ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در کاخ الیزه در پاریس، فرانسه، در ۱۷ نوامبر ۲۰۲۵.
ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در کاخ الیزه در پاریس، فرانسه، در ۱۷ نوامبر ۲۰۲۵.

طرح صلح دونالد ترامپ برای اوکراین، اروپا و آمریکا نامطلوب است

این ترکیبی تأسف‌بار از فرصت‌طلبی عریان و کوته‌بینی استراتژیک است

نمی‌دانیم بخندیم یا وحشت کنیم. طرح صلح ۲۸ ماده‌ای که آمریکا به عنوان مبنایی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین ارائه کرده است، آن‌قدر بد، مبهم، نامتوازن و غیرعملی تدوین شده است که در دنیایی عادی هرگز به نور روز نمی‌رسید — و به محض افشا شدن، بی‌سروصدا کنار گذاشته می‌شد.

اما این روزها عادی نیستند. همچنان کاملاً محتمل و شاید هم قریب‌الوقوع است که پرزیدنت دونالد ترامپ اصرار ورزد که اوکراین این طرح یا چیزی بسیار شبیه به آن را تا عید شکرگزاری بپذیرد. اگر پرزیدنت ولودیمیر زلنسکی امتناع کند، آقای ترامپ ممکن است دسترسی اوکراین به اطلاعات و سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته آمریکا را قطع کند — همان‌طور که در اوایل سال جاری با تأثیری ویرانگر این کار را به طور موقت انجام داد. در ۲۱ نوامبر، آقای زلنسکی در کیف طی یک سخنرانی ویدئویی به ملت هشدار داد که اوکراین با «یکی از دشوارترین لحظات تاریخ خود» روبرو است. همان‌طور که ولتر گفت، خدایا، مرا از دوستانم محافظت کن.

با نگاهی دقیق‌تر به ابهامات و نقاط عجیب این طرح — که برای مثال، اوکراین را از پرتاب موشک به مسکو یا سن پترزبورگ منع می‌کند، اما هیچ جای دیگری در روسیه را شامل نمی‌شود و هیچ محدودیتی برای حملات روسیه قائل نیست — یک معامله ساده آشکار می‌شود. روسیه به دلیل توقف تهاجم خود پاداش می‌گیرد، با حفظ تمام قلمروهایی که تصرف کرده و حتی بیشتر از آن، با استقبال مجدد در جامعه بین‌المللی، از جمله گروه ۸، و با بهره‌مندی از لغو تحریم‌ها و فرصت‌های سخاوتمندانه برای کسب درآمد. اوکراین یک آتش‌بس، فرصت خودش برای کسب درآمد و تضمین آمریکا را دریافت می‌کند که روسیه دوباره به آن حمله نخواهد کرد.

چرا این وضعیت این‌قدر بد خواهد بود؟ اولاً، جزئیات طرح آینده‌ای بسیار ناامن را برای اوکراین رقم می‌زند. آقای زلنسکی شهرهای بزرگی را پر از مردمی که به روسیه تحویل داده خواهند شد و همچنین استحکامات گسترده‌ای را که اوکراین طی سه سال گذشته ساخته است، واگذار خواهد کرد که این امر دفاع اوکراین را فلج می‌کند. اوکراین باید ارتش خود را به ۶۰۰ هزار نفر محدود کند، در حالی که روسیه با هیچ محدودیتی مواجه نیست. هیچ نیروی ناتو نمی‌تواند در قلمرو اوکراین مستقر شود، به این معنی که طرح‌های اروپایی، که تا کنون ظاهراً مورد حمایت آمریکا بوده‌اند، برای استقرار یک "نیروی بازدارنده" در آنجا به پایان می‌رسد.

دلیل دیگر این است که این طرح به شدت تجاوز پوتین را پاداش می‌دهد. این خود انگیزه‌ای است برای او تا دوباره به اوکراین حمله کند و به رئیس‌جمهور روسیه پول و زمان می‌دهد تا ارتش‌هایی را که برای تحقق هدف بلندمدت خود یعنی تهدید و اجبار کشورهای در طول مرز روسیه، از قطب شمال تا دریای سیاه، نیاز دارد، بازسازی کند. آقای پوتین ناقض سریالی توافقات بین‌المللی است. او خواهد دانست که حداقل تحت رهبری آقای ترامپ، آمریکا متحدان اروپایی خود را تحقیر می‌کند؛ در تدوین این طرح با آن‌ها مشورتی صورت نگرفته است. این برای آمریکا خوب نیست. ژاپن و کره جنوبی این موضوع را در نظر خواهند گرفت. چین نیز با نگاهی به تایوان، همین کار را خواهد کرد.

اطرافیان آقای ترامپ استدلال می‌کنند که چنین برداشت بدبینانه‌ای، تضمین‌های امنیتی را که آمریکا به اوکراین ارائه می‌دهد، نادیده می‌گیرد. بند ۱۰ این طرح می‌گوید که اگر روسیه حمله کند، آمریکا یک «واکنش نظامی هماهنگ» را تحریک خواهد کرد. اگر این ادعا قابل اعتبار بود، حتی این معامله نیز می‌توانست قابل تحمل باشد. اما این‌طور نیست.

