هفته گذشته، کنفرانس اسقفهای کاتولیک ایالات متحده "پیام ویژهای" درباره مهاجرت صادر کرد که انتقادی آشکار از دولت ترامپ و سرکوب ظالمانه و تنبیهی مهاجران توسط آن بود. این پیام به طور مستقیم به نام پرزیدنت ترامپ اشارهای نکرد، اما معنای آن کاملاً واضح بود.
اسقفها با ۲۱۶ رأی موافق در برابر ۵ رأی مخالف و سه رأی ممتنع، بیانیهای را تصویب کردند که بخشی از آن میگفت: «ما از دیدن فضای ترس و اضطراب در میان مردممان در مورد مسائل مربوط به پروفایلسازی و اجرای قوانین مهاجرت نگرانیم. ما از وضعیت بحثهای معاصر و بدنامسازی مهاجران متأسفیم.»
اسقفها همچنین با «اخراج گسترده و بیرویه مردم» مخالفت کردند و برای «پایان دادن به لفاظیهای غیرانسانی و خشونت، چه در مورد مهاجران و چه در مورد مجریان قانون» دعا کردند.
تعدادی از اسقفها نیز این بیانیه را با صدای بلند در یک پیام ویدئویی قدرتمند که در یوتیوب منتشر شد، خواندند.
اسقفها از پاپ لئو چهاردهم پیروی میکردند که به تعدادی از اعتراضات خاص به نحوه برخورد دولت ترامپ با مهاجران پرداخته است. در ماه سپتامبر، پاپ به خبرنگاران گفت: «کسی که میگوید من با سقط جنین مخالفم اما با رفتار غیرانسانی با مهاجران در ایالات متحده موافقم، نمیدانم که آیا او "حامی زندگی" است یا خیر.»
در ۴ نوامبر، خبرنگاران به طور خاص از پاپ درباره نحوه برخورد با بازداشتشدگان در مرکز ICE در برادو ویو، ایلینوی پرسیدند. مقامات فدرال از ورود هیئتی که شامل یک اسقف کاتولیک بود و امیدوار بود به زندانیان داخل عشای ربانی (عشاء مقدس) ارائه دهد، به این مرکز جلوگیری کرده بودند.
پاپ در پاسخ با اشارهای به کتب مقدس گفت: «عیسی در پایان جهان به وضوح میگوید که از ما پرسیده خواهد شد که چگونه با غریبه رفتار کردید؟ آیا او را پذیرفتید و از او استقبال کردید یا خیر؟ و من فکر میکنم که در مورد آنچه در حال وقوع است، نیاز به تأمل عمیقی وجود دارد.»
این اولین باری نیست که سرکوب مهاجرتی جمهوریخواهان با آزادی مذهبی کاتولیکها در تضاد قرار میگیرد. در ژانویه، من به یک مورد نگرانکننده در تگزاس اشاره کردم که در آن دادستان کل، کن پاکستون، به طور مستقیم به حقوق آزادی مذهبی خانه بشارت، یک سازمان غیرانتفاعی مذهبی که توسط کاتولیکها در ال پاسو تأسیس شده بود، حمله میکرد. پاکستون این استدلال قابل توجه را مطرح کرد که جلوگیری از ارائه غذا، سرپناه و پوشاک توسط خانه بشارت به مهاجران، آزادی مذهبی آن را به طور اساسی مختل نخواهد کرد.
خدمت به محرومترین افراد، بنیاد ایمان مسیحی است. بر اساس یک آمار، بیش از ۲,۰۰۰ عبارت از کتب مقدس، خدمت به فقرا و کار عدالت را الزامی یا تأیید میکند.
در ماه مه، درست پس از انتخاب پاپ، نوشتم که مهمترین آمریکایی در جهان دیگر دونالد ترامپ نام ندارد. پرزیدنت کمتر از چهار سال دیگر در مرکز صحنه بینالمللی خواهد بود. پاپ برای سالهای آینده یک گواه اخلاقی جهانی ارائه خواهد داد و این گواه اخلاقی اساساً با بیرحمی و فساد ترامپیسم ناسازگار است.
