اعتبار تصویر... Enigmatriz
اعتبار تصویر... Enigmatriz

اینگونه نمی‌توان کشوری را اداره کرد

آلبانی اولین کشوری است که گام واقعی به سوی «الگوریتم‌سالاری» (حکمرانی توسط الگوریتم) برداشته است. در ماه سپتامبر، نخست وزیر این کشور اعلام کرد که تمامی تصمیمات مربوط به انتخاب تامین‌کنندگان خصوصی کالاها و خدمات برای دولت آلبانی – که سالانه بیش از ۱ میلیارد دلار است – توسط یک آواتار هوش مصنوعی به نام دیلا (Diella) اتخاذ خواهد شد. آلبانی مدت‌هاست از فساد، به ویژه در این حوزه، رنج می‌برد. دیلای بی‌طرف، شایسته و الگوریتمی به عنوان راه‌حل این مشکل در نظر گرفته می‌شود.

این یک معامله وسوسه‌انگیز است: وقتی سیستم‌های دموکراتیک شکست می‌خورند، به سادگی آنها را با سیستم‌های الگوریتمی جایگزین کنید. اما این یک واکنش اشتباه است. الگوریتم‌ها می‌توانند کارایی را بهینه کنند، اما نمی‌توانند بین ارزش‌های متضاد تصمیم بگیرند – همان انتخاب‌هایی که در قلب سیاست دموکراتیک قرار دارند. بدون شفافیت در مورد چگونگی دستیابی دیلا به نتیجه‌گیری‌هایش و بدون مکانیسم‌هایی برای به چالش کشیدن تصمیمات آن، شهروندان به ناچار احساس خواهند کرد که مورد ظلم واقع شده‌اند و راه چاره‌ای ندارند.

به جای جایگزینی دموکراسی با هوش مصنوعی، ما باید از هوش مصنوعی برای احیای دموکراسی استفاده کنیم، تا آن را پاسخگوتر، متفکرانه‌تر و سزاوارتر اعتماد عمومی سازیم.

متأسفانه، این مسیری نیست که اکنون در آن هستیم.

اکثریت بزرگسالان در ۱۲ کشور با درآمد بالا می‌گویند که از نحوه عملکرد دموکراسی خود ناراضی هستند. ما این نارضایتی را در سوختن گیت‌های ورودی، مغازه‌های ویران شده و خیابان‌های مملو از گاز اشک‌آور مشاهده می‌کنیم – چرخه ظاهراً بی‌پایان اعتراضات علیه دولت‌هایی که بی‌ارتباط، ناکارآمد و فاسد تلقی می‌شوند.

در همین حال، سیستم‌های هوش مصنوعی به سرعت در حال بهبود هستند. ما در حال حاضر مدل‌هایی داریم که در زمینه‌هایی مانند هندسه و تصویربرداری پزشکی از عملکرد انسان پیشی می‌گیرند. عموم مردم نیز با این فناوری بیشتر آشنا می‌شوند (حتی اگر آمریکایی‌ها به طور قابل توجهی کمتر از بسیاری از کشورهای دیگر، به ویژه چین، از آن استفاده کنند).

شاید جای تعجب نباشد که مردم در سراسر جهان از همین حالا به سیستم‌های نوظهور هوش مصنوعی بیشتر از سیستم‌های دموکراتیک موجود اعتماد دارند. سه دور نظرسنجی که توسط پروژه هوش جمعی بین مارس و اوت ۲۰۲۵ انجام شد، به طور مداوم نشان داد که مردم معتقدند چت‌بات‌های هوش مصنوعی می‌توانند تصمیمات بهتری را از طرف آنها نسبت به نمایندگان منتخبشان اتخاذ کنند.

این الگو به قدمت خود سیاست است: وقتی دموکراسی در ارائه خدمات با مشکل مواجه می‌شود، مردم به سوی قدرتمندان، اقتدارگرایان و اکنون الگوریتم‌ها روی می‌آورند، با امید به شایستگی در برابر هرج و مرج.

اما جایگزینی شوراهای دموکراتیک با کارایی الگوریتمی، بحران اساسی را حل نمی‌کند. این تنها یک شکل از فاصله بین مردم و قدرت را با شکل دیگری جایگزین می‌کند. وقتی الگوریتم‌ها، مثلاً، تخصیص بودجه یا منافع عمومی را بدون توضیح و بدون امکان تجدیدنظر تعیین می‌کنند، نتیجه همان بیگانگی و سرخوردگی است که از نهادهای دوردست و غیرپاسخگو مشاهده می‌کنیم – با این تفاوت که اکنون کسی برای پاسخگویی وجود ندارد. با تنزل کرامت انسانی به یک فکر ثانویه، قطبی شدن عمیق‌تر و اعتماد بیشتر از بین می‌رود.

این مشکلات خطراتی را که هوش مصنوعی از قبل ایجاد کرده است، تشدید می‌کنند. الگوریتم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی امروز عمدتاً حول مدل‌های کسب و کاری ساخته شده‌اند که در آن درگیری باعث افزایش درآمد می‌شود. از آنجا که خشم مردم را به کلیک کردن وادار می‌کند، سیستم‌های رتبه‌بندی بحث‌برانگیزترین مطالب را به نمایش می‌گذارند و گفتمان عمومی را پاره‌پاره کرده و ما را به اتاق‌های پژواکی می‌رانند که اجماع را ناممکن می‌سازند. با قدرتمندتر شدن و قابلیت‌های دستکاری ایدئولوژیکی هوش مصنوعی، این تهدیدات تنها تشدید خواهند شد.

