تصویرسازی از آکشیتای چاندرا / آتلانتیک
تصویرسازی از آکشیتای چاندرا / آتلانتیک

کج کردن زمین بازی

به نظر می‌رسد ترامپ و متحدانش می‌خواهند سیاست آمریکا را به سیستمی برای تضمین پیروزی جمهوری‌خواهان تبدیل کنند.

تا همین اواخر، اکتبلو (ActBlue) یک بازیگر عادی در سیاست آمریکا بود. وب‌سایت آن به عنوان یک پلتفرم جمع‌آوری کمک مالی اصلی برای نامزدهای دموکرات و کمیته‌های اقدام سیاسی (PAC) وابسته عمل می‌کرد و به آن‌ها اجازه می‌داد تا به اهداکنندگان شناخته‌شده حزب دسترسی پیدا کرده و حمایت‌های مردمی را جلب کنند.

اما دونالد ترامپ سیاست عادی دموکراتیک را قابل قبول نمی‌داند. در بهار امسال، به دستور او، وزارت دادگستری تحقیقی را در مورد «کمک‌های مالی خارجی» غیرقانونی از طریق وب‌سایت اکتبلو آغاز کرد. اگرچه این تحقیق ظاهراً بر مبنای دریافت غیرقانونی کمک‌های مالی از اهداکنندگان خارجی توسط اکتبلو است، اما دلیلی وجود ندارد که انگیزه اصلی آن چیزی جز سیاسی باشد. در واقع، پلتفرم جمع‌آوری کمک مالی جمهوری‌خواهان، وین‌رد (WinRed)، نیز به همان اندازه آسیب‌پذیر در برابر نفوذ خارجی است، با این حال تنها پلتفرم دموکراتیک هدف قرار گرفته است.

آنچه بیش از همه نگران‌کننده است، این است که حمله به اکتبلو یک اتفاق جداگانه نیست. بلکه به نظر می‌رسد بخشی از یک استراتژی بلندمدت برای تغییر هنجارهای مشارکت سیاسی در آمریکا است – و این کار را به گونه‌ای انجام دهد که زمین بازی را کج کند، به نفع یک سوی تقسیم سیاسی آمریکا و به ضرر سوی دیگر. دموکرات‌ها ممکن است انتخابات خوبی را در اوایل این ماه پشت سر گذاشته باشند، اما این می‌تواند ترامپ و متحدانش را به تشدید تلاش‌هایشان برای رقابت‌های آینده سوق دهد. اگر آن‌ها موفق شوند، اشکال مشارکت عمومی باقی خواهد ماند، اما ساختار دموکراسی به یک پوسته توخالی تبدیل خواهد شد. ترامپ به جای یک رقابت صادقانه بر سر ایده‌ها و ارزش‌ها، به نظر می‌رسد می‌خواهد سیاست آمریکا را به سیستمی برای تضمین پیروزی جمهوری‌خواهان تبدیل کند.

مطمئناً، جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها به طور یکسان از همان ابتدای وجود احزاب، حوزه‌های انتخابیه را دستکاری کرده و تلاش کرده‌اند تا رقبای خود را در موقعیت نامناسب قرار دهند. اما این تلاش‌ها، حداقل در ۱۰۰ سال گذشته، در چارچوب محدودیت‌هایی صورت می‌گرفت – به عنوان مثال، بازتوزیع حوزه‌ها تقریباً همیشه فقط پس از سرشماری ده‌ساله انجام می‌شد. اقدام بی‌پروا در مورد امنیت فیزیکی رقبا نیز مدت‌هاست که فراتر از حدود مجاز تلقی می‌شد. این محدودیت‌ها اکنون کنار گذاشته شده‌اند.

تلاش ترامپ برای سوگیری بخشیدن به روند سیاسی، اساساً «غیرآمریکایی» است و با مفاهیم بنیادی آزادی که به زمان تأسیس آمریکا بازمی‌گردد، در تضاد است. همانطور که جان آدامز، پدر استقلال آمریکا، هنگامی که دومین رئیس‌جمهور ما شد، در سخنرانی افتتاحیه خود گفت:

اگر از خطر برای آزادی‌هایمان غافل شویم و اجازه دهیم هر چیز جانب‌دارانه یا بیرونی، خلوص انتخابات آزاد، عادلانه، فضیلت‌مندانه و مستقل ما را آلوده کند، به خودمان خیانت کرده‌ایم. اگر قرار باشد یک انتخابات با اکثریت یک رأی تعیین شود، و آن هم با حیله‌گری یا فساد توسط یک حزب به دست آید، دولت ممکن است انتخاب یک حزب برای اهداف خودش باشد، نه انتخاب ملت برای خیر ملی.

