جامعه سیاست خارجی در حال صحبت است، اما مردم آمریکا گوش نمیدهند. در حالی که بسیاری در واشنگتن از سال ۲۰۱۶ نگران چگونگی رفع این گسست بودهاند، نتایج موفقیتآمیز نبوده است. برنامههای اطلاعرسانی عمومی در قالب شعارهایی مانند «سیاست خارجی برای طبقه متوسط»، کمپینهای مقالهنویسی و توییتهای کوتاه نتوانستهاند توجه عمومی را جلب کرده یا حمایت از رهبری آمریکا در خارج از کشور را تجدید کنند.
در حالی که هیچ عامل واحدی این موضوع را توضیح نمیدهد، یک چالش کلیدی در چند سال گذشته این است که جامعه سیاست خارجی از پلتفرمهای نادرست استفاده میکند. این جامعه همچنان به طرز چشمگیری از جایی که جوانان آمریکایی اطلاعات را مصرف میکنند، یعنی تیکتاک، غایب است.
علیرغم تسلط تیکتاک به عنوان منبع اطلاعاتی—با ۴۳ درصد از بزرگسالان آمریکایی زیر ۳۰ سال که به طور منظم از این برنامه اخبار دریافت میکنند—جامعه سیاست خارجی به سختی به آن توجه کرده است، با ذکر نگرانیهای امنیتی در مورد پلتفرم چینیتبار یا رد آن به عنوان مکانی غیرجدی برای رقصهای برنامهریزیشده. سیاستمداران و گروههای سیاستگذاری با تمرکز داخلی در این پلتفرم فعال هستند و قدرت آن را درک میکنند، اما همتایان سیاست خارجی آنها غایب هستند.
نگرانیها در مورد تیکتاک کاملاً مشروع هستند، اما غیبت جامعه سیاست خارجی از این پلتفرم فقط یک فرصت از دست رفته نیست؛ بلکه یک بحران ارتباطی است که افرادی که به رهبری جهانی ایالات متحده اهمیت میدهند دیگر نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. تحولات اخیر همچنین نشان میدهد که تیکتاک در ایالات متحده باقی خواهد ماند و اجتناب از آن در نهایت غیرقابل دفاع خواهد بود.
مالکیت چینی تیکتاک و رویههای مبهم دادهای آن خطرات واقعی برای حریم خصوصی آمریکاییها و آسیبپذیری آنها در برابر نفوذ خارجی ایجاد میکند. سیاستگذاران همچنین نگران الگوریتم پیشنهاددهی تیکتاک هستند که تعیین میکند میلیونها آمریکایی چه چیزی را میبینند و میتواند برای تقویت روایتهای خاص دستکاری شود. کنگره این موضوع را زمانی که در آوریل ۲۰۲۴ قانون دوحزبی را تصویب کرد که پلتفرم را ملزم به فروش یا ممنوعیت میکرد، به رسمیت شناخت.
با این حال، دولت ترامپ بارها اجرای آن را به تعویق انداخته و در سپتامبر، رئیسجمهور یک فرمان اجرایی را امضا کرد که چارچوبی برای فروش عملیات تیکتاک در آمریکا به یک کنسرسیوم تحت رهبری آمریکا را تأیید میکرد. در حالی که جزئیات آن معامله هنوز نامشخص است و نگرانیهای امنیتی همچنان پابرجا هستند، تیکتاک از تجربه نزدیک به نابودی خود جان سالم به در برده و یکی از تأثیرگذارترین پلتفرمها در ایالات متحده باقی مانده است.
امروزه، به گفته این شرکت، ۱۷۰ میلیون نفر در ایالات متحده از تیکتاک استفاده میکنند. یک سوم بزرگسالان آمریکایی از تیکتاک استفاده میکنند؛ برای بزرگسالان زیر ۳۰ سال، این نسبت به ۵۹ درصد میرسد. یک مطالعه در سال ۲۰۲۵ توسط بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی نشان داد که ۷۴ درصد از نسل زد اخبار سیاست خارجی را از رسانههای اجتماعی دریافت میکنند، در مقایسه با ۴۱ درصد از روزنامهنگاری آنلاین و ۷ درصد از روزنامههای چاپی.
