تصویرسازی از ماتئو جوزپه پانی / آتلانتیک
تصویرسازی از ماتئو جوزپه پانی / آتلانتیک

چگونه در مکالمه تقلب کنیم؟

یک ابزار هوش مصنوعی جدید وعده بهبود تعاملات اجتماعی را می‌دهد، اما در عوض آن‌ها را بدتر می‌کند.

چگونه در یک مکالمه تقلب می‌کنید؟ در زمان‌های دیگر، این می‌توانست یک کوآن ذن باشد. اما در دوران ناگواری که ما در آن زندگی می‌کنیم، این سؤالی است که ابزار هوش مصنوعی به نام «Cluely» را به جلو می‌راند.

بیانیه شرکت می‌گوید: «ما می‌خواهیم در همه چیز تقلب کنیم.» در حال حاضر، «Cluely» برای تقلب در کارهای مرتبط با کامپیوتر مناسب‌ترین است: این برنامه به صورت یک لایه شفاف بر روی صفحه نمایش شما ظاهر می‌شود و می‌تواند هر متنی را که در حال مشاهده آن هستید بخواند و به سؤالات مربوط به آن پاسخ دهد. شما می‌توانید از «Cluely» برای تقلب در تکالیف یا امتحان خود استفاده کنید، اگر آن امتحان بر روی لپ‌تاپ برگزار می‌شد. اما به نظر می‌رسد هدف اصلی «Cluely» برای «تقلب» در مکالمات زنده است. این ابزار می‌تواند به تماس‌های ویدیویی یا صوتی گوش دهد، خلاصه‌ای بی‌درنگ از آنچه گفته می‌شود ارائه کند، اطلاعات مرتبط را از وب پیشنهاد دهد، و در صورت درخواست، سؤالات پیگیری یا موارد دیگری برای گفتن را پیشنهاد کند. اگر برای مدتی حواستان پرت شود، می‌توانید از آن بخواهید که چند دقیقه گذشته را برای شما خلاصه کند.

فرض پشت «Cluely» این است که اجازه دادن به یک هوش مصنوعی برای ایفای نقش «سیرانو» (اشاره به شخصیت سیرانو دو برژراک که به جای شخص دیگری جملات عاشقانه‌اش را بیان می‌کرد) منجر به تعاملات بهتری نسبت به اتکا به مغز خودتان می‌شود. من مشتاق بودم این ادعا را آزمایش کنم، بنابراین «Cluely» را در گفتگوهای غیررسمی و مصاحبه‌های رسمی امتحان کردم تا ببینم آیا می‌توانم با موفقیت در مکالمه تقلب کنم و بررسی کنم که استفاده از هوش مصنوعی چگونه تجربه برقراری ارتباط را تغییر می‌دهد. به این نتیجه رسیدم که هر گونه درک یا حس ارتباطی که از مکالماتم با کمک «Cluely» حاصل شد، علی‌رغم وجود هوش مصنوعی بود، نه به خاطر آن.

ابتدا، «Cluely» را با ویراستارم در حالی که روبه‌روی هم در اتاقی نشسته بودیم و گپ می‌زدیم، امتحان کردم. او در مورد مشکلی که فرزندش در کمپ تابستانی داشت برایم گفت؛ او از هر گونه توصیه‌ای، انسانی یا غیره، استقبال می‌کرد. «Cluely» به من پیشنهاد داد که به او بگویم: «رویکردها شامل گفتگوهای حمایتی، پیگیری برای استرس‌های مداوم، و در صورت نیاز مشارکت مشاوران است.»

این نصیحت خوب بود، اگرچه کمی عمومی، اما شبیه من نبود. شبیه هیچ انسان دیگری هم نبود. به گفته دبورا تنن، استاد زبان‌شناسی دانشگاه جورج‌تاون، یک عنصر کلیدی مکالمه، «سبک مکالمه» است—شخصیت کلام، شیوه منحصربه‌فردی که افراد چیزها را بیان می‌کنند. هوش مصنوعی نمی‌تواند این را تقلید کند. سبک مکالمه من حاصل تمام افرادی است که تاکنون با آن‌ها صحبت کرده‌ام و تمام تجربیاتی که داشته‌ام. حتی اگر یک هوش مصنوعی تمام مقالاتی را که تاکنون نوشته‌ام جمع‌آوری کند و به تمام تماس‌های زوم من گوش دهد، باز هم تمام زندگی من را نخواهد دانست. کارآمدترین راه برای ساختن جمله‌ای که شبیه چیزی باشد که من می‌گویم، این است که خودم آن را بگویم.

