دانش‌آموزان هندی ماسک‌های شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، را پیش از اجلاس سران چین و هند در چنای، هند، در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹ به صورت دارند. عکس: ARUN SANKAR/AFP از طریق Getty Images
دانش‌آموزان هندی ماسک‌های شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، را پیش از اجلاس سران چین و هند در چنای، هند، در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹ به صورت دارند. عکس: ARUN SANKAR/AFP از طریق Getty Images

چین و هند در یک دور باطل گرفتار شده‌اند

خروج از چرخه امید و بی‌اعتمادی آن‌ها نیازمند تخیل سیاسی از هر دو سو است.

سفر نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، به چین در ماه اوت، و پس از آن تصمیم دهلی نو برای از سرگیری صدور ویزا برای شهروندان چینی و بازسازی تدریجی پروازهای مستقیم بین دو کشور، حلقه دیگری را در روابط هند و چین به حرکت درآورده است. این الگوی تکراری – که بین خوش‌بینی و رویارویی در نوسان است – برای دهه‌ها خود را تکرار کرده است. این حلقه جدید نیز ممکن است همان مسیر را دنبال کند و یک بار دیگر به درگیری‌های مرزی یا اصطکاک دیپلماتیک ختم شود. مگر اینکه هر دو طرف سازوکاری معتبر برای رسیدگی به اختلافات مرزی و مدیریت بی‌اعتمادی استراتژیک عمیق خود توسعه دهند، این پویایی چرخشی همچنان روابط را تعریف خواهد کرد و دو ملت بزرگ آسیا را در چرخه‌هایی از تجدید و عود به دام خواهد انداخت.

اختلاف مرزی حل نشده، که سه بخش مورد مناقشه در هیمالیا را شامل می‌شود، همچنان در کانون این تنش‌های چرخشی قرار دارد. تبت – به‌ویژه مسائل مربوط به نقش و جانشینی دالایی لاما – لایه دیگری از فشار را اضافه می‌کند. رابطه سه‌جانبه بین هند، پاکستان و چین، بی‌اعتمادی را عمیق‌تر می‌کند، بی‌اعتمادی که از ملی‌گرایی رو به رشد چین و هند تشدید شده است. این عوامل در کنار هم، احیای روح توافق پانچی‌شیل (Panchsheel Agreement) را که بیش از ۷۰ سال پیش اصول پنج‌گانه همزیستی مسالمت‌آمیز بین هند و چین را مشخص کرد، دشوارتر ساخته است.

از زمانی که جنگ مرزی چین و هند در سال ۱۹۶۲ عملاً آن روحیه را از بین برد، هند و چین برای بازسازی اعتماد واقعی تلاش کرده‌اند. هر پیشرفت ظاهری، چه در مذاکرات مرزی، اقدامات اعتمادساز، گسترش تجارت، یا دیدارهای دقیق برنامه‌ریزی‌شده بین رهبران، دیر یا زود به رویارویی مجدد منجر شده است. قبل از درگیری‌های مرگبار در دره گالوان (Galwan Valley) در سال ۲۰۲۰، بن‌بست دوکلام (Doklam) در سال ۲۰۱۷ وجود داشت؛ و قبل از آن، سومدورونگ چو (Sumdorong Chu) در سال‌های ۱۹۸۶-۱۹۸۷. هر یک از این وقایع، چرخشی دیگر در حلقه خسته‌کننده تعامل و خصومت را رقم زده است. هزینه‌های مالی و انسانی حفظ هوشیاری دائمی در امتداد مرز مورد مناقشه همچنان رو به افزایش است و با وجود کاهش موقت و محتاطانه تنش‌های دوجانبه اخیر، ادامه خواهد یافت.

سال‌ها فلج دیپلماتیک که پس از گالوان رخ داد، یادآوری تلخی است که بدون تعهد واقعی به گفتگو و مصالحه، این حلقه رویارویی و آشتی شکننده تنها تنگ‌تر خواهد شد. این چرخه تا زمانی ادامه خواهد یافت که هر دو کشور فراتر از مدیریت تاکتیکی تنش‌های مرزی حرکت کنند و به توافقی مورد قبول متقابل در مورد تعیین مرز دست یابند – توافقی که در نهایت این حلقه را می‌بندد، نه اینکه دوباره آن را آغاز کند.

شاید زمان آن رسیده باشد که هند و چین نحوه مذاکرات خود را از پایه بازنگری کنند. پس از دهه‌ها گفتگوی تکراری که نتیجه‌ای جز آرامش موقت به همراه نداشته است، خود این فرآیند نیز بخشی از حلقه شده است. تغییر اساسی لازم است – شاید حتی شامل کردن یک طرف سوم در بحث‌ها. در حالی که هر دو طرف به احتمال زیاد در برابر میانجی‌گری خارجی مقاومت خواهند کرد، چنین گامی ممکن است ضروری باشد، زیرا هیچ دولتی نمی‌تواند واکنش داخلی را که همراه با مصالحه معنادار – تنها مسیر واقعی برای حل و فصل – خواهد بود، تاب بیاورد. پس از جنگ سال ۱۹۶۲، بنیاد صلح برتراند راسل، فیلسوف بریتانیایی، تلاش کرد تا بین جواهرلعل نهرو (نخست‌وزیر وقت هند) و ژو ان‌لای (نخست‌وزیر وقت چین) میانجی‌گری کند. آن تلاش شکست خورد، عمدتاً به دلیل بی‌تجربگی میانجی‌گران. آنچه اکنون لازم است، یک کشور بی‌طرف، عاری از جاه‌طلبی‌های نظامی و مورد قبول مردم هند و چین است. سنگاپور در موقعیت خوبی قرار دارد تا این نقش را ایفا کند: بازیگری کوچک اما مورد اعتماد در چشم‌انداز آسیایی که به‌طور فزاینده‌ای پیچیده شده است، و با عدم قطعیت‌های جهانی ناشی از جهت‌گیری‌های سیاست فعلی ایالات متحده، پیچیده‌تر نیز گشته است.

