ایانا کونیتسا / گتی
ایانا کونیتسا / گتی

اگر هوش مصنوعی یک حباب باشد چه؟

سرنوشت اقتصادی آمریکا، چه خوب و چه بد، به هوش مصنوعی گره خورده است.

در سال ۲۰۲۶، انتظار می‌رود هزینه‌های جهانی هوش مصنوعی به نزدیک به نیم تریلیون دلار برسد. انویدیا (Nvidia)، که تراشه‌های تقریباً تمام شرکت‌های بزرگ هوش مصنوعی را تولید می‌کند، اخیراً به اولین شرکتی تبدیل شد که ارزش آن به ۵ تریلیون دلار رسید. در تلاش برای دستیابی به ابرهوش، سرمایه‌گذاران صدها میلیارد دلار برای ساخت مراکز داده سرازیر کرده‌اند که در نهایت به انرژی بیشتری نسبت به بسیاری از شهرهای بزرگ آمریکا نیاز خواهند داشت.

این سرمایه‌گذاری بر پایه این وعده است که هوش مصنوعی روزی ممکن است داروهای معجزه‌آسا بسازد، هر چیزی را برنامه‌نویسی کند، همه چیز را خودکار کند – و اختراعات را تا بی‌نهایت پیش ببرد. اما آیا آن روز در همین نزدیکی است؟ یک دهه دیگر؟ و آیا هرگز به اندازه کافی سود تولید خواهد کرد که این حجم سرسام‌آور سرمایه‌گذاری را جبران کند؟

در این قسمت از برنامه رادیو آتلانتیک، با چارلی وارزل، نویسنده ثابت آتلانتیک، درباره اینکه آیا رونق هوش مصنوعی در واقع یک حباب است، صحبت می‌کنیم. آیا وعده هوش مصنوعی در نهایت با سرمایه‌گذاری عظیم آن مطابقت دارد؟ و اگر نه، آیا اقتصاد آمریکا در یک بازار سهام ۱۹۲۹ جدید قرار دارد؟ یک حباب دات‌کام ۲۰۰۰؟ یک بحران مالی ۲۰۰۸؟ و اگر چنین است، آیا کاخ سفید ترامپ، غول‌های هوش مصنوعی را "بیش از حد بزرگ برای شکست" تلقی خواهد کرد؟ اگر این حباب بترکد، چه اتفاقی برای مردم عادی آمریکا خواهد افتاد؟ اگر این اتفاق نیفتد – و هوش مصنوعی موفق به جبران هزینه‌های خود شود – آیا این بهای حتی سنگین‌تری خواهد داشت؟

هانا روزین: میزان پولی که این روزها در هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری می‌شود، حیرت‌انگیز است – تقریباً غیرقابل تصور. شاید حتی برای درک واقعی آن به خود هوش مصنوعی نیاز داشته باشید.

اخیراً، انویدیا، که تراشه‌های تقریباً تمام شرکت‌های بزرگ هوش مصنوعی را می‌سازد، به اولین شرکتی تبدیل شد که ارزش آن به ۵ تریلیون دلار رسید. تریلیون با حرف "ت". وقتی خواستم ۵ تریلیون را در ماشین‌حساب گوشی‌ام وارد کنم تا ببینم چگونه به نظر می‌رسد – چون، خوب، این کاری است که غیر تریلیونرها برای تفریح انجام می‌دهند – حتی نمی‌توانست کل عدد را روی صفحه نمایش دهد.

انویدیا بخشی از گروه نخبه‌ای در صنعت فناوری به نام "هفت شکوهمند" است: هفت شرکتی که بیش از یک سوم شاخص S&P 500 را تشکیل می‌دهند. این‌ها شامل آلفابت (Alphabet)، آمازون (Amazon)، اپل (Apple)، متا (Meta)، مایکروسافت (Microsoft) و تسلا (Tesla) می‌شوند که همگی در چند سال اخیر سرمایه‌گذاری‌های سنگینی در هوش مصنوعی انجام داده‌اند.

چارلی وارزل: صادقانه بگویم، حجم پول و انرژی که به این حوزه سرازیر می‌شود، حیرت‌آور است. پیش‌بینی می‌شود هزینه‌های جهانی در سال جاری به ۳۷۵ میلیارد دلار برسد. و در سال ۲۰۲۶، این رقم قرار است به نزدیک به نیم تریلیون دلار افزایش یابد.