البته، لازم نیست پیشنهادهای «Cluely» را کلمه به کلمه بخوانید. می‌توان استدلال کرد که بهترین راه استفاده از آن، گرفتن ایده‌هایش و ترجمه آن‌ها به کلمات خودتان است. من این کار را با حسن نیت در مصاحبه با تنن و با اِن. جِی. انفیلد، مردم‌شناس زبان‌شناس در دانشگاه سیدنی، انجام دادم. (تنن تا پایان مصاحبه نمی‌دانست که من از «Cluely» استفاده می‌کنم. من از ابتدا به انفیلد گفتم زیرا او در اروپا بود، جایی که قوانین حریم خصوصی و ضبط سخت‌گیرانه‌تر هستند.) من «Cluely» را تا حد امکان به‌طور یکپارچه در مکالماتمان ادغام کردم. تمام مهارت‌های بازیگری دبیرستانم را به کار گرفتم و تمام تلاشم را کردم تا سؤالات «Cluely» را با صدای خودم بیان کنم. در طول مصاحبه‌ها، پیشنهادهای «Cluely» را با پاسخ‌های طبیعی و سؤالات از پیش برنامه‌ریزی‌شده خودم ترکیب کردم. افرادی که با آن‌ها صحبت کردم گفتند نمی‌توانستند تشخیص دهند کدام سؤالات از من است و کدام از هوش مصنوعی. وقتی حدس می‌زدند، اغلب اشتباه حدس می‌زدند.

بنابراین، اگر تقلب در مکالمه به معنای استفاده از هوش مصنوعی بدون اینکه کسی متوجه شود باشد، پس برای من، در این مکالمات، این ابزار مؤثر بود. اما روی لی، هم‌بنیان‌گذار و مدیرعامل «Cluely»، به من گفت که منظور او از تقلب «این است که آنقدر اهرم داشته باشی» – یعنی آنقدر قدرت در اختیار داشته باشی – «که بتوانی به چیزی دست یابی که دیگران آن را ناعادلانه می‌دانند.» بیانیه شرکت، «Cluely» را با استفاده از ماشین حساب یا غلط‌گیر املایی مقایسه می‌کند؛ لی به من گفت که این مانند رانندگی با ماشین به جای کالسکه اسب‌کش است. اساساً، شرکت از کلمه تقلب استفاده می‌کند زیرا جذاب است، اما منظور آن انجام کاری آسان‌تر و کارآمدتر و تولید نتیجه‌ای بهتر از آن چیزی است که می‌توانستید به تنهایی انجام دهید.

اگر این فرض مشکوک را بپذیرم که تقلب صرفاً به دست آوردن اهرم است، پس «Cluely» به من کمک نکرد در مکالمات تقلب کنم. بلکه آن‌ها را دشوارتر، ناکارآمدتر و بدتر کرد.

برای ارزیابی موفقیت یک مکالمه، باید پرسید: مکالمه برای چه چیزی است؟ هدف از صحبت کردن با هر کسی در مورد هر چیزی چیست؟

به گفته لی، یک مکالمه خوب «مکالمه‌ای است که هر دو طرف از آن ارزش استخراج کنند»، «خواه این ارزش عاطفی باشد یا ارزش مادی سرمایه‌دارانه». او گفت آنچه هوش مصنوعی می‌تواند انجام دهد، ارائه اطلاعاتی است که به شما کمک می‌کند آن ارزش را کارآمدتر استخراج کنید.

به گفته انفیلد، یک مکالمه دو هدف دارد. یکی درک ساده — دریافت آنچه طرف مقابل می‌گوید. دیگری هدف اجتماعی — شکل‌گیری یا تحکیم یک رابطه.

نکته عجیب در مورد اختراع ماشینی برای کمک به انسان‌ها در مکالمه این است که، همانطور که انفیلد به من گفت، انسان‌ها خودشان ماشین‌های مکالمه هستند — ماشین‌هایی دقیقاً تنظیم‌شده. انفیلد گفت: «مکالمه نوعی فعالیت با عملکرد بسیار بالا است.» این فعالیت «پردازش در سطوح متعدد» را می‌طلبد. شما نه تنها به آنچه طرف مقابل می‌گوید پاسخ می‌دهید، بلکه واکنش احتمالی آن‌ها به شما را نیز پیش‌بینی می‌کنید و آنچه را که آن‌ها از قبل می‌دانند، شهود می‌کنید. انفیلد گفت: «عملکرد شما تا حد زیادی به بازخوردی که از طرف مقابل دریافت می‌کنید بستگی دارد و این بازخورد متقابل است.»