برای نجات دموکراسی، آمریکا به مسیری متفاوت نیاز دارد: مسیری که از هوش مصنوعی برای دادن صدای بیشتر به مردم در انتخاب‌های سیاستی و نتایج بهتر استفاده کند.

هوش مصنوعی می‌تواند به مؤثرتر شدن دولت‌ها، کاهش بوروکراسی، بهبود خدمات عمومی و باز کردن تصمیم‌گیری به روی مردم کمک کند. در تایوان، پلتفرم vTaiwan بیش از یک دهه است که نشان می‌دهد چگونه هوش مصنوعی می‌تواند به جای جایگزینی، مشورت‌های دموکراتیک را تقویت کند. زمانی که اوبر در سال ۲۰۱۳ وارد تایوان شد، همان درگیری‌هایی را که در شهرهای سراسر جهان رخ داد، برانگیخت: رانندگان تاکسی در مقابل مسافران، شرکت‌های قدیمی در مقابل تازه‌واردان، مقررات در مقابل نوآوری. تایوان به جای اینکه اجازه دهد صداهای بلندتر غالب شوند یا لابی‌گرها و بوروکرات‌ها در پشت درهای بسته تصمیم بگیرند، از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای تسهیل نوعی از مشورت جمعی استفاده کرد.

هزاران شهروند بیانیه‌هایی را به vTaiwan ارسال کردند و به پیشنهادات دیگران رأی دادند. هوش مصنوعی تصمیم‌گیری نکرد. در عوض، چشم‌انداز افکار عمومی را ترسیم کرد و پیشنهاداتی را که شکاف‌ها را پر می‌کردند به جای عمیق‌تر کردن آنها، برجسته ساخت. نتیجه قانونی بود که از هوش جمعی نشأت گرفته بود. برای اوبر، این به معنای اجازه دادن به ادامه فعالیت این سرویس بود به شرطی که رانندگان آن بیمه، دارای مجوز حرفه‌ای باشند و کرایه‌های تاکسی را کاهش ندهند. تایوان از آن زمان تا کنون از تغییراتی در این رویکرد برای ده‌ها چالش سیاستی دیگر استفاده کرده است، که هر یک باعث ایجاد اعتماد با شهروندان شده و نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند زیرساختی را فراهم کند که استدلال دموکراتیک در مقیاس بزرگ را امکان‌پذیر می‌سازد.

دموکراسی همیشه توسط محدودیت‌های لجستیکی محدود شده است: نمی‌توانید میلیون‌ها نفر را در یک اتاق جا دهید؛ نمی‌توانید همه را به صحبت واداری؛ نمی‌توانید این همه دیدگاه را پردازش کنید. هوش مصنوعی توانایی رفع بسیاری از این محدودیت‌ها را دارد با خلاصه‌سازی هزاران نظر عمومی، شناسایی نگرانی‌های مشترک و کمک به سیاست‌گذاران برای درک اولویت‌های رای‌دهندگان. این فناوری می‌تواند متن قانون‌گذاری را برای شهروندان عادی قابل دسترس کند، مبادلات را به زبان ساده توضیح دهد و به مردم در بیان ترجیحاتشان کمک کند. حتی می‌تواند مشورت‌ها را در جغرافیاها و زبان‌های مختلف گسترش دهد، و هماهنگی جهانی را به روش‌هایی امکان‌پذیر سازد که قبلاً غیرقابل تصور بود.

اما پنجره این مسیر نامحدود نیست. هر ماه که دموکراسی‌ها ناکارآمد باقی می‌مانند در حالی که قابلیت‌های هوش مصنوعی بهبود می‌یابد، الگوریتم‌سالاری جذاب‌تر می‌شود. باید دید که آیا دیلا فساد را در آلبانی ریشه‌کن خواهد کرد یا صرفاً لایه دیگری از ابهام را به دولت اضافه خواهد کرد. اما مطمئناً مقلدانی را جذب خواهد کرد، به ویژه در کشورهایی که فساد بومی است و نهادها ضعیف هستند.

آینده دموکراسی نیازمند رد هوش مصنوعی نیست. کاملاً برعکس. ما به هوش مصنوعی نیاز داریم تا دموکراسی را برای قرن بیست و یکم کارآمد سازیم. اما باید در مورد آنچه از هوش مصنوعی می‌خواهیم نیز محتاط باشیم. نه اینکه برای ما تصمیم بگیرد، بلکه به ما کمک کند تا خودمان بهتر حکمرانی کنیم.

اریک اشمیت، مدیر عامل و رئیس سابق گوگل، نویسنده کتاب «آفرینش» است که به بررسی چگونگی تکامل انسان‌ها در کنار هوش مصنوعی می‌پردازد. اندرو سوروتا رئیس بخش تحقیقات آقای اشمیت است که بر روی هوش مصنوعی و نوآوری دموکراتیک کار می‌کند.