روزین: این چارلی وارزل است که حوزه فناوری را در آتلانتیک پوشش می‌دهد و اخیراً درباره این موضوع مطلبی نوشته است به همراه همکارمان ماتئو وونگ.

وارزل: واقعاً هیچ راهی برای توضیح این حجم پول، بدون اینکه مضحک یا بسیار مبهم به نظر برسد، وجود ندارد. ما در مورد ارقام تاریخی صحبت می‌کنیم.

روزین: در سال ۲۰۱۹ – چند سال قبل از اینکه OpenAI، چت‌جی‌پی‌تی (ChatGPT) را راه‌اندازی کند – مدیرعامل آن، سم آلتمن، با گروهی از ناظران صنعت صحبت کرد. از او پرسیده شد که OpenAI دقیقاً چگونه قصد دارد به عنوان یک کسب‌وکار درآمد کسب کند. و او این را گفت:

سم آلتمن (از StrictlyVC): پاسخ صادقانه این است که ما هیچ ایده‌ای نداریم. ما هرگز هیچ درآمدی نداشته‌ایم. هیچ برنامه فعلی برای کسب درآمد نداریم. ما هیچ ایده‌ای نداریم که چگونه ممکن است روزی درآمد ایجاد کنیم. ما به سرمایه‌گذاران قول نرمی داده‌ایم که وقتی این نوع سیستم هوشمند عمومی را ساختیم، اساساً از آن خواهیم خواست تا راهی برای ایجاد بازده سرمایه‌گذاری برای شما پیدا کند.

(حضار می‌خندند.)

روزین: در سال‌های پس از آن، هوش مصنوعی راه درازی را پیموده است. به ایمیل‌های ما، مقالات درسی ما، نفوذ کرده است. راه خود را به تحلیل تصاویر پزشکی، مجموعه‌های داده بزرگ که شرکت‌ها برای پیش‌بینی‌ها استفاده می‌کنند، و تأملات دیروقت ما باز کرده است.

اما یک کار را انجام نداده است و آن هم کسب درآمد در مقیاسی است که حتی به طور مبهمی با این سرمایه‌گذاری‌های سرسام‌آور مطابقت داشته باشد. بنابراین، سوالات واضح بیشتر و بیشتر مطرح شده‌اند: آیا این رونق هوش مصنوعی در واقع یک حباب است؟

روزین: کمی بیش از یک هفته پیش، یک سرمایه‌گذار OpenAI به نام برد گرستنر (Brad Gerstner) سوالی را که در ذهن همه بود، درباره این شکاف بین پول خارج شده و پول وارد شده مطرح کرد.

برد گرستنر (از BG2): چطور شرکتی با ۱۳ میلیارد دلار درآمد می‌تواند ۱.۴ تریلیون دلار تعهد هزینه داشته باشد؟ و تو انتقادات را شنیده‌ای، سم.

سم آلتمن: اولاً، ما خیلی بیشتر از این درآمد داریم. ثانیاً، برد، اگر می‌خواهی سهام خود را بفروشی، من برایت خریدار پیدا می‌کنم.

(مهمان دیگری می‌خندد.)

سم آلتمن: بس است.

فکر می‌کنم افراد زیادی هستند که دوست دارند سهام OpenAI را بخرند. فکر نمی‌کنم تو بخواهی بفروشی، درست است؟

گرستنر: از جمله خودم. از جمله خودم.

آلتمن: افرادی که با نگرانی نفس‌گیر درباره مسائل محاسباتی ما یا هر چیز دیگری صحبت می‌کنند، خوشحال خواهند شد که سهام بخرند.

روزین: به دلیل حجم پولی که در اینجا صحبت می‌کنیم – تریلیون‌ها دلار در اقتصاد آمریکا – حتی برخی از افرادی که از خرید سهام خوشحال نمی‌شوند و هیچ علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در این رونق هوش مصنوعی ندارند، ممکن است در واقع ناخواسته درگیر این بازی باشند.

وارزل: این سهام نه تنها بخش بزرگی از S&P 500 هستند، بلکه بسیاری از سرمایه‌گذاران خرد نیز در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند. آن‌ها تقریباً در هر صندوق شاخصی حضور دارند.

