زمانی که جک آبراموف در دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ بر لابیگری واشنگتن تسلط داشت، او مشاهده کرد که در این شهر دو دسته آدم وجود دارند: آنهایی که «کنایه را میفهمند» و آنهایی که نمیفهمند.
کسانی که کنایه را میفهمیدند، درک میکردند که تمام صحبتهای شهر درباره ایدهها و اصول، فقط یک فریب بود تا پنهان کند که چگونه به هزینه مردم، افراد به ثروتاندوزی مشغولند. آنهایی که نمیفهمیدند — خب، نمیفهمیدند.
در همان روزی که نماینده مارجری تیلور گرین استعفا داد، نیویورک تایمز اتهاماتی را گزارش کرد مبنی بر اینکه ریچارد گرنل، مدیر مرکز کندی که توسط پرزیدنت دونالد ترامپ انتخاب شده بود، از بودجه ۲۶۸ میلیون دلاری این مؤسسه هنرهای زیبا برای تقسیم لطف و ثروتمند کردن دوستان و متحدان خود استفاده کرده است. اگر این ادعاها — که گرنل آنها را رد میکند — صحیح باشد، آبراموف این را نمونهای عالی از «فهمیدن کنایه» میدانست.
گرین کنایه را نفهمید. او که در سال ۲۰۲۰ از جورجیا به کنگره انتخاب شد، به یکی از پرصدا ترین حامیان نظریههای توطئه پوچ در زندگی آمریکایی تبدیل گشت: پیتزاگیت، کیواِنان (QAnon)، تئوریهای ۹/۱۱ و این تصور واهی که آتشسوزیهای کالیفرنیا ممکن است توسط لیزرهای فضایی کنترلشده توسط بانکداران یهودی ایجاد شده باشند. او منکر شدن انتخابات ۲۰۲۰ را تکرار کرد و تبلیغات ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، درباره جنگ او در اوکراین را ترویج داد.
برای مدتی طولانی، سادهلوحی به ظاهر بیحد و حصر گرین، او را به عنوان یک رهبر MAGA در کنگره مطرح میکرد. اما این سادهلوحی در واقع یک حد و مرزی داشت. مدتی پس از انتخاب شدنش، او شروع به درک این موضوع کرد که فریب خورده است.
از میان تمام چیزهای مضحکی که گرین باور داشت، شاید مضحکترین آن این بود که ترامپ، از میان همه آدمهای روی زمین، در حال رهبری یک مبارزه قهرمانانه علیه یک شبکه جهانی پدوفیلها بود.
ترامپ سابقه طولانی و گستردهای در مورد سوءاستفاده جنسی مردان قدرتمند از افراد آسیبپذیر دارد. او از آن حمایت میکند. همانطور که خودش توضیح داد: «وقتی ستاره باشی، اجازه میدهند این کار را انجام دهی.» او توسط حدود دو دوجین زن به تجاوز جنسی متهم شده است. یکی از آنها پس از اینکه ترامپ او را دروغگو خواند، حکم میلیونها دلاری به دلیل افترا علیه او دریافت کرد. او در یک مصاحبه رادیویی با افتخار تعریف کرد که عمداً وارد رختکن یک مسابقه زیبایی نوجوانان شده که خودش حامی آن بوده است. او آشکارا درباره قرار گذاشتن با دخترش خیالپردازی میکرد. او سالها دوستی نزدیکی با جفری اپستین داشت و کاملاً میدانست که این سرمایهدار، دختران «کمسنتر» را دوست دارد، همانطور که ترامپ در سال ۲۰۰۲ به مجله نیویورک گفت. حتی قبل از اینکه ترامپ امسال به طور کامل وارد حالت سرپوش گذاشتن بر ماجرای اپستین شود، باید بسیار کندذهن میبودید تا تصور کنید دونالد ترامپ خواستار عدالت برای قربانیان سوءاستفاده جنسی است.
افراد آگاه در دنیای MAGA کنایه را میفهمیدند. آنها میدانستند که برخی از حامیانشان خود را متقاعد کرده بودند که حزب دموکرات توسط آدمخوارهای شیطانپرست و انجامدهنده آیینهای قربانی کردن کودک رهبری میشود. آنها همچنین میفهمیدند که هرگونه تحقیق واقعی درباره اپستین در مورد کودکآزاری باید متوقف شود، مبادا دوست سابق اپستین و متهم دیگر به جرایم جنسی، دونالد ترامپ، درگیر شود. افراد داخلی MAGA با داستان اپستین بازی میکردند، همانطور که جِی. دی. ونس در یک توییت در سالهای جو بایدن نوشت: «دولت ایالات متحده چه منفعتی در مخفی نگه داشتن مشتریان اپستین میتواند داشته باشد؟ اوه...» ونس در حال قلقلک دادن پارانویای افراطگرایان بود – بدون اینکه به هیچ اقدام خاصی که ممکن بود برای نزدیکترین همکاران اپستین شرمآور باشد، متعهد شود.
این بازی دوگانه به بهترین شکل توسط حادثهای در فوریه ۲۰۲۵ نمادینه شد. پم باندی، دادستان کل، ۱۵ نفر از اینفلوئنسرهای راستگرا در شبکههای اجتماعی را به کاخ سفید دعوت کرد، جایی که او پروندههای اپستین: فاز ۱ را در پوشههای ضخیم و سفید رنگ توزیع کرد. این پوشهها در واقع هیچ مطالب جدید مهمی نداشتند. حتی خود اینفلوئنسرها نیز با دقت ناامیدی خود را اذعان کردند. اما چه کاری میتوانستند انجام دهند؟ کنایه باید ادامه پیدا میکرد.