امروز، ترامپ و حزب جمهوری‌خواه به نظر می‌رسد به دنبال همین نتیجه هستند و با استفاده از حیله‌گری و فساد، نتایج انتخابات را به انتخابی از سوی حزب خود، برای اهداف خودشان، تبدیل می‌کنند.

ظاهراً کارزار ترامپ برای کج کردن زمین بازی را می‌توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد: دستکاری انتخابات، کنترل داوران، و از کار انداختن اپوزیسیون.

دستکاری انتخابات مستقیم‌ترین روش است و از جهاتی، کل بازی را شامل می‌شود. در اینجا، دولت یک رویکرد چندجانبه را در پیش گرفته است.

معروف‌ترین تلاش، فشار برای بازتوزیع حوزه‌ها در اواسط دهه در ایالت‌های جمهوری‌خواه است. مطمئناً، مهندسی حوزه‌های کنگره یک پروژه دوحزبی است. هر تعداد از ایالت‌های تحت کنترل دموکرات‌ها را می‌توان به دلیل داشتن حوزه‌هایی با اشکال غیرمعمول محکوم کرد. اما این مهندسی‌های سیاسی حوزه‌ها، در گذشته، عمدتاً محدود به یک تنظیم ده‌ساله پس از انتشار سرشماری جدید بود و سپس تنها در ایالت‌هایی که تغییرات جمعیتی چنین تنظیماتی را ایجاب می‌کرد. اگرچه موارد نادری از این دست در اوایل این قرن وجود داشت، اما کشور هرگز تلاشی گسترده مانند آنچه امروز در حال وقوع است، به خود ندیده است.

ماهیت حزبی این قمار به همان اندازه که می‌توان شفاف بود، شفاف است. ترامپ با این ادعا که حزب جمهوری‌خواه «حق» پنج کرسی بیشتر در تگزاس را دارد، این تلاش را تقویت کرد. و همانطور که سناتور جیم بنکس از ایندیانا گفت: «آن‌ها چارلی کرک را کشتند – حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که یک فرآیند قانونی را طی کرده و ایندیانا را به نقشه نُه-به-صفر تقسیم‌بندی کنیم.» اگر این کار را انجام دهد (که در حال حاضر بعید به نظر می‌رسد)، ایندیانا به میسوری، اوهایو، کارولینای شمالی و تگزاس – و احتمالاً فلوریدا، کمی دیرتر – در ایجاد نقشه‌های طرفدار جمهوری‌خواهان در طول بازتوزیع حوزه‌ها در اواسط دهه خواهد پیوست، پدیده‌ای که در گستره خود کاملاً بی‌سابقه است.

به نفع دموکرات‌ها، ویرجینیا اخیراً اولین گام‌ها را برای بازتوزیع حوزه‌ها برداشت، و کالیفرنیا یک رفراندوم را برای تأیید نقشه جدید خود تصویب کرد – پاسخ‌های متقابلی که اگرچه احتمالاً بهترین گزینه‌های موجود برای دموکرات‌ها هستند، اما پویایی‌های بد در جریان را تقویت می‌کنند. اما حتی در اینجا، ترامپ از اهرم‌های قدرت برای از کار انداختن رقبای خود استفاده می‌کند. وزارت دادگستری (DOJ) تحت رهبری ترامپ اخیراً از کالیفرنیا شکایت کرد تا نقشه جدید را به این دلیل که نژاد به طور غیرقانونی در تصمیمات تأثیرگذار بوده است، مسدود کند – اقدامی که، قابل توجه است، وزارت دادگستری در مورد تلاش‌های بازتوزیع حوزه‌ها در ایالت‌های جمهوری‌خواه انجام نداده است، حتی اگر بعید است که از این نظر بهتر باشند.