بنابراین، سرمایه‌گذاری به نحوی بسیار در اقتصاد آمریکا تنیده شده است. و حتی اگر شما فکر نمی‌کنید که در رونق هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری می‌کنید، اگر در صندوق‌های شاخص سرمایه‌گذاری کرده‌اید، اگر فقط نوعی سرمایه‌گذاری منفعل را انجام می‌دهید که بسیاری از مردم انجام می‌دهند، به نوعی در این رونق هستید.

روزین: اما چه می‌شود اگر این رونق یک حباب باشد؟ و چه می‌شود اگر این حباب در شرف ترکیدن باشد؟

من هانا روزین هستم. اینجا رادیو آتلانتیک است. بخش عظیمی از رشد اقتصادی آمریکا توسط هوش مصنوعی تقویت می‌شود. اما شاید دقیق‌تر باشد بگوییم که توسط وعده هوش مصنوعی تقویت می‌شود: داستان‌هایی که مردم درباره اینکه چگونه هوش مصنوعی می‌تواند کار و کارگران را کارآمدتر کند، وعده ابرهوش – تمام چیزهایی که دهه‌هاست در تلویزیون و فیلم‌ها می‌بینیم، می‌گویند.

وارزل: تقریباً همه به نوعی تصویر علمی تخیلی از یک کامپیوتر فوق‌هوشمند که خودآگاه است، عادت کرده‌اند، درست است؟ چه ترمیناتور (The Terminator) باشد –

آرنولد شوارتزنگر (از ترمیناتور): من برمی‌گردم.

وارزل: – چه هل (HAL) از فیلم ۲۰۰۱ (2001: A Space Odyssey) باشد –

هل ۹۰۰۰ (از ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی): متاسفم، دیو. می‌ترسم نتوانم این کار را بکنم.

وارزل: – همه نوع پیش‌فرض‌هایی درباره این فناوری وجود دارد.

روزین: اما همانطور که از چارلی خواهیم شنید، تاکنون هیچ یک از وعده‌های بزرگ واقعاً محقق نشده‌اند. و حباب همچنان بزرگ‌تر می‌شود.

وارزل: اخیراً یک گزارش مک‌کینزی (McKinsey) در این محافل که مردم در مورد این موضوع صحبت می‌کنند، دست به دست شده است که می‌گوید ۸۰ درصد از شرکت‌هایی که مورد بررسی قرار گرفتند و از هوش مصنوعی استفاده می‌کردند، متوجه شدند که این فناوری هیچ تأثیر "قابل توجهی" بر سود نهایی آنها نداشته است، درست است؟

بنابراین، این تصور وجود دارد که این ابزارها هنوز، حداقل در شکل فعلی خود، آنقدر که مردم می‌گویند تحول‌آفرین نیستند – و به خصوص برای بهره‌وری و کارایی و چیزهایی که منجر به درآمدهای بالاتر می‌شود، تحول‌آفرین نیستند. اما دلایل دیگری نیز وجود دارد.

رونق هوش مصنوعی، از بسیاری جهات، رونق مراکز داده است. برای رشد این فناوری، برای قدرتمندتر شدن آن، برای بهتر خدمت‌رسانی به مردم، به این مراکز داده نیاز دارد، که به مدل‌های زبان بزرگ کمک می‌کند تا سریع‌تر پردازش کنند و بهتر آموزش ببینند. و این مراکز داده، انبارهای بزرگی هستند که باید ساخته شوند، درست است؟ فضای بسیار زیادی را اشغال می‌کنند. برای کار کردن به برق زیادی نیاز دارند.

اما یکی از مشکلات این است که ساخت اینها به شدت پرهزینه است، درست است؟ آنها مقادیر زیادی پول برای ساخت این مراکز داده خرج می‌کنند. بنابراین این تصور وجود دارد که هرگز کافی نیست، درست است؟ ما باید به ساخت مراکز داده ادامه دهیم. ما باید میزان برق مصرفی را افزایش دهیم، درست است؟ و بنابراین، شما اساساً با یک مشکل زیرساختی واقعاً جالب روبرو هستید، علاوه بر آنچه ما آن را یک مشکل فناوری می‌دانیم.

و این تا حدی دلیل نگرانی مردم در مورد حباب است، زیرا فقط این نیست که ما به تعدادی افراد باهوش در یک اتاق برای گسترش مرزهای این فناوری نیاز داریم، یا باید پول زیادی را صرف توسعه نرم‌افزار کنیم. این تقریباً مانند وارونه کردن زمین (reverse terraforming) است. ما باید زمین را با این مراکز داده بپوشانیم تا این کار انجام شود.

