اعتبار تصویر: کوین لامارک/رویترز
اعتبار تصویر: کوین لامارک/رویترز

جی.دی. ونس در حواشی سیاست آمریکا سرگردان است

از یک سو، دلیل خاصی برای توجه به جی.دی. ونس وجود ندارد.

بله، او معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده است — سمتی که از اعتبار بالایی برخوردار است — اما برخلاف اسلاف اخیر خود، به نظر می‌رسد هیچ نفوذی در دفتر ریاست جمهوری ندارد. رئیس‌جمهور نه به او وظایف ویژه‌ای محول کرده است — مثلاً تلاش‌های ال گور برای ساده‌سازی دولت یا نقش قدرتمند دیک چنی در شکل‌دهی به پاسخ دولت به ۱۱ سپتامبر — و نه نوعی صمیمیت سیاسی را که او را به یک مشاور قابل اعتماد تبدیل کند، پرورش داده است. و برخلاف جورج اچ. دابلیو. بوش یا جو بایدن یا حتی مایک پنس، ونس به عنوان یک تازه‌کار وارد این سمت شد و هیچ پایگاه سیاسی مستقلی نداشت. او محصول حمایت حامیان خود است: مخلوقی از میلیاردها دلار پیتر تیل و تسلط قدرتمند دونالد ترامپ بر پایگاه جمهوری‌خواهان.

ونس همزمان برجسته و حاشیه‌ای است، شخصیتی بسیار قابل مشاهده که کاری بهتر از سرگردانی در حواشی سیاست آمریکا ندارد.

این بدان معناست که از سوی دیگر، هر دلیلی برای توجه به ونس وجود دارد، کسی که از اوقات فراغت فراوان خود برای پرورش و ایجاد روابط قوی با راست افراطی حزب جمهوری‌خواه استفاده کرده است. ونس، در واقع، در میانه درگیری بین آنچه از حزب جمهوری‌خواه سنتی باقی مانده و به اصطلاح "گروپرها" (groypers)، یک جنبش راست افراطی از افراط‌گرایان ناراضی که نماینده اصلی آنها، نیک فوئنتس، احتمالاً برجسته‌ترین نئو-نازی آمریکا است، قرار دارد. این نمونه‌ای از آنچه ممکن است از فوئنتس در یک قسمت معمول از برنامه او بشنوید: «هیتلر فوق‌العاده است. هیتلر حق داشت. و هولوکاست اتفاق نیفتاد.»

چند هفته پیش، فوئنتس مصاحبه‌ای دوستانه با تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس نیوز که اکنون به یک چهره تأثیرگذار بزرگ جمهوری‌خواه با پلتفرمی مستقل و میلیون‌ها مخاطب تبدیل شده است، انجام داد. در طول گفتگوی آنها، کارلسون هیچ تلاشی برای به چالش کشیدن باورهای فوئنتس، که شامل یک یهودستیزی خشن و کینه‌توزانه است، نکرد. مصاحبه کارلسون سروصدای زیادی در محافل محافظه‌کار به پا کرد و بنیاد هریتیج (Heritage Foundation) را که همکاری نزدیکی با او دارد، تحت scrutiny ویژه قرار داد. در پاسخ به این هیاهو، همانطور که حتماً شنیده‌اید، کوین رابرتس، رئیس بنیاد هریتیج، بیانیه‌ای ویدیویی منتشر کرد که در آن از محکوم کردن کارلسون خودداری کرد و گفت که «ما تاکر کارلسون را طرد نخواهیم کرد» و «ما با تاکر کارلسون در ارتباط نزدیک هستیم.»

آنچه از آن زمان شاهد بودیم، نبردی برای نفوذ در جنبش محافظه‌کار است، در حالی که نیک فوئنتس برای ورود به جریان اصلی تلاش می‌کند و صداهای دیگر در جناح راست، مانند بن شاپیرو، اصرار دارند که جایی برای نازیسم در حزب جمهوری‌خواه وجود ندارد. همانطور که سناتور لیندسی گراهام از کارولینای جنوبی اخیراً گفت: «من در جناح "هیتلر افتضاح است" از حزب جمهوری‌خواه قرار دارم.»

این سوال واضح را مطرح می‌کند که جناح دیگر حزب جمهوری‌خواه چه چیزی را تشکیل می‌دهد.