اینفلوئنسرهای راستگرا محتوای سیاست خارجی خود را در این پلتفرم به طور قابل توجهی افزایش دادهاند. گزارش شده است که برخی از آنها توسط گروههای ذینفع یا نهادهای خارجی تأمین مالی یا تقویت میشوند، اگرچه خود تولیدکنندگان محتوا هیچ پیشینه واقعی در سیاست خارجی ندارند. در قسمتی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، حضور داشت، کایل فورژارد، میزبان پادکست فول سِند اذعان کرد: «ما اصلاً صلاحیت انجام این کار را نداریم.»
اینفلوئنسرهای مترقی و غیرحزبی نیز در این پلتفرم درباره سیاست خارجی بحث میکنند. تفسیرها در مورد جنگ اسرائیل و حماس و وضعیت بشردوستانه در غزه به طور معنیداری مورد توجه قرار گرفته است، به طوری که نه تنها تولیدکنندگان محتوای سیاسی، بلکه اینفلوئنسرهای حوزه سفر و غذا نیز وارد بحث شده و نظرات خود را ارائه میدهند. اما چه راستگرا، چه چپگرا یا بیطرف، پرسروصداترین صداها شخصیتهای رسانههای اجتماعی هستند، نه متفکران سیاست خارجی که توانایی ارائه تفسیر آگاهانه را دارند.
متأسفانه، جامعه سیاست خارجی واشنگتن به پر کردن این خلأ کمک نمیکند. از میان نهادهای برجسته سیاست خارجی این شهر، تنها شورای روابط خارجی و موسسه کوئینسی حسابهای فعالی در تیکتاک دارند. در مقابل، تقریباً هر اندیشکده و مفسر در واشنگتن در X و/یا Bluesky حضور دارد.
چرا این گسست وجود دارد؟ علاوه بر نگرانیهای امنیتی و شکاف نسلی، چالش بزرگتر این است که تیکتاک نیاز به سبک ارتباطی کاملاً متفاوتی دارد. هر چقدر توییت کردن با نوشتن یک مقاله اپ-اد سنتی در سیاست خارجی متفاوت باشد، هر دو هنوز نوعی ارتباط کتبی هستند. تیکتاک چیزی خودجوشتر و آسیبپذیرتر میطلبد: نگاه کردن به دوربین و صحبت کردن. این مختصر، بصری و شخصی است. برای تحلیلگرانی که عادت دارند کنترل بیشتری بر پیام خود داشته باشند، ضبط یک ویدیوی ۶۰ ثانیهای و بداهه ممکن است ناخوشایند باشد. اما این ناخوشایندی خلائی را ایجاد کرده است که دیگران با کمال میل آن را پر میکنند.
رویکرد بهتر این است که برخی خطرات را بپذیریم و در عین حال فعالانه برای شکلدهی به یک محیط اطلاعاتی متعادلتر تلاش کنیم. اگر جامعه سیاستگذاری امیدوار است روایتهای انزواطلبانه یا ضددموکراتیک را که با نسل زد همخوانی دارند، خنثی کند، نیاز به حضوری قابل مشاهده و پیشرو در این پلتفرم دارد.
به جای اجتناب از تیکتاک، سازمانها و افراد میتوانند اقدامات احتیاطی اساسی را برای محافظت از حریم خصوصی دادههای خود انجام دهند. سازمانها میتوانند یک دستگاه جداگانه و ایمیل یا شماره تلفن اختصاصی برای تیکتاک راهاندازی کنند؛ مجوزهای برنامه را محدود کنند (مانند رد دسترسی به مخاطبین یا حسابهای رسانههای اجتماعی مرتبط)؛ و احراز هویت دو مرحلهای را فعال کنند. این اقدامات ضمن محافظت از کاربران، جامعه سیاست خارجی را قادر به تعامل میکند.