روزین: درست است، این یعنی املاک و مستغلات. خوب، پس این حجم عظیم سرمایه‌گذاری لازم است، اما همه این محاسبات را مدتی است که می‌دانند، پس چرا ناگهان در مورد "حباب بودن" آن تیترهایی منتشر می‌شود؟ چرا این نگرانی در چند هفته اخیر شدت گرفت؟

وارزل: خب، فکر می‌کنم بسیاری از آن مربوط به دیدن اعداد است که همچنان بالا می‌روند، درست است؟ وقتی شروع به دیدن چیزهایی می‌کنید مانند اینکه هزینه‌های هوش مصنوعی ۹۲ درصد از رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در نیمه اول سال ۲۰۲۵ را تشکیل می‌دهد، درست است، این یک عدد بسیار عجیب است.

اما فکر می‌کنم، همچنین، در حال حاضر یک حس فرهنگی واقعی وجود دارد، که بسیاری از مردم دوران رونق دات‌کام را تجربه کرده‌اند و چیزی را می‌بینند که شاید کمی شبیه به آن به نظر می‌رسد، درست است؟ اینترنت یک تغییر پارادایم در نوآوری فناورانه بود. برای مردم بسیار روشن بود که اینترنت بر تجارت تأثیر خواهد گذاشت؛ قرار بود بسیاری از چیزها را تغییر دهد. و شما تمام این شرکت‌هایی را داشتید که بیرون آمدند – مثال معروف Pets.com، درست است، به عنوان اوج حباب، که این بود: مردم می‌توانند غذای حیوانات خانگی را آنلاین بخرند.

پویایی سقوط دات‌کام این نبود که اینترنت یک مد زودگذر بود؛ بلکه این بود که تمام این سرمایه‌گذاری‌ها انجام شد، و تمام این شرکت‌ها ایجاد شدند، و اکوسیستم هنوز به اندازه کافی توسعه‌یافته نبود که از آن پشتیبانی کند، درست است؟ مردم اکنون همیشه غذای سگ را آنلاین می‌خرند. Pets.com ایده‌ای بود که از زمان خود جلوتر بود.

و فکر می‌کنم بسیاری از مردم به تمام این بودجه، تمام این پول نگاه می‌کنند، و می‌بینند که کمی با رونق دات‌کام همخوانی دارد و همچنین فکر می‌کنند، شاید برخی از این شرکت‌ها کمی از زمان خود جلوتر باشند. آیا به زودی نتیجه خواهد داد؟ یا این ایده وجود خواهد داشت که، این نوعی چرخه تبلیغات بود. هیستری وجود داشت. و اینجاست که این حس را می‌بینید که، اوه، نه. ما داریم اینقدر شرط‌بندی می‌کنیم. ما اینقدر تخم‌مرغ در این سبد گذاشته‌ایم. چه می‌شود اگر به زودی نتیجه ندهد؟

وارزل: یک سرمایه‌گذار به نام هریس کوپرمن (Harris Kupperman) وجود دارد، و او نسبت به تمام این مسائل بسیار بدبین است. و او گفته است، برای اینکه این شرکت‌ها در سال ۲۰۲۵ به نقطه سربه‌سر هزینه‌های سرمایه‌ای خود برسند، نیاز دارند که ۱۶۰ میلیارد دلار درآمد ایجاد کنند. این برای سربه‌سر شدن هزینه‌های سرمایه‌گذاری امسال آنها در این مراکز داده است. درآمدهای ابزارهای هوش مصنوعی مولد (generative AI) به هیچ وجه نزدیک به ۱۶۰ میلیارد دلار نیست.

او مقاله وبلاگی خود را منتشر کرد، و سپس گروهی از افراد در صنعت، که مراکز داده را اداره می‌کنند، و سایر سرمایه‌گذاران در این حوزه و کسانی که از جزئیات آن مطلع هستند، به او گفتند که تخمین او بسیار اشتباه است و درآمدی که این شرکت‌های فناوری باید برای سربه‌سر شدن تنها در هزینه‌های سرمایه‌ای امسال تولید کنند، نزدیک به ۳۲۰ یا ۴۸۰ میلیارد دلار است. این چیزی است که این شرکت‌ها باید امسال تولید کنند تا هزینه‌های سرمایه‌گذاری خود را جبران کنند.

