با غیبت ایالات متحده در اجلاس سران گروه 20 در ژوهانسبورگ در این آخر هفته، یک سوال بیشک بر دستور کار این نشست سایه خواهد افکند: چه کسی جای خالی متعددی را در حکمرانی جهانی که واشنگتن در ماههای اخیر ایجاد کرده است، پر خواهد کرد؟
یک نظرسنجی جدید که به سفارش کنفرانس امنیتی مونیخ انجام شد، از شهروندان 9 کشور عضو گروه 20 در اروپا و سراسر جنوب جهانی درباره دیدگاههایشان در مورد جهانی با رهبری کمتر قابل اعتماد از سوی واشنگتن پرسید. دادهها نشان میدهد که پاسخدهندگان معتقدند ایالات متحده نقش رهبری جهانی خود را در برخی، بسیاری یا تمام حوزههای سیاستی رها میکند، که این رقم از 47 درصد پاسخدهندگان در ترکیه تا 78 درصد در هند متغیر است. بسیاری از آنها نگرانیهایی را درباره تأثیرات مخرب سیاست ایالات متحده بر تلاشها برای تضمین ثبات اقتصادی جهانی، حلوفصل درگیریهای خشونتآمیز در سراسر جهان و مبارزه با تغییرات اقلیمی جهانی، در کنار سایر مسائل حیاتی، ابراز کردند.
در اجلاس سران گروه 20، رهبران باید پاسخهایی در مورد چگونگی موفقیت همکاریهای چندجانبه در حل مشکلات جهانی و حفظ کالاهای عمومی جهانی، مانند مراقبتهای بهداشتی و ثبات اقلیمی، بدون حضور ایالات متحده ارائه دهند. اما برداشتهای عمومی از اینکه چه کسی آماده است تا نقش ایالات متحده را ایفا کند، به سختی یکپارچه است.
همانطور که ایالات متحده عقبنشینی میکند، رهبران اروپایی اغلب بر تمایل خود به «داشتن دوستان بیشتر» در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه تأکید میکنند. اما فراتر از مذاکرات تجاری جدیدی که توسط کمیسیون اروپا انجام میشود، اروپا ابتکارات مشخص نسبتاً کمی برای نمایش دارد. دولتهای اروپایی قطعاً مشغول جنگ روسیه در اوکراین، عدم قطعیت فزاینده اقتصادی در داخل و مشکلات فزاینده در روابط فراآتلانتیکی بودهاند. اما دلایل این رویکرد محتاطانه ممکن است بسیار عمیقتر باشد و منعکسکننده تردید گستردهتری درباره مزایای همکاری عمیقتر با دولتها در سایر نقاط جهان باشد.
این تردید قطعاً در جوامع اروپایی مشهود است، همانطور که در دادههای افکار عمومی که ما سفارش دادیم منعکس شده است. وقتی از پاسخدهندگان اروپایی در فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا پرسیده شد که کشورهای قدرتمند غیرغربی – به طور مشخص برزیل، چین، هند، اندونزی، روسیه، آفریقای جنوبی و ترکیه – چقدر در حل مشکلات جهانی نقش خود را ایفا میکنند (در مقیاسی از صفر (اصلاً نقش خود را ایفا نمیکنند) تا 10 (کاملاً نقش خود را ایفا میکنند))، آنها مشارکت این کشورها را پنج یا (بسیار) کمتر ارزیابی کردند. وقتی از آنها پرسیده شد که چه کسی مسئولیت بیشتری را بر عهده خواهد گرفت اگر ایالات متحده دیگر رهبری حل مشکلات جهانی را بر عهده نداشته باشد، اروپاییها نیز نسبت به نقش جنوب جهانی خوشبین نبودند. در مجموع، تنها 26 درصد معتقد بودند که احتمال بسیار زیاد یا تا حدی زیاد است که کشورهای قدرتمند غیرغربی مانند برزیل، هند و آفریقای جنوبی مسئولیت بیشتری را بر عهده بگیرند. درصد کمی بالاتر معتقد بودند که چین ممکن است پیش قدم شود – اما حتی در این صورت، تنها 31 درصد.
