تصویرسازی: اکونومیست/کارل گادفری/گتی
تصویرسازی: اکونومیست/کارل گادفری/گتی

اروپا برای جلوگیری از تغییرات خردکننده باید سرنوشت خود را به دست گیرد

در غیر این صورت، چین از ضعف‌های این قاره سوءاستفاده خواهد کرد

دهه‌ها بود که اتحادیه اروپا با این باور که کلید آینده را در اختیار دارد، آرامش خاطر داشت. درست است که چین بر تولید مسلط بود و آمریکا بزرگترین ارتش‌ها را داشت، اما در قلمرو قانون و مقررات، ابرقدرت جهان در بروکسل بود. در دوران جهانی‌سازی، تنها اتحادیه اروپا بود که کیمیای تبدیل دولت-ملت‌ها به بلوک‌هایی بزرگتر از مجموع اجزایشان را می‌فهمید.

امروزه، چنین آرامشی در کار نیست. چین نه تنها در حال دامپینگ صادراتی و یارانه دادن به شرکت‌های خود است، بلکه در حال رقابت و نوآوری بیشتر در صنایع بزرگ اروپا، از جمله خودروسازی است. سال گذشته کسری تجاری آلمان با چین ۶۶ میلیارد یورو (۷۶ میلیارد دلار) بود؛ امسال ممکن است این رقم به بیش از ۸۵ میلیارد یورو، حدود ۲ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP)، برسد. هشداردهنده است که چین در حال سوءاستفاده از وابستگی اروپا است، با استفاده از تحریم‌ها یا تهدید به آنها در زمینه تراشه‌ها و عناصر خاکی کمیاب. این وضعیت در حالی است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در تعهد این کشور به تضمین امنیت ناتو تردید ایجاد کرده است. گویا این وضعیت به اندازه کافی بد نبود، آقای ترامپ همچنین از وابستگی نظامی پایدار اروپا سوءاستفاده کرده تا یک توافق تجاری را که اروپایی‌ها از آن متنفرند، تحمیل کند.

اتحادیه اروپا برای شکوفایی در دنیای قابل پیش‌بینی قوانین و رویه‌ها طراحی شده بود. امروز، این اتحادیه بین دو "بزرگ‌زاده" خشمگین که قانون جنگل را اعمال می‌کنند، گرفتار شده است. در مذاکرات بین آمریکا و چین که پیامدهای بزرگی برای اقتصاد خود اروپا دارد، با آن با تحقیر رفتار می‌شود. اگر اروپا قرار نیست به سمت بی‌اهمیتی کشیده شود، باید فوراً راهی جدید و سرسختانه برای استفاده از قدرت بیابد.

تا کنون، این جاه‌طلبی دو واکنش بسیار متفاوت را برانگیخته است — و متأسفانه، هر دو می‌توانند نتیجه معکوس داشته باشند. در بروکسل و برخی پایتخت‌ها صحبت از استفاده از حمایت تجاری و سیاست صنعتی برای تقویت تولیدات استراتژیک است. برخی صنایع واقعاً استراتژیک هستند، اما توجیه امنیت ملی، همه چیز را از غلات تا چوب در معرض حفاظت قرار می‌دهد که تنها زوال اروپا را تسریع خواهد کرد. حتی زمانی که تعرفه‌ها موجه هستند، آنها مالیاتی بر مصرف‌کنندگانِ از پیش مالیات‌زده اروپا هستند و همانطور که عوارض بر وسایل نقلیه الکتریکی نشان داده است، ممکن است به تنهایی موفق نباشند.

به نوبه خود، احزاب پوپولیست راست‌گرای اروپا بر موجی از نارضایتی از نخبگان قاره سوار شده‌اند. رهبران پوپولیست می‌گویند بروکسل در حال سرقت پویایی و همچنین حاکمیت از اقتصادهای اروپایی است. آنها معتقدند که چاره بی‌حالی اروپا در پایتخت‌های ملی نهفته است. اما حتی اگر هیچ کشوری بریتانیا را در خروج از اتحادیه اروپا دنبال نکند، فروپاشی همکاری‌ها در بروکسل ترکیبی مسموم از رکود، سرزنش و تجزیه ایجاد خواهد کرد. این امر اتحادیه اروپا را به مسیری خطرناک خواهد کشاند: در دنیایی بدون قانون، قدرت در تعداد است.

