طرح صلح ۲۸ مادهای که ایالات متحده و روسیه میخواهند به اوکراین و اروپا تحمیل کنند، نامگذاری نادرستی دارد. این یک طرح صلح نیست. این پیشنهادی است که اوکراین را تضعیف کرده و آمریکا را از اروپا جدا میسازد و راه را برای یک جنگ بزرگتر در آینده هموار میکند. در همین حال، این طرح به ضرر همگان، به نفع سرمایهگذاران نامعلوم روسی و آمریکایی است.
این طرح توسط استیو ویتکاف، یک توسعهدهنده املاک بدون دانش تاریخی، جغرافیایی یا فرهنگی از روسیه یا اوکراین، و کیریل دیمیتریِف، رئیس صندوق ثروت ملی روسیه که بیشتر وقت خود را صرف انجام معاملات تجاری میکند، مذاکره شده است. افشای این طرح در این هفته رهبران اروپایی را که اکنون تقریباً تمام هزینههای نظامی جنگ را پرداخت میکنند، و همچنین اوکراینیها را شوکه کرد. اوکراینیها مطمئن نبودند که آیا این طرح اخیر را جدی بگیرند تا اینکه به آنها گفته شد تا روز شکرگزاری با آن موافقت کنند وگرنه تمام حمایتهای آتی ایالات متحده را از دست خواهند داد. حتی اگر این طرح فرو بپاشد، این ضربالاجل متکبرانه و گیجکننده، تنها چند روز پس از آنکه وزارت امور خارجه فروش فناوری ضدموشکی به اوکراین را تأیید کرد، به اعتبار آمریکا به عنوان یک متحد قابل اعتماد، نه تنها در اروپا بلکه در سراسر جهان، آسیب دائمی خواهد زد.
نکات اصلی این طرح منعکسکننده خواستههای دیرینه روسیه است. ایالات متحده حاکمیت روسیه بر کریمه، دونتسک و لوهانسک را که همگی بخشی از اوکراین هستند، به رسمیت میشناسد. روسیه در عمل مجاز خواهد بود مناطقی را که در زاپروژیا و خرسون تسخیر کرده، حفظ کند. در تمامی این مناطق اشغالی، نیروهای روسی اقدام به دستگیری، شکنجه و سرکوب گسترده شهروندان اوکراینی کردهاند و چون روسیه بابت جنایات جنگی پاسخگو نخواهد بود، میتوانند این اقدامات را بدون مجازات ادامه دهند. اوکراین از بخشی از دونتسک که هنوز تحت کنترل دارد – قلمرویی که به شدت مستحکم و مینگذاری شده است و از دست دادن آن راه را برای حمله آینده به مرکز اوکراین باز میکند – عقبنشینی خواهد کرد.
این طرح نه تنها قلمرو، مردم و داراییها را به روسیه واگذار میکند؛ بلکه ظاهراً عمداً برای تضعیف اوکراین، از نظر سیاسی و نظامی، طراحی شده است تا روسیه بتواند یک سال دیگر یا ۱۰ سال دیگر، راحتتر دوباره حمله کند. طبق نسخهای از متن که دیروز در فایننشال تایمز منتشر شد، در این طرح آمده است که "حاکمیت اوکراین تأیید خواهد شد." اما سپس محدودیتهای شدیدی بر حاکمیت اوکراین اعمال میکند: اوکراین باید "در قانون اساسی خود" تعهدی مبنی بر عدم پیوستن به ناتو را بگنجاند. اوکراین باید اندازه نیروهای مسلح خود را از ۹۰۰,۰۰۰ به ۶۰۰,۰۰۰ نفر کاهش دهد. اوکراین مجاز به میزبانی نیروهای خارجی در خاک خود نیست. اوکراین باید ظرف ۱۰۰ روز انتخابات جدید برگزار کند، درخواستی که از روسیه، یک دیکتاتوری که بیش از دو دهه است انتخابات آزاد برگزار نکرده، نشده است.
در مقابل، این طرح بیان میکند که اوکراین "تضمینهای امنیتی دریافت خواهد کرد." اما توصیف نمیکند که این تضمینها چه خواهند بود و دلیلی وجود ندارد که باور کنیم رئیسجمهور دونالد ترامپ هرگز به آنها پایبند خواهد بود. روسیه همچنین "سیاست عدم تجاوز خود را نسبت به اروپا و اوکراین در قانون تثبیت خواهد کرد"، بیانیهای عجیب و بیمعنی، با توجه به اینکه روسیه در حال حاضر سیاست تجاوز دائمی نه تنها نسبت به اوکراین بلکه نسبت به اروپا نیز دارد و به هر حال بارها وعدههای خود را نقض کرده است. ایالات متحده تحریمها علیه روسیه را لغو خواهد کرد و هرگونه اهرم فشار موجود بر رئیسجمهور ولادیمیر پوتین را از دست خواهد داد؛ روسیه را برای پیوستن مجدد به گروه ۸ دعوت خواهد کرد؛ و روسیه را دوباره در اقتصاد جهانی ادغام خواهد کرد. واژهبندی نامناسب، که در سراسر سند مشهود است، نشان میدهد که حداقل بخشی از آن در ابتدا به زبان روسی نوشته شده است.
