نماینده مجلس، مارجوری تیلور گرین، به دفعات فزایندهای از خط مشی حزب جمهوریخواه سرپیچی کرده است—او در کنار دموکراتها ایستاده و خواستار انتشار پروندههای اپستین از سوی وزارت دادگستری شده، افزایش ناگهانی حق بیمه درمانی را محکوم کرده، و جلسات دوستانه با مجریان برنامه The View برگزار کرده است. بسیاری تلاش میکنند این واقعیت را هضم کنند که خانم «لیزرهای فضایی یهودی» اکنون صدایی پیشرو در هترودوکسی (عقاید متفاوت از جریان اصلی) و، حداقل گاهی اوقات، عقل سلیم است.
نظریه غالب برای این دوره از استقلال این است که گرین از رئیسجمهور دونالد ترامپ به دلیل خنثی کردن برنامههایش برای نامزدی سنا، عصبانی است. نماینده مجلس، الکساندریا اوکاسیو-کورتز، که مدتهاست از مخالفان گرین است، این هفته در شبکههای اجتماعی توضیح داد: «کاخ سفید و تیم ترامپ جاهطلبیهای شخصی مارجوری تیلور گرین برای نامزدی سنا را متوقف کردند، و او از آن زمان در یک تور انتقامجویی بوده است.» روزنامهنگار تارا پالمیری در خبرنامه خود نوشت: «هر چقدر هم که دلم بخواهد باور کنم انتقادات اخیر گرین از روشنگری ناگهانی نشأت گرفته است—که صرفاً ترس از پرداخت حق بیمه بالاتر اوباماکر توسط پسران بالغش نظر او را در مورد مراقبتهای بهداشتی تغییر داده یا اینکه او ناگهان با اخراجهای گسترده مخالف شده است—حقیقت سادهتر و پیچیدهتر اغلب شخصی است.»
من که در ابتدا گرین را یک نظریهپرداز توطئه کاملاً ناآگاه میدانستم، به همین ترتیب تمایل داشتم که تحول او را نوعی انتقامجویی به خاطر بیاحترامی تلقی کنم. اما با گوش دادن دقیق به اظهارات اخیر او، به این نتیجه رسیدهام که او در حال انجام کاری جالبتر و استراتژیکتر است. به نظر میرسد گرین متوجه شده است که رئیسجمهور به پیروان خود خیانت کرده است. این درک شاید اکنون برای سایر جمهوریخواهان پس از شکستهای انتخاباتی جزئی روز سهشنبه نیز در حال پدیدار شدن باشد، اما گرین نه تنها زودتر آن را دید؛ بلکه آینده خود را بر اساس آن برنامهریزی کرد. او ممکن است برای روزی برنامهریزی کند که جنبش MAGA نه توسط ترامپ، و نه حتی توسط یکی از اعضای دولت او، بلکه توسط رهبری هدایت شود که میتواند به نمایندگی از پایگاه ناراضی آن صحبت کند. کسی مانند خودش.
هنگامی که گرین در ماه می اعلام کرد که سال آینده به دنبال نامزدی حزبش برای سنا در جورجیا نخواهد بود، اصرار داشت که ترامپ او را تحت فشار قرار نداده تا از رقابت کنارهگیری کند. اما شورش گرین علیه او تقریباً در همان زمان آغاز شد. برای ترامپ، رد صلاحیت یک نامزد وفادار کار دشواری است، اما سابقه ادعاهای توطئهآمیز گرین—مانند اینکه حادثه ۱۱ سپتامبر یک توطئه داخلی بود و تیراندازیهای پارکلند و سندی هوک ساختگی بودند—نظرسنجیهایی را به همراه داشت که نشان میداد او طبق گزارشها با اختلاف دو رقمی از سناتور دموکرات فعلی، جان آسوف، عقب است. اگرچه گرین ممکن است از مسیر خود به سمت سنا منحرف شده باشد، اما به نظر میرسد فرصت بزرگتری پیدا کرده است.
