عکس از اندرو هارنیک / گتی
عکس از اندرو هارنیک / گتی

وداع طولانی و عجیب دیک چنی

درباره دیدن ریچل مدو در مراسم تشییع جنازه معاون رئیس‌جمهور سابق، در حالی که دونالد ترامپ دموکرات‌ها را در شبکه‌های اجتماعی به مرگ با طناب دار تهدید می‌کرد.

صبح پنجشنبه، کمی پس از ورود به کلیسای ملی واشنگتن برای مراسم تشییع جنازه دیک چنی، به ریچل مدو برخوردم. او مرا در آغوش گرفت. چند دقیقه پیش از آن، یک خوشامدگو شیفته به من گفته بود که مجری لیبرال نمادین تلویزیون در مراسم حضور دارد، هرچند من کاملاً باور نکرده بودم. اما بله، او آنجا بود. در مراسم تشییع جنازه دیک چنی، ریچل مدو مرا در آغوش گرفت. هرگز باور نمی‌شد. شاید جهنم هنوز یخ نزده بود، اما در یک صبح ابری ماه نوامبر در پایتخت تحت محاصره دونالد ترامپ، لحظاتی بود که به نظر می‌رسید ممکن است این اتفاق بیفتد.

تصرف حزب جمهوری‌خواه توسط ترامپ – حزبی که چنی آن را دوست داشت و تا زمانی که ترامپ نهایتاً باعث شد او از آن کناره‌گیری کند، به آن خدمت کرده بود – یک دهه به طول انجامیده است. اما هیچ چیز نمی‌تواند بهتر از صحنه روز پنجشنبه در آن کلیسای دوست‌داشتنی که واشنگتن یادبود بزرگان خود را در آن برگزار می‌کند، بازآرایی سیاست ما را در این دوران خلاصه کند. نانسی پلوسی و دن کویل، میچ مک‌کانل و آدام شیف، جیمز کارویل و کارل روو برای وداع با معاون رئیس‌جمهور سابق، که دنیای پس از ۱۱ سپتامبر را با اعتقاد به اعمال بی‌حد و حصر قدرت آمریکا شکل داد و او را شاید به تفرقه‌برانگیزترین چهره در زندگی عمومی تا زمان خود ترامپ تبدیل کرد، حضور داشتند. جو بایدن با قطار آمترک از دلاور آمد، با اینکه تولد هشتاد و سومش بود. کامالا هریس در ردیف اول کنار مایک پنس نشست. در انتظار شروع مراسم، با ال گور و مارگارت توتوایلر و الیوت آبرامز و بسیاری از افراد دیگر که نامشان را در روزنامه‌ها می‌خواندیم، خوش‌وبش کردم، آن زمان که هنوز مردم روزنامه می‌خواندند.

ترامپ یا هیچ یک از اعضای ارشد دولت او به طور کامل غایب بودند. معاون رئیس‌جمهور فعلی، جی. دی. ونس، دعوت نشده بود. رئیس جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان، جایی که چنی ده سال به عنوان نماینده کنگره از وایومینگ خدمت کرده بود، حضور نیافت. این همان چیزی بود که چنی می‌خواست. او در سال‌های آخر عمرش نمی‌توانست افتخار بیشتری داشته باشد که دخترش لیز را در ترک حزبی که دروغ‌های ترامپ درباره انتخابات ۲۰۲۰ را به جای حقیقت آشکار شکست او انتخاب کرد، همراهی کرده بود. در نتیجه، کلیسا کاملاً پر نبود، آن‌طور که اگر شهر و کشورمان این‌قدر با تفرقه از هم پاشیده نبود، پر می‌شد، اما اصلاً خالی هم نبود. سیاست به پیش می‌رود؛ اتحادها تغییر می‌کنند. شما می‌توانید اتاقی بسیار بزرگ را با افرادی پر کنید که چنی را به خاطر جنگ عراق نبخشیده‌اند، اما با این وجود از درگذشت مردی که جرأت داشت درباره ترامپ صحبت کند، غمگین بودند. بسیاری از هم‌حزبی‌های جمهوری‌خواه معاون رئیس‌جمهور سابق با او در خلوت موافق بودند و در ملاء عام چیزی نمی‌گفتند.

