تصویرسازی از نیویورک تایمز؛ عکس‌های منبع از گلوبال ایمیجز اوکراین و نیک پالئولوگوس/گتی
تصویرسازی از نیویورک تایمز؛ عکس‌های منبع از گلوبال ایمیجز اوکراین و نیک پالئولوگوس/گتی

واقعاً برای پایان دادن به جنگ در اوکراین چه چیزی لازم است؟

تلاش‌ها برای توقف جنگ در اوکراین، که اکنون به چهارمین سال خود نزدیک می‌شود، همگی شکست خورده‌اند. اکنون گزارش شده است که دولت ترامپ به روسیه در تدوین یک طرح جدید برای پایان دادن به درگیری پیوسته است، اما این طرح از کی‌یف می‌خواهد تا قلمرویی را واگذار کند و اندازه ارتش خود را کاهش دهد – شرایطی که اوکراین مدت‌هاست آن را غیرقابل قبول اعلام کرده است.

در شرایط کنونی، اوکراین آسیب‌دیده است اما همچنان روسیه را به پیشروی‌های تدریجی محدود می‌کند. رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین اقتصاد روسیه را با جنگ تطبیق داده و در عزم خود برای بی‌طرف کردن اوکراین و نگه داشتن آن در مدار روسیه سرسخت است.

واقعاً برای پایان دادن به این جنگ چه چیزی لازم است؟

مشخص نیست که توافق جدید به کجا می‌رود. در ادامه نظر هفت کارشناس از ایالات متحده، اروپا و روسیه درباره آنچه باید انجام شود، آمده است. گستردگی الزامات آنها – از تعهد بیشتر به دیپلماسی تا حمایت تسلیحاتی بیشتر از اوکراین و نیاز به ارزیابی مجدد ناتو – دریچه‌ای به سوی کار سخت پیش‌رو می‌گشاید.

آتش‌بس اولین گام است

ایوان کراستف، رئیس مرکز راهبردهای لیبرال، صوفیه، بلغارستان

جنگ‌ها زمانی پایان می‌یابند که یک طرف پیروز شود یا هر دو طرف امید به پیروزی را از دست بدهند. ما هنوز به هیچ یک از این دو وضعیت در اوکراین نرسیده‌ایم. روسیه در میدان نبرد از برتری استراتژیک برخوردار است، اما تا پیروزی فاصله زیادی دارد؛ اقتصادش به شدت تضعیف شده، اما از فروپاشی نیز دور است. تنها چیزی که می‌توانیم واقع‌بینانه در سال ۲۰۲۶ امید به آن داشته باشیم، آتش‌بس است، نه یک توافق جامع صلح.

آقای پوتین تنها در صورتی با آتش‌بس موافقت خواهد کرد که اهداف جنگی او را تأمین کند: بی‌ثبات کردن قدرت رئیس‌جمهور ولودیمیر زلنسکی در اوکراین، برانگیختن درگیری‌های داخلی و عمیق‌تر کردن اختلافات در ائتلاف غرب. اوکراین خسته است و به دنبال توقفی در درگیری‌هاست، اما تنها در صورتی آتش‌بس را خواهد پذیرفت که روابطش با ایالات متحده و اتحادیه اروپا را تقویت کند و واکنش‌های منفی داخلی را برانگیزد.

آتش‌بس در سال ۲۰۲۶ قابل تصور است اگر مسکو معتقد باشد که پایان خصومت‌ها به جذب رئیس‌جمهور ترامپ به سمت خود کمک می‌کند، و اگر کی‌یف معتقد باشد که یک وقفه به آن زمان و حمایت غرب برای تسلیح مجدد و تحکیم مواضع می‌دهد. برای هر دو طرف، چنین توافقی یک مانور تاکتیکی خواهد بود تا گامی به سوی صلح پایدار. با این حال، هنگامی که آتش‌بس برقرار شود، ممکن است دوام بیشتری از آنچه هر دو طرف انتظار دارند، داشته باشد. بنابراین، پایان جنگ ممکن است پیامد ناخواسته‌ای باشد.