دیوید ای. گراهام: یک بازی سیاسی می‌تواند رأی‌گیری در آمریکا را بازتعریف کند

همانقدر که نگرانی‌های بالا مهم است، یا حتی بیشتر، فشار وزارت دادگستری برای وادار کردن مقامات انتخاباتی ایالتی به افشای لیست‌های کامل و بدون ویرایش رأی‌دهندگان نیز نگران‌کننده است. تاکنون، ایالت‌هایی که با این درخواست‌ها مواجه شده و علناً پاسخ داده‌اند، از ارائه داده‌ها خودداری کرده‌اند و وزارت دادگستری را وادار کرده‌اند تا در تلاشی (که تاکنون ناموفق بوده است) برای دسترسی به آن، شکایت کند. به نظر می‌رسد این درخواست‌ها عمدتاً از ایالت‌های تحت کنترل دموکرات‌ها مانند پنسیلوانیا، کالیفرنیا، اورگان، مین، میشیگان، مینه سوتا، نیویورک و کلرادو صورت گرفته است.

لیست‌های کامل رأی‌دهندگان حاوی اطلاعات خصوصی حساسی مانند گواهینامه رانندگی رأی‌دهنده، ثبت حزب و سابقه رأی‌گیری هستند – که یک لیست هدف کاربردی را تشکیل می‌دهند. در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ، کمیسیون ویژه او برای سلامت انتخابات نتوانست شواهدی از تقلب گسترده در رأی‌گیری پیدا کند. با این حال، برخی از مقامات جمهوری‌خواه از ادعاهای تقلب برای پاکسازی لیست‌های رأی‌دهندگان و به چالش کشیدن مشروعیت انتخابات استفاده کرده‌اند. جمع‌آوری یک پایگاه داده ملی می‌تواند به دولت ترامپ در تسریع این تلاش‌ها کمک کند.

راه دیگر برای دستکاری رأی‌گیری، ارعاب مخالفان است به این امید که آن‌ها در روز انتخابات حاضر نشوند. وزارت دادگستری ترامپ کارکنانی را برای «نظارت» بر انتخابات این ماه در کالیفرنیا و نیوجرسی فرستاد. این کار نه بر اساس هیچ بی‌نظمی گزارش‌شده، بلکه به درخواست مقامات حزب جمهوری‌خواه و – باز هم، به طور آشکارا – تنها در ایالت‌های دموکراتیک انجام شد. حرکت مشابهی می‌تواند در سال ۲۰۲۶ انجام شود، زمانی که نظارت می‌تواند از نظر جغرافیایی گسترش یابد – جمهوری‌خواهان میشیگان اکنون درخواست می‌کنند که وزارت دادگستری ناظران را به ایالت آن‌ها بفرستد – و حتی می‌تواند شامل مأموران اداره مهاجرت و گمرک (ICE) یا نیروهای «واکنش سریع» گارد ملی در کنار وزارت دادگستری باشد. سناریوهای مداخله فعال و خرابکاری تقریباً بی‌حد و حصر هستند.

یک تاکتیک نهایی، زیر سؤال بردن نتایج انتخابات است. اخیراً، تالسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی، اظهار داشت که سیستم‌های رأی‌گیری الکترونیکی ایالات متحده در برابر هک آسیب‌پذیر هستند – یعنی ماشین‌ها می‌توانند برای تغییر مخفیانه آرا دستکاری شوند. ادعاهای قبلی متعدد شواهد کمی ارائه کرده‌اند که آسیب‌پذیری‌هایی از این دست تاکنون در مقیاس گسترده مورد سوءاستفاده قرار گرفته باشند.

صرف‌نظر از حقایق، نگرانی «رسمی» ایالات متحده در مورد چنین آسیب‌پذیری‌هایی می‌تواند برای ترامپ و متحدانش ارزشمند باشد. اگر جمهوری‌خواهان کنترل مجلس نمایندگان یا سنا را در انتخابات ۲۰۲۶ از دست بدهند، این نوع ادعا می‌تواند برای توجیه مداخله فدرال و نادیده گرفتن نتایج گزارش‌شده استفاده شود. یک دادگاه – از جمله دیوان عالی – حتی ممکن است دلیلی برای تبعیت از استدلال‌های قوه مجریه پیدا کند، با توجه به ادعاهای قبلی در مورد آسیب‌پذیری. ادعای گابارد باید به عنوان تلاشی برای زمینه‌سازی برای براندازی نتایج نامطلوب دیده شود.

اگر نتوانید بازی را دستکاری کنید، بهترین کار بعدی این است که سعی کنید بر داوران تأثیر بگذارید یا آن‌ها را به کلی حذف کنید.