قبل از اینکه هر گونه پیشنهادی برای میانجی‌گری شخص ثالث به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد، هند و چین باید ابتدا اقدامات معناداری را برای (باز)سازی اعتماد متقابل انجام دهند. مسئولیت اولیه بر عهده چین است. زخم روانی جنگ ۱۹۶۲ – که در هند به طور گسترده‌ای به عنوان یک عمل خیانت‌آمیز تلقی می‌شود – عمیق باقی مانده و در طول نسل‌ها منتقل شده است. هر بن‌بست مرزی جدید، این زخم را عمیق‌تر کرده و آشتی را دشوارتر می‌سازد. پکن می‌تواند با حمایت از درخواست دیرینه هند برای کرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل، اولین گام را به سوی بهبود بردارد. این اقدام بازتاب‌دهنده تصمیم خود نهرو خواهد بود، حتی پس از درگیری ۱۹۶۲، برای حمایت از ادعای جمهوری خلق چین برای همان شورا. اقدامی به این بزرگی نه تنها به آن تاریخ احترام می‌گذارد، بلکه به عنوان یک عمل قدرتمند از حسن نیت عمل خواهد کرد – عملی که قادر است سوءظن را به آغاز اعتماد تبدیل کند.

هند نیز به نوبه خود باید گام‌های ملموسی برای کاهش بی‌اعتمادی بردارد. این کشور باید درهای خود را به روی گردشگران، پژوهشگران و مشاغل چینی باز کند. سال‌هاست که شهروندان چینی با موانع قابل توجهی در اخذ ویزا مواجه بوده‌اند و شرکت‌های چینی همچنان با سوءظن دیده می‌شوند. لفاظی‌های دیپلماتیک اغلب به "روابط تمدنی باستانی" بین دو ملت اشاره می‌کند، اما سیاست‌های محدودکننده نسبت به بازدیدکنندگان و سرمایه‌گذاران چینی داستان متفاوتی را روایت می‌کنند. ایجاد اعتماد واقعی یا پیشرفت در مسئله مرزی در فضایی ابری از چنین سوءظنی غیرممکن است. تعامل مجدد در سطح مردم، ایده‌ها و تجارت ضروری است تا هر دو کشور از حلقه پایدار بی‌اعتمادی خود رها شوند.

همزمان، پویایی‌های جهانی در حال تغییر – به‌ویژه عدم قطعیت پیرامون سیاست تجاری و خارجی ایالات متحده تحت دولت ترامپ – ممکن است فرصتی غیرمنتظره برای هند و چین فراهم کند تا روابط خود را تنظیم مجدد کنند. اعمال تعرفه‌ها، غیرقابل پیش‌بینی بودن موضع واشنگتن نسبت به هر دو کشور، و تضعیف نهادهای چندجانبه، محاسبات استراتژیک در آسیا را تغییر داده است. دهلی نو و پکن می‌توانند به جای اینکه فقط از دریچه رقابت به یکدیگر نگاه کنند، از این لحظه برای توسعه یک مشارکت بالغ‌تر، عمل‌گرایانه‌تر و متقابلاً سودمند استفاده کنند. یک رویکرد مشارکتی، مبتنی بر مکمل‌بودن اقتصادی و ثبات منطقه‌ای، می‌تواند مبنایی برای رسیدگی به اختلاف مرزی، با یا بدون میانجی‌گری شخص ثالث، فراهم کند.

شکستن حلقه‌ای که مدت‌هاست روابط هند و چین را تعریف کرده است، به چیزی فراتر از پروتکل دیپلماتیک یا دست‌دادن‌های نمادین نیاز دارد. این امر مستلزم حرکات جسورانه و قوی اعتماد است، به طوری که هر طرف گامی بردارد که با بدبینی داخلی مقابله کند اما نشان‌دهنده نیت واقعی باشد. چه از طریق حمایت چین از آرمان‌های جهانی هند و چه از طریق بازگشایی هند به روی مردم و مشاغل چینی، تنها اقدامات تخیل سیاسی می‌تواند سوءظن را با گفتگو جایگزین کند. جایگزین آن، باقی ماندن در همان چرخه خسته‌کننده امید و خصومت است، حلقه‌ای که هیچ یک از دو ملت نمی‌توانند دوباره آن را تکرار کنند.

این مقاله با همکاری برنامه صلح آسیایی در مؤسسه تحقیقات آسیایی دانشگاه ملی سنگاپور منتشر شده است.