وقتی وارد می‌شدم، کسی گفت: «باورم نمی‌شود که دیک چنی را در جدایی ملی پیدا کردیم.» چرا آنها – ما – همه آنجا بودیم؟ مسلماً برای دیدن اینکه چه کسانی دیگر هستند. اینجا هنوز واشنگتن است. برای به یاد آوردن؟ در مورد آن کمتر مطمئن هستم.

من تعدادی از این مراسم‌های باشکوه وداع در کلیسای ملی را در طول این دوران طولانی ترامپ پوشش داده‌ام. اولین مورد، مراسم جان مک‌کین در سپتامبر ۲۰۱۸، به مثابه جلسه مقاومت بود، ندایی واضح برای برداشتن سلاح‌هایی که سناتور فقید، یکی دیگر از جمهوری‌خواهانی که به جای تسلیم شدن در برابر ترامپ، مرتد شده بود، در میدان رها کرده بود. دیدن ایوانکا، دختر رئیس‌جمهور، و دامادش جرد کوشنر در مراسم، که خود را به عنوان فرستادگانی به یک نهاد که نه خواهان نفوذ آنها بود و نه آن را به رسمیت می‌شناخت، شوک‌آور بود. با این حال، با نگاهی به گذشته، آن زمان ساده‌تری بود. اکنون می‌دانیم که آن زمان نمی‌دانستیم، و آن این است که زمانی فرا می‌رسد که آنها دیگر نمی‌خواهند به مهمانی سرزده وارد شوند و این نشانه‌ای واقعی از مشکلاتی است که ما درگیر آن هستیم.

اخیراً، در ژانویه، مراسم تشییع جنازه دولتی جیمی کارتر برگزار شد. همه روسای جمهور سابق آنجا بودند، و شوک آن زمان دیدن باراک اوباما بود که ترامپ با او صحبت می‌کرد و اوباما نیز با خوشرویی می‌خندید – پوششی از عادی بودن که به نظر می‌رسید با نگاه‌های مرگبار سایر شخصیت‌های برجسته و ساکت نشسته در نزدیکی آنها در تضاد است. آن زمان با خود فکر کردم که آیا اکنون این‌گونه خواهد بود، که رهبران سابق ما فقط وانمود کنند که همه چیز به نوعی خوب خواهد بود؟

نه ماه بعد، دیگر هیچ‌کس وانود نمی‌کند. صبح پنجشنبه، در حالی که عزاداران وارد کلیسا می‌شدند، ترامپ نوزده پست در پلتفرم رسانه‌های اجتماعی خود منتشر کرد و در مورد ویدیوی اخیر ساخته شده توسط اعضای دموکرات کنگره که از پرسنل نظامی می‌خواستند از دستورات غیرقانونی که ممکن است از دولت ترامپ دریافت کنند، اطاعت نکنند، خشم خود را ابراز کرد. ترامپ اصرار داشت که این «رفتار فتنه انگیز، مجازات آن مرگ است!» پست دیگری که او به اشتراک گذاشت، نحوه مرگ آنها را پیشنهاد می‌داد. او اعلام کرد: «آنها را به دار آویزان کنید. جورج واشنگتن هم همین کار را می‌کرد!»

شاید به این دلیل که این پست‌ها را روی گوشی‌ام در مراسم تشییع جنازه پدر لیز چنی می‌خواندم، بلافاصله به تهدیداتی فکر کردم که ترامپ علیه او در کمپین سال گذشته صادر کرده بود. روزها قبل از انتخابات، او به تاکر کارلسون گفت که باید او را جلوی جوخه آتش گذاشت و تیرباران کرد. ترامپ همان است که هست. معاون رئیس‌جمهور سابق هنگام حمایت از هریس هشدار داد: «او هرگز نمی‌تواند دوباره به قدرت اعتماد شود.» در حال حاضر، متأسفانه برای ملت و جهان، ترامپ ثابت می‌کند که همان تهدیدی است که چنی درباره آن به ما هشدار داده بود.