در بلندمدت، جامعه امنیت ملی باید به شکلدهی آینده تیکتاک کمک کند، نه اینکه صرفاً با وجود آن مخالفت کند. این میتواند شامل توسعه مکانیزمهایی برای حسابرسی مستقل، شفافیت بیشتر در مدیریت دادهها و نظارت مستمر باشد. هدف باید ترویج اقدامات حفاظتی عملی باشد که ریسک را کاهش دهد بدون اینکه پلتفرمی را که میلیونها آمریکایی، از جمله کسبوکارهای کوچک، سیاستمداران و سازمانهای خبری از آن استفاده میکنند، تعطیل کند.
سپس، در مورد تعامل در تیکتاک، جامعه سیاست خارجی باید چالش جذب نسل جدیدی از آمریکاییها به گفتوگوی خود را بپذیرد. میزگردهای تخصصی و مقالات اپ-اد که مخاطبانی را هدف قرار میدهند که از قبل توجه دارند، عالی است. اما جلب توجه عموم مردم نیز مستلزم کار با قالبهای بومی تیکتاک است، مانند توضیحات کوتاه؛ تفسیر اخبار فوری؛ شکستن اسطورهها؛ دوئت با محتوای ویروسی؛ و همکاری با اینفلوئنسرهای اصلی.
نکته مهم این است که این تلاشها باید مخاطبانی را هدف قرار دهند که توجهشان را نمیتوان بدیهی دانست. همانطور که مفسران آموزشدیده برای صحبت در تلویزیون میدانند، فعالیت در قالب ۶۰ ثانیهای ایجاب میکند که اصطلاحات تخصصی را حذف کنید، با تأثیر انسانی شروع کنید، و به سؤال «چرا باید اهمیت بدهم؟» در پنج ثانیه اول پاسخ دهید. به جای صحبت درباره امنیت انرژی، توضیح دهید که چگونه جنگها میتوانند قیمت گرمایش یک خانه در پیتسبورگ را افزایش دهند. به جای صحبت درباره «بحران انسانی»، بگویید «خانوادههایی که دسترسی به غذا، آب یا دارو را از دست میدهند.» اگر توضیح شما نیاز به مقدمه یا قید دارد، به رویکرد متفاوتی نیاز دارید.
در نهایت، یک رسانه جدید ممکن است به پیامرسانهای جدیدی نیاز داشته باشد. برای تعامل در تیکتاک، اندیشکدهها و تیمهای ارتباطی آنها باید آماده باشند تا اختیارات بیشتری به کارکنان و تحلیلگران جوانتر که پلتفرم را میفهمند و میتوانند مسائل پیچیده را به محتوای قابل فهم تبدیل کنند، واگذار کنند. این کارکنان باید توانمند شوند تا کانالهای ارتباطی سنتی کند را برای اطمینان از تولید محتوای بهموقع و غیررسمی دور بزنند.
سالهاست که جامعه سیاست خارجی توجه و اعتماد مردم آمریکا را از دست داده است. با این حال، به جای استفاده از پلتفرمی با مخاطب داخلی ۱۷۰ میلیون کاربر آمریکایی، بسیاری همچنان در پادکستها و خبرنامههایی بحث میکنند که سالها طول میکشد تا مورد توجه قرار گیرند و عمدتاً توسط جوانان نادیده گرفته میشوند.
بهترین استدلالها و تحلیلها بیمعنی هستند اگر هرگز به مخاطب نرسند. جامعه سیاست خارجی با دوری از تیکتاک، اعتبار خود را حفظ نمیکند؛ بلکه اهمیت خود را تسلیم میکند.
چه تیکتاک را یک ریسک امنیتی یا یک نمایش جانبی فرهنگی ببینید، این پلتفرم از قبل به میدان نبرد سیاست خارجی تبدیل شده است. اگر جامعه سیاستگذاری میخواهد شکاف اعتماد با نسلهای جوانتر را پر کند، باید از اجتناب به تعامل فعال در تیکتاک تغییر رویکرد دهد.
این پست بخشی از پوشش مستمر فارین پالیسی از دولت ترامپ است. اینجا دنبال کنید.