تصویری انتزاعی از باروری، احتمالاً با عناصری که فناوری و ارزش‌های خانواده سنتی را نشان می‌دهند.
تصویری انتزاعی از باروری، احتمالاً با عناصری که فناوری و ارزش‌های خانواده سنتی را نشان می‌دهند.

آمریکا را دوباره زایای کنیم: در میان متعصبان باروری MAGA

برادران تکنولوژی و محافظه‌کاران مذهبی برای افزایش نرخ زاد و ولد متحد شده‌اند

معمولاً تیم ادکینسون، یک راننده کامیون، در پشت وسیله نقلیه خود می‌خوابد. اما در شبی گرم در اواخر ماه مارس، او در هتلی در آستین، تگزاس، اقامت گزید. او به شکلی آراسته لباس پوشیده بود: پیراهن کتان سفید و شلوار کتان، موهایش را به جلو شانه زده بود تا طاسی سرش را بپوشاند. روی مچ دستش یک مچ‌بند کاغذی زرد داشت. این اکسسوری قرار بود به افرادی که آن شب ملاقات می‌کرد، سیگنال دهد که او مجرد است، آماده آشنایی است و از همه مهم‌تر، به دنبال فرزندآوری است – آن هم به تعداد زیاد.

ادکینسون به من گفت: «من ۳۲ سال دارم و هنوز بچه‌ای ندارم.» کنار هم در سالن آمفی‌تئاتر موزه تاریخ ایالتی بولاک تگزاس نشسته بودیم و شام مرغ بریان و کلم بروکلی می‌خوردیم. این مراسم افتتاحیه ناتال‌کان (NatalCon) بود، کنفرانسی دو روزه که وظیفه خود را «گردآوری روشن‌ترین اذهان جهان در جستجوی راه‌حل‌های جدید» برای کاهش جهانی نرخ زاد و ولد قرار داده بود. جمعیت ۲۰۰ نفری پر بود از کسانی که خود را فرزندآورگرا (pro-natalists) می‌نامیدند: کسانی که معتقدند مردم (حداقل مردم شبیه خودشان) باید فرزندان بیشتری داشته باشند و اگر این کار را نکنند، جامعه (حداقل آن‌طور که آن‌ها می‌شناسند) فرو خواهد پاشید.

ادکینسون، که زندگی تنها او در جاده‌های باز زمان زیادی برای فکر کردن به او می‌دهد، نگران بود که در حال کمک به این مشکل است. «زنگ‌های خطر به صدا درآمده بودند. مثل اینکه چرا این اتفاق برای من نیفتاده است؟» لحظه‌ای آسیب‌پذیری در چهره‌اش نمایان شد. او گفت: «فقط رانندگی کامیون نیست. فقط من مشخصاً نیستم. همه‌جا همین‌طور است.»

او دیده بود که اینفلوئنسرها آنلاین درباره ناتال‌کان صحبت می‌کنند و تصمیم گرفت ۱۰۰۰ دلار هزینه شرکت در آن را بپردازد. هدف کنفرانس همسریابی نبود؛ بلکه قرار بود یک رویداد جدی آکادمیک باشد که متفکران فرزندآورگرا، کارآفرینان فناوری، سرمایه‌گذاران خطرپذیر و افرادی که با دولت ترامپ ارتباط داشتند را به نمایش بگذارد. با این حال، ادکینسون می‌خواست شانس خود را در میان جمعیتی همفکر امتحان کند. او یک فرم گوگل را که قبل از مراسم افتتاحیه برای شرکت‌کنندگان مجرد ارسال شده بود، پر کرد و در آن سن، پیشینه معنوی و تعداد فرزندان مورد نظر خود را (از یک تا هفت یا بیشتر) ذکر کرد.

اما حالا که اینجا بود، به شانسش اطمینان نداشت. او با نگاهی گذرا به اطراف اتاق گفت: «قسم می‌خورم نسبت مردان به زنان حدود هشت به یک است.» «امتحان می‌کنم اما زیاد امیدوار نیستم.»

ادکینسون به دونالد ترامپ رای داده بود و سیاست خود را «راست‌گرای افراطی» توصیف کرد. از این نظر، شاید او افراد همفکر خود را پیدا کرده بود. سالن غذاخوری کنفرانس ترکیبی از کارکنان فناوری لیبرترین و محافظه‌کاران مذهبی بود – نمایندگان آنچه که «ائتلاف فناوری-سنتی» نامیده می‌شود و به ترامپ کمک کرد تا برای دومین دوره به کاخ سفید راه یابد.

بسیاری از دولت‌ها تلاش کرده‌اند مردم را برای داشتن فرزندان بیشتر ترغیب کنند.

برای این هم‌پیمانان سیاسی، کاهش نرخ زاد و ولد یک بحران وجودی با پیامدهای بالقوه ویرانگر برای اقتصاد آمریکا، امنیت ملی و پروژه MAGA است. میلیاردرهای فناوری مانند مارک آندرسن، پالمر لاکی، پیتر تیل و از همه مشهورتر، ایلان ماسک، همگی علناً درباره این موضوع ابراز نگرانی کرده‌اند و پول زیادی را به شرکت‌ها و ابتکارات تحقیقاتی که در حال توسعه فناوری‌های کمک باروری هستند، سرازیر کرده‌اند. در همین حال، محافظه‌کاران مذهبی، مانند آن‌هایی که در بنیاد هریتیج، یک اندیشکده راست‌گرا هستند، سیاست‌هایی را ترویج می‌کنند که ممکن است، در تئوری، به افزایش جمعیت کمک کند – مانند ممنوعیت سقط جنین و کاهش یارانه‌ها برای وسایل پیشگیری از بارداری.

