این تصور که دهه ۲۰ زندگی شما بهترین سالهای عمرتان است، بیشتر شایعه است تا واقعیت. این ایده در ترانهها، فیلمها، تبلیغات و پستهای شبکههای اجتماعی دیده میشود، اما بیشتر از آنچه که در واقعیت برای جوانان امروزی اتفاق میافتد، ایدهآلگرایی آمریکاییها نسبت به جوانی را نشان میدهد. گزارش جهانی شادی ۲۰۲۴ نشان داد که وقتی از بزرگسالان آمریکایی خواسته شد تا میزان "بهترین زندگی ممکن" خود را ارزیابی کنند، افراد بالای ۶۰ سال مثبتترین پاسخها را دادند، پس از آن افراد ۴۵ تا ۵۹ ساله قرار گرفتند. افراد زیر ۳۰ سال در رتبههای بعدی بودند. با این حال، ایده اینکه جوانان باید در اوج شادی باشند، سخت است که کنار گذاشته شود؛ کلیشهای که از سوی افراد مسنتر که بهتر میدانند، به ارث رسیده است. یک نظرسنجی YouGov در سال ۲۰۲۱ نشان داد که گروهی که به احتمال زیاد فکر میکنند دهه ۲۰ زندگیشان بهترین سالها خواهد بود، افراد ۱۸ و ۱۹ سالهای هستند که هنوز آن را تجربه نکردهاند.
من ۲۵ سال است که به عنوان یک روانشناس بالینی رشدی که در زمینه افراد بیستوچندساله تخصص دارم، کار میکنم. اغلب، وقتی در مورد کارم به دیگران میگویم، پاسخهایشان بیتفاوت یا گیجکننده است. آنها تعجب میکنند که جوانان – بدون چالشهای داشتن شریک زندگی یا فرزند، یا وام مسکن یا بدنهای در حال پیر شدن – چرا باید اینقدر ناشاد باشند. اما افراد بیستوچندساله، کمترین گروهی هستند که چیزهایی را دارند که مردم را شاد و سالم میکند: خانهها و مشاغل امن، زندگی عاطفی و دوستیهای پایدار. چیزی که آنها دارند، بیش از سهمشان از "اولینها" و "بدترینها" در رابطه با شغل، رئیس، روابط، جداییها، همخانهها و آپارتمانها است. شرایط سختی است. و سختتر هم شده است: نرخ افسردگی و اضطراب در میان افراد بیستوچندساله در اوایل همهگیری کرونا افزایش چشمگیری یافت. با این حال، جوانان مدتهاست که بیشتر از بزرگسالان مسنتر با سلامت روان خود دست و پنجه نرم میکنند – حداقل از زمانی که من اولین مراجع خود را در سال ۱۹۹۹ دیدم.
در طول سه دهه گذشته، منابع ثبات بزرگسالان به طور فزایندهای در دهه ۳۰ زندگی فرد محقق میشوند تا دهه ۲۰. کارگران جوان امروزی، به طور متوسط، تا سن ۳۷ سالگی نه شغل مختلف خواهند داشت. تنها حدود ۴۰ درصد از بزرگسالان آمریکایی زیر ۳۰ سال میگویند که کارشان را رضایتبخش یا لذتبخش میدانند، در حالی که تقریباً یک چهارم میگویند کارشان طاقتفرسا است (این ارقام با افزایش سن بهبود مییابند). بر اساس گزارش مرکز تحقیقات Pew، نسل فعلی جوانان تحصیلکردهتر و با درآمد بالاتری نسبت به همتایان خود در اواخر قرن بیستم هستند، با این حال، تا سال ۲۰۲۴، کمتر از نیمی از افراد ۲۵ تا ۲۹ ساله کاملاً مستقل مالی بودند و تنها دو سوم افراد در اوایل دهه ۳۰ زندگی خود نیز مستقل بودند – حداقل بخشی از این موضوع به دلیل بدهی دانشجویی است.
مسیر به سوی امنیت شغلی و مالی طولانی و پرپیچوخم است و این موضوع بر زندگی خارج از کار نیز تأثیر میگذارد. این امر به این واقعیت کمک میکند که، برخلاف آنچه پستهای اینستاگرام ممکن است ما را به باور آن سوق دهند، بزرگسالی اولیه میتواند تنهاترین دوران زندگی باشد. افراد بیستوچندساله گروهی هستند که در هر سال به احتمال زیاد نقل مکان میکنند – اغلب برای دنبال کردن شغل یا یافتن شغلی بهتر – که باعث پراکندگی دوستان و سیستمهای حمایتی میشود. و با تنها نیمی از آنها که تا سن ۳۵ سالگی ازدواج میکنند، جوانان بخش زیادی از زندگی خود را بین خانوادهها سپری میکنند؛ دیگر در خانه کودکی خود نیستند اما هنوز خانهای را که خودشان خواهند ساخت، ایجاد نکردهاند. میانگین سن خریداران خانه برای اولین بار، که در سال ۱۹۹۱ برابر ۲۸ سال بود، اکنون به بالاترین حد خود یعنی ۴۰ سال رسیده است.