فرمان اجرایی ترامپ در مورد «سلامت انتخابات» نمونه‌ای از این رویکرد است – تلاشی آشکار برای جلب نهادهای فدرال که به طور سنتی بی‌طرف هستند، مانند کمیسیون کمک به انتخابات، برای حمایت از منافع او. اگرچه ما در آمریکا یک سیستم انتخاباتی غیرمتمرکز داریم، ترامپ نقش فدرال را در مدیریت مکانیسم‌های انتخابات مطرح کرده است. هیچ رئیس‌جمهور قبلی هرگز چنین نقشی را ادعا نکرده است.

بر اساس نظریه حقوقی ترامپ، رئیس‌جمهور می‌تواند به کمیسیون کمک به انتخابات دستور دهد تا قانون فدرال را برای کنترل نحوه رفتار مقامات ایالتی اجرا کند. اگرچه این دستور به عنوان اقدامی برای محافظت از سلامت انتخابات ارائه شده است، اما در واقع تلاشی است برای کنترل ساختارهای انتخاباتی و کسانی که آن‌ها را داوری می‌کنند.

در همین حال، کمیسیون فدرال انتخابات (FEC)، که وظیفه دارد به طور مستقل از رعایت قانون انتخابات فدرال اطمینان حاصل کند، بی‌اثر شده است. چهار کرسی از شش کرسی کمیسیون خالی است. در نتیجه، کمیسیون فاقد حد نصاب برای اقدام است. ترامپ و سنای تحت کنترل جمهوری‌خواهان، تاکنون از پر کردن جایگاه‌های خالی غفلت کرده‌اند. شاید دلایل دیگری برای این سستی وجود داشته باشد. صرف‌نظر از این، اثر این است که مهمترین نهاد نظارتی انتخابات فدرال کنار گذاشته شده است. و احتمالاً تا انتخابات ۲۰۲۶، اگر نه بیشتر، همین وضعیت باقی خواهد ماند.

از شماره دسامبر ۲۰۲۵: برنامه دونالد ترامپ برای براندازی انتخابات میان‌دوره‌ای از قبل در حال اجراست

یکی دیگر از جنبه‌های کمپین برای سوگیری بخشیدن به داوران، ارعاب مستقیم آن‌هاست. تهدیدات خشونت‌آمیز علیه مقامات انتخاباتی در سال‌های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است؛ حداقل یک مجموعه داده نشان‌دهنده افزایش نزدیک به ۴۰ برابری در دهه گذشته است. و این فقط تهدید نیست – برخی از دفاتر حزب دموکرات هدف خشونت واقعی بوده‌اند، از جمله تیراندازی. بسیاری از آمریکایی‌هایی که به اداره عادلانه و بی‌طرفانه انتخابات اعتقاد دارند، ممکن است دیگر نخواهند این شغل بی‌اجر را انجام دهند اگر زندگی‌شان را به خطر بیندازد.

سایر نهادهایی که قرار است نظارت بر توانایی ترامپ در زیر پا گذاشتن انتخابات باشند، به طور مشابه تضعیف شده یا از بین رفته‌اند. به عنوان یکی از اولین اقدامات رسمی خود در دوره دوم ریاست جمهوری، ترامپ بیش از دوازده بازرس کل را که ممکن بود اقدامات او را به عنوان نقض قانون افشا کنند، اخراج کرد. و سیستم قضایی، که باید داور نهایی اقدامات او باشد، کمتر از آنچه بسیاری امیدوار بودند مؤثر عمل می‌کند، عمدتاً به دلیل احترام دیوان عالی.

آخرین گام ممکن در کج کردن زمین بازی، متوقف کردن بازی تیم حریف است – سلب قدرت، دلسرد کردن، و ترساندن آن‌ها.

تحقیقات مربوط به اکتبلو نمونه‌ای از این تاکتیک است – استفاده از ابزارهای قدرت برای ایجاد موانع در برابر اپوزیسیون که قانونی به نظر می‌رسند اما احتمالاً از واقعیت یا قانون بی‌بهره‌اند. تلاش‌های متعدد دیگری نیز در این راستا در حال انجام است.

افراد خاصی – مخالفان سیاسی ترامپ – به طور ضمنی هدف قرار گرفته‌اند. به عنوان مثال، تصمیم ترامپ برای لغو حفاظت سرویس مخفی از معاون رئیس‌جمهور سابق، کامالا هریس، و همچنین فرزندان بایدن، اشلی و هانتر، آن‌ها را در معرض خطر بیشتری از آسیب شخصی قرار می‌دهد. لغو سایر حفاظت‌های امنیتی (مانند لغو حفاظت سرویس مخفی از جان بولتون، مشاور سابق ترامپ، و حفاظت سرویس امنیت دیپلماتیک از دو کارمند سابق وزارت امور خارجه تحت تهدید ایران) نیز همین تأثیر را داشته است و ترس معقولی را برای امنیت شخصی افراد ایجاد کرده است.