ما با بسیاری از محاسبات سرانگشتی در مورد همه اینها سروکار داریم، اما این به شما درکی از اعداد سرگیجه‌آوری که در اینجا صحبت می‌کنیم، می‌دهد.

روزین: باشه، چارلی، هر چه بیشتر صحبت می‌کنی، کمتر منطقی به نظر می‌رسد. خب… (می‌خندد.) پس برنامه چیست؟ وقتی از سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، در مورد این حجم عظیم هزینه پرسیده شد، تا حدی حالت تدافعی گرفت. پس آیا سایر مدیران عامل یا سرمایه‌گذاران برنامه را تشریح می‌کنند؟ سناریوی خبر خوب که همه چیز به خوبی پیش می‌رود، چیست؟

وارزل: خیلی خوشحالم که گفتی هرچه بیشتر صحبت می‌کنم، کمتر منطقی به نظر می‌رسد، چون می‌خواهم بگویم که این کاملاً نشان‌دهنده تجربه من در گزارش‌نویسی در این مورد است. من به این موضوع می‌پردازم – می‌دانی، من پیش‌زمینه اقتصاد و مالی ندارم. من درباره فناوری می‌نویسم. به این مسائل نگاه کرده‌ام و با مردم صحبت کرده‌ام، و با حالتی مبهوت از آن خارج می‌شوم.

و فکر می‌کنم این تا حدودی همان چیزی است که در اینجا اتفاق می‌افتد. وقتی مردم به این مسائل نگاه می‌کنند، اینطور نیست که شاید هیچ نجات معجزه‌آسایی در اینجا نباشد، درست است؟ کاملاً ممکن است که جهش‌هایی در این فناوری وجود داشته باشد، درست است؟ مت لوین (Matt Levine)، ستون‌نویس بلومبرگ (Bloomberg)، این جمله عالی را دارد که می‌گوید، ما قرار است خدا را بسازیم و سپس از او پول بخواهیم، درست است؟ این همان چیزی است که شرکت‌های هوش مصنوعی می‌گویند. (می‌خندد.)

روزین: یا همان چیزی که سم آلتمن گفت، که، ما فقط یک ابرهوش می‌سازیم و سپس از آن می‌خواهیم این مشکل ریاضی را برای ما حل کند.

وارزل: درست است. بله، همان چیز است. و به همین دلیل کمی حیرت‌آور است، درست است؟ هیچ‌کس در مورد پولی که سرمایه‌گذاری می‌شود پلک نمی‌زند. چراغ‌ها در مورد همه این شرکت‌های فناوری سبز هستند. مردم با قدرت پیش می‌روند.

این روایت از حباب هوش مصنوعی در حال حاضر، قطعاً در رسانه‌ها وجود دارد؛ قطعاً در فضای تحلیل‌گران فناوری وجود دارد. اما وال استریت (Wall Street) اصلاً از این کار دست نمی‌کشد. حتی، در حال حاضر FOMO (ترس از دست دادن) در حال وقوع است. این تصور وجود دارد که ما باید وارد این کار شویم، درست است؟ این یک مسابقه است. نه تنها یک مسابقه از شرکتی به شرکت دیگر، بلکه دارای مولفه‌های ژئوپلیتیکی نیز هست، درست است؟ تمایلی در سمت آمریکا وجود دارد که می‌خواهد چین را شکست دهد.

این احساس وجود دارد که هیچ زمانی مانند حال نیست. پول در حال حاضر خیلی خوب است. ما متوقف نخواهیم شد. اما وقتی به عمق آن می‌پردازید، این تصور وجود دارد که اساساً، آنچه اتفاق می‌افتد این است که مردم پول را به آتش می‌کشند به این امید که این موضوع فقط به وعده‌ای که همه امیدوارند، ادامه یابد.

روزین: بعد از این وقفه، مورد رونق، نه حباب: چگونه شرکت‌های هوش مصنوعی می‌گویند که واقعاً قصد کسب درآمد را دارند.