معاون رئیس‌جمهور، جی. دی. ونس، در قلب ائتلاف فناوری-سنتی قرار دارد. ونس، که آشکارا به کاتولیک رومی گرویده و حرفه سیاسی‌اش توسط تیل، رئیس سابقش، تسریع شده، از اینکه فرزندآوری را به یک مسئله صریح MAGA تبدیل کند، بسیار خوشحال بوده است. او از دموکرات‌های برجسته‌ای که فرزندان بیولوژیکی ندارند، انتقاد کرده و آن‌ها را «زنان مسن بی‌فرزند» نامیده است (تیلور سوئیفت سال گذشته در تأیید کامالا هریس با کنایه از این عبارت استفاده کرد)؛ و او در اولین سخنرانی عمومی خود به عنوان معاون رئیس‌جمهور تأکید کرد که «من نوزادان بیشتری در ایالات متحده آمریکا می‌خواهم.» ترامپ نیز خود را «رئیس‌جمهور لقاح» نامیده و اخیراً طرحی را برای ارائه داروهای باروری با تخفیف از طریق TrumpRx، وب‌سایت مستقیم به مصرف‌کننده دولت، که قرار است سال آینده راه‌اندازی شود، رونمایی کرده است.

احساس عمومی در میان بسیاری از شرکت‌کنندگان در ناتال‌کان این بود که با به قدرت رسیدن ترامپ و ونس، بالاخره زمان جهش در فرزندآوری آمریکا فرا رسیده است. اما کسانی که در شب افتتاحیه کنفرانس در بیرون موزه تجمع کرده بودند، برداشت دیگری داشتند: اینکه فرزندآوری بخشی از یک پروژه گسترده‌تر و موذیانه‌تر برای ایجاد آمریکایی سفیدتر است. گروهی از معترضان، که بیشتر چهره‌هایشان پوشیده بود، در حیاط موزه تجمع کردند. آن‌ها از طریق بلندگو فریاد می‌زدند: «نازی‌ها از پردیس ما بیرون!» در حالی که شرکت‌کنندگان کنفرانس سرازیر می‌شدند. روی یک پلاکارد نوشته شده بود «اصلاح‌نژادگران» که کلمه «فرزندآورگرا» خط خورده بود.

ادکینسون از هو شدن ناراحت نشد. او با شانه بالا انداختن به من گفت: «حداقل ۵۰۰ بار در زندگی‌ام نازی نامیده شده‌ام.» او نمی‌فهمید که این همه هیاهو بر سر فرزندآوری برای چیست. «پیام ساده است: بروید و بچه بیاورید. و چپ‌گراها دیوانه شده‌اند!»

در سطح جهان، نرخ زاد و ولد در حال کاهش است. تحلیل‌های اخیر اکونومیست نشان می‌دهد که اگر روندهای فعلی ادامه یابد، جمعیت جهان احتمالاً در سال ۲۰۶۵ به ۹.۶ میلیارد نفر می‌رسد و سپس کاهش می‌یابد؛ حتی ممکن است در دهه ۲۰۵۰ رشد آن متوقف شود و هرگز از ۹ میلیارد نفر فراتر نرود. آمریکا در حال حاضر نرخ باروری کلی (Total Fertility Rate یا TFR) ۱.۶ فرزند به ازای هر زن دارد، به این معنی که بسیار پایین‌تر از نرخ جایگزینی ۲.۱ است – برآورد استاندارد آنچه برای حفظ ثبات جمعیت لازم است. اما هنوز بارورتر از اروپا یا شرق آسیا است، که بخش‌هایی از آن با نرخ‌های TFR ۱ یا کمتر دست و پنجه نرم می‌کنند.

از بسیاری جهات، کاهش نرخ زاد و ولد نشانه‌ای از یک اتفاق مثبت است – اینکه بارداری‌های بیشتری برنامه‌ریزی شده و زنان بیشتری بر زندگی خود اختیار دارند. اما پیامدهای کاهش جمعیت نامشخص است. اگر هر نسل کوچک‌تر از نسل قبلی باشد، ممکن است تعداد کارگران کمتری برای تحمل بار مراقبت از سالمندان و تأمین بدهی‌های عمومی وجود داشته باشد. هوش مصنوعی ممکن است کاهش تعداد انسان‌ها را جبران کند، اما نمی‌توان گفت که تا چه حد.

تصویری از کاهش نرخ زاد و ولد یا روندهای جمعیتی.

یک راه برای کشوری که با کاهش جمعیت روبرو است، پذیرش مهاجران بیشتر است. اما مهاجرت برای رای‌دهندگان در سراسر جهان یک موضوع بحث‌برانگیز است. احزاب و رهبران پوپولیست، به ویژه در اروپا، اغلب احساسات ضد مهاجرتی را با گرایش‌های فرزندآورگرا ترکیب می‌کنند و استدلال می‌کنند که داشتن فرزند توسط «بومیان» بهترین راه برای حفظ هویت و فرهنگ ملی است.

بسیاری از دولت‌ها تلاش کرده‌اند مردم را برای داشتن فرزندان بیشتر ترغیب کنند. کره جنوبی – که با TFR ۰.۷۲ کمترین نرخ در جهان را دارد – طی ۲۰ سال گذشته ۲۷۰ میلیارد دلار برای سیاست‌های فرزندآورگرا هزینه کرده است: یارانه تاکسی برای زنان باردار، ارائه IVF رایگان و در برخی شهرها، دادن مسکن رایگان به مادران جدید. امسال شروع به اعطای کمک نقدی نزدیک به ۳۰ میلیون وون (۲۰,۰۰۰ دلار) در طول هشت سال به ازای هر فرزند به زوج‌ها کرد. دولت ویکتور اوربان ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی مجارستان را صرف سیاست‌های فرزندآورگرا می‌کند – از جمله معافیت مادام‌العمر از مالیات بر درآمد برای مادران دارای دو فرزند یا بیشتر.

