تصویرسازی از آکشیتای چاندرا / نشریه آتلانتیک
تصویرسازی از آکشیتای چاندرا / نشریه آتلانتیک

چیزی در مورد اقتصاد متفاوت به نظر می‌رسد

مغز انسان برای اندیشیدن به تریلیون‌ها دلار ساخته نشده است.

اعداد اکنون بیش از حد بزرگ شده‌اند. درست پیش از هالووین، انویدیا خبرساز شد با تبدیل شدن به اولین شرکت ۵ تریلیون دلاری در تاریخ. یک هفته بعد، سهامداران تسلا یک بسته پاداش را برای ایلان ماسک تصویب کردند که می‌تواند در یک دهه حدود ۱ تریلیون دلار ارزش داشته باشد. در نقطه‌ای، ارقام این‌قدر بزرگ به طور ناراحت‌کننده‌ای بی‌معنا می‌شوند. یک میلیون دلار پول زیادی است. یک میلیارد دلار مقدار بسیار زیادی است – آنقدر که اگر آن را داشته باشید، یک میلیاردر خواهید بود. حالا سعی کنید تصور کنید چقدر ثروتمند خواهید بود اگر ماهانه ۸ میلیارد دلار برای ۱۰ سال آینده دریافت کنید، همان‌طور که ماسک عملاً در شرف انجام آن است. این غیرممکن است. جف سامر اخیراً در نیویورک تایمز نوشت: «اعداد آنقدر بزرگ هستند که درک آن‌ها دشوار است.» و او ستون‌نویس مالی این روزنامه است.

سامر به بازار سهام اشاره داشت که با رشد چشمگیر و دیوانه‌واری روبرو بوده است، با تمرکز سودها بر روی تعداد کمی از شرکت‌های با ارزش غیرقابل تصور. شاخص اس‌اندپی ۵۰۰ از اکتبر ۲۰۲۲ دو برابر شده است که به خودی خود چشمگیر است، اما ارزش بازار ترکیبی «هفت شگفت‌انگیز» – آلفابت، آمازون، اپل، متا، مایکروسافت، انویدیا و تسلا – بیش از چهار برابر شده است. این شرکت‌ها همگی به شدت در هوش مصنوعی مولد سرمایه‌گذاری کرده‌اند؛ فناوری‌ای که بر پایه آموزش رایانه‌ها برای ایجاد ارتباط بین مقادیر داده‌ای است که کاملاً فراتر از درک انسان هستند. اعداد بزرگ در حال تولید اعداد بزرگ هستند.

رکوردها قبل از اینکه فرصت هضم شدن را داشته باشند، شکسته می‌شوند. ارزش ۵ تریلیون دلاری انویدیا ماه گذشته از اولین ارزش‌گذاری ۴ تریلیون دلاری پیشی گرفت، که آن هم توسط انویدیا در ماه ژوئیه به دست آمده بود. سیاره ما حتی تا زمانی که اپل در سال ۲۰۱۸ به این نقطه عطف رسید، یک شرکت تریلیون دلاری هم نداشت. این موضوع در آن زمان اتفاق بزرگی تلقی می‌شد. اکنون معادل با ارزش‌ترین شرکت تاریخ در حدود سال ۲۰۱۸ می‌تواند در سه ماه تولید شود.

این اعداد سرسام‌آور باعث می‌شوند تمام ارقام دیگر ناچیز به نظر برسند، حتی زمانی که این‌طور نیستند. روز سه‌شنبه، گروه ژاپنی سافت‌بانک فاش کرد که کل سهام ۵.۸ میلیارد دلاری خود در انویدیا را برای تأمین مالی سایر سرمایه‌گذاری‌ها فروخته است. این خبر به اندازه‌ای مهم بود که تقریباً در همه جا خبرساز شد. اما ما در اینجا صحبت از یک هزارم ارزش بازار انویدیا می‌کنیم. آیا ۵.۸ میلیارد دلار زیاد است، یا پول خورد است؟

ما به عنوان یک گونه، برای این آماده نیستیم. انسان‌ها اساساً نمی‌توانند تفاوت بین هر عددی را که به «ـیلیون» ختم می‌شود، تشخیص دهند، و هرچه صفرها بیشتر باشند، اوضاع بدتر می‌شود. یک آزمایش در دانشگاه ریچموند از گروهی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان خواست تا اعداد را روی یک خط ترسیم کنند. نیمی از آنها فکر می‌کردند که تقسیم یکسان ۱۰۰۰، ۱ میلیون و ۱ میلیارد منطقی است. یک مطالعه دیگر از افراد خواست تا اثربخشی بسته‌های پیشنهادی کمک به کووید را ارزیابی کنند. پاسخ‌ها به شدت متفاوت بود وقتی گزینه‌ها به صورت سرانه ارائه می‌شد (کمک ۱۲۰۰ دلاری به هر نفر بسیار کمتر مؤثر از ۲۴۰۰۰ دلار تلقی می‌شد) اما تقریباً هیچ تفاوتی نداشت وقتی به صورت مبالغ کلی ارائه می‌شد (۱۰۰ میلیارد دلار در مقابل ۲ تریلیون دلار)، حتی با وجود اینکه نسبت در هر دو مورد یکسان بود.