«Cluely» در تلاش‌های خود برای تقویت تعاملات اجتماعی، در واقع می‌تواند کارکرد ماشین مکالمه انسانی را مختل کند. برای مثال، باعث تاخیر می‌شود. انفیلد به من گفت که انسان‌ها «حساسیت فوق‌العاده‌ای» به اختلالات زمانی دارند. اگر تاخیر دلیل روشنی داشته باشد — مثلاً یک نفر لقمه بزرگی غذا برمی‌دارد — مکالمه می‌تواند بدون مشکل زیادی ادامه یابد. در غیر این صورت، افراد تمایل دارند برای مشکل زمان‌بندی دلیلی اجتماعی پیدا کنند: اینکه دو نفر در مکالمه با هم هم‌خوانی ندارند، یا یک نفر از نظر اجتماعی ناهنجار است یا حتی ممکن است دیگری را دوست نداشته باشد. بنابراین، زمانی که برای مشاهده پیشنهاد هوش مصنوعی صرف می‌شود، ممکن است به یک رابطه آسیب بزند، حتی اگر آن پیشنهاد فوق‌العاده باشد.

«Cluely» همچنین به شدت حواس‌پرت‌کننده است. وقتی با تنن و انفیلد از طریق زوم صحبت می‌کردم، همیشه آنجا بود، در گوشه چشمم، پیوسته پیشنهادهایی برای کلیک کردن به من ارائه می‌کرد. انفیلد به من گفت که حواس‌پرتی نیز یکی دیگر از مواردی است که انسان‌ها در مکالمه به آن حساس هستند. او گفت: «اگر یک نفر حس کند که دیگری توجه نمی‌کند، من نامنظم می‌شوم. نمی‌توانم داستانم را خوب تعریف کنم، زیرا آیا طرف مقابلم مرا دنبال می‌کند؟» مکالمه من با تنن لحظه‌ای این‌چنین داشت. سؤالی را که «Cluely» پیشنهاد کرده بود، پرسیدم و او برای لحظه‌ای مکث کرد و برای پاسخ دادن تلاش کرد. بعدها، تنن به من گفت که فکر می‌کرده این سؤال را قبلاً در مکالمه پاسخ داده است. و با نگاه کردن به متن، دیدم که او درست می‌گفت. احتمالاً به همین دلیل بود که هوش مصنوعی از ابتدا آن سؤال را پرسید — بر اساس آنچه او تازه گفته بود، تکرار می‌کرد. و من آنقدر حواسم پرت بود که متوجه نشدم. وقتی به تنن گفتم که از «Cluely» استفاده کرده‌ام، او بیشتر سرگرم شد تا ناراحت، اما گفت که استفاده از آن «ایده‌آل مکالمه را نقض می‌کند.»

تنها زمانی که تمرکز تقسیم‌شده به این شدت را تجربه کرده‌ام، زمانی بود که برای پادکستی که میزبان آن بودم، مصاحبه می‌کردم. در طول آن مکالمات، سعی می‌کردم در زوم با مصاحبه‌شونده حضور داشته باشم در حالی که به یادداشت‌هایم در یک سند گوگل نگاه می‌کردم، جایی که تهیه‌کننده من سؤالات را جابه‌جا می‌کرد و پیشنهادهای بی‌درنگ ارائه می‌داد. تلاش برای تمرکز بر این همه چیز به طور همزمان و هدایت آرام آن‌ها به بحث، فشاری در سرم ایجاد می‌کرد، گویی مغزم مانند فن لپ‌تاپ بیش از حد گرم شده بود. خسته‌کننده بود؛ در روزهایی که مصاحبه پادکست انجام می‌دادم، ساعت ۹ شب به خواب می‌رفتم. استفاده از «Cluely» تقریباً شبیه به آن بود، با این تفاوت که پیشنهادها مفید نبودند.