این سیاست‌ها تأثیر کمی داشته‌اند. نرخ پایین زاد و ولد در کره جنوبی به سختی تغییر کرده است؛ نرخ مجارستان ۱.۵۶ است، که پایین‌تر از همسایگانش رومانی و بلغارستان است که بسیار کمتر برای ترویج زاد و ولد هزینه کرده‌اند. کاترین پاکالوک، یکی از سخنرانان ناتال‌کان، به من گفت: «نگاه کنید، داشتن فرزند بیشتر شبیه پیوستن به ارتش است تا رفتن به شام.» «به همین دلیل انگیزه‌های نقدی کار نمی‌کنند.» پاکالوک استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه کاتولیک آمریکا است، جایی که تحقیقاتش به اقتصاد خانواده و جمعیت‌شناسی می‌پردازد. «زنان اکنون همه این گزینه‌های فوق‌العاده را دارند. که جای جشن گرفتن دارد. اما این امر فرزندآوری را به یک انتخاب تبدیل می‌کند.»

برای درک اینکه چرا مردم این انتخاب را می‌کنند، پاکالوک با ۵۰ زن آمریکایی که خانواده‌های غیرمعمول و بزرگی، حداقل پنج فرزند، داشتند، مصاحبه کرد. یکی از چیزهایی که او دریافت این بود که تربیت فرزندان یک مهارت آموخته‌شده است – چیزی که او از تجربه نیز می‌دانست. «من خواهر و برادران زیادی داشتم، بنابراین همیشه در اطراف کودکان بودم. احساسی از اینکه داشتن فرزندان خودم چگونه خواهد بود، داشتم.» (پاکالوک اکنون هشت فرزند و شش فرزندخوانده دارد.)

فرزندآورگراها نگرانند که زنان در کشورهای با باروری پایین به حضور در کنار فرزندان کمتر عادت می‌کنند و در نتیجه، چشم‌انداز داشتن فرزندان خود را بسیار دلهره‌آور خواهند یافت. آن‌ها می‌گویند نتیجه این امر یک چرخه تباهی خواهد بود که نرخ کاهش جمعیت بومی را سرعت خواهد بخشید. این چشم‌انداز به ویژه برای فرزندآورگراها در آمریکا نگران‌کننده بوده است. اگرچه این کشور مدت‌ها خود را ملتی از مهاجران می‌دانسته، اما اکنون در میانه شدیدترین چرخش بومی‌گرایانه در حافظه اخیر است، زیرا دولت ترامپ قوانین ویزا را سخت‌تر می‌کند و مأموران اداره مهاجرت و گمرک (ICE) را برای دستگیری مهاجران غیرقانونی مشکوک و انتقال آن‌ها به ون‌ها برای اخراج به کار می‌گیرد.

«پیام ساده است: بروید و بچه بیاورید. و چپ‌گراها دیوانه شده‌اند!»

برای حامیان ترامپ، این امر نیاز به رشد جمعیت داخلی را فوری می‌کند. جک پوزوبیک یک اینفلوئنسر راست افراطی است که قهرمان نظریه توطئه پیتزاگیت (که ادعا می‌کند دموکرات‌های ارشد در یک حلقه سوءاستفاده جنسی از کودکان دست داشتند) بود و از محارم پیت هگست، وزیر دفاع، محسوب می‌شود. او در شب اول ناتال‌کان اعلام کرد: «این فقط یک جنگ فرهنگی نیست، فقط یک درگیری سیاسی نیست. بیایید رک صحبت کنیم. ما در جنگی برای خود تمدن هستیم.» و در این نبرد، «فرزندآوری شمشیر و سپر ماست.»

لیبرترین‌ها و محافظه‌کاران مذهبی در قلب ائتلاف فناوری-سنتی این پیام را پذیرفته‌اند. ممکن است پروژه‌های کمی متفاوت داشته باشند – با گروه سنتی‌ها که خانواده‌های بزرگی را به این باور دارند که با ایمانشان مطابقت دارد (بارور شوید و کثیر شوید)، و همتایان فناوری‌شان که معتقدند خانواده‌های بزرگ متشکل از فرزندان باهوش و والدین زیرک به جامعه‌ای خلاق‌تر و پربارتر منجر می‌شود (بارور شوید و نوآوری کنید). اما آن‌ها با این حس قوی به هم گره خورده‌اند که کاهش نرخ زاد و ولد یک مسئله فرهنگی است: نشانه‌ای از انحطاط لیبرال و کوته‌بینی فرهنگ مدرن.

در ناتال‌کان، متخصصان فناوری کاملاً برجسته بودند، تی‌شرت‌هایی با لوگوی شرکتشان و گاهی یک ژیله پاتاگونیا برای محافظت در برابر تهویه مطبوع تهاجمی پوشیده بودند. محافظه‌کاران مذهبی نیز همین‌طور بودند، که معمولاً لباس‌های نیمه‌رسمی پوشیده بودند و پیراهن‌های اتوکشیده‌شان به دقت داخل شلوارشان بود. جمعیت تقریباً همه مرد و بیشتر سفیدپوست بودند.

زنان حضور داشتند، اما اغلب گروه‌هایی از کودکان را هدایت می‌کردند، کودکانی که می‌توانستند در میان گروه‌های مردانی که درباره کودکان به طور انتزاعی صحبت می‌کردند و با ادب کودکان واقعی زیر پایشان را نادیده می‌گرفتند، در حال گشت و گذار دیده شوند. من با زنی ملاقات کردم که مادر نه فرزند بود و دهمی را در راه داشت. او و خانواده‌اش از یک شهر کوچک در تگزاس آمده بودند، جایی که در آنچه او یک «خانه روستایی فرسوده» توصیف کرد، زندگی می‌کردند. او گفت: «ملاقات با افراد دیگری که خانواده‌هایی مثل ما می‌خواهند، دشوار است.» او این کنفرانس را کمتر یک گردهمایی سیاسی و بیشتر راهی برای ایجاد دوستی با دیگر خانواده‌های پرجمعیت می‌دید. (شوهرش سپس آمد، تکرار کرد که آن‌ها به دلایل سیاسی آنجا نیستند و از طرف همسرش از مصاحبه بیشتر خودداری کرد.)

