جنگ تجاری ممکن است به پایانی عجیب نزدیک شود.
هفته گذشته، دیوان عالی به دو پرونده رسیدگی کرد که مبانی قانونی رژیم تعرفهای دونالد ترامپ را زیر سؤال میبرد. گروهی از دولتهای ایالتی و شرکتهای فعال در زمینه اسباببازی، شراب، لوازم لولهکشی، زین دوچرخه و سایر کالاها استدلال کردند که کسری تجاری ایالات متحده به منزله یک وضعیت اضطراری نیست و قانون اختیارات اضطراری اقتصادی بینالمللی (International Emergency Economic Powers Act) نیز به کاخ سفید اختیار یکجانبه برای اعمال تعرفه را نمیدهد.
رئیسجمهور استدلال کرد که اگر دیوان عالی علیه او رأی دهد، "این به معنای واقعی کلمه ایالات متحده آمریکا را نابود خواهد کرد." اما به نظر میرسد قضات – که سه نفر از آنها منصوب ترامپ هستند – همانند سه دادگاه بدوی که تاکنون در سال جاری حکم دادهاند، و گروهی قدرتمند از کارشناسان حقوقی محافظهکار که بر این امر اصرار دارند، به احتمال زیاد علیه وی رأی خواهند داد.
پیامدهای مالی این حکم نامنظم خواهد بود. چنین حکمی نرخ مؤثر تعرفه کشور را – که در حال حاضر با تقریباً ۱۸ درصد، بالاترین میزان از سال ۱۹۳۴ است – به نصف کاهش میدهد، به این معنی که درآمدی که خزانهداری از شرکتها جمعآوری میکند به نصف کاهش خواهد یافت. کاخ سفید ممکن است مجبور شود راهی برای بازگرداندن دهها میلیارد دلار به شرکتهایی که امسال عوارض وارداتی پرداخت کردهاند، به علاوه بهره آن، پیدا کند. با وجود هرجومرج احتمالی، با این حال، رأی علیه تعرفهها برای جیب آمریکاییها خوب خواهد بود و به جلوگیری از تبدیل کند شدن فعلی اقتصاد به رکود کمک خواهد کرد.
در حال حاضر اقتصاد آمریکا با سرعت نسبتاً مناسبی در حال رشد است و نرخ بیکاری با وجود افزایش، همچنان پایین است. مشکل اصلی، هزینههای زندگی است، همانطور که خانوارها بارها و بارها به نظرسنجیکنندگان و سیاستمداران گفتهاند. تعرفههای ترامپ قطعاً عامل اجارههای سرسامآور، قبوض سرسامآور آب و برق و گاز، کمبود خدمات مراقبت از کودک و هزینههای درمانی مستقیم از جیب نیستند. اما آنها قیمت کالاهای مصرفی را افزایش دادهاند. متوسط یک خانواده در سال ۲۰۲۵، به دلیل سیاستهای تجاری دولت ترامپ، ۱۸۰۰ دلار بیشتر برای مواد غذایی، پوشاک و سایر اقلام ضروری پرداخت خواهد کرد. برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد، این تعرفهها در نهایت کاهش مالیاتهایی را که جمهوریخواهان در تابستان تصویب کردند، بیاثر خواهد کرد.
علاوه بر این، تعرفهها فدرال رزرو را مجبور کردهاند تا هزینههای استقراض را نسبتاً بالا نگه دارد تا تورم را مهار کند – شاید ۰.۵ واحد درصد بالاتر از آنچه در غیر این صورت بود. این به معنای کاهش ساختوساز مسکن و افزایش هزینههای املاک و مستغلات است. این به معنای افزایش معوقات کارت اعتباری است. این به معنای کاهش توانایی آمریکاییها برای خرید خانه، ماشین یا پرداخت قبض پزشکی است. این به معنای کاهش سرمایهگذاری شرکتها در محصولات و فناوریهای نو است.