عدم اطمینان که با نداشتن منابع امنیتی بزرگسالان – و ندانستن اینکه آیا هرگز آنها را خواهید داشت یا خیر – همراه است، به هیچ وجه لذتبخش نیست. مغز عدم اطمینان را خطر تفسیر میکند. در سالهای اخیر، محققان کشف کردهاند که عدم اطمینان یک عامل استرسزا است که ما را در معرض طیف وسیعی از مشکلات سلامت روان، از جمله اضطراب، افسردگی، اختلالات خوردن و خودکشی قرار میدهد. همانطور که یکی از مراجعان بیستوچندساله گفت: "من در زندگیام چیزهای شناختهشده زیادی ندارم."
چیزی که بسیاری از افراد بیستوچندساله مطمئن هستند، این است که آنها از انتظارات همسالان، والدین و جامعه در مورد رسیدن به نقاط عطف بزرگسالی بسیار عقب هستند. یک زن ۲۹ ساله به من گفت که احساس "شکست" میکند زیرا مجرد است و شغل معتبرتری ندارد. یک مرد ۲۷ ساله ناامیدی خود را اینگونه توضیح داد: "مردم قبلاً تا این سن خانه و همسر داشتند. من این را همیشه در اخبار میبینم." من هم همینطور، در تحقیقات و مقالاتی که همچنان به هنجارهای سال ۱۹۷۵ اشاره میکنند.
مقایسه آنچه اکنون اتفاق میافتد با آنچه نیم قرن پیش – دورانی که برای همه آنقدر هم عالی نبود – کمککننده نیست. همچنین تشخیص نسلها و سرزنش کردن تلفنهایشان نیز همینطور. من طرفدار شبکههای اجتماعی نیستم – و اکثر مراجعان و دانشجویانم نیز همینطور – اما جوانان مشکلات بزرگتری دارند. در یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۴ از رؤسای دانشگاهها، ۸۶ درصد شبکههای اجتماعی را یکی از مهمترین دلایل مشکلات سلامت روان دانشجویان میدانستند، در حالی که تنها ۳۳ درصد از خود دانشجویان اینطور فکر میکردند. جوانان بیشتر به مبارزه برای تعادل بین کار دانشگاهی و وظایف شخصی، مالی و خانوادگی اشاره کردند.
اینکه به جوانان بگوییم اگر فقط تلفن خود را کنار بگذارند، همه چیز حل میشود، یا اینکه اگر شاد نیستند، مشکلی دارند، فقط به نگرانیهایشان اضافه میکند. اگر میخواهید به یک فرد بیستوچندساله کمک کنید، برای عدم اطمینانهایی که هر روز با آنها روبرو میشوند، همدلی نشان دهید و دادههایی را در مورد آینده به آنها نشان دهید: در یک مطالعه در سال ۲۰۲۲ بر روی بزرگسالان در ایالات متحده، شادی و رضایت در هر دهه از بزرگسالی از اواخر نوجوانی تا ۷۰ سالگی و فراتر از آن افزایش یافت. هر معیار دیگری از بهزیستی، از جمله روابط نزدیک، ثبات مالی، معنا و هدف، و سلامت روان نیز افزایش یافت. نکته مهم این است که این مطالعه، و مطالعات دیگری که شیب صعودی مشابهی در بهزیستی یافتهاند، شامل دادههایی از اولین نسلی است که گفته میشود نقاط عطف بزرگسالی را "به تعویق انداختهاند": افراد نسل X که اکنون در دهههای ۴۰، ۵۰ و ۶۰ زندگی خود هستند.
ممکن است جوانان دیگر کار و عشق را در دهه ۲۰ زندگی خود مرتب نکنند، اما میتوانند از سالهای اولیه بزرگسالی خود برای ساختن مهارتها و روابطی استفاده کنند که با افزایش سن همچنان احساس خوبی نسبت به آنها داشته باشند. این چیزی است که ما باید به آنها بگوییم. آنها نه عقبافتادهاند و نه آسیبدیدهاند و نه محکوم به شکست. آنها در حال ریشهدواندن هستند. من از مراجعان بیستوچندساله خود انتظار ندارم که همه چیز را داشته باشند. من از آنها، و همه افراد بیستوچندساله، انتظار دارم که با گذشت زمان شادتر و سالمتر شوند، زیرا به احتمال زیاد چیزهایی را خواهند داشت – و انجام خواهند داد – که مردم را شادتر و سالمتر میکند.
این پیام مهم است زیرا جوانانی که به آینده امید دارند، کمتر دچار اضطراب و افسردگی میشوند. آنها بیشتر به تغذیه سالم، ورزش و تعیین اهداف و تلاش برای رسیدن به آنها میپردازند. اگر به این هیاهو باور نداشته باشید که اینها قرار است بهترین سالهای زندگی شما باشند، وقتی اینطور نباشند وحشت نخواهید کرد. من به مراجعانم میگویم که اگر دهه ۲۰ زندگیشان بهترین سالهای عمرشان باشد، چیزی به شدت اشتباه پیش رفته است. زندگی میتواند – و میکند – با گذر زمان بهتر شود.