لایمن استون، یک جمعیت‌شناس و رئیس ابتکار فرزندآوری در موسسه مطالعات خانواده، یک اندیشکده محافظه‌کار، می‌دانست که ظاهر کنفرانس چندان امیدوارکننده نیست. وقتی در ناتال‌کان با او ملاقات کردیم، او پیراهن هاوایی پوشیده بود که باعث شده بود از جمعیت متمایز شود. او با خنده گفت: «ما دور هم جمع می‌شویم و همه با هم در مورد نوزادان صحبت می‌کنیم، که نوعی کار عجیب است، به خصوص برای گروهی که، نمی‌دانم، ۷۰٪، ۸۰٪ مرد هستند.»

او درک می‌کرد که چرا زنان از معاشرت با فرزندآورگراها امتناع می‌کنند. «بسیاری از مردم نگرانی‌ها درباره باروری پایین را با پایان حقوق زنان مرتبط می‌دانند» – با دیدگاهی ارتجاعی از آینده، یا حتی دیستوپیایی که مارگارت اتوود در رمان خود «سرگذشت ندیمه» خلق کرده است، که در آن زنان صرفاً به عنوان ماشین‌های بچه‌سازی دیده می‌شوند. «این آشکارا بسیاری از زنان را از کل بحث دلزده می‌کند.»

تصویری مرتبط با نقش‌های جنسیتی یا حقوق زنان در زمینه بحث‌های باروری.

استون به من اطمینان داد که فرزندآوری با حمایت از حقوق زنان، به ویژه حق آن‌ها برای داشتن خانواده‌ای که می‌خواهند، سازگار است. در عین حال، او با صدایی صمیمانه گفت: «بسیاری از زنانی که به شدت طرفدار فرزندآوری هستند، بیشتر به نقش خود به عنوان مادر علاقه‌مندند تا به نقش خود به عنوان شرکت‌کننده در کنفرانس.» (او گفت همسر خودش نیز در این گروه قرار می‌گیرد و ترجیح داده است در خانه با فرزندانشان بماند.)

تعداد اندک زنانی که در ناتال‌کان سخنرانی داشتند، یا «همسران سنتی» (اصطلاحی برای زنانی که داوطلبانه نقش‌های جنسیتی قدیمی را می‌پذیرند) بودند یا «دختران رئیس» دنیای فناوری، که مشتاق بودند نشان دهند چگونه ماهرانه خانواده‌های بزرگ خود را با شغلشان ترکیب کرده‌اند. یکی از این زنان موفق، سیمون کالینز، مدیر سابق دیالوگ، یک سازمان مخفی فقط برای اعضا بود که پیتر تیل یکی از بنیانگذاران آن بود. او با کلاه یک دوشیزه شیرفروش – اشاره‌ای کنایه‌آمیز به طعنه‌های منتقدانش درباره «سرگذشت ندیمه» – و نوزادی که به پشتش بسته بود، روی صحنه کنفرانس رفت. این چهارمین فرزند او بود، دختری به نام اینداستری آمه‌ریکس (دو دختر دیگرش نام‌های خنثی دارند). در آن زمان، سیمون منتظر پنجمین فرزندش بود. او به حضار گفت: «نیمی از من می‌خواهد استفراغ کند و نیمی دیگر می‌خواهد روی صحنه دراز بکشد.» (او سخنرانی خود را بدون هیچ حادثه‌ای، با کف زدن‌های پرشور به پایان رساند).

سیمون و همسرش مالکوم دو تن از برجسته‌ترین فرزندآورگراهای حوزه فناوری در آمریکا هستند. هر دو در اواخر دهه ۳۰ زندگی خود هستند و عینک‌های با فریم مشکی ضخیم می‌زنند (عینک سیمون گرد و عینک مالکوم چهارگوش است). آن‌ها با هم به لابی‌گری با سرمایه‌گذاران و توسعه‌دهندگانی می‌پردازند که معتقدند می‌توانند راه‌حل‌هایی برای کاهش نرخ زاد و ولد آمریکا مهندسی کنند. آن‌ها همچنین موسسه کالینز برای بااستعدادها (Collins Institute for the Gifted) را اداره می‌کنند (که آموزش خانگی با هوش مصنوعی ارائه می‌دهد)، کتاب می‌نویسند و پادکست میزبانی می‌کنند، و در شرکت‌های فناوری باروری و یک اپلیکیشن دوست‌یابی برای روابط بلندمدت بین افرادی که فرزند می‌خواهند، سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

حدود یک دهه پیش، زمانی که مالکوم مدیر استراتژی یک صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر در کره جنوبی بود، به سمت فرزندآوری سوق پیدا کردند. رئیسش از او خواسته بود تا مدل‌سازی کند که این کشور در پنج تا ده دهه آینده چگونه خواهد بود – «می‌دانید، صنایع بزرگ چه خواهند بود. کارهای اساسی سرمایه‌گذاری خطرپذیر.» مالکوم به یاد می‌آورد که از نرخ پایین زاد و ولد کشور شوکه شده بود. مالکوم به رئیسش گفت: «به نظر نمی‌رسد کره در صد سال آینده اقتصادی داشته باشد»، که به گفته او، رئیسش شانه بالا انداخت. او گفت: «این مرا وحشت‌زده کرد.» به نظر او، برای نجات کره جنوبی دیگر دیر شده بود – اما او می‌توانست کاری برای آمریکا انجام دهد.

«داشتن فرزند بیشتر شبیه پیوستن به ارتش است تا رفتن به شام.»

مالکوم گفت: «برای جلب توجه به هدفشان، مردم باید از ما متنفر می‌شدند تا دلیلی برای صحبت کردن درباره ما داشته باشند. بنابراین ما کارهایی را انجام می‌دادیم که آن‌ها را «طعم رسانه‌ای» می‌نامیدیم.» او استدلال کرد که هرچه بحث‌برانگیزتر عمل کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که مردم مجبور به یادگیری درباره کاهش نرخ زاد و ولد و ایده‌های فرزندآوری شوند.