خطرناک‌تر اینکه، ترامپ و دیگر رهبران جمهوری‌خواه در مواجهه با خشونت سیاسی جناح راست، از جمله شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ که ترامپ اکنون مجرمان آن را عفو کرده است، بی‌تفاوت بوده‌اند – که یک توصیف سخاوتمندانه است. وقتی از ترامپ در مورد ترور ملیسا هورتمن، قانونگذار دموکراتی که تابستان امسال کشته شد، پرسیده شد، ترامپ گفت که «آشنایی ندارد.» بسیاری از فعالان راست‌گرا و برخی از رهبران حزب جمهوری‌خواه به لفاظی‌های خشونت‌آمیز می‌پردازند. (سیاستمداران دموکرات، برعکس، تمایل دارند خشونت سیاسی را محکوم کنند، حتی وقتی توسط افراد چپ‌گرا، به معنای وسیع، انجام شود.) بسیاری از آمریکایی‌های لیبرال خوش‌نیت ممکن است به این چشم‌انداز نگاهی بیندازند و با خود بگویند، «می‌دانی چیست؟ ارزشش را ندارد که به عنوان یک مقام انتخاباتی خدمت کنم یا برای منصب نامزد شوم.»

رهبران جمهوری‌خواه همچنین به دنبال بی‌اعتبار کردن اپوزیسیون بوده‌اند، شاید به این امید که مشارکت را دلسرد کنند. به عنوان مثال، اظهارات اخیر جمهوری‌خواهان، مبنی بر اینکه راهپیمایی‌های «نه به پادشاهان» ماهیت تروریستی دارند، تأثیر آشکاری بر میزان حضور برنامه‌ریزی‌شده نداشت. به همین ترتیب، اعلام تقریباً کمدی مبنی بر اینکه آنتی‌فا یک سازمان تروریستی داخلی است، تاکنون تأثیر عملی کمی داشته است.

این خبر خوبی است. اما اقدامات دیگر ترامپ به نظر می‌رسد هم قصد و هم تأثیر ارعاب مخالفان و سرکوب آزادی بیان را دارد.

پیتر وِنر: برنامه ترامپ اکنون آشکار شده است

به عنوان مثال، استقرار گارد ملی در شهرهای دموکراتیک مختلف (تاکنون لس‌آنجلس؛ واشنگتن، دی.سی.؛ و ممفیس، به علاوه تلاش برای استقرار در شیکاگو و پورتلند، اورگان). تا به امروز، گارد (برخلاف ICE) به نظر نمی‌رسد در فعالیت‌های خشونت‌آمیز قابل توجهی شرکت کرده باشد. اما صرف حضور مسلحانه نیروها ارعاب‌آور است، و تصور اینکه ترامپ چگونه ممکن است از آن‌ها قبل یا در حین شمارش آرا، یا در واکنش به اعتراضات گسترده استفاده کند، چندان دشوار نیست. حضور آن‌ها به تنهایی، احتمال مداخله در آینده را افزایش می‌دهد.

استقرار ICE (اداره مهاجرت و گمرک) توسط ترامپ در بسیاری از شهرها ممکن است بازدارنده‌تر نیز باشد. اگرچه این استقرارها ساکنان بدون مدرک را هدف قرار داده‌اند، ما قبلاً شاهد آزار و اذیت بی‌رویه لاتین‌تبارانی توسط ICE بوده‌ایم که به طور قانونی حضور دارند یا حتی شهروند آمریکا هستند، به حدی که، به عنوان مثال، تعدادی از جشنواره‌های آمریکای لاتین لغو شده‌اند. تهدید ضمنی، اگر نگوییم تشدید شده است، با تهدیدات واقعی خشونت علیه رأی‌دهندگان، مانند تهدیدهای دروغین بمب‌گذاری که مراکز رأی‌گیری در نیوجرسی را مختل کرد در انتخابات گذشته.