پس، اروپا چه باید بکند؟ برای شروع، هنوز هم می‌تواند از مدافع قوانین بودن سود ببرد. حتی اگر قدرت برای آمریکا و چین که هنجارهای جهانی را نادیده می‌گیرند، درست باشد، بسیاری از کشورهای کوچکتر می‌دانند که از دنیایی کمتر نامطمئن سود خواهند برد. اتحادیه اروپا، به دلیل بازار بزرگ و تخصص خود، قدرت گردهم‌آوری دارد، به ویژه در تجارت. این اتحادیه باید خود را به عنوان قهرمان کشورهای همفکر که می‌خواهند بدون آمریکا پیش بروند، معرفی کند؛ کشوری که تنها ۱۶ درصد از تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است. مذاکرات با هند و پنج عضو مرکوسور (Mercosur) تا همین اواخر به طرز دردناکی کند پیش می‌رفت. مذاکرات اولیه با CPTPP که اعضای آن متحدان طبیعی اتحادیه اروپا هستند، نیاز به فوریت بیشتری دارد. صادرکنندگان در "میتل‌اشتانْد" (Mittelstand) آلمان (شرکت‌های کوچک و متوسط) در حال حاضر متوجه شده‌اند که بازارهای رو به رشد مانند هند و برزیل، کاهش تقاضا در چین را جبران می‌کنند.

اروپا هنوز می‌تواند سرسخت باشد. بر اساس قوانین تجاری، می‌تواند علیه دامپینگ و یارانه‌های چین اقدام کند. برای خودروسازان اروپا احمقانه بود که به یک تامین‌کننده واحد تراشه وابسته باشند — به ویژه پس از مشاهده آسیب‌های ناشی از اتکای آلمان به گاز روسیه. اورزولا فون در لاین (Ursula von der Leyen)، رئیس کمیسیون، قول داده است که پس از محدودیت‌های عناصر خاکی کمیاب چین اقدام کند، اگرچه این کار زمان و هزینه خواهد برد. چین ممکن است علیه شرکت‌هایی که قطعات حاوی عناصر خاکی کمیاب را ذخیره می‌کنند، تلافی کند: این دلیل بیشتری برای تنوع سریع تامین‌کنندگان است. در صورت لزوم، اتحادیه اروپا باید از "ابزار ضد اجبار" خود استفاده کند که امکان اقدامات متقابل، از جمله محدودیت‌ها بر صادرات حیاتی برای چین را می‌دهد.

دومین وظیفه برای کشورهای اروپایی این است که با یکپارچه‌سازی اقتصادهای خود، از قدرتی که دارند بهتر استفاده کنند. احزاب میانه‌رو که هنوز در قدرت هستند، می‌ترسند که این امر به نفع پوپولیست‌های راست‌گرا تمام شود. با این حال، بی‌عملی نیز یک سیاست است و نزاع و ترس رهبران تنها شکایتی را توجیه می‌کند که نخبگان حاکم ایده‌ای ندارند و فاقد صلاحیتی هستند که قرار است نقطه قوت آنها باشد.

با عدم یکپارچگی، اتحادیه اروپا مقدار عظیمی پول را از دست می‌دهد. یک بازار واحد که برای کالاها طراحی شده بود، نتوانسته به اقتصادهایی که تحت تسلط خدمات هستند، کمک کند. اروپا با شور و اشتیاق زیادی درباره مقررات‌زدایی صحبت می‌کند، اما تمایل به قانون‌گذاری معمولاً قوی‌تر است. دولت‌ها بر سر طرح‌هایی برای افزایش رقابت‌پذیری اروپا، به ویژه گزارشی که سال گذشته توسط ماریو دراگی (Mario Draghi)، شخصیت برجسته ایتالیایی، تهیه شد، تردید کرده‌اند، زیرا می‌ترسند چنین اقداماتی نفوذ آنها را کاهش دهد یا گروه ذینفع خاصی را ناراحت کند. و با کارهای زیادی که باید در زمینه یکپارچه‌سازی خدمات مالی و بازارهای انرژی انجام شود، سیاستمداران باید در برابر علاقه مد روز به تولید مقاومت کنند. صنعتی‌زدایی یک نگرانی بی‌اهمیت نیست، اما مشاغل کارخانه‌ای حتی بدون رقابت چین نیز در حال کاهش خواهند بود.

برای حداکثر اثربخشی، این اقدامات نیازمند اصلاحات در داخل هستند. رفاه بسیار پرهزینه است و بوروکراسی‌ها بسیار ناکارآمد. رشد و رقابت‌پذیری توسط مقررات مختل می‌شود. برنامه‌ریزی اغلب در برابر چالش‌ها بسیار آسیب‌پذیر است. هزینه انرژی مالیاتی بر تولیدکنندگان است.

اراده به قدرت

برای بسیاری از مردم در بروکسل، همه اینها فرمانی غیرممکن به نظر می‌رسد. گفتن اینکه چه کاری باید انجام شود آسان است، اما غلبه بر موانع اقدام هماهنگ ۲۷ کشور مستقل دشوار است. این امر به آخرین و شاید بزرگترین وظیفه اروپا منجر می‌شود. رهبران آن، بیدار به تهدید، باید رای‌دهندگان خود را متقاعد کنند که تغییر به هر حال در راه است. یا اروپا سرنوشت خود را به دست می‌گیرد یا چین و آمریکا تغییرات خردکننده‌ای را بر آن تحمیل خواهند کرد. انتخاب با اروپاست. ¦