اگر بیانیههای پاپ جدید را بررسی کنید، یک خط ثابت و پیوسته وجود دارد. او از کرامت انسانی دفاع میکند و وحشیگری دولت را محکوم میکند. علاوه بر دفاع از حقوق بشر مهاجران، او سوءاستفادههای روسیه در اوکراین را نیز محکوم کرده و خواستار آتشبس، آزادی گروگانها و پایبندی به قوانین بشردوستانه بینالمللی در غزه شده است.
نگرانی او برای کرامت انسانی به دنیای فناوری و تجارت نیز گسترش مییابد. به عنوان مثال، در ۷ نوامبر، او در شبکههای اجتماعی نوشت: «نوآوری فناورانه میتواند شکلی از مشارکت در عمل الهی خلقت باشد. این موضوع وزن اخلاقی و معنوی دارد، زیرا هر انتخاب طراحی، دیدگاهی از انسانیت را بیان میکند. بنابراین، کلیسا از همه سازندگان هوش مصنوعی میخواهد تا بصیرت اخلاقی را به عنوان بخش اساسی کار خود پرورش دهند – تا سیستمهایی را توسعه دهند که بازتابدهنده عدالت، همبستگی و احترام حقیقی به زندگی باشند.»
اظهارنظر پاپ با انتقاد فوری از سوی مارک آندریسن، سرمایهگذار خطرپذیر و حامی ترامپ مواجه شد که یک میم تمسخرآمیز از بیانیه پاپ را منتشر (و سپس حذف) کرد.
هر یک از بیانیههای پاپ بخشی از یک اخلاق پیوسته زندگی است. من توصیف نویسنده کاتولیک، مارک شیا، از معنای این اخلاق را دوست دارم – اینکه «همه انسانها، بدون هیچ استثنایی، به تصویر و شباهت خداوند آفریده شدهاند و عیسی مسیح برای همه انسانها، بدون هیچ استثنایی، جان باخت. بنابراین، هر انسان – بدون هیچ استثنایی – مقدس است و تنها موجودی است که خداوند به خاطر خود آن را میخواهد.»
در این فرمولبندی، مبنای اخلاقی اساسی جنبش حامی زندگی این ایده است که هر انسانی به تصویر خداوند آفریده شده و بنابراین باید در هر مرحله از زندگی با کرامت و احترام رفتار شود، مفهومی که شامل سقط جنین میشود اما بسیار فراتر از آن نیز گسترش مییابد.
در این زمینه، اشتباه است که سقط جنین را به نحوی جدا از غیرانسانی کردن و سوءاستفاده از مهاجران بدانیم. دیدگاه جامع حامی زندگی فقط نمیپرسد: «آیا به کودکی آسیب میرسد؟» بلکه میپرسد: «آیا به مردم آسیب میرسد؟»
و اشتباه نکنید، به مردم آسیب میرسد. فقط یک مثال وحشتناک را در نظر بگیرید، روز چهارشنبه، گاردین گزارش داد که دو گروه حقوق بشر دریافتهاند که «بیش از ۲۵۲ ونزوئلایی که تحت سیاست اخراج گسترده دونالد ترامپ به السالوادور اخراج شده بودند، در طول بازداشت خود در زندان بدنام CECOT السالوادور، مورد شکنجه و آزار سیستماتیک و طولانیمدت، از جمله تجاوز جنسی، قرار گرفتهاند.»
وقتی گفتم که راهی برای عبور از ترامپیسم در حال ظهور است، به این معنی نبود و نیستم که پاپ به نحوی شکست یک سیاستمدار یا برنامه خاص را در صندوق رأی ممکن میسازد. کاتولیکهای آمریکایی واقعاً رأیدهندگان نوسانپذیر هستند. اکثریتی در سال ۲۰۲۴ به ترامپ رأی دادند، اما اکثریتی اکنون او را تأیید نمیکنند. و بسیاری از کاتولیکهای متدین وجود دارند که عمیقاً در جنبش MAGA ریشه دارند، از جمله معاون رئیسجمهور، جی. دی. ونس.