تبلیغی که امسال با راه‌اندازی «Cluely» منتشر شد، روی لی را در حال قرار ملاقات با یک زن جوان نشان می‌دهد. یک صفحه نمایش بزرگ که فقط برای لی قابل مشاهده است، روی میز بین آن‌ها شناور است و به او آموزش می‌دهد که در مورد سن خود دروغ بگوید و تصاویر آثار هنری زن را بالا می‌آورد تا بتواند وقتی زن متوجه دروغ او می‌شود و ناراحت می‌شود، با تعریف و تمجید او را آرام کند. این تصویر از یک مانع بزرگ بین آن‌ها در حالی که سعی در برقراری ارتباط دارند، استعاره‌ای عالی برای تجربه من در تلاش برای گفتگو با استفاده از هوش مصنوعی است.

وقتی صحبت کردیم، لی گفت: «تبلیغ کمی گمراه‌کننده است»، به این معنا که «دستیار مکالمه هوش مصنوعی احتمالاً کمترین فایده را زمانی دارد که شما با کسی به صورت عاشقانه صحبت می‌کنید و هدف خالصانه فقط عاطفی است.» پس چرا از این به عنوان مثال در تبلیغ استفاده کردید؟ پرسیدم. لی گفت: «بیشتر از یک تماس فروش یا تماس پشتیبانی مشتری، جلب توجه خواهد کرد.» (به نظر می‌رسد شرکت متوجه شده است که کار، در حال حاضر، واضح‌ترین مورد استفاده برای «Cluely» است و اخیراً وب‌سایت خود را به روز کرده تا آن را به عنوان «دستیار هوش مصنوعی شماره ۱ برای جلسات» تبلیغ کند.)

مسئله این است: عمدی بودن در تحریک، بخش بزرگی از برند لی و «Cluely» است. «Cluely» در ابتدا به عنوان برنامه‌ای برای تقلب در مصاحبه‌های شغلی آغاز شد که لی و هم‌بنیان‌گذار او، نیل شانموگام، را در دانشگاه کلمبیا در دوران دانشجویی به دردسر انداخت. آن‌ها از آن زمان انصراف داده‌اند و بر روی «تقلب در همه چیز» تمرکز کرده‌اند. و به نظر می‌رسد این تحریکات جواب می‌دهد. این شرکت امسال ۵.۳ میلیون دلار در دور اولیه جمع‌آوری سرمایه به دست آورد و سپس ۱۵ میلیون دلار دیگر از شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر آندرسن هوروویتز دریافت کرد. لی گفته است که این برنامه حدود ۱۰۰,۰۰۰ کاربر دارد. پست او در شبکه‌های اجتماعی که «Cluely» را معرفی می‌کرد و می‌گفت: «امروز آغاز جهانی است که هرگز مجبور نیستید دوباره فکر کنید»، تا زمان نگارش این مطلب ۳.۷ میلیون بار دیده شده است. آیا او واقعاً معتقد است که جهانی بدون تفکر می‌تواند و باید محقق شود؟ لی گفت: «ما فقط داریم سر و صدا می‌کنیم. این توییتر است.» حدس می‌زنم باید به صداقتش امتیاز داد.

با این حال، مانند بسیاری از کارهایی که برای خنده انجام می‌شود، لی و همکارانش حداقل نیمی از آن را جدی می‌گیرند. اگرچه لی ادعا کرد که سناریوی قرار ملاقات نماینده نیست، اما او همچنین گفت که از «Cluely» در چند «قرار آنلاین» استفاده کرده است. لی در طول صحبت‌های ما چند بار خودش را نقض کرد؛ به نظر می‌رسید مطمئن نیست که آیا محدودیتی برای انواع مکالماتی که «Cluely» برای آن‌ها طراحی شده است وجود دارد یا خیر — یا حداقل مطمئن نبود که فکر می‌کند من چه چیزی می‌خواهم بشنوم. او به من گفت: «تصور می‌کنم شما از این برای هر نوع مکالمه‌ای استفاده می‌کنید» تا سریع‌تر به هدفتان برسید.

من گفتم: «مقصد بر سفر ارجحیت دارد؟» و او پاسخ داد: «دقیقاً»، قبل از اینکه سریعاً اشاره کند که گاهی اوقات سفر همان مقصد است، و برای مثال، پدری که می‌خواهد «مدتی با نوزادش پچ‌پچ کند» احتمالاً نیازی به هوش مصنوعی نخواهد داشت. با این حال، لی همچنین گفت که معتقد است هدف نهایی هوش مصنوعی یک تراشه مغزی است که اگر محقق شود، به معنای امکان استفاده از هوش مصنوعی در هر مکالمه‌ای خواهد بود. (وقتی با انفیلد صحبت کردم، نظر او این بود که پذیرش گسترده فناوری‌هایی مانند «Cluely» به این معنی خواهد بود که «هر کسی که با او ملاقات می‌کنیم می‌تواند نوعی جعل عمیق باشد.»)