روزین: برای من باور کردن این میزان تفکر جادویی دشوار است، اینکه پاسخ واقعی که مردم در ذهن دارند، ابرهوش (superintelligence) است. این به چه معناست و چه ربطی به کسب درآمد دارد؟ حتی اگر یک ابرهوش هم بسازند، چگونه این می‌تواند بازگشت سرمایه (ROI) باشد؟

وارزل: سوال خوبی است. ایده ابرهوش به معنای تغییر کامل پارادایم توانایی‌های انسانی است، درست است؟ این ایده، راه‌هایی را که هر صندوق پوشش ریسک (hedge fund) قادر به انجام مدل‌سازی پیش‌بینی‌کننده خواهد بود، تغییر می‌دهد. از نظر کشف علمی، درست است، اگر شما یک شرکت داروسازی باشید، یک ابرهوش که ابرهوش‌های دیگر را ایجاد می‌کند، نوعی مقدار تصاعدی از تحقیق و قدرت فکری است که امیدواریم بتواند یک داروی معجزه آسای سرطان را کشف کند که سپس بتوانید آن را به فروش برسانید.

روزین: بسیار خب، پس این واقعی است. این واقعی است –

وارزل: ایده‌های واقعی در این مورد وجود دارد. مشکل این است که در حال حاضر، ما – شما با چت‌جی‌پی‌تی کار کرده‌اید، درست است؟ آیا این ارزش آن را دارد که تمام دنیا و اقتصاد جهانی را حول آن بازآرایی کنیم؟ مطمئن نیستم، درست است؟ و اینجاست که ما این عدم آرامش و سردرگمی واقعی را در میان مردم تجربه می‌کنیم.

روزین: بله، این برای من نیز چنین حسی دارد که تفاوت بین این و برخی دیگر از لحظات فناوری سوداگرانه در تاریخ این است که همه آن را می‌بینند و همه در مورد آن صحبت می‌کنند. این در مورد حباب مسکن، برای مثال، صادق نبود – گروه نسبتاً نخبه‌ای از مردم بودند که می‌توانستند آن را پیش‌بینی کنند. اما به نظر می‌رسد بسیاری از مردم در مورد این موضوع صحبت می‌کنند و هیچ‌کس واقعاً پاسخی ندارد.

وارزل: فکر می‌کنم بهترین دلایل برای اینکه "ما در حال حاضر در یک حباب نیستیم" از صنعت هوش مصنوعی که شنیده‌ام – اولی این است: همه می‌گوینند ما در یک حباب هستیم و همه آن را تماشا می‌کنند. این همان چیزی است که شما گفتید، درست است؟ اینقدر چشم به این موضوع دوخته شده است که چطور می‌تواند از کنترل خارج شود، درست است؟ این اتفاق به نوعی علنی می‌افتد، بنابراین تمام نمایش عمومی وجود دارد. مردم می‌دانند چه کاری انجام می‌دهند. ما همیشه در مورد آن صحبت می‌کنیم. این اولین دلیل است.

روزین: جالب است.

وارزل: دومی این تصور است که یک مؤلفه فیزیکی، درست است، یک مؤلفه زیرساختی، یک مؤلفه مرکز داده وجود دارد. تنها تعداد محدودی کارگر ساختمانی و شرکت ساختمانی وجود دارد. تنها تعداد محدودی تراشه وجود دارد. تنها مقدار محدودی زمین وجود دارد. شما فقط می‌توانید این چیزها را به اندازه کافی سریع راه‌اندازی و عملیاتی کنید. و تمام آن زیرساخت‌های فیزیکی، برخی از سرمایه‌گذاری و برخی از هزینه‌ها را تعدیل خواهد کرد، درست است؟ این تصور که ما نمی‌توانیم به سرعت شرکت‌ها مقیاس‌پذیری کنیم، و این یک تأثیر تعدیل‌کننده خواهد داشت. این امکان را فراهم می‌کند که فناوری کمی بهتر به انتظارات پاسخ دهد. شکاف کم خواهد شد.

اما نگرانی این است که دینامیک‌هایی در اینجا در حال بازی هستند که کمی عجیب و پیچیده می‌شوند، مانند بحران مالی ۲۰۰۸.

وارزل: چند دینامیک پیچیده وجود دارد. فقط این تصور وجود دارد که – اگر سهام فناوری سقوط کنند، درست است، ریسک زیادی وجود دارد؛ سرایت زیادی از این نظر که: صندوق‌های پوشش ریسک با اهرم بالا در این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند. آنها ممکن است مجبور به فروش اضطراری شوند، که می‌تواند این چرخه معیوب را با آسیب مالی به صندوق‌های بازنشستگی، صندوق‌های مشترک، شرکت‌های بیمه، سرمایه‌گذاران عادی، درست است؟ این خبر بدی برای هر کسی است که سعی می‌کند محتاط عمل کند.