ترامپ از قبل به نظر می‌رسد در حال تمرین استفاده گسترده از ICE برای ارعاب مخالفان خود است. تهدید کریستی نوئم، وزیر امنیت داخلی، برای استقرار ICE در سوپربول امسال ممکن است تعدادی از لاتین‌تبارانی را که مایل به شرکت بودند، بازدارد. و اگر این اتفاق بیفتد، آنگاه، باز هم، تصور اینکه نوئم تهدید مشابهی را برای استقرار ICE در نزدیکی اعتراضات آینده، یا در نزدیکی مراکز رأی‌گیری در انتخابات ۲۰۲۶، صادر کند، بسیار آسان می‌شود. استیو بنن قبلاً درخواست کرده است که مأموران ICE در نزدیکی مراکز رأی‌گیری مستقر شوند، و ICE از رد این امکان خودداری کرده است.

در نهایت، ترامپ که به بازدارندگی جمعی قانع نیست، شیوه بازدارندگی خاص را نیز اتخاذ کرده و از ابزارهای اجرای قانون و وزارت دادگستری علیه مخالفان سیاسی فردی استفاده می‌کند. لیست افراد هدف قرار گرفته در تحقیقات (و تعقیبات) انتقام‌جویانه و انتخابی شامل جیمز کومی، مایلز تیلور، کریس کربس، لتیشیا جیمز، سناتور آدام شیف و اخیراً کَت ابوغزاله، نامزد دموکرات مجلس نمایندگان، می‌شود.

و اگرچه روحیه مقاومت در میان افراد هدف قرار گرفته قابل توجه بوده است، ایستادگی در برابر قدرت دولت فدرال اراده‌ای بسیار قوی و روحی پولادین می‌طلبد و می‌تواند با هزینه‌های شخصی و مالی زیادی همراه باشد. در واقع، عفو برخی از مخالفان ترامپ توسط بایدن، که در آن زمان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت، در نگاه به گذشته آینده‌بینانه و تقریباً بیش از حد محتاطانه به نظر می‌رسد. به ازای هر کومی قهرمان که ایستادگی می‌کند، مطمئناً فردی گمنام و کمتر شناخته‌شده‌تر وجود دارد که از مبارزه عقب می‌نشیند.

مهم‌تر از آن، کوتاه آمدن از ترس تلافی پنهان و موذیانه است. جامعه هرگز نمی‌تواند بداند چه انتقادی ناگفته مانده، چه سیاستمداری از نامزد شدن خودداری کرده، چه رأیی علیه ترامپ داده نشده است. خودسانسوری کنش سیاسی شاید جدی‌ترین، اما کمترین قابل مشاهده‌ترین، از راه‌هایی باشد که اقدامات ضد دموکراتیک ترامپ جامعه سیاسی را فرسایش می‌دهد.

فهرست رفتارهای کج‌کننده زمین بازی فوق‌العاده است. استیون لویتسکی، استاد دولت در هاروارد، این پدیده را «اقتدارگرایی رقابتی» می‌نامد. او در آتلانتیک نوشت: «انتخابات ممکن است به شدت رقابتی باشد، اما incumbents از سازوکار دولتی برای مجازات، آزار و اذیت، جلب همکاری، یا به حاشیه راندن مخالفان خود استفاده می‌کنند – آن‌ها را در هر رقابتی در موقعیت نامناسب قرار می‌دهند و بدین ترتیب، خود را در قدرت مستحکم می‌کنند.»

حداقل برای اکنون، دولت موانع کمی در راه خود دارد. نیروهای اپوزیسیون هیچ ظرفیت واقعی برای پاسخ مؤثر ندارند. وقتی یک دادستان کل می‌تواند در یک جلسه نظارتی شرکت کند و آشکارا از اعضای دموکرات سرپیچی کند، دولت اساساً با پیروزی اعلام می‌کند، «شما هیچ قدرتی بر ما ندارید.» بدتر از آن، این را نیز می‌گوید، «ما انتظار نداریم هرگز با هیچ عواقبی مواجه شویم، زیرا شما هرگز دوباره بر ما قدرت نخواهید داشت.»

ترامپ به نظر می‌رسد در تلاش است تا از اهرم‌های قدرت برای اجتناب‌ناپذیر ساختن اقتدارگرایی استفاده کند. اما اقتدارگرایی اجتناب‌ناپذیر نیست – حداقل هنوز نه. تا کنون، این اقدامات فقط هزینه‌های حاشیه‌ای مشارکت را افزایش می‌دهند؛ آن‌ها ممنوعیت‌های کامل نیستند. اگر ایده در اینجا کج کردن زمین بازی است، کسانی که هنوز در زمین هستند باید سخت‌تر از همیشه بازی کنند.