اگر چنی درباره ترامپ درست می‌گفت، در مورد بسیاری چیزهای دیگر اشتباه می‌کرد – مهمترین آنها، البته، این که ایالات متحده باید در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله می‌کرد و صدام حسین را سرنگون می‌کرد تا برنامه تسلیحات هسته‌ای را که حسین نداشت، متوقف کند. تا آنجا که می‌دانم، چنی هرگز برای این موضوع، و نه برای هیچ یک از افراط‌های پرهزینه و مرگبار دیگری که در آن دوران از آن حمایت می‌کرد، عذرخواهی نکرد.

در مراسم تشییع جنازه روز پنجشنبه، حتی به این سابقه پیچیده اشاره‌ای نشد. من هرگز کلمات «عراق» یا «تروریسم»، و یا «ترامپ» را نشنیدم. حمله ۱۱ سپتامبر که دولت جورج دبلیو بوش را که چنی در آن خدمت می‌کرد، این‌قدر تعریف کرد، تنها توسط یک سخنران – نه رئیس‌جمهور بوش بلکه متخصص قلب چنی، جاناتان راینر، که آن روز در کاخ سفید با او قرار ملاقات داشت – مطرح شد.

حتی زمانی که لیز چنی صحبت کرد، او به سختی به زندگی پرحادثه و بحث‌برانگیز پدرش در انظار عمومی اشاره کرد. یک سرزنش در آن سخنرانی برای رئیس‌جمهور غایب وجود داشت که از زمان به قدرت رسیدن، همواره حزب‌گرایی را بر کشور ترجیح داده است. او اصرار داشت که پدرش این‌گونه نبود: «او می‌دانست که پیوندهای حزبی همیشه باید به پیوند واحدی که ما به عنوان آمریکایی‌ها به اشتراک می‌گذاریم، تسلیم شوند. برای او، انتخاب بین دفاع از قانون اساسی و دفاع از حزب سیاسی شما، اصلاً انتخابی نبود.»

اما همین بود. و بنابراین، با نادیده گرفتن بیشتر بحث‌هایی که زندگی چنی را تحت‌الشعاع قرار داده بود، دشوار بود که دقیقاً چه فکری کرد. با این حال، همه چیز در مورد مراسم با دقت انتخاب شده به نظر می‌رسید، از جمله موسیقی که ریچارد بروس چنی – معاون رئیس‌جمهور سابق و، همانطور که نوه‌اش گریس با محبت او را «پدربزرگ کابوی» می‌نامید – با نوای آن کلیسا را ترک کرد. این سرود «نبرد جمهوری» (The Battle Hymn of the Republic) بود، و من تردید کمی دارم که لیز چنی می‌خواهد همه ما بدانیم که حقیقت پدرش، هرچه که بود، به راه خود ادامه خواهد داد.

وقتی صبح پنجشنبه از تپه به سمت کلیسا رفتم، انتظار داشتم که مراسم یک فلش‌بک، یادآوری واشنگتن در دوران بوش باشد که اکنون بسیار دور به نظر می‌رسد. اما وقتی خارج می‌شدم، تقریباً با نانسی پلوسی هنگام پایین آمدن از پله‌ها برخورد کردم، متوجه شدم که مراسم چنی دروازه‌ای به گذشته نبوده است. زیرا هیچ گذشته‌ای وجود ندارد که ریچل مدو در مراسم تشییع جنازه دیک چنی شرکت کرده باشد. تماشای صحبت‌های او قبل از مراسم، تنها چند اینچ دورتر از جایی که جان بولتون نشسته بود – آن وضعیت حاضر بود. زیرا تنها در زمان حال – این زمان حال نفرین‌شده، عجیب و ترامپی – چنین صحنه‌ای می‌توانست ممکن باشد.‌