اعتبار تصویر... دیمون وینتر / نیویورک تایمز
اعتبار تصویر... دیمون وینتر / نیویورک تایمز

فرمول عظمت آمریکا در خطر است

فرمول پنهانی که ایالات متحده را به قدرت برتر جهان امروز تبدیل کرده است، چیست؟

من به سه عنصر بنیادی اشاره می‌کنم که هر یک در حال حاضر رو به ضعف هستند. وقتی به میراث تاریخی نسل ما و رئیس‌جمهور ترامپ فکر می‌کنم، از خود می‌پرسم که آیا آن‌ها کمتر درباره نبردهای سیاسی در سرفصل خبرها خواهند بود و بیشتر درباره کوچک شدن تدریجی جایگاه جهانی آمریکا.

وطن‌پرستی کمتر به اهتزاز پرچم‌ها مربوط می‌شود و بیشتر به دفاع از این سه نیروی کلیدی که طی دو قرن آمریکا را پیشرو کرده‌اند:

تعهد به آموزش در تمام سطوح، که منجر به رهبری جهانی در علم و فناوری شده است.

من معتقدم که پاسخ تقریباً به هر پرسشی، آموزش است؛ سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت با بالاترین بازده اغلب در سرمایه انسانی هستند. با این حال، در طول اعصار همیشه کسانی بوده‌اند که مشتاق اعدام سقراط، تحت تعقیب قرار دادن گالیله توسط انگیزیسیون و ممنوع کردن کتاب‌ها بوده‌اند.

همانطور که کلودیا گلدین و لارنس اف. کاتز در کتاب مهم خود در سال ۲۰۰۸ با عنوان «رقابت بین آموزش و فناوری» استدلال کرده‌اند، آمریکا عمدتاً به دلیل تأکید خود بر آموزش همگانی از قرن نوزدهم، در زمانی که سایر کشورها تنها بخش کوچکی از نخبگان را آموزش می‌دادند، به ملت پیشرو جهان تبدیل شد.

ایالات متحده در پیشگامی مدارس ابتدایی عمومی و حضور گسترده در دبیرستان و دانشگاه نقش داشت؛ بعدها، دانشگاه‌های تحقیقاتی آمریکا به رهبران جهانی تبدیل شدند و مراکز فناوری در سیلیکون ولی و جاهای دیگر را پرورش دادند. بدین ترتیب، ایالات متحده شرکت‌های فناوری «هفت شگفت‌انگیز» را به رخ می‌کشد، در حالی که در اروپا چیزی مشابه آن وجود ندارد. برتری علمی و فناوری آمریکا تا حدی از مشارکت همزیستی بین دانشگاه‌ها، آژانس‌های فدرال که بودجه تحقیقات را تأمین می‌کنند، و شرکت‌های خصوصی که آن دانش را تجاری‌سازی می‌کنند، ناشی می‌شود.

برتری آموزشی آمریکا، مسلماً دهه‌ها پیش شروع به افول کرد، زمانی که برخی از کشورهای آسیای شرقی ما را در نرخ فارغ‌التحصیلی از دبیرستان و مهارت‌های علمی و ریاضی در میان جوانان پشت سر گذاشتند. اما ترامپ با خالی کردن وزارت آموزش، از جمله بخش‌های تحقیقات و جمع‌آوری داده‌ها که نشان می‌دهد چگونه می‌توانیم نتایج را بهبود بخشیم، این فشار را تشدید می‌کند. بدتر از آن، او علیه برجسته‌ترین دانشگاه‌های آمریکا جنگ به راه انداخته است.

برتری آمریکا در علم، رقابت‌پذیری اقتصادی و رفاه را به جلو می‌راند. با این حال، ترامپ برنامه‌های واکسن mRNA را که نویدبخش مبارزه با سرطان هستند، کاهش می‌دهد و سرمایه‌گذاری در تحقیقات پزشکی را به شدت کم کرده است.

هر رئیس‌جمهوری باید به دانشگاه‌هایی مانند هاروارد و کلمبیا افتخار کند، نه اینکه سعی در نابودی آن‌ها داشته باشد. ما نه تنها با ناوهای هواپیمابر، بلکه حتی بیشتر با آموزش جوانان خود و پیشگامی در تحقیقات هوش مصنوعی، زیست‌شناسی مصنوعی و علم مواد، در برابر چین ایستادگی می‌کنیم. با این حال، بر اساس برخی محاسبات، چین از قبل در فناوری‌های نوظهور از ایالات متحده پیشی گرفته است.

بنابراین، ما باید کاری را انجام دهیم که پس از اسپوتنیک در سال ۱۹۵۷ انجام دادیم، یعنی تعهد مجدد این کشور به علم و آموزش. در عوض، خصومت دولت ترامپ با دانشگاه‌های بزرگ به نظر می‌رسد بازتاب تحقیر بزرگ‌تری نسبت به علم در زمینه‌هایی از واکسن تا تغییرات اقلیمی باشد. این آخرین جلوه از جریان ضدروشنفکری است که به دفن زنده دانشمندان توسط اولین امپراتور چین، چین شی هوانگ، و در این کشور، به محاکمه اسکوپس، هیستری جوزف مک‌کارتی و مالیات سال ۲۰۱۷ بر موقوفات دانشگاهی بازمی‌گردد.

گرایش به بازارهای آزاد و تجارت آزاد، با حمایت از حاکمیت قانون.