سیاستهای بیمعنا و شاید غیرقانونی دولت ترامپ به برخی بخشها به طور خاص ضربه زده است: صنعت مد، کسبوکارهای کشاورزی، و شرکتهای کوچکمقیاس فروش کالاهای خانگی. اما تعداد کمی از کسبوکارها بدون آسیب ماندهاند. دایان سوانک، اقتصاددان ارشد شرکت حسابداری KPMG US، به من گفت: "شما با عدم قطعیت روبرو هستید." او افزود: "میزان عدم قطعیت به شدت بالا رفته است." با توجه به این عدم قطعیت، بسیاری از شرکتها به جز صنعت مراقبتهای بهداشتی، از استخدام نیروی کار جدید خودداری کردهاند و سرمایهگذاران پول کمی را در هر چیزی به جز هوش مصنوعی سرازیر کردهاند.
روز یکشنبه، ترامپ در یک پست در شبکههای اجتماعی اعلام کرد که دولت به آمریکاییها یارانه تعرفه پرداخت خواهد کرد: "۲۰۰۰ دلار برای هر نفر (به جز افراد با درآمد بالا!)." مشخص نیست که آیا او میتواند این کار را انجام دهد یا خیر. اگر دولت او این یارانهها را پرداخت کند، این چکها ممکن است به برخی خانوادهها کمک کند تا زندگی خود را بگذرانند. اما آنها همچنین تلاش فدرال رزرو برای مهار تورم را دشوارتر خواهند کرد. سوانک به من گفت: "ما در محیطی با استخدام کم و اخراجهای قریبالوقوع قرار داریم و این ممکن است با این محرک مالی کمی کمرنگ شود. اما از دوران پاندمی نیز میدانیم: وقتی که قیمتها در حال افزایش هستند، محرک مالی زیادی اضافه کنید، تورم چسبندهتر میشود. این وضعیت بسیار دشواری است."
سیاست بهتر، عدم وجود هیچ سیاستی بود. تصور کنید اقتصاد اکنون چه شکلی داشت اگر ترامپ هرگز جنگ تجاری را آغاز نمیکرد. آزمایشگاه بودجه ییل تخمین میزند که تعرفهها رشد واقعی تولید ناخالص داخلی را در سال جاری ۰.۵ واحد درصد کاهش داده، نرخ بیکاری را ۰.۳ واحد درصد افزایش داده و نزدیک به نیم میلیون شغل را از اقتصاد حذف کردهاند. Moody's Analytics نیز میزان ضربه به رشد واقعی تولید ناخالص داخلی را ۰.۸ واحد درصد تخمین میزند. به عبارت دیگر، دولت ترامپ احتمالاً گسترش کشور را یک سوم یا بیشتر و افزایش سالانه اشتغال را به نصف کاهش داده است – بدون هیچ دستاوردی.
دیوان عالی نمیتواند با تأیید احکام دادگاههای بدوی، خسارات را جبران کند و نه دولت ترامپ میتواند با ارسال چکها این خسارات را برطرف سازد. حتی دیوان عالی نمیتواند جنگ تجاری را به طور کامل پایان دهد. برای مثال، تعرفهها بر فولاد و آلومینیوم همچنان پابرجا خواهند ماند، زیرا ترامپ در وضع آنها از همان اختیار اضطراری اقتصادی استفاده نکرده بود.
با این وجود، دیوان عالی میتواند کاری را انجام دهد که کنگره، کاخ سفید و فدرال رزرو در سال جاری نتوانستهاند: کمک به خروج اقتصاد از وضعیت رکود تورمی آن. تورم باید تعدیل شود. درآمدهای واقعی قابل تصرف خانوارها باید افزایش یابد. عدم قطعیت باید کاهش یابد. فدرال رزرو باید فضای بیشتری برای کاهش نرخها داشته باشد. شرکتها باید کالاهای بیشتری وارد کنند و پول بیشتری را صرف سرمایهگذاریهای بلندمدت کنند. خانوارهای آمریکایی از بحران هزینههای زندگی متنفرند – و دیوان عالی ممکن است بالاخره به آنها آرامش بخشد.