همان‌طور که اعداد رشد می‌کنند، درک ما از واقعیت کم‌رنگ‌تر می‌شود. این حتی در مورد برخی از تأثیرگذارترین متفکران ما نیز صادق است. روز دوشنبه، دونالد ترامپ در پلتفرم Truth Social منتشر کرد که ایالات متحده در صورت لغو تعرفه‌های او توسط دیوان عالی، ۲ تریلیون دلار درآمد را از دست خواهد داد. روز بعد، رئیس جمهور ادعا کرد که این رقم ۳ تریلیون دلار است. حتی رقم کوچک‌تر نیز، در صورت صحت، برای پاک کردن کامل کسری بودجه فدرال کافی بود. در واقع، ایالات متحده در سال مالی گذشته تنها حدود ۲۰۰ میلیارد دلار از حقوق گمرکی جمع‌آوری کرده است. در همین حال، کل بدهی ایالات متحده به ۳۸ تریلیون دلار رسیده است، رقمی آنقدر آشکارا پوچ که ذهن از پرداختن به آن مقاومت می‌کند. این حتماً پول بی‌ارزش است. اگر نبود، هرگز نمی‌توانست اینقدر بزرگ شود.

چشم‌انداز خودگردانی دموکراتیک خوب نیست. جمع‌آوری و خرج کردن پول یکی از اساسی‌ترین وظایف دولت است. اگر نه شهروندان و نه رهبران آنها نتوانند این اعداد را درک کنند، چگونه کسی می‌تواند تصمیمات آگاهانه‌ای در مورد نحوه اداره کشور بگیرد؟ یک تریلیون اینجا، یک تریلیون آنجا، و به زودی صحبت از پول واقعی خواهید کرد.

دوره فرااعداد ما را نمی‌توان به سادگی محصول آشنای تورم دانست. همه در دوران کودکی می‌شنوند که وقتی والدینشان بچه بودند، چیزها چقدر ارزان بودند – چگونه آن زمان می‌توانستید یک کرایسلر نو را به قیمت یک تشک امروزی بخرید. سپس بزرگ‌تر می‌شوید و همین تجربه را دارید، با تعجب از اینکه بلیط سینما چگونه ممکن است ۱۶ دلار هزینه داشته باشد. اما رشد اقتصادی عموماً به صورت نمایی درک می‌شود. ماهیت تغییر نمایی این است که دقیقاً مانند تغییر غیرنمایی به نظر می‌رسد، تا زمانی که دیگر این‌طور نیست. اقتصاددانان رشد را به صورت یک درصد ثابت، مانند ۳ درصد سالانه مدل می‌کنند. این بی‌ضرر به نظر می‌رسد اما به اعداد مطلقی منجر می‌شود که از درک ما فرار می‌کنند. اگر ارزش اقتصادی را که تنها چند درصد در سال رشد می‌کند، برای یک بازه زمانی طولانی رسم کنید، نمودار شما مانند یک فلات به نظر می‌رسد که ناگهان به یک خط عمودی منفجر می‌شود.

این دقیقاً همان چیزی است که نمودارهای خطی بازار سهام ایالات متحده در حال حاضر به نظر می‌رسند، که نشان می‌دهد ما به سرعت فرار رسیده‌ایم و وارد بخش عمودی منحنی شده‌ایم. (نوابغی که نمودارهای تاریخی بازار سهام را گردآوری می‌کنند، معمولاً این واقعیت را با استفاده از مقیاس لگاریتمی پنهان می‌کنند که پرش‌های بزرگ را بسیار کوچک‌تر نشان می‌دهد.) هرچه اعداد بزرگ‌تر شوند، با سرعت بیشتری به صورت مطلق رشد می‌کنند. در فقط چند سال، ارزش‌گذاری ۵ تریلیون دلاری ممکن است به همان اندازه قدیمی به نظر برسد که یک آپارتمان دوخوابه ۲۰۰۰ دلاری در بروکلین امروز به نظر می‌رسد. افزایش اخیر بازار سهام این لحظه را زودتر از موعد به ارمغان آورده است، و ترکیدن حباب ممکن است آن را به تعویق بیندازد، اما نه برای همیشه. انویدیا می‌تواند نیمی از ارزش خود را از دست بدهد، و باز هم ۲.۵ تریلیون دلار ارزش خواهد داشت.

یک راه‌حل، که در سادگی خود کودکانه است، این است که دولت به طور یکجانبه با فرمان دادن مبنی بر کاهش تمام ارقام دلاری به میزان یک مرتبه (یعنی یک صفر از آن‌ها کم شود)، ارز را کاهش دهد؛ مانند تقسیم سهام بر روی دلار. این کار انویدیا را به یک شرکت ۵۰۰ میلیارد دلاری ساده تبدیل می‌کند و به همه ما کمی زمان می‌دهد تا این واقعیت را درک کنیم. این تکنیک به عنوان «بازمهندسی واحد پول» (redenomination) شناخته می‌شود. از آن برای کاهش قیمت‌های اسمی در کشورهایی که تورم خارج از کنترل را تجربه می‌کنند استفاده شده است، اما تا جایی که من می‌دانم، هرگز برای کاهش بار شناختی بازار سهامی که بیش از حد خوب عمل می‌کند، به کار گرفته نشده است. افسوس که، مانند تمام ایده‌های عالی، این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. در عوض، اعداد همچنان سریع‌تر و سریع‌تر رشد خواهند کرد و ما ناخواسته به این موشک نمایی، که به سوی کهکشان راه شیری در حال حرکت است و تنها حدود ۴۰۰ میلیارد ستاره دارد، بسته خواهیم ماند. اما چه کسی حساب می‌کند؟