اولین گسست بزرگ او از دولت در مورد پروندههای اپستین بود. فعالان راستگرا سالها تلاش کردند جفری اپستین را نه تنها یک منحرف و یک هیولا، بلکه قلب یک شبکه قدرت تاریک معرفی کنند. پس عجیب بود که ترامپ ناگهان کل این موضوع را آنقدر خستهکننده اعلام کرد که حتی ارزش بحث را هم نداشت، چه رسد به افشای کامل عمومی.
بیشتر حامیان ترامپ در نهایت، هرچند با اکراه، به موضع او روی آوردند. چارلی کرک پس از درخواست اولیه اطلاعات بیشتر، در ماه جولای اعلام کرد: «صادقانه بگویم، فعلاً از صحبت در مورد اپستین دست کشیدهام. من به دوستانم در دولت اعتماد خواهم کرد. من به دوستانم در دولت اعتماد خواهم کرد تا آنچه را که باید انجام شود، انجام دهند.» به نظر میرسید گرین تشخیص داده است که «به دوستانم در دولت اعتماد کنید» رضایتبخشترین راهحل برای داستانی که شیفتگان MAGA را درگیر خود کرده بود، نیست، بنابراین او برای افشای پروندهها اصرار ورزید.
گرین همچنین خود را به عنوان منتقد سرسخت اسرائیل معرفی کرده است که مایل به معاشقه با تئوریهای توطئه یهودیستیزانه بوده است. او به کاهش کمک به اسرائیل، از جمله دفاع موشکی، و حفاظت از جنبش بایکوت، سلب سرمایه و تحریم (BDS) در برابر ممنوعیتی که توسط همکاران جمهوریخواهش حمایت میشد، رأی داده است. او همچنین از اینفلوئنسرهای راستگرا مانند تاکر کارلسون و کندیس اوونز، که با حمایت خود از ایدههای یهودیستیزانه بسیاری از اعضای حزب را از خود راندهاند، تمجید میکند.
مواضع گرین در مورد این مسائل ممکن است ناشی از تعصب باشد، اما دیدگاههای او یکپارچه است: او بیشتر کمکهای خارجی را، از جمله به اسرائیل، اوکراین و آرژانتین، که بستهای کمکی ۴۰ میلیارد دلاری از ترامپ دریافت میکند، محکوم میکند. او متوجه شده است که پایگاه حزب به ناسیونالیسم «اول آمریکا» وفادار است که بخشی از آن با یهودیستیزی آمیخته است. ترامپ این احساسات را برانگیخت و با تکیه بر آنها به پیروزی رسید، اما در دوران ریاستجمهوری بین آرمانهای MAGA و اهداف سیاستهای محافظهکار استاندارد، مانند کاهش مالیات برای ثروتمندان و سیاست خارجی قوی، نوسان داشت.
شگفتانگیزترین اقدام انحرافی این نماینده در مورد مراقبتهای بهداشتی بوده است. دموکراتها دولت را تعطیل کردند تا جمهوریخواهان را مجبور به تمدید یارانهها کنند، بدون این یارانهها حق بیمه درمانی خریداری شده از طریق بازار قانون مراقبتهای مقرونبهصرفه برای میلیونها نفر افزایش خواهد یافت. جمهوریخواهان، که همچنان اسیر مخالفت ایدئولوژیک با مراقبتهای بهداشتی همگانی هستند، سرسختانه امتناع کردهاند. با این حال، گرین خود را با هدف رایدهندگانی که بیمه درمانیشان ناگهان غیرقابل استطاعت شده است، همسو کرده است. او در اوایل ماه اکتبر در اکس نوشت: «من کاملاً از اینکه اگر اعتبار مالیاتی امسال منقضی شود، حق بیمه درمانی دو برابر میشود، بیزارم»، اما به سرعت اضافه کرد: «همچنین، من فکر میکنم بیمه درمانی و همه بیمهها یک کلاهبرداری است، فقط برای روشن شدن!» (نظرات گرین در مورد ارزش پزشکی مدرن، خب، عجیب و غریب است.)
گرین اساساً در حال انجام کاری با ترامپ است که ترامپ با حزب جمهوریخواه جورج دبلیو بوش انجام داد: او متوجه شکاف عمیق بین ارزشهای رهبران حزب و پیروان آن شده و بیرحمانه از آن بهرهبرداری میکند.