اما سپس مؤلفه دیگری وجود دارد که در گزارش ما پیدا کردیم که واقعاً باعث شد موهای پشت گردنم کمی سیخ شود.

این تصور سرمایه‌گذاری در بدهی است. بنابراین، اساساً، ساخت این مراکز داده بسیار گران است، و این شرکت‌های فناوری لزوماً نمی‌خواهند این بدهی را به عهده بگیرند، درست است؟ آنها نمی‌خواهند برای ساخت این مراکز داده وام بگیرند زیرا در ترازنامه آنها بد به نظر می‌رسد، و نگران بازده سهامداران هستند.

بنابراین برای دور زدن این مشکل، برخی از این شرکت‌های فناوری با شرکت‌های سهام خصوصی (private equity) همکاری می‌کنند. و آنها این مهندسی مالی را انجام می‌دهند، درست است؟ شرکت‌های سهام خصوصی پول می‌گذارند، یا پول جمع‌آوری می‌کنند، تا یک مرکز داده بسازند، و سپس شرکت، شرکت فناوری، به شرکت سهام خصوصی از طریق اجاره‌ای که برای اجاره مرکز داده دریافت می‌کنند، پرداخت می‌کند.

بنابراین آنچه اتفاق می‌افتد این است که شما شرکتی دارید که اجاره‌نامه‌های مرکز داده خود را به یک ابزار مالی – اساساً یک اوراق قرضه (bond) که مردم می‌توانند بفروشند – بازبسته‌بندی (repackage) می‌کند، و نمونه‌هایی از این اتفاق افتاده است. و سپس آنها آن را با سایرین در این اوراق بهادار (securities) ترکیب می‌کنند که بر اساس ترانش‌ها (tranches) هستند، که بر اساس میزان خطرناک بودن آنها از نظر نکول (default) است. و اگر هر یک از این کلمات برای هر شنونده‌ای آشنا به نظر می‌رسد، به این دلیل است که این کمی شبیه به برخی از مهندسی مالی بحران ۲۰۰۸ است، درست است، با وام‌های مسکن درجه دوم (subprime mortgages).

این همان چیز نیست. مراکز داده اصلاً وام مسکن درجه دوم نیستند. این شرکت‌های فناوری شرکت‌های ممتاز (blue-chip) هستند که پول زیادی به دست می‌آورند. اما این وضعیت مهندسی مالی واقعاً جالبی در حال وقوع است که فقط – در حال پیچیده‌تر شدن است، و دانستن اینکه برخی از این پول‌ها به کجا می‌رود، دشوارتر می‌شود.

آنچه برای من در مورد این موضوع گویاست، کمتر ایده ترانش‌ها و بازبسته‌بندی است، و بیشتر این ایده که پول به گونه‌ای که ردیابی آن بسیار آسان باشد، جریان نمی‌یابد.

روزین: درست است. اما حدس می‌زنم، در عین حال، همانطور که قبلاً گفتید، ما نسبت به سال ۲۰۰۸ کمی باهوش‌تریم، بنابراین می‌توانیم بسیاری از این پویایی‌ها را ببینیم، و شاید این تفاوت ایجاد کند.

یک چیزی که به نظر من ممکن است، یک وضعیت باخت-باخت است، که در آن یک گزینه شما این است: هوش مصنوعی یک حباب است و می‌ترکد، و ما به دلایلی که توضیح دادید، دچار مشکل می‌شویم. احتمال دیگر این است که به شکلی چشمگیر موفق شود، و در نتیجه بیکاری سر به فلک بکشد. درباره این معضل چه فکر می‌کنید؟

وارزل: این را زیاد می‌بینم. این چیزی است که من زیاد به آن فکر می‌کنم، درست است؟ به نظر من، گزینه‌های شگفت‌انگیز زیادی در حال حاضر وجود ندارد، زیرا روشی که من به این نگاه می‌کنم این است که میزان سرمایه‌گذاری در این فناوری آنقدر تاریخی و عظیم است که افرادی که این پول را در آن سرازیر می‌کنند، انتظار چیز بزرگی را دارند، درست است؟

