسی درباره، مثلاً، اخراجهای ICE یا زنان ترنس در ورزشهای دانشگاهی رایج به نظر نمیرسد. اگر این درست باشد، پیشنهاد میکند که تغییر کانون توجه دموکراتها به سمت مقرونبهصرفه بودن ممکن است فرهنگ آزمونهای خلوص ترقیخواهانه را به گونهای بهبود بخشد که منجر به یک چتر بزرگتر شود.
سیاست مقرونبهصرفه بودن همچنین یک چالش متمایز را مطرح میکند. در سطح ملی، دموکراتها اهرمهای قیمتگذاری را در دست ندارند و حداقل برای چهار سال تقویمی دیگر نیز نخواهند داشت. حتی اگر داشتند، بهترین راهها برای کاهش قیمتها در سطح ملی شامل نرخهای بهره بالاتر (دردناک)، کاهش معنادار هزینهها (طاقتفرسا) یا افزایش مالیات ملی (تماس با ۹۱۱) است. حتی در سطح محلی، سیاست مقرونبهصرفه بودن در عصر تورم بالا، رشد سریع هوش مصنوعی و موانع پیچیده برای مسکن مقرونبهصرفه میتواند به راحتی بیش از حد وعده دهد – یا به عبارت دقیقتر، مجموعهای از وعدههای خطرناک قابل ابطال را ارائه دهد.
سیاست مقرونبهصرفه بودن به دلیل ویژگی و وضوح تعهدش موفق است: قیمتها خیلی بالاست؛ اگر به من قدرت دهید، آن را حل خواهم کرد. اما سیاست فقط در مورد کلماتی نیست که روی برچسبهای ماشین خود میگذارید؛ بلکه در مورد کاری است که اگر برچسبها جواب دادند، انجام میدهید. ساخت خانه زمان میبرد، حتی پس از کاهش موانع توسعه و بهبود دسترسی به تأمین مالی. واقعاً کاهش قیمتها ممکن است حتی بیشتر طول بکشد. تورم انرژی یک مشکل بغرنج است، با افزایش قیمتهای انتقال و انفجار ساخت مراکز داده. پس از اینکه آمریکاییها متوجه شوند پیامهای مقرونبهصرفه بودن چه کسانی در انتخابات پیروز میشوند، متوجه خواهند شد که سیاستهای مقرونبهصرفه بودن چه کسانی واقعاً کار میکنند و (شاید) آنها را در قدرت نگه میدارند.
مقرونبهصرفه بودن یک سیاست خوب است، و یک حزب دموکرات که در سطح ملی بر مقرونبهصرفه بودن تمرکز میکند و از رویکردهای متنوع برای حل بحران هزینههای زندگی در سطح محلی حمایت میکند، در موقعیت قدرتمندی برای سال ۲۰۲۶ قرار دارد. اما تکرار کلمه مقرونبهصرفه بودن لزوماً نتایج سیاستگذاری خوبی را تضمین نمیکند. در واقع، هیچ چیز را تضمین نمیکند. به همین دلیل است که در نقطهای از مسیر بازگشت به اهمیت، حزب دموکرات باید نه تنها بر بازپسگیری قدرت، بلکه بر حکمرانی مؤثر در مکانهایی که قدرت دارند، وسواس پیدا کند.
این مقاله از پستی در ساباستک درک تامپسون اقتباس شده است.