زمانی که ترامپ ده سال پیش نامزد ریاستجمهوری شد، دریافت که اگرچه رایدهندگان محافظهکار به جنگهای فرهنگی حزب وفادارانه پایبند بودند، اما علاقه کمی به اولویتهای رهبران خود، مانند سیاست خارجی جنگطلبانه و کاهش عمیق رفاه اجتماعی، نداشتند. وقتی ترامپ جنگ عراق و محدودیتها بر مدیکر و تامین اجتماعی را محکوم کرد، رقبای جمهوریخواه او سعی کردند او را یک دموکرات پنهان نشان دهند. این حملات به ترامپ کارساز نبود، زیرا نیازهای روزمره بیشتر رایدهندگان جمهوریخواه از آرمانهای حزب جدا شده بود.
به نظر میرسد گرین به این بینش رسیده است که ترامپ، با وجود نفوذ تقریباً الهیاتیاش بر پایگاه رأیدهندگان، با این حال به آن خیانت کرده است. ممکن است رأیدهندگان جمهوریخواه نگویند که با جنبههایی از برنامه ترامپ مخالفند، یا حتی این را به خودشان هم اعتراف نکنند. اما ترامپ از وفاداری آنها برای پیشبرد مجموعهای از اهداف—کاهش مالیات رگرسیو، کاهش بودجه مدیکید و کوپنهای غذایی، بستهی کمکی برای آرژانتین—استفاده کرده است که رأیدهندگانش، در بهترین حالت، مایل به تحمل آن هستند یا، در بدترین حالت، بیسروصدا از آن رنج میبرند.
تکاندهندهترین ارتداد گرین، اعتراف تقریباً بیتفاوت اوست که ترامپ تورم را مهار نکرده و رفاه را احیا نکرده است، آنطور که او به طور معمول ادعا میکند. او در ماه اکتبر به پادکستر تیم دیلون گفت: «قیمتها اصلاً کاهش نیافتهاند. بازار کار همچنان بسیار دشوار است. دستمزدها افزایش نیافتهاند. حق بیمه درمانی بالا خواهد رفت. بیمه خودرو هر سال افزایش مییابد.»
این مشاهدات ممکن است در زمانی که ترامپ همچنان اصرار دارد آمریکا در آستانه عصر طلایی جدیدی است، بدعتی به نظر برسد. اما آنها بازتاب احساسات عمومی هستند، دلیلی که رتبههای تأیید ترامپ کاهش یافته است، و دموکراتها توانستند در انتخابات این هفته در همه جا با موفقیت بر روی مسائل اقتصادی و هزینهها تمرکز کنند.
یک انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری جمهوریخواهان را سه سال دیگر تصور کنید. اگر اقتصاد رونق داشته باشد، رأیدهندگان حزب احتمالاً تداومی را که جی. دی. ونس وعده میدهد، خواهند خواست. اگر تورم همچنان سرسختانه بالا باشد و بازار کار هنوز ضعیف باشد، یا اگر اقتصاد به رکود کامل فرو رفته باشد، آنگاه وضعیت متفاوت به نظر خواهد رسید. افق برای یک رهبر پوپولیست جدید MAGA که وعدههایی را که ترامپ نتوانست محقق کند، به سرانجام برساند، بازتر خواهد شد. به نظر میرسد گرین بر روی به ارث بردن کنترل MAGA پس از یک ریاستجمهوری ناکام ترامپ شرطبندی میکند.
طبق گزارشها، گرین به همکارانش اعتماد کرده است که آرزوی تصاحب پست ریاستجمهوری را دارد، ظاهراً با این باور راسخ که او «MAGA واقعی است و بقیه منحرف شدهاند.» با این حال، وقتی دیلون از او پرسید آیا مایل است در سال ۲۰۲۸ نامزد ریاستجمهوری شود، گرین طفره رفت. او تأمل کرد: «آیا میدانم دو سال دیگر یا چهار سال دیگر این به چه معناست؟ من نمیدانم چه معنایی دارد.»
شاید او نمیداند. اما برای سیاستمداری که ممکن است بداند یا نداند چه میکند، گرین خود را برای آیندهای آماده میکند که تا چندی پیش به همان اندازه مضحک به نظر میرسید که زمانی ریاستجمهوری ترامپ.