جی.دی. ونس وارد می‌شود، کسی که، همانطور که همکارم عزرا کلاین این هفته مشاهده کرد در مصاحبه‌ای با دوستم جان گانز، عملاً «نزدیک به گروپرها» است. همانطور که جنجال پیرامون فوئنتس، کارلسون و هریتیج به یک طوفان تبدیل شد، ونس سکوت اختیار کرد. او حداکثر درگیری‌های داخلی را محکوم کرد.

درگیری‌های داخلی احمقانه است. من به هموطنانم — به ویژه جوانان آمریکایی — اهمیت می‌دهم که بتوانند زندگی شایسته‌ای داشته باشند، به مهاجرت و حاکمیتمان اهمیت می‌دهم، و به برقراری صلح در خارج از کشور اهمیت می‌دهم تا منابعمان بتواند در داخل متمرکز شود. اگر شما نیز به این مسائل اهمیت می‌دهید، بیایید با هم کار کنیم.

فوئنتس این موضع میانی معاون رئیس‌جمهور را نوعی پیروزی می‌داند.

او تحت فشار است زیرا گروپرها از یک سو می‌گویند: «هی، گوش کن، چاقالو، ما آمریکا اول را می‌خواهیم. می‌خواهی برای ریاست جمهوری کاندید شوی؟ می‌خواهیم بشنویم که می‌گویی آمریکا اول.» و از سوی دیگر، حامیان مالی‌اش هستند که می‌گویند: «آنها یهودستیزان وحشتناکی هستند. باید آنها را طرد کنی. باید آنها را با شدت محکوم کنی. تاکر را محکوم کن. گروپرها را محکوم کن.»

به عبارت دیگر، این نشانه‌ای است که ونس از پیامدهای سیاسی یک انکار آشکار می‌ترسد، تا حدی که به درخواست برخی از نزدیکترین همکاران خود برای به چالش کشیدن گروپرها عمل نمی‌کند. اما در حالی که معاون رئیس‌جمهور موضع خود را مشخص نمی‌کند، تشخیص اینکه همدردی‌های او کجاست، دشوار نیست. این هفته، ونس با شان هنیتی از فاکس نیوز مصاحبه کرد. او بحران مسکن را اینگونه توضیح داد:

بسیاری از جوانان می‌گویند که مسکن بسیار گران است. چرا؟ زیرا ما کشور را با ۳۰ میلیون مهاجر غیرقانونی پر کرده‌ایم که خانه‌هایی را که باید حق شهروندان آمریکایی باشد، اشغال کرده‌اند.

۳۰ میلیون مهاجر غیرقانونی وجود ندارد و تقریباً هیچ مدرکی دال بر اینکه ورود غیرقانونی مسئول بحران مسکن کشور است، نیست. این چیزی بیش از عوام‌فریبی ضد مهاجران نیست، یک ملی‌گرایی زننده که هدفش بدنام کردن و از انسانیت ساقط کردن یک گروه کامل از مردم است. این از نظر شکل و کارکرد شبیه به تهمت‌هایی است که او در طول کمپین انتخاباتی به دروغ علیه جامعه هائیتی در اسپرینگفیلد، اوهایو، مبنی بر دزدیدن و خوردن حیوانات خانگی همسایگانشان، به کار برد. (ونس این دروغ‌ها را در اکتبر در مصاحبه‌ای با نیویورک پست تکرار کرد.)

یا اصرار ونس مبنی بر گمراه کننده بودن ملی‌گرایی عقیدتی آمریکا را در نظر بگیرید — اینکه تنها آمریکایی‌های ریشه‌دار کسانی هستند که تاریخشان به قرن‌های ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ بازمی‌گردد، و مهاجران اخیر یک طبقه فرودست هستند که باید حق انتقاد از ملت را کسب کنند.

این سوال من از شماست: شما می‌توانید هر چقدر که می‌خواهید لفاظی‌ها را تحلیل کنید، اما تفاوت واقعی و عملی بین درخواست ونس برای اخراج و مصادره احتمالی مهاجران «غیرقانونی» — که بر اساس تفاوت‌های قومی و نژادی تعریف می‌شود — و چشم‌انداز فوئنتس از یک دولت-ملت سفیدپوست در آنچه اکنون ایالات متحده است، چیست؟

به نظر من تقریباً یکسان هستند.