اما حفظ این کنایه در پاییز ۲۰۲۵ دشوارتر شد. حتی با وجود اینکه افبیآی و وزارت دادگستری وعدههای قبلی شفافیت در مورد پرونده اپستین را زیر پا گذاشتند، مطالبی از داراییهای این سرمایهدار متوفی شروع به افشا شدن کرد: یک تبریک تولد به اپستین که امضای ترامپ را داشت و تصویری کارتونی از یک زن برهنه را نشان میداد؛ ایمیلهایی از خود اپستین که به رابطه نزدیک او با ترامپ شهادت میدادند – از جمله ایمیلی که ترامپ را در حال سپری کردن ساعتها تنها با یکی از قربانیان قاچاق شده اپستین توصیف میکرد.
تردیدها در میان آنهایی که کنایه را نمیفهمیدند گسترش یافت. تردیدها ابتدا به صورت زمزمه و سپس به شورش آشکار تبدیل شدند. اعضای جمهوریخواه مجلس نمایندگان به دموکراتها پیوستند و از یک طومار درخواست آزادی (discharge petition) حمایت کردند تا خواستار انتشار مواد مربوط به اپستین از سوی وزارت دادگستری و افبیآی شوند.
ترامپ برای چندین هفته مقاومت کرد. او داستان اپستین را «یک دروغ بزرگ» خواند، تاکتیک همیشگی او برای اتهامات حداکثر آسیبرسان. او از چالشهای اولیه (primary challenges) و فشارهای دیگر علیه جمهوریخواهانی که پس از دستور ترامپ مبنی بر توقف پیگیری پرونده اپستین ادامه میدادند، حمایت کرد. رئیس مجلس، از متحدان نزدیک ترامپ، برای هفتهها مجلس را تعطیل نگه داشت تا به رئیسجمهور زمان بدهد تا امضاکنندگان طومار جمهوریخواه را مجبور به عقبنشینی کند. در نهایت، این ترامپ بود که خود عقبنشینی کرد. او مجبور شد رأی به انتشار مواد اپستین را بپذیرد و سپس به دنبال راههای ظریفتری برای ادامه پنهان کردن هر چیزی که ترامپ میخواست مخفی بماند، گشت.
اما در طول مسیر، انحراف گرین رادیکالتر و دائمیتر شد. در ۱۴ نوامبر، ترامپ در پلتفرم رسانه اجتماعی خود درباره تلاشهایش برای توضیح این کنایه به او پستی منتشر کرد:
همه چیز از زمانی شروع شد که من نظرسنجیای برایش فرستادم که نشان میداد نباید برای سناتوری یا فرمانداری نامزد شود، او ۱۲ درصد بود و شانسی نداشت (البته مگر اینکه تأیید من را میداشت — که قرار نبود بگیرد!). او به بسیاری از مردم گفته است که از اینکه دیگر جواب تلفنهایش را نمیدهم ناراحت است، اما با ۲۱۹ نماینده کنگره، ۵۳ سناتور آمریکایی، ۲۴ عضو کابینه، تقریباً ۲۰۰ کشور و یک زندگی عادی دیگر برای گذراندن، نمیتوانم هر روز تماس یک دیوانه هذیانگو را پاسخ دهم. من میدانم که افراد محافظهکار و فوقالعادهای در حال فکر کردن به چالش کشیدن مارجری در حوزه انتخابیه جورجیایش هستند، که آنها نیز از او و حرکاتش خسته شدهاند و اگر شخص مناسبی نامزد شود، حمایت کامل و بیدریغ من را خواهند داشت.
کنایه همچنان از درک گرین فرار میکرد. ترامپ او را جلوی دوربین «خائن» خواند و تهدیدات مرگباری که دریافت میکرد را نادیده گرفت. تلاشها برای استخدام یک رقیب اصلی برای او سرعت گرفت. با گسترش شکاف بین گرین و ترامپ، نماینده کنگره درگیر با مشکلات، شروع به دریافت توجه رسانهای دوستانهتری کرد: یک مصاحبه محترمانه در CNN، و حضور مهمان در برنامه د ویو (The View).
گرین هرچند در مورد نظریههای توطئه پوچ و ارتباطات سیاسیاش سادهلوح بود، اما به نظر میرسد در مورد منافع شخصی مستقیم خود روشنبین بود. او یکی از فعالترین و موفقترین معاملهگران سهام در کنگره بود، و در مواردی بر روی شرکتهایی شرطبندی میکرد که احتمالاً اطلاعات پیشرفتهای درباره آنها داشت. او زمان استعفای خود را طوری تنظیم کرد که دو روز پس از تعلق گرفتن حقوق بازنشستگیاش از کنگره اجرایی شود. او آقای اسمیت به واشنگتن میرود، تنها اگر آقای اسمیت سینمایی با سود کلانی از معاملات به موقع بر روی زمینهای نزدیک کمپ پسران پیشاهنگ که از آن حمایت میکرد، به مونتانا بازمیگشت.
اما او هرگز بزرگترین کنایه شهر را نفهمید، کنایهای که میگوید MAGA چیزی بیش از دستکاری، استثمار، فساد، شهوت و بیرحمی نیست. او به نظر میرسد صادقانه دروغهایی را باور کرده بود که بازیکنان زیرکتر فقط به زبان میآوردند. او میلیونها دلار خود را به دست آورد بدون اینکه درک کند متحدانش در حال برنامهریزی برای میلیاردها دلار بودند. او از تحقیر خود در برابر هر یک از هوسهای ترامپ که برای بقا و موفقیت MAGA ضروری است، سرباز زد. شکست او در این موارد تنها خدمتی است که او به کشور کرده است – زیرا به دیگر آمریکاییها، قربانیان نهایی این کنایه، کمک میکند تا بهتر درک کنند چه اتفاقی برای آنها میافتد و چرا.