این برداشتها با نمونههای بسیاری از رهبری جنوب جهانی در حل مشکلات جهانی و ارائه کالاهای عمومی جهانی که همکاریهای اروپایی میتواند بر آنها بنا شود، در تضاد است. اگر نه تنها با مشارکتهای مالی، بلکه با مشارکتهای دیپلماتیک، عملیاتی و دانشبنیان قضاوت شود، رهبری از کشورهای جنوب جهانی گسترده به نظر میرسد. این رهبری حوزههای سیاستی مختلفی را در بر میگیرد، از جمله مشارکت در صلح و امنیت؛ ثبات اقتصادی جهانی؛ مبارزه با تغییرات اقلیمی و بحرانهای بهداشت جهانی؛ و حفاظت از حقوق بشر و کرامت انسانی. و چنین رهبری محدود به دولتهای قدرتمندتر نیست. برای مثال، بزرگترین میزبانان پناهنده در جهان از نظر مطلق و سرانه، کشورهای جنوب جهانی از جمله ایران، ترکیه، اوگاندا و اردن هستند. در حالی که کشورهای غربی در تأمین مالی عملیات حفظ صلح سازمان ملل پیشرو هستند، 10 کشور برتر کمککننده نیرو، کشورهای جنوب جهانی هستند که با نپال و رواندا آغاز میشوند.
به همین ترتیب، دولتهای جنوب جهانی در بسیاری از درگیریهای طولانیمدت با موفقیت میانجیگری کردهاند. برای مثال، کوبا در سال 2016 توافق صلح بین دولت کلمبیا و گروه چریکی فارک را به ثمر رساند؛ چین در سال 2023 به امضای توافق ایران و عربستان سعودی کمک کرد؛ و قطر رهبری توافق 2020 بین ایالات متحده و طالبان را بر عهده داشت. مبارزه با تغییرات اقلیمی شاهد رهبری دیپلماتیک و فکری بسیار فعال از سوی جنوب جهانی، به ویژه توسط کشورهای جزیرهای اقیانوس آرام بوده است که طیف گستردهای از ابتکارات را برای دستیابی به اهداف اقلیمی قویتر به راه انداختهاند. و همانطور که مدل کوبا برای مدیریت محلی کاهش خطر بلایای طبیعی نشان میدهد، کشورهای جنوب جهانی در تبادل دانش و ظرفیتسازی جنوب-جنوب پیشرو بودهاند و تخصص متناسب با نیازهای متمایز جوامع در حال توسعه را ارائه میدهند.
دادههای نظرسنجی ما نشان میدهد که در جوامع اروپایی، آگاهی بسیار کمی از این مشارکتهای چندوجهی وجود دارد. در حالی که ما نمیتوانیم مستقیماً سیاستهای دولتی را از برداشتهای عمومی استنتاج کنیم، اما بحثهای سطح دولتی اغلب بر این متمرکز است که چگونه کشورهای جنوب جهانی، به ویژه کشورهای قدرتمندتر، در تأمین مالی کالاهای عمومی جهانی (مانند چین و سایر کشورهای با انتشار گازهای گلخانهای بالا) کوتاهی کردهاند یا چگونه در مورد چالشهایی که به شدت غرب را تحت تأثیر قرار میدهند، مانند جنگ روسیه علیه اوکراین، موضع نگرفتهاند. بنابراین، بسیاری در اروپا ممکن است از بیطرفی کشورهای جنوب جهانی در مورد جنگ روسیه آگاه باشند، اما کمتر کسی از نقش کوبا به عنوان میانجی صلح، اردن به عنوان یک کشور میزبان برتر پناهندگان، یا نیجریه در تضمین انتقال صلحآمیز قدرت در گامبیا در سال 2017 خبر دارد.
این به معنای مشروع نبودن ناامیدیهای اروپایی نیست. اما تمرکز بیش از حد بر این ناامیدیهای خاص ممکن است غرب را از تلاشهای متعدد تحت رهبری جنوب جهانی که همکاری میتواند بر آنها بنا شود، غافل کند. برای پر کردن شکافهای روبهرشد در رهبری جهانی، اروپاییها بهتر است نگاهی دقیقتر به مشارکتهای دولتها در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه در زمینه ترویج صلح و امنیت بینالمللی، ثبات اقتصادی، بهداشت جهانی، حفاظت از اقلیم و حقوق بشر و کرامت انسانی داشته باشند. افزایش آگاهی از آنچه این کشورها قبلاً انجام دادهاند – و همچنان انجام میدهند – در این زمینهها شرط لازم برای همکاری نزدیکتر، مشارکتهای پایدار و تقسیم کار مؤثر در آینده است. با نزدیک شدن به اجلاس گروه 20، کشورهای جنوب جهانی ممکن است از قبل شروع به پر کردن صندلی خالی ایالات متحده کرده باشند. اروپاییها خوب است که به این نکته توجه کنند.
درباره نویسنده
سوفی آیزنترات رئیس بخش تحقیقات و انتشارات کنفرانس امنیتی مونیخ است.