حزبیگرایی برای کلیسا سمی است. سکوی سیاسی هیچ یک از احزاب، واقعاً تعالیم عهد جدید را تجسم نمیبخشد. هر حزب نقاط قوت و ضعف اخلاقی خود را دارد، به همین دلیل است که میتوانید مسیحیان و افراد با هر اعتقاد و بدون اعتقاد را در هر دو سوی طیف سیاسی بیابید.
اما وقتی حزبیگرایی بخشی از هویت شما – و حتی بخشی از ایمان شما – میشود، اثر مخربی دارد: باعث میشود شما کاستیهای طرف مقابل را برجسته کنید در حالی که شما را وسوسه میکند تا بیعدالتیهای طرف خود را منطقی جلوه دهید یا کماهمیت بپندارید. حزبیگرایی همه ما را ریاکار میکند. میدانم که در بدترین روزهای حزبیگراییام، مرا ریاکار کرد.
رویکردی که پاپ لئو در پیش میگیرد، برعکس، فضیلت را خارج و بالاتر از سیاست قرار میدهد. اظهارات او تجسم زنده هشدار مارتین لوتر کینگ جونیور است که کلیسا «نه ارباب یا خدمتکار دولت، بلکه وجدان دولت است.»
من کاتولیک نیستم، اما میتوانم ببینم که کلیسای کاتولیک در اتخاذ رویکرد کینگ، مزایای عمیقی نسبت به کلیسای اوانجلیست آمریکا دارد. کلیسای کاتولیک یک کلیسای جهانی است که بیش از هزار سال پیش از تأسیس آمریکا وجود داشته است. در مقابل، اوانجلیستهای آمریکایی اغلب به کلیساها و فرقههایی تعلق دارند که در آمریکا تأسیس شدهاند، در آمریکا ریشه دارند و دارای جهانبینی سیاسی متمایز و آمریکامحور هستند.
متأسفانه، این بدان معناست که نفوذ اوانجلیستهای آمریکایی اغلب بیشتر ریشه در وابستگیهای حزبی آنها دارد تا گواه اخلاقی آنها. هنگامی که جمهوریخواهان بر دولت مسلط میشوند، اوانجلیستها احساس اطمینان و امنیت بیشتری میکنند. هنگامی که دموکراتها در کاخ سفید پیروز میشوند، اوانجلیستها احساس دفاعیتر و ترسناکتری دارند، گویی کلیساهایشان در آستانه انقراض هستند.
نتیجه یک چرخه فرهنگی بیوقفه و یکطرفه است که گناهان دموکراتها را تقویت و رذایل جمهوریخواهان را کماهمیت جلوه میدهد. این امر سیاست را به جایگاه دین ارتقا میدهد، زیرا تنها از طریق سیاست است که بسیاری از اوانجلیستها میتوانند در عمل به ایمان خود احساس اطمینان و امنیت کنند.
به همین دلیل ترامپیسم یک جنبش کاملاً مذهبی است. ترامپ قدرت سیاسی خود را بیش از هر گروه دیگری مدیون اوانجلیستهای سفیدپوست است. در واقع، طبق نظرسنجیهای خروجی، اگر آرای اوانجلیستهای سفیدپوست از انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ حذف میشد، ترامپ با یک رانش زمین ۵۸ به ۴۰ درصد شکست میخورد، که برای تغییر کالج الکترال به نفع کامالا هریس بیش از حد کافی بود.