به همین دلیل وقتی به پروفایل این زوج در گاردین اشاره کردم، او شانه بالا انداخت. این پروفایل فاش کرده بود که او یکی از فرزندانش را جلوی خبرنگار سیلی زده است. وقتی مقاله سال گذشته منتشر شد، فوراً وایرال شد و مردم آنلاین درباره عدم علاقه ظاهری کالینزها به فرزندان خود صحبت کردند. مالکوم برای توضیح کارهایش به من گفت: «وقتی فردی را از هر محرک عاطفی منفی محافظت می‌کنید، به سرعت با هر مشکلی در دنیای واقعی دچار اضطراب و افسردگی می‌شود.»

من متعجب بودم که آیا فرزندآوری برای افراد در صنعت فناوری جذاب‌تر است، تا مثلاً برای سایر گروه‌های تحصیل‌کرده در آمریکا، زیرا آن‌ها از معدود افرادی هستند که احساس می‌کنند می‌توانند به راحتی خانواده‌های بسیار بزرگی داشته باشند. اما واضح بود که حتی برای زوجی به ثروتمندی کالینزها، برای بزرگ کردن فرزندانشان، فداکاری‌هایی لازم بود. به عنوان مثال، به جای زندگی در یک مرکز فناوری شهری، آن‌ها به پنسیلوانیای روستایی نقل مکان کرده بودند، جایی که خرید خانه‌ای به اندازه کافی بزرگ برای تعداد زیادی فرزند ارزان‌تر بود.

همان‌طور که مالکوم و من صحبت می‌کردیم، متوجه شدم که فرزندان کالینز همان پیراهن پولو مشکی پدرشان را پوشیده‌اند. او توضیح داد: «عمدتاً ما فقط یک دست لباس برای بچه‌ها داریم که می‌تواند با افزایش سن تغییر کند.» من متوجه شدم که این روشی عملی برای تربیت فرزندان به نظر می‌رسد. او با لحنی واقع‌گرایانه پاسخ داد: «ما در حال پرورش در مقیاس بزرگ هستیم، بنابراین باید راه‌هایی برای صرفه‌جویی پیدا کنیم.»

مسیر کالینزها به سوی فرزندآوری، تغییرات در سیلیکون ولی طی چند سال گذشته را دنبال می‌کند، زیرا برجسته‌ترین مدیران عامل صنعت فناوری به طور فزاینده‌ای با دولت ترامپ و جنبش گسترده‌تر MAGA درگیر شده‌اند. مالکوم کالینز به من گفت که حرکت در همان دنیای محافظه‌کاران مذهبی در پایگاه ترامپ برایش دشوار نبود: «این یک ائتلاف نامنظم نیست. ما به طور منظم به یکدیگر کنایه نمی‌زنیم. همه ما یکدیگر را می‌شناسیم.»

در هر دو اردوگاه این حس وجود داشت که آن‌ها در برابر جریان اصلی فرهنگ لیبرال جنگیده‌اند – آنچه ماسک اغلب آن را «ویروس ذهن وُک» می‌نامد – و اینکه آن‌ها، با دیدگاه‌های ناهمگون خود، قهرمانان واقعی تنوع هستند. «بخش بزرگی از اینکه چرا ائتلاف فناوری و MAGA اینقدر خوب کار می‌کند این است که هر دوی ما فقط می‌گوییم، هی، ما را تنها بگذارید. ارزش‌های خود را به ما تحمیل نکنید و سعی نکنید فرزندان ما را وادار به پذیرش ارزش‌های خودتان کنید.»

با این حال، برخی مسائل بین آنها آشتی‌ناپذیر است، از جمله IVF. این فناوری تنها ۲ درصد از تولدها در آمریکا را به خود اختصاص می‌دهد، زیرا گران است و اغلب تحت پوشش بیمه قرار نمی‌گیرد. اما برخی محافظه‌کاران مذهبی با آن مخالفند، زیرا این فرآیند جنین‌های اضافی – «کودکان متولد نشده» از نظر آنها – تولید می‌کند که اغلب از بین می‌روند. بنیاد هریتیج از تصمیم سال گذشته دادگاه عالی آلاباما حمایت کرد که حکم داد جنین‌های منجمد همان حقوق کودکان زنده را دارند؛ این حکم ابهاماتی را در مورد روش‌های مناسب نگهداری و مسئولیت‌های قانونی که ممکن است افراد متقاضی درمان IVF با آن مواجه شوند، ایجاد کرده است.

تصویری مرتبط با درمان‌های باروری مانند لقاح مصنوعی (IVF) یا غربالگری ژنتیکی.

با این حال، بسیاری از محافظه‌کاران مذهبی در ناتال‌کان رویکردی عمل‌گرایانه‌تر به IVF اتخاذ کردند و اذعان داشتند که این فناوری حمایت عمومی گسترده‌ای را به خود جلب می‌کند. همانطور که پیچی کینان، یکی از مشهورترین «همسران سنتی» آمریکا، در سخنرانی خود در ناتال‌کان گفت: «بهترین دوستم از IVF برای تشکیل خانواده‌اش استفاده کرد. من خواهرزاده‌های حاصل از IVF دارم.» او با وجود «نگرانی‌های اخلاقی جدی درباره محصولات جانبی این فرآیند»، فکر نمی‌کرد که باید جلوی آن را گرفت: «نه من، نه جی. دی. ونس و نه پاپ قرار نیست IVF را غیرقانونی کنند. آن خمیردندان از لوله فالوپ بیرون آمده است.» کوین دولان – برگزارکننده کنفرانس و پدری مورمون با شش فرزند که هفتمی را در راه دارد – موافق بود. او به من گفت: «محافظه‌کاران مذهبی می‌دانند که در بیابان هستند. آن‌ها می‌دانند که نمی‌توانند تصمیم بگیرند که آیا مردم از IVF یا سایر فناوری‌های کمک باروری استفاده کنند یا نه.»