فرآیند مذاکره واقعی

ساموئل چاراپ، پژوهشگر برجسته سیاست روسیه و اوراسیا و دانشمند ارشد علوم سیاسی در شرکت رند

آقای ترامپ به درستی توجه بین‌المللی را به پایان جنگ روسیه و اوکراین جلب کرده و گام‌های مهمی برای باز کردن کانال‌های ارتباطی در بالاترین سطوح برداشته است. با این حال، یک قطعه کلیدی از این پازل هنوز مفقود است: یک فرآیند مذاکره واقعی.

دیپلماسی که تاکنون شاهد آن بوده‌ایم، پراکنده، بدون ساختار و بسیار علنی بوده است. اما فرآیندهای مذاکره‌ای که در گذشته به طور موفقیت‌آمیزی درگیری‌های مسلحانه با شدت مشابه را حل و فصل کرده‌اند، پیوسته، ساختاریافته و عمدتاً محرمانه بوده‌اند. چنین مذاکراتی، با حضور نمایندگان با اختیار کامل از طرفین درگیر و حامیان کلیدی خارجی آنها، و همچنین میانجی‌گران باتجربه، برای شناسایی بده‌بستان‌ها، درک فضای سازش و، مهم‌تر از همه، آزمودن این فرضیه که طرف مقابل مایل به تعهد به صلح است، ضروری است. مذاکرات واقعی تنها راهی است که دشمنان تلخ‌کام می‌توانند برای اعتماد حداقلی به نیات یکدیگر، شانسی برای صلح فراهم کنند.

در کوتاه‌مدت، مذاکرات باید بر شکستن بن‌بست کنونی در توالی اقدامات متمرکز باشد. آقای زلنسکی، آقای ترامپ و رهبران اروپایی خواستار توقف فوری خصومت‌ها هستند تا امکان پیشبرد مذاکرات در شرایط صلح‌آمیز فراهم شود. آقای پوتین معتقد است که ادامه درگیری‌ها اهرم فشار لازم را برای او فراهم می‌کند و بنابراین بر یک حل و فصل سیاسی از پیش اصرار دارد. تحریم‌ها علیه شرکت‌های نفتی روسیه یا حتی ارائه موشک‌های دوربرد مانند تاماهاوک به اوکراین بعید است او را متقاعد کند که از این موضع دست بردارد.

مذاکره‌کنندگان باید با پیگیری یک توافق چارچوب: سندی مختصر که اصول و پارامترهای یک حل و فصل مذاکره‌ای آتی را تعیین می‌کند، به دنبال گشایش راه برای آتش‌بس باشند. این کار اعتماد و درک مشترک از عناصر کلیدی یک توافق صلح کامل نهایی را تقویت خواهد کرد – به اندازه‌ای که آقای پوتین را متقاعد کند به درگیری‌ها پایان دهد.

یک توافق نهایی، ماه‌ها، اگر نگوییم سال‌ها، مذاکرات ساختاریافته را برای نتیجه‌گیری به خود اختصاص خواهد داد. اما با یک توافق چارچوب و آتش‌بس همزمان، این مذاکرات بدون مرگ و ویرانی که اکنون از میدان‌های نبرد دونباس تا شهرهای اصلی اوکراین گسترش یافته است، پیش خواهد رفت.

تضمین‌های امنیتی برای اوکراین

پاول کلیمکين، وزیر امور خارجه اوکراین از ژوئن ۲۰۱۴ تا اوت ۲۰۱۹

طرحی برای پایان دادن به تجاوز روسیه علیه اوکراین نمی‌تواند پروژه گروه محدودی از سیاستمداران و دیپلمات‌ها باشد. این جنگ نه درباره "امنیت" یا ادعاهای ارضی روسیه است؛ بلکه درباره هویت و حاکمیت اوکراین است. هدف روسیه انکار اولی با ادعای اینکه اوکراین واقعاً بخشی از روسیه است و محدود کردن دومی با اعمال محدودیت‌هایی بر ارتش و جهت‌گیری اوکراین است.

در واقع، در زمانی که درگیری در سال ۲۰۱۴ آغاز شد – زمانی که روسیه کریمه را ضمیمه کرد و شروع به حمایت از جدایی‌طلبان در دونباس کرد – اوکراین به صراحت عضویت در هر بلوک نظامی را ممنوع کرده بود. اما این برای روسیه بی‌معنا بود. برای روسیه، اوکراین تنها می‌تواند به عنوان بخشی از قلمرو و اساطیر روسیه وجود داشته باشد.