چرا کاخ سفید ترامپ، اوکراین را تحت فشار قرار میدهد تا طرح روسی را بپذیرد که راه را برای جنگ دیگری هموار میکند؟ این سند برخی سرنخها را ارائه میدهد و اعلام میکند که ایالات متحده به نحوی مسئولیت ۱۰۰ میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده روسیه را بر عهده خواهد گرفت، برای مثال، ظاهراً برای سرمایهگذاری این پول در اوکراین و دریافت "۵۰ درصد از سود این سرمایهگذاری." اروپاییها که بانکهایشان بیشتر این داراییها را نگهداری میکنند، هیچ چیز دریافت نخواهند کرد. با این حال، از مالیاتدهندگان اروپایی، که در حال حاضر تقریباً تمام حمایتهای نظامی و بشردوستانه از اوکراین را ارائه میدهند، انتظار میرود ۱۰۰ میلیارد دلار برای بازسازی اوکراین کمک کنند.
در همین حال، طبق این طرح، ایالات متحده و روسیه "وارد توافقنامه همکاری اقتصادی بلندمدت برای توسعه متقابل در زمینههای انرژی، منابع طبیعی، زیرساخت، هوش مصنوعی، مراکز داده، پروژههای استخراج فلزات خاکی کمیاب در قطب شمال و سایر فرصتهای شرکتهای مشترک سودمند خواهند شد." این تعجبآور نیست: پوتین گفته است که "چندین شرکت" خود را برای از سرگیری روابط تجاری بین کشور او و ایالات متحده آماده میکنند.
در ماه مارس، فایننشال تایمز گزارشی درباره یکی از این مذاکرات منتشر کرد. ماتیاس وارنیگ – تاجر آلمانی و جاسوس سابق روسیه که ارتباط نزدیکی با پوتین دارد و تحت تحریمهای ایالات متحده است – به دنبال یک کانال پشت پرده با دولت ترامپ از طریق سرمایهگذاران آمریکایی بوده است که میخواهند خط لوله گاز طبیعی نورد استریم ۲ را که بخشی از آن در اوایل جنگ توسط خرابکاران اوکراینی منفجر شد، دوباره باز کنند. یکی از آمریکاییهای آشنا با این طرح به فایننشال تایمز گفت که به سرمایهگذاران آمریکایی اساساً "پول مفت" پیشنهاد شده است که بدیهی است چشماندازی جذاب است.
جزئیات دیگر مذاکرات تجاری انجام شده توسط ویتکاف و دیمیتریِف محرمانه باقی مانده است. اوکراینیها و اروپاییها، که بهای نظامی و اقتصادی این طرح را خواهند پرداخت، حق دارند از آنها مطلع شوند. مهمتر از همه، شهروندان آمریکایی باید جزئیات هرگونه مذاکرات تجاری را که اکنون در جریان است، درخواست کنند. این طرح به نام ما، به عنوان بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده، پیشنهاد شده است. اما منافع اقتصادی یا امنیتی ما را تأمین نخواهد کرد. پس منافع چه کسانی را تأمین خواهد کرد؟ کدام شرکتهای آمریکایی و کدام الیگارشها از آن سود خواهند برد؟ آیا اعضای خانواده ترامپ و حامیان سیاسی او در میان آنها هستند؟ ترتیبات پیشنهادی باید قبل از امضای هرگونه توافق، عمومی شود.
به مدت یک دهه، روسیه در تلاش بوده است تا اروپا و آمریکا را تقسیم کند، ناتو را تضعیف کرده و ائتلاف فراآتلانتیک را زیر سؤال ببرد. این طرح صلح، در صورت پذیرش، به این هدف دست خواهد یافت. سنت دیرینهای در اروپا وجود دارد که قدرتهای بزرگ بدون در نظر گرفتن کشورهای کوچکتر توافقاتی انجام میدهند که منجر به رنجهای وحشتناکی میشود. پیمان مولوتف-ریبنتروپ، با پروتکلهای محرمانه خود، جنگ جهانی دوم را برای ما به ارمغان آورد. توافق یالتا، جنگ سرد را به ما داد. پیمان ویتکاف-دیمیتریِف، در صورت پابرجا ماندن، دقیقاً در این سنت جای خواهد گرفت.