آن فناوری‌های کمک باروری دیگر اغلب توسط متخصصان فناوری حمایت می‌شوند: تیل در «۲۸»، یک برنامه ردیابی دوره قاعدگی، و «گایا»، پلتفرمی که طرح‌های مالی برای کسانی که به دنبال مراقبت‌های باروری هستند ارائه می‌دهد، سرمایه‌گذاری کرده است؛ سم آلتمن، از OpenAI، شرکت Conception را تأمین مالی کرده است، شرکتی که روی فناوری‌ای کار می‌کند که به دو مرد امکان می‌دهد والدین بیولوژژیکی یک فرزند شوند. ماسک – که خانواده و بسیاری از شرکت‌های خود را در اعتراض آشکار به سیاست‌های چپ‌گرای کالیفرنیا به تگزاس منتقل کرده است – ۱۰ میلیون دلار به «ابتکار رفاه جمعیت» در دانشگاه تگزاس در آستین کمک کرده است. هدف این پروژه انجام «تحقیقات بنیادی» در موضوعاتی مانند «باروری، والدین و آینده رشد جمعیت و اقتصاد» است تا پشتوانه آکادمیک برای ایده‌های فرزندآوری فراهم کند.

نمایندگان حتی فناوری‌های کمک باروری بحث‌برانگیزتر نیز به وضوح در ناتال‌کان مورد استقبال قرار گرفتند. در اطراف بوفه، که گوشت گاو پخته برای کسانی که پروتئین زیادی مصرف می‌کردند، سرو می‌شد، چند کارمند Orchid را دیدم که توالی‌یابی کامل ژنوم برای جنین‌ها را می‌فروشند؛ آن‌ها با لوگوی پرنده طراحی شده شرکت روی تی‌شرت‌هایشان قابل شناسایی بودند. معمولاً تست‌های توالی‌یابی کامل ژنوم پس از تولد کودک انجام می‌شود تا والدین بدانند که آیا نوزادشان در معرض خطر بیماری‌های بالقوه تغییردهنده زندگی است یا خیر. Orchid، در مقابل، این تست‌ها را قبل از حتی کاشت جنین انجام می‌دهد تا اطمینان حاصل شود که جنین‌های انتخابی بهترین شانس را برای تبدیل شدن به بزرگسالان سالم دارند، در صورتی که تا آخر بارداری حمل شوند. این شرکت همچنین پیشنهاد می‌دهد جنین‌ها را برای ویژگی‌های «مطلوب» مانند هوش غربالگری کند (بسیاری از دانشمندان نسبت به اینکه این کار واقعاً قابل انجام است، شک دارند).

گزارش شده است که ماسک از خدمات Orchid استفاده کرده است تا سهم خود را در فرزندآوری در زندگی شخصی‌اش ادا کند – او ۱۳ یا ۱۴ فرزند (آنچه می‌دانیم) با چهار زن (همین‌طور) دارد. همانطور که جولیا بلک، یک خبرنگار آزاد که درباره دنیای فناوری می‌نویسد، در ناتال‌کان به من توضیح داد: «سیلیکون ولی شیفته شایسته‌سالاری است. آن‌ها همچنین به شدت به ویژگی‌های ارثی و نقش ژنتیک و نشانگرهایی مانند IQ اعتقاد دارند. آن‌ها به شدت در سمت سرشت در بحث سرشت در برابر تربیت قرار دارند.»

«ما در جنگی برای خود تمدن هستیم... فرزندآوری شمشیر و سپر ماست.»

از جهاتی، این وسواس قابل درک است. بیشتر والدین هر کاری می‌کنند تا شانس خود را برای به دنیا آوردن نوزادی سالم که احتمالاً در زندگی موفق می‌شود، افزایش دهند. اما منتقدان نگرانند که فناوری‌های بهبود دهنده نوزاد قبل از ایمن بودن مورد استفاده قرار گیرند. دیگران نگرانند که این فناوری‌ها نابرابری را با ایجاد «نوزادان فوق‌العاده» صرفاً برای نخبگان جهان تشدید کنند، که ثروتشان ناگزیر دسترسی اولیه به این فناوری‌ها را به آن‌ها می‌دهد.

برخی حتی می‌ترسند که این نوع تفکر درباره لقاح تنها یک قدم کوچک تا اصلاح نژاد (eugenics) فاصله دارد. Orchid، به نوبه خود، این پیشنهاد را به شدت رد می‌کند و می‌گوید کارشان به جلوگیری از بیماری‌های ژنتیکی کمک می‌کند و برابر دانستن کارشان با اصلاح نژاد «از نظر تاریخی بی‌سوادانه و از نظر اخلاقی عقب‌افتاده» است.

اما آدام رادرفورد، استاد ژنتیک در کالج دانشگاهی لندن، که کتاب‌هایی درباره اصلاح نژاد نوشته است، شباهت‌هایی بین ایده‌های رایج در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ – که ناشی از این احساس بود که جمعیت‌های خاصی وارد افول نهایی شده‌اند و باید با مهندسی اجتماعی رادیکال نجات یابند – و فرزندآوری امروز، که آن نیز نگران این است که چه کسی فرزند دارد و چه کسی ندارد، پیدا می‌کند. او به من گفت: «وقتی ایلان ماسک از کاهش نرخ زاد و ولد به عنوان پایان تمدن آن‌طور که ما می‌شناسیم صحبت می‌کند، ارزش دارد که بپرسیم منظور او از 'تمدن' چیست.»

تصویری که شخصیت‌هایی را در یک بحث یا مناظره نشان می‌دهد، که بیانگر دیدگاه‌های متنوع در کنفرانس است.

قابل توجه بود که در ناتال‌کان – کنفرانسی که خود را برای یافتن راه‌حل‌هایی برای «بزرگترین بحران جهانی» معرفی می‌کرد – تقریباً همه سخنرانان سفیدپوست آمریکایی بودند. به عنوان مثال، کره جنوبی جمعیت‌شناسان مشهوری دارد؛ چرا آن‌ها سخنرانی نمی‌کردند؟ (کوین دولان، برگزارکننده، به من گفت که طیف وسیعی از سخنرانان بین‌المللی را دعوت کرده بود اما از ارائه نام‌های خاص خودداری کرد.)