اجازه دادن به روسیه برای دستیابی به هدفش نه تنها غرب را ضعیف نشان می‌دهد، بلکه اعتبارش را نزد خود و جهان نیز به سختی زیر سؤال می‌برد. اعتبار آن بر جسارت و اثربخشی تضمین‌های امنیتی غرب برای اوکراین متکی است. هر چیزی کمتر از آن، صلحی پایدار و بادوام – برای اروپا یا برای روسیه – به ارمغان نخواهد آورد.

تضمین امنیت اوکراین همچنین تضمین امنیتی برای روسیه خواهد بود، زیرا اوکراین یکپارچه شده در غرب برای هیچ‌کس تهدیدی نخواهد بود – شاید جز برای اساطیر روسیه.

روسیه به یک چشم‌انداز و اسطوره‌شناسی جدید نیاز دارد، اما این وظیفه روس‌هاست که آن را شکل دهند. هر ملتی حق دارد هویت و حاکمیت خود را تعریف کند و، در صورت لزوم، همانند امروز در اوکراین، برای آن بجنگد. صلح در اوکراین بدون تصمیمات دشوار توسط همه طرف‌های درگیر ممکن نیست. اما این نیازمند قدرت است.

سلاح، نه فقط تحریم

آنجلا استنت، محقق ارشد در موسسه آمریکن انترپرایز

با وجود تلاش‌های مکرر دولت ترامپ برای کشاندن آقای پوتین به میز مذاکره، در ۱۰ ماه گذشته هیچ چیز تغییر نکرده است، جز حملات وحشیانه‌تر روسیه به اهداف غیرنظامی اوکراین و زیرساخت‌های انرژی. آقای پوتین در برابر تملق‌های آقای ترامپ و تهدیدات پنهان او نفوذناپذیر است.

پس، ایالات متحده چگونه می‌تواند آقای پوتین را وادار به تغییر محاسبات خود کند؟ تحریم‌های اخیر علیه روسنفت و لوک‌اویل شروع خوبی است. اتحادیه اروپا نیز تحریم‌های بیشتری را علیه روسنفت و گازپروم نفت اعمال کرده است. اگرچه ممکن است هنوز به اقدامات بیشتری نیاز باشد، اما در مجموع، آنها این پیام را می‌رسانند که ایالات متحده و متحدانش در مواجهه با رکود قریب‌الوقوع اقتصاد روسیه و گسترش کمبود بنزین، جدی هستند.

اما تحریم‌ها کافی نیستند. اوکراین باید بتواند سلاح‌های بیشتری را خریداری کند تا آقای پوتین را متقاعد کند که در میدان نبرد پیروز نخواهد شد. اتحادیه اروپا باید تردیدهای باقی‌مانده اعضای خود را در مورد استفاده از دارایی‌های مسدود شده روسیه برای ارائه یک وام ۱۴۰ میلیارد یورویی به اوکراین برای خرید آن سلاح‌ها برطرف کند. به همین ترتیب، ایالات متحده باید به اوکراین اجازه خرید موشک‌های تاماهاوک خود را بدهد.

آتش‌بس در امتداد خط تماس فعلی تنها آغاز یک مسیر طولانی و چالش‌برانگیز برای پایان دادن به جنگ خواهد بود. اوکراین برای جلوگیری از حمله مجدد روسیه در چند سال آینده به تضمین‌های امنیتی معتبر نیاز خواهد داشت. حتی اگر اروپایی‌ها قادر به تأمین یک نیروی تثبیت‌کننده باشند، بدون پشتیبانی ایالات متحده، آن نیرو در آنچه می‌تواند انجام دهد، محدود خواهد بود.

اولین گام برای پایان دادن به درگیری‌ها آتش‌بس است. اما بدون حمایت قوی از غرب برای جلوگیری از از سرگیری جنگ توسط پوتین، عزم او برای تحت سلطه درآوردن اوکراین پابرجا خواهد ماند.