از آنجایی که ترامپیسم یک پدیده مذهبی است، نیازمند پاسخی مذهبی است. اما این پاسخ نمیتواند حزبی باشد. به همین دلیل عاقلانه بود که اسقفها در بیانیه خود مستقیماً به ترامپ اشاره نکنند. هدف حمله به یک فرد یا یک جنبش نیست، بلکه حمایت از مجموعهای خاص از ارزشها و سنجش هر سیاستمدار – از جمله سیاستمداران حزب خودتان – بر اساس تعهد او به این ایده است، همانطور که مارک شیا نوشت، که «هر انسان – بدون هیچ استثنایی – مقدس است.»
اگر شما تا حدی جمهوریخواه هستید چون باور دارید که دموکراتها ارزش زندگی متولد نشده را نادیده میگیرند، این بدان معنا نیست که مهاجران را به حال خود رها کنید تا مورد رفتار تحقیرآمیز و غیرانسانی قرار گیرند، فقط به این دلیل که نمیخواهید خطر برانگیختن خشم علیه حزب جمهوریخواه و رهبران آن را به جان بخرید.
برعکس، اشتباهی عمیق است که وقتی دموکراتها قوانین سقط جنین سهلگیرانه را پیش میبرند، سکوت کنید، زیرا نگرانید که انتقاد از مثلاً چاک شومر یا حکیم جفریس به دونالد ترامپ کمک خواهد کرد.
من هیچ توهمی ندارم که نمونه پاپ لئو برای طبقه سیاسی اوانجلیست مهم خواهد بود. آنها تا آنجا پیش رفتهاند که بسیاری از چهرههای برجسته آنها ادعای پوچ را مطرح میکنند که مسیحیان نمیتوانند به دموکراتها رأی دهند.
اما گواه اخلاقی یک پاپ میتواند – و باید – برای مسیحیان از هر سنت و مذهبی مهم باشد. کلیسای اوانجلیست آمریکا یکی از شاخههای جریان گسترده مسیحیت آمریکایی (و البته جهانی) است. در ایالات متحده مقدار زیادی تبادل فکری الهیاتی وجود دارد.
من این را میدانم زیرا آن را تجربه کردهام. فرمان نامه بنیادی پاپ ژان پل دوم در مورد ارزش زندگی انسان، Evangelium Vitae (انجیل حیات)، بیش از هر کتاب پروتستان دیگری درباره کرامت همه زندگی انسان بر من تأثیر گذاشته است. من در یک فرهنگ فکری اوانجلیست بزرگ شدم که مخالفت پاپ ژان پل دوم با وحشیگری کمونیسم را یک عنصر ضروری در سقوط اتحاد جماهیر شوروی و ظهور دموکراسی لیبرال در اروپای شرقی میدانست.
به قول باربارا الیوت، همکار مدرسه فلسفه و الهیات دومینیکن، پاپ یک «پیروزی معنوی» بر کمونیسم شوروی به دست آورد. او «رهبر معنوی این انقلاب صلحآمیز بود که کمونیسم را در هم شکست.»
تا زمانی که ارزشهای پشت ترامپیسم شکست نخورند، خود این مرد با دیگری مانند او – جمهوریخواه یا دموکرات – جایگزین خواهد شد و فرهنگ ما همچنان به سمت بیرحمی و انحطاط پیش خواهد رفت.
به نقل از پاپ لئو: «عدالت، همبستگی و احترام حقیقی به زندگی» باید سنگ محک مشارکت عمومی ما باشند. یک پیروزی معنوی دیگر وجود دارد که باید به دست آورد – این بار بر نیروهای نفرت، تفرقه و بیرحمی در این ایالات متحده.
دیوید فرنچ یک ستوننویس دیدگاهها است که درباره قانون، فرهنگ، دین و مناقشات مسلحانه مینویسد. او کهنهسرباز عملیات آزادی عراق و وکیل سابق در دعاوی حقوق اساسی است. جدیدترین کتاب او «ما سقوط میکنیم: تهدید جدایی آمریکا و چگونگی احیای ملت ما» نام دارد. میتوانید او را در تردز (@davidfrenchjag) دنبال کنید.