استدلال لی به نفع استفاده از «Cluely» به این خلاصه می‌شد که: دانش بیشتر برای روابط بهتر است. برای مثال، او پرسید، اگر در یک قرار ملاقات هستید، آیا دوست ندارید بدانید که این شخص یک مجرم جنسی است؟ آیا دوست ندارید بدانید که به شما دروغ گفته می‌شود؟ او گفت تنها مشکل در تبلیغ قرار ملاقات این بود که آن دختر هم از «Cluely» استفاده نمی‌کرد. اگر او استفاده می‌کرد، پس او نمی‌توانست او را به این خوبی فریب دهد. اما، پرسیدم، آیا او کلمات طوطی‌وار یک ربات را نوعی فریب می‌داند؟ معلوم شد که او چنین می‌داند. او گفت: «اما نمی‌توان جعبه پاندورا را در مورد هوش مصنوعی بست؛ آن قبلاً بیرون آمده است.» بنابراین، راه‌حل، از نظر او، این است که همه از آن استفاده کنند، تا همه یکدیگر را فریب دهند. در همه چیز تقلب کنید. لی می‌خواهد «مردم را به دنیایی عادت دهد که در آن همه فقط حداکثر استفاده را از هوش مصنوعی می‌کنند.»

این کاملاً شبیه ایده‌های بزرگ فناوری است، اینکه مشکلات ناشی از فناوری را می‌توان با فناوری بیشتر حل کرد. این مانند تلاش برای حل حواس‌پرتی ناشی از تلفن‌های هوشمند با فروش یک گجت فناوری دیگر است که دسترسی به برنامه‌های حواس‌پرت‌کننده را مسدود می‌کند. راه‌حل پیشنهادی لی نیز، به راحتی، همان راهی است که پول بیشتری برای او به ارمغان می‌آورد.

انفیلد به من گفت آنچه استفاده از هوش مصنوعی برای «تقلب» در مکالمه را نگران‌کننده‌تر از انجام محاسبات با ماشین‌حساب می‌کند، این است که در روابط، سرمایه‌گذاری «منبع اصالت است. این همان چیزی است که شما را یک شخص واقعی می‌کند.» به مردی فکر کنید که از منشی خود می‌خواهد برای همسرش گل بخرد و کارتی را همراه آن بنویسد. آن گل‌ها کمتر از هیچ ارزشی ندارند. زیرا هدف از این حرکت خود گل‌ها یا کلمات روی کارت نیست، بلکه توجه و تلاشی است که صرف آن‌ها شده است. همانطور که تنن به من گفت: «منظورم این است که عاشق بودن یعنی چه؟ یعنی این شخص تمام توجه شما را به خود جلب کرده است.»

حتی زمانی که مکالمات مبادله‌ای یا صرفاً کاری هستند، توجه اهمیت دارد. کسب‌وکار من روزنامه‌نگاری است، و انفیلد به من گفت که از قبل دانستن اینکه من از «Cluely» استفاده می‌کنم، او را «کمی کمتر به سؤالات شما علاقه‌مند کرد.» او گفت که انتظار داشت سؤالی از من نتیجه فکر و دقت و تمایل به دانستن پاسخ باشد. اما او گفت: «هوش مصنوعی واقعاً به پاسخ اهمیت نمی‌دهد. این مکالمه را آلوده کرد.» و این برای کسب‌وکار بد است.

لحظاتی پس از اتمام تماس با لی، او ایمیلی برای تشکر از مکالمه برایم ارسال کرد. می‌دانستم که این ایمیل توسط «Cluely» نوشته شده است؛ به همین شکل علامت‌گذاری شده بود و برنامه به‌طور خودکار یک ایمیل مشابه برای من تهیه کرده بود تا برای او بفرستم. خواندن این یادداشت باعث نشد که احساس ارتباط یا قدردانی با لی داشته باشم. احساس خاصی در من ایجاد نکرد، شاید فقط کمی احساس فریب‌خوردگی.