یک کارزار فشار حداکثری

آلینا پولیاکوا، رئیس مرکز تحلیل سیاست اروپا در واشنگتن

در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۲، یک موشک روسی به پارکی در مرکز کی‌یف اصابت کرد و یک گودال عظیم در وسط یک زمین بازی بر جای گذاشت. حملات موشکی روسیه در آن زمان، حدود هشت ماه پس از "جنگ بزرگ" – همانطور که اوکراینی‌ها تهاجم روسیه را می‌نامند – پرتعداد بودند. اما آن حمله، به پارک تاراس شوچنکو، برای من بسیار شخصی بود؛ در دوران کودکی که در کی‌یف بزرگ می‌شدم، روزهای زیادی را در آن زمین بازی گذرانده بودم. با این حال، ظرف ۲۴ ساعت، گودال پر شد و کودکان بازگشتند.

این انعطاف‌پذیری قابل توجه، مبارزه اوکراین برای بقا را برای تقریباً چهار سال تعریف کرده است، با وجود تمام پیش‌بینی‌های اولیه درباره شکست ناگزیر اوکراین. اما این همچنین اوکراین را قربانی موفقیت خودش کرده است، و حس فوریت در اروپا و ایالات متحده برای کمک را کاهش داده است. در همین حال، ارتش و اقتصاد روسیه با جنگ تطبیق یافته‌اند. پایان دادن به جنگ اکنون، به جای دو سال پیش، زمانی که ارتش روسیه دست و پا می‌زد و اقتصاد بسیار آسیب‌پذیرتر در برابر فشار بود، بسیار دشوارتر است.

پایان دادن به جنگ امروز مستلزم یک کارزار فشار حداکثری بر روسیه برای مجبور کردن آقای پوتین به میز مذاکره است که با یک طرح دفاعی و بازدارندگی مؤثر به رهبری اروپایی‌ها همراه باشد. این شامل تأمین موشک‌های دوربرد برای حمله به بخش انرژی روسیه، اجرای تحریم‌ها علیه لوک‌اویل و روسنفت، و دلسرد کردن کشورهایی که ارتش روسیه را تأمین می‌کنند، می‌شود. اما اروپا همچنین باید شروع به توقیف "ناوگان سایه" تانکرهای روسیه که نفت روسیه را صادر می‌کنند، بهره‌برداری از وجوه مسدود شده روسیه برای کمک به اوکراین و افزایش هزینه‌های دفاعی خود کند.

اوکراین البته مجبور به امتیازدهی خواهد بود، احتمالاً امتیازات ارضی. اما دستیابی به هرگونه توافق آتش‌بس از روسیه به میزان فشاری بستگی دارد که متحدان اوکراین مایلند از همه جهات اعمال کنند.

پایان دادن به توسعه‌طلبی غرب

سرگئی کاراگانوف، رئیس دانشکده اقتصاد جهانی و امور بین‌الملل در مدرسه عالی اقتصاد مسکو و مشاور سابق روسای جمهور بوریس یلتسین و ولادیمیر پوتین

این جنگ به دهه ۱۹۹۰ بازمی‌گردد، زمانی که آمریکایی‌ها، با حمایت بسیاری از اروپایی‌ها، تصمیم گرفتند ناتو را گسترش دهند. من در آن زمان سعی کردم به همکارانم در ایالات متحده و اروپا، که آن زمان هنوز دوست بودند، هشدار دهم که این منجر به جنگ خواهد شد. متأسفانه، روسیه، که آن زمان ضعیف بود و هنوز به شرکای غربی اعتماد داشت، در سال ۱۹۹۷ با امضای "قانون بنیان‌گذار ناتو-روسیه" موافقت کرد که زمینه را برای گسترش بیشتر ائتلاف فراهم کرد. خصومت و روس‌هراسی در اروپا و حتی ایالات متحده دوباره شروع به افزایش کرد.