شاید پول منطقی نباشد. شاید این هیجان باشد. شاید فقط از FOMO و انواع چیزهای دیگر ناشی شود. اما این شرکت‌ها هم – پر از احمق نیستند، درست است؟ آنها این تصور را دارند که فناوری در آینده چه کاری می‌تواند انجام دهد. و فکر می‌کنم تنها راهی که این سرمایه‌گذاری‌ها منطقی به نظر می‌رسند این است که آنها برای جامعه تغییر دهنده پارادایم باشند، به همان شکلی که اینترنت همه ما را به هم متصل کرد و دنیا را کمی عجیب‌تر کرد. فکر می‌کنم این همان چیزی است که آنها امیدوارند هوش مصنوعی انجام دهد، و ما قبلاً می‌بینیم که حتی در شکل ابتدایی‌تر خود نیز تأثیر مخربی داشته است.

بنابراین، تصور اینکه چه چیزی برای ارضای آن سرمایه‌گذاری کافی است؟ مرا می‌ترساند. فکر می‌کنم این مقدار عظیمی از از دست دادن شغل – یا صرفاً بازسازی و نوعی هرج و مرج – خواهد بود.

روزین: ام‌مم. به نظر می‌رسد می‌گویید در هر صورت هرج و مرج است، مانند یک حباب که درد به همراه دارد، مانند نوع دردی که در بحران مالی داشتیم، یا یک پیشرفت واقعی که منجر به اختلال و احتمالاً بیکاری گسترده می‌شود.

وارزل: بله. فکر می‌کنم کاملاً در وضعیتی هستیم که اگر این شرکت‌ها چیزی را ایجاد کنند که شایسته این حجم سرمایه‌گذاری باشد، مقدار زیادی بازسازی جامعه و احتمالاً درد مالی ایجاد خواهد کرد. و اگر موفق به انجام آن نشوند، فکر می‌کنم مقدار زیادی درد مالی ایجاد خواهد کرد.

روزین: پس تقریباً در هر صورت بد است. اما حدس می‌زنم سناریویی وجود دارد که بتوانیم ۱۰ سال آینده را در درون حباب یا این ترس از حباب زندگی کنیم، اما هرگز واقعاً سقوط نکند؟

وارزل: یک بحث یا جدال واقعاً جالب – هر طور که می‌خواهید آن را بنامید – در مورد این ایده وجود دارد که آیا این شرکت‌ها در دسته "آنقدر بزرگ که نتوانند شکست بخورند" قرار خواهند گرفت؟ درست است؟

یکی از مدیران اجرایی OpenAI در مصاحبه‌ای در مورد "حمایت" دولت ایالات متحده از این شرکت، درست است، در صورت وجود حباب، اشاره کرد. و آنها مجبور شدند آن را پس بگیرند. یک جنجال بزرگ به وجود آمد. آنها گفتند، نه، نه، ما انتظار دریافت کمک مالی بی‌دلیل را نداریم. ما می‌خواهیم بازار آزاد کار خود را انجام دهد و غیره.

روزین: ام‌مم.

وارزل: مشارکت‌هایی در زمینه مراکز داده از طریق کاخ سفید وجود داشته است، درست است، که توسط آن تسهیل شده است. دونالد ترامپ، یکی از اولین کارهایی که انجام داد این بود که سم آلتمن را به کاخ سفید آورد و شراکت سرمایه‌گذاری Stargate را با OpenAI اعلام کرد، درست است؟

بنابراین این تصور بالقوه وجود دارد که شاید نتوان اجازه داد این سرمایه‌گذاری‌ها شکست بخورند. شاید این به عنوان یک ضرورت ژئوپلیتیکی دیده شود که بسیار روشن است دولت به این شرکت‌ها اجازه شکست نخواهد داد – یا پارامترهای آن را تغییر دهد یا بخشی از ضررها را به نوعی تضمین کند.

و من فکر می‌کنم آن یک چیز بسیار جالب خواهد بود، اگر هرگز اتفاق بیفتد، زیرا این شرکت‌ها طوری عمل کرده‌اند که انگار در حال ساختن بازگشت دوم هستند. و اگر ناگهان به وضعیتی برسند که مجبور به دریافت کمک مالی شوند، فکر می‌کنم واکنش فرهنگی شدیدی به آن وجود خواهد داشت.