در همین حال، ناتال‌کان امسال تعدادی از سخنرانان را به نمایش گذاشتند که به ترویج دیدگاه‌های برتری‌طلبانه سفیدپوستان یا سایر دیدگاه‌های بحث‌برانگیز شهرت داشتند. یکی از آن‌ها کرمیو بود، نام مستعاری برای یک ترول آنلاین که استدلال کرده است «نخبگان از نظر ژنتیکی متفاوت هستند» و میانگین ضریب هوشی ملی در آفریقا بسیار کمتر از سایر نقاط جهان است.

گشاده‌رویی ناتال‌کان در برابر چنین مزخرفاتی شاید با توجه به پیشینه دولان کمتر تعجب‌آور باشد. او زمانی یک حساب کاربری ناشناس در توییتر داشت که در آن محتوای برتری‌طلبانه سفیدپوستان و همجنس‌گراستیزانه منتشر می‌کرد و از آن برای حمله به مورمون‌های کمتر مذهبی استفاده می‌کرد (او بخشی از جنبش DezNat بود، یک گروه فوق محافظه‌کار و ملی‌گرای مورمون‌های بنیادگرا). پس از قرار گرفتن در فهرست افراط‌گرایان اینترنتی توسط سرویس‌های اطلاعاتی آلمان در سال ۲۰۲۱، او می‌گوید توسط فعالان مورمون افشا شد و از شغل خود به عنوان پیمانکار دفاعی در Booz Allen Hamilton اخراج شد.

دولان به من گفت که حذف او از پلتفرم‌ها «در واقع یکی از بهترین اتفاقاتی بود که برای من افتاد»، زیرا به خودکاوی‌ای منجر شد که در نهایت ناتال‌کان را جرقه زد. اندکی پس از از دست دادن شغلش، او گروه EXIT را تأسیس کرد، یک سازمان حقوق مردان، که خود را «انجمن برادران همفکری که در سیستم کنونی موضعی کوتاه دارند و برای آنچه در آینده می‌آید می‌سازند» توصیف می‌کند (این سازمان آموزش آمادگی جسمانی، کوچینگ در مورد چگونگی راه‌اندازی استارتاپ و «همسریابی یک به یک» برای ارتباط با «مغز متفکر همفکر» سایر اعضا ارائه می‌دهد).

علاقه دولان به فرزندآوری پس از تماشای مستند «پایان مردان» از سال ۲۰۲۲، که توسط تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس نیوز و تشویق‌کننده کنونی MAGA ساخته شده بود، واقعاً آغاز شد. این فیلم استدلال می‌کند که مختل‌کننده‌های غدد درون‌ریز در حال نابودی تستوسترون مردانه هستند و جامعه‌ای ضعیف و مطیع را ایجاد می‌کنند که در نهایت محکوم به فناست. این فیلم با ادعای یک نظریه‌پرداز توطئه شناخته شده و مخالف واکسن آغاز می‌شود که «طی ۴۰ سال گذشته ۵۰ درصد کاهش در تعداد اسپرم و کاهش شدیدی در تولید تستوسترون رخ داده است.» این متفکر حاشیه‌ای، رابرت اف کندی جونیور، اکنون وزیر بهداشت است. او ادامه داد: «ما به سوی یک فاجعه می‌رویم. این اغراق نیست. این یک حقیقت ریاضی است.» (که این‌طور نیست.)

دولان شوکه شده بود که کاهش جمعیت یک نگرانی اصلی‌تر نیست. او اشاره کرد که از زمان افشای اطلاعاتش، با تعدادی از افراد معرفی‌شده در فیلم ارتباط برقرار کرده است. او به من گفت: «چه می‌شد اگر من فقط این افراد واقعاً باهوش را دور هم جمع می‌کردم و ما سعی می‌کردیم این مشکل را از همه جهات واقعاً حل کنیم؟» وقتی از او پرسیدم چرا فهرست سخنرانان ناتال‌کان شامل برخی متفکران بحث‌برانگیز است، حضور آن‌ها را به فرآیند فکری مشابهی نسبت داد: «این یک اثر هنری از این است که بیشتر دوستان من هستند.» آیا او فکر نمی‌کرد که ممکن است به دوستان جدیدی نیاز داشته باشد؟ او گفت: «خب، ارم، شاید»، قبل از اینکه خودش را جمع و جور کند. «اما نه به قیمت دوستان فعلی‌ام – من همه آن‌ها را دوست دارم.»

فرزندآورگراهای آمریکایی توانسته‌اند یک ایده سیاسی قدرتمند را بپرورانند – اما هنوز شاهد تولد سیاست‌های جدی زیادی نبوده‌اند. پیشنهادات ترامپ برای گسترش مراقبت‌های باروری تازه در حال آغاز است (در هر صورت، به نظر می‌رسد که آن‌ها از وعده انتخاباتی او برای رایگان کردن درمان IVF کوتاهی خواهند کرد). ونس ایده‌های دیگری را مطرح کرده است، مانند افزایش اعتبار مالیاتی فرزند از ۲۰۰۰ دلار به ۵۰۰۰ دلار به ازای هر فرزند و پیشنهاد اینکه والدین باید در انتخابات نسبت به غیروالدین رای بیشتری داشته باشند. شان دافی، وزیر حمل و نقل، گفته است که سرمایه‌گذاری را در مکان‌هایی با نرخ زاد و ولد بالاتر در اولویت قرار خواهد داد. یک پیشنهاد معتدل‌تر اهدای «مدال مادری» به زنانی با بیش از شش فرزند است.