امروز، نیروهای نظامی روسیه در حال پیشروی و پیروزی تاکتیکی هستند، اما مردم همچنان می‌میرند. ما می‌توانیم به آتش‌بس دست یابیم و درگیری‌ها را در جایی در امتداد خط مقدم فعلی یا، به احتمال زیاد، در غرب‌تر متوقف کنیم، اما جنگ واقعاً پایان نخواهد یافت مگر اینکه مشکل اصلی – گسترش تهاجمی ائتلاف نظامی-سیاسی غرب – حل شود و اوکراین به طور کامل غیرنظامی و بی‌طرف شود.

در غیر این صورت، جنگ دیر یا زود از سر گرفته خواهد شد. و سپس می‌تواند ماهیت هسته‌ای به خود بگیرد. ما می‌توانیم در جنگ اروپا "پیروز شویم" اگر راه دیگری پیدا نکنیم، اما این یک پیروزی پرهزینه و شکست اخلاقی خواهد بود. بنابراین، من دعا می‌کنم که بتوانیم کمی عقل را در نخبگان اروپایی بیدار کنیم.

برای یک جنگ سرد جدید آماده شوید

استیون سستانوویچ، محقق ارشد مطالعات روسیه و اوراسیا در شورای روابط خارجی

جنگ تمام‌عیار یک تجربه ویرانگر، پرهزینه و مختل‌کننده برای بیشتر جوامع است، و هم روسیه و هم اوکراین در حال نشان دادن این فشار هستند. تزار کرملین هنوز نیازی نیست نگران اعتراضات خیابانی یا چالش‌هایی از سوی حلقه داخلی خود باشد. اما، با وجود تمام رجزخوانی‌های آقای پوتین، اخبار بد اقتصادی به آسیب‌پذیری‌هایی اشاره دارد که او نمی‌تواند به سادگی نادیده بگیرد. بهره‌برداری سریع از آن – با سلاح‌های بهتر، هدف‌گیری تهاجمی‌تر، تحریم‌های بهتر اجرا شده – تنها راهی است که کی‌یف و متحدانش می‌توانند آسیب‌پذیری آقای پوتین را به یک نقطه عطف بالقوه تبدیل کنند.

همه این‌ها فوری است زیرا فشارهای بر اوکراین نیز در حال افزایش است. چشم‌انداز اقتصادی آن حتی ناامیدکننده‌تر از روسیه است و با دشمنی روبرو است که قصد دارد شهرهای آن را تمام زمستان بمباران کند تا تاریکی، سرما و بدبختی وحدت ملت را از هم بپاشد. شش ماه دیگر، ادعاهای پیروزی آقای پوتین ممکن است به اندازه امروز متقلبانه به نظر نرسند.

برای حفظ صلح زمانی که درگیری‌ها سرانجام متوقف شوند، حامیان اوکراین تاکنون بیش از حد بر "تضمین‌های امنیتی" متمرکز شده‌اند، گویی که یک فرمول کلامی جدی می‌تواند محافظت قابل اعتمادی در برابر تهدیدات آتی روسیه ارائه دهد. آنچه صلح را در طول جنگ سرد حفظ کرد – و اشتباه نکنید، نسخه جدیدی از جنگ سرد قطعاً در پیش است – تعهد پیمانی ناتو نبود که حمله به یکی، حمله به همه است. مرز بین دو نیمه اروپا برای دهه‌ها حفظ شد زیرا همکاری بین متحدان غربی قوی باقی ماند، که توسط شبکه‌ای از روابط و نهادهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و حتی فرهنگی پایدار بود.

این روابط جنگ سرد را مسالمت‌آمیز نگه داشت. آنها به جوامع غربی کمک کردند تا موفق شوند در حالی که اقمار شوروی به آرامی شکست خوردند. برای محافظت از اوکراین در دهه‌های آینده، نسخه‌ای از همان شبکه همکاری باید از لحظه اعلام آتش‌بس برقرار شود. ایجاد آن، نه فقط صحبت کردن درباره آن، وظیفه واقعی رهبران غرب است. هیچ سند واحدی، هیچ رأی پارلمانی، هیچ فهرست افتخاری از ائتلاف‌ها، هیچ استقرار نیروهای حافظ صلح نمی‌تواند جایگزین آن شود. شرایط آتش‌بس نباید چنین روابطی را مسدود کند. اگر آنها شکوفا شوند، اوکراین موفق خواهد شد – و صلح پایدار خواهد بود.