در دوران رؤسای جمهور باراک اوباما و جو بایدن، آمریکا همیشه روشن کرده بود که برای اوکراین مستقیماً با روسیه وارد جنگ نخواهد شد. تحت رهبری آقای ترامپ، مشخص نیست که آمریکا حتی برای ناتو نیز با روسیه وارد جنگ شود. طرح اوکراین «تضمین» خود را کاملاً وابسته به هوس آقای ترامپ می‌کند و این تعهد حتی از سوی کنگره آمریکا حمایت نخواهد شد.

بند ۱۰ همچنین تصریح می‌کند که آمریکا بابت موافقت با حمایت از اوکراین، پرداخت خواهد شد. تاریخ جنگ‌های مزدورانه نشان می‌دهد که اگر ارتشی مسئولیتی را با میل و رغبت بر عهده نگیرد، نمی‌توان به حضور آن اعتماد کرد.

اثبات اینکه این طرح یک معامله بد است، این است که در واقع یک اولتیماتوم محسوب می‌شود. فقط از خود بپرسید، اگر این طرح نجات اوکراین را ارائه می‌داد، چرا آقای ترامپ باید آن را به آقای زلنسکی تحمیل کند؟ اگر متحدان اروپایی آمریکا آن را عاقلانه می‌دانستند، چرا اکنون به دنبال راهی — هر راهی — برای به تعویق انداختن آن هستند؟

پاسخ از سوی طرفداران ترامپ این است که اوکراین باید با واقعیت روبرو شود: در جبهه در حال از دست دادن قلمرو است و هر توافقی باید این واقعیت را منعکس کند. شهرهای آن و سیستم برقش شبانه مورد بمباران پهپادها و موشک‌های روسی قرار می‌گیرند. آقای زلنسکی نیز گرفتار یک رسوایی فساد است که در آن ده‌ها میلیون دلار توسط مقامات به سرقت رفته است و ممکن است این ماجرا تا بالاترین سطوح دولت او برسد.

با این حال، آقای ترامپ به گونه‌ای عمل نمی‌کند که گویی آمریکا متحد اوکراین است. او آشکارا این نقاط ضعف را چیزی برای بهره‌برداری می‌بیند، نه برای ترمیم. در طول این جنگ، آمریکا و اروپا، کمک‌های بسیار اندک و دیرهنگام به اوکراین ارائه داده‌اند. این روزها، آمریکا بابت تأمین تسلیحات به اوکراین پول دریافت می‌کند. تنها در ماه گذشته، اروپا نتوانست بر سر طرحی برای مصادره دارایی‌های روسیه به منظور تأمین ۱۴۰ میلیارد یورو (۱۶۰ میلیارد دلار) برای اوکراین به توافق برسد. (بر اساس طرح آقای ترامپ، این پول اکنون تحت کنترل آمریکا قرار می‌گیرد و برای کسب سود برای آمریکا استفاده می‌شود.) رهبران اروپا، که امروز با وحشت در حال نشست هستند، بهای تلخی را برای عدم ابتکار عمل خود می‌پردازند. این نشانگر کوته‌بینی آن‌ها است.

این وضعیت، آقای زلنسکی را در چه موقعیتی قرار می‌دهد؟ اوکراین باید تمام تلاش خود را بکند تا با آقای ترامپ، علاوه بر آقای پوتین، وارد نزاع نشود. بنابراین، بهترین مسیر اقدام برای او این است که از آقای ترامپ بابت تلاش‌های خردمندانه‌اش تشکر کند و با این طرح همکاری کند. هدف او باید مذاکره برای بهبودها باشد، به امید اینکه آقای پوتین مخالفت کند و او نیز تلاش کند تا امتیازات بیشتری از این توافق بگیرد. اگر مذاکرات به بن‌بست برسد، آقای ترامپ در نهایت علاقه خود را از دست خواهد داد.

آقای زلنسکی همچنین باید انتظار حمایت بیشتری از اروپا داشته باشد. رهبران اروپا باید فوراً با جمهوری‌خواهان همسو در کنگره ارتباط برقرار کنند تا به آقای ترامپ در مورد اجرای این توافق در شکل کنونی‌اش هشدار دهند — یا، اگر مذاکرات شکست خورد، از حمله او به اوکراین جلوگیری کنند. علیرغم مشکلات مالی جدی اروپا، رهبران آن باید پول لازم را برای حفظ اوکراین در نبرد تأمین کنند، که این ممکن است به معنای جنگیدن بدون آمریکا باشد. این مبارزه دشوار و پرهزینه خواهد بود، اما بسیار کمتر از هزینه دفاع از ناتو در برابر تهدید تشدید شده از سوی روسیه در صورت سقوط اوکراین است. طرح کنونی آمریکا نه تنها برای اوکراین بلکه برای اروپا نیز خطرناک است؛ بنابراین، رهبران آن اکنون باید از خشم به عمل روی آورند. آن‌ها تاکنون زمان بسیار زیادی را صرف خوش‌خیالی کرده‌اند.

شکی نیست که این یک لحظه پرخطر است. وقتی رئیس‌جمهوری حتی به منافع آمریکا نیز پایبند نیست، بلکه انگیزه‌اش — چه کسی می‌داند؟ — رؤیاهای سودهای کلان برای شرکت‌های آمریکایی، نفرت شخصی از آقای زلنسکی، توهماتی درباره آقای پوتین، حس کاذبی از دولتمردی است، آنگاه هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.