برای استون، جمعیت‌شناس محافظه‌کار، هنوز زود بود که انتظار داشت فرزندآورگراها بر سر مجموعه‌ای از ایده‌های سیاستی اصلی به توافق برسند. او وقتی صحبت می‌کردیم، دستش را به سمت شرکت‌کنندگان ناتال‌کان که پشت سر ما قدم می‌زدند، تکان داد و گفت: «ببخشید که درباره این موضوع آکادمیک صحبت می‌کنم، اما من این را یک فضای گفتمانی توصیف می‌کنم.» پل کنستانس، که خود را «تنها ترقی‌خواه» در کنفرانس توصیف کرد، موافقت کرد. او پس از اینکه مرا به کناری کشید تا بتوانیم خصوصی صحبت کنیم، گفت: «صحنه و صحبت‌های رؤیایی زیادی در مورد بازیابی تمدنمان وجود دارد. اما به من سیاست‌گذاران جمهوری‌خواهی را نشان دهید که برنامه‌ای تهاجمی یا جاه‌طلبانه برای آسان‌تر کردن فرزندآوری برای مردم دارند.»

«وقتی ایلان ماسک از کاهش نرخ زاد و ولد به عنوان پایان تمدن آن‌طور که ما می‌شناسیم صحبت می‌کند، ارزش دارد که بپرسیم منظور او از 'تمدن' چیست.»

این واقعیت که جناح راست آمریکا هنوز بر سر سیاست‌های فرزندآوری عملی به توافق نرسیده است، باید به ترقی‌خواهان فرصت دهد تا ایده‌های خود را ارائه دهند. به هر حال، بسیاری از اصول چپ‌گرایان، مانند مراقبت‌های بهداشتی همگانی و مراقبت از کودک با یارانه، می‌توانند به عنوان راه‌هایی برای تشویق مردم به داشتن فرزندان بیشتر تلقی شوند. با این حال، تا کنون، ترقی‌خواهان فرزندآوری را به جناح راست واگذار کرده‌اند. این تا حدی به دلیل ننگ مرتبط با آن است. یک انسان‌شناس که در ناتال‌کان با او ملاقات کردم، گفت: «این مسئله بسیار سمی شده است.» «نگرانم که حضور در اینجا به معنای [تأیید] اصلاح نژاد و نژادپرستی علمی باشد.» اما همچنین به نظر می‌رسد که بسیاری یا کاهش باروری را مشکلی نمی‌دانند، یا باور ندارند که دولت‌ها در صورت تلاش زیاد بتوانند کاری در مورد آن انجام دهند. آن‌ها احتمالاً در این فکر درست عمل می‌کنند: برای بسیاری از مردم، تصمیم برای داشتن فرزند در نهایت با احساسات هدایت می‌شود.

در دومین روز ناتال‌کان با سابا، زنی اتیوپیایی با کت و شلوار شیک و راه‌راه ملاقات کردم. او به عنوان تنها زن سیاه‌پوست آنجا، تمام روز توسط شرکت‌کنندگان و خبرنگاران کنجکاو احاطه شده بود. وقتی بالاخره فرصتی برای صحبت با او پیدا کردم، به من گفت: «همه بسیار خوش‌آمدگو بودند. حدس می‌زنم چند شوخی درباره خبرنگار بودنم هم شنیدم. اما خب، شاید از همه می‌پرسیدند.» من می‌توانم تأیید کنم که این‌طور نبود. مردم از صحبت با من – مرد سفیدپوست چشم آبی – خوششان می‌آمد، تا زمانی که می‌فهمیدند خبرنگار هستم.

سابا شغلی پردرآمد در حوزه مالی در هنگ کنگ دارد و قبلاً در نیویورک و لندن کار می‌کرد. برخی از افراد حاضر در کنفرانس بدون شک او را عضوی از نخبگان جهانی و کلان‌شهری می‌دانستند؛ قطعاً سبک زندگی او با تیم ادکینسون، راننده کامیونی که در شام افتتاحیه با او نشسته بودم، بسیار متفاوت بود. با این حال، او نیز یک مچ‌بند زرد داشت که نشان می‌داد مجرد است. «ما همه در شهرهایی مانند نیویورک یا هنگ کنگ با این چالش مواجه هستیم، جایی که قرار گذاشتن به خصوص دشوار است.» او اذعان کرد که داشتن چنین حرفه‌ای متحرکی دشوار بوده است. «پشیمان نیستم، اما باید مبادلاتی انجام داد.»

مانند ادکینسون، او نیز اکنون در اوایل دهه سی زندگی خود مجرد بود و خانواده‌ای را که انتظار داشت تا این زمان داشته باشد، نداشت. او به من گفت: «من اینجا هستم چون واقعاً باید درباره این موضوع فکر کنم. اگر می‌خواهم خانواده بزرگی داشته باشم، نمی‌توانم این کار را وقتی ۳۷ ساله هستم انجام دهم.» او می‌دانست که کنفرانس صحنه طبیعی او نیست، اما می‌خواست نظر خودش را درباره افراد و ایده‌های درگیر در آن شکل دهد – تا بفهمد چرا او و دوستانش در قرار گذاشتن تا این حد مشکل دارند. او گفت: «من این ایده را دوست ندارم که اگر این موضوع را با دوستان ترقی‌خواهم مطرح کنم، بلافاصله این حس به وجود می‌آید که آنچه خواسته می‌شود این است که زنان را به اجاق گاز زنجیر کنیم و از کار کردن آن‌ها جلوگیری کنیم.» او فکر می‌کرد که کنفرانس در واقع تلاش می‌کند جلوتر از مشکل باشد – قبل از اینکه گزینه‌های دیستوپیایی تنها گزینه‌های روی میز شوند.»

سابا هنوز کسی را که او را شیفته خود کند ملاقات نکرده بود، اما گفت که گفتگوهای جالبی داشته است. در حالی که من برای تنظیم ضبط‌کننده خود چرخیدم، خواستگار دیگری کنار او آمد. من کنار رفتم – حرف‌های زیادی برایشان داشتند. ¦