این ستونی است که ترامپ بیشترین احترام را برایش قائل است. او عمدتاً به کاپیتالیسم و بازارهای آزاد اعتقاد دارد — احتمالاً بیشتر از بسیاری از دموکرات‌ها — اما عقب‌نشینی سریعی از تجارت آزاد را رهبری کرده است. تعرفه‌های او بالاترین میزان از دهه ۱۹۳۰ است. ترامپ همچنین به طور سیستماتیک برخی از پایه‌های اقتصاد بازار را تضعیف کرده است. بازارها با مدیریت مالی و پولی محتاطانه رشد می‌کنند، با این حال کاهش مالیات‌های او منجر به افزایش سرسام‌آور بدهی می‌شود، حتی در حالی که او تلاش می‌کند استقلال فدرال رزرو را از بین ببرد. فساد بلای جان کاپیتالیسم است، اما خانواده او به نظر می‌رسد از ریاست‌جمهوری مانند یک دستگاه خودپرداز استفاده کرده‌اند.

و حاکمیت قانون؟ انگلستان تا حدی به دلیل یک سیستم حقوقی که حفاظت و پیش‌بینی‌پذیری را ارائه می‌داد، زادگاه انقلاب صنعتی بود. در مقابل، ترامپ به طور دوره‌ای از دادگاه‌های پایین‌تر سرپیچی کرده و از وزارت دادگستری برای مجازات مخالفان سیاسی خود استفاده کرده است. مارک ال. ولف، یک قاضی فدرال که توسط رئیس‌جمهور رونالد ریگان منصوب شده بود، در این ماه اعلام کرد که در حال استعفا است تا بتواند آشکارا درباره «حمله به حاکمیت قانون» توسط دولت ترامپ و نحوه تهدید «وجود دموکراسی» صحبت کند.

مهاجرت و جذب برخی از درخشان‌ترین ذهن‌ها از سراسر جهان.

پدرم، پناهنده‌ای ارمنی از اروپای شرقی، در سال ۱۹۵۲ به ایالات متحده رسید. کمی بعد، صاحب‌خانه‌اش اجاره او را پس داد و گفت: «من نمی‌توانم از یک پناهنده پول بگیرم.»

چنین روحیه استقبال‌کننده‌ای، اگرچه هرگز به طور مداوم اعمال نشده، اما به طور چشمگیری ایالات متحده را غنی کرده است. چهار شرکت از هفت شرکت فناوری «هفت شگفت‌انگیز» توسط مهاجران اداره می‌شوند، و بر اساس گزارش شورای مهاجرت آمریکا، ۴۶ درصد از شرکت‌های فهرست فورچون ۵۰۰ توسط مهاجران یا فرزندانشان تأسیس شده‌اند.

این سه عامل یک دستورالعمل کامل برای عظمت آمریکا نیستند. اندازه فیزیکی عظیم بازار داخلی ما، همراه با دموکراسی و سهولت تجارت بین ایالت‌ها، کمک‌کننده بوده است. و حتی در مورد این سه عامل، ما بارها کوتاهی کرده‌ایم.

با این حال، من این سه عامل را برای صعود آمریکا به عنوان قدرت پیشرو جهان امروز محوری می‌دانم. و این نقاط قوت اکنون به طور سیستماتیک در حال تضعیف هستند، به ویژه دانشگاه‌ها، تجارت، حاکمیت قانون و جذب بهترین ذهن‌های جهان.

خطراتی که بر برتری جهانی آمریکا سایه افکنده‌اند، کمتر از سالن رقص کاخ سفید ترامپ، تعطیلی دولت و اظهارات ناپسند او درباره مخالفانش مورد توجه قرار می‌گیرند. اما من استدلال می‌کنم که مهم‌ترین میراث او ممکن است آسیبی باشد که به پایه‌های موتورهای اقتصادی ما وارد می‌کند.

جایزه نوبل علوم اقتصادی امسال به سه دانشمند اهدا شد که چگونگی راندن نوآوری توسط رشد اقتصادی را روشن کردند. آن‌ها تأکید کردند که این امر از مهاجرت، دانشگاه‌های بزرگ، گشاده‌رویی به جهان و ایده‌ها نشأت می‌گیرد – و در نتیجه درباره «ابرهای تاریک» پیش‌رو هشدار دادند.

در طول تاریخ، بارها دیده‌ایم که چگونه ملت‌های بزرگ گاهی انرژی و انگیزه خود را از دست داده‌اند و به دلیل آنچه جواهر لعل نهرو در زمینه هند «نشت تدریجی امید و سرزندگی» توصیف کرد، رو به زوال رفته‌اند. در سال ۱۰۰۰ میلادی، بزرگترین شهر جهان کایفنگ در چین بود، که آن زمان مهم‌ترین کشور جهان به شمار می‌رفت – اما چین و کایفنگ برای بیشتر هزاره بعدی جایگاه خود را از دست دادند، پیش از آنکه در دهه‌های اخیر دوباره احیا شوند.

ایالات متحده ممکن است دچار چنین فرسودگی شود یا نشود، اما اگر آمریکا تجارت و مهاجرت را خفه کند و دانشگاه‌ها را سرکوب کند، افول محتمل‌تر به نظر می‌رسد. بدون چاشنی پنهان خود، آمریکا فقط یک ملت پیر و خسته دیگر خواهد بود که تماشاگر سبقت گرفتن کشورهای جوان‌تر از خود است. اینها همه چیزهایی است که در خطرند.