در تاریخ ۲۸ سپتامبر، ۱.۱ میلیون آمریکایی برای تماشای قسمت اول از فصل ۳۷ سریال کمدی انیمیشنی پیشگامانه سیمپسونها به تماشای آن نشستند. کمی بیش از یک هفته بعد، یک سریال کمدی انیمیشنی پیشگامانه دیگر، یعنی نمایش ویل استنسل، اولین قسمت فصل خود را در پلتفرم X منتشر کرد و ۱.۷ میلیون بازدید کسب نمود. از آن زمان، سه قسمت دیگر نیز منتشر شدهاند که بیش از ۳.۵ میلیون بازدید دیگر را به خود اختصاص داده و به همان اندازه میم (Meme) تولید کردهاند. این نمایش که توسط کارتونیست-محرکی به نام امیلی یوسیس ساخته شده، حداقل به دو دلیل قابل توجه است. به نظر میرسد این یکی از اولین سریالهای تلویزیونی آنلاین محبوب باشد که با کمک هوش مصنوعی ساخته شده است – یوسیس کارتون را طراحی کرده و فیلمنامه را نوشته، سپس از Sora شرکت OpenAI برای جان بخشیدن به انیمیشن استفاده کرده است. همچنین، نمایش ویل استنسل یک تبلیغ نئونازی است.
توضیح نمایش ویل استنسل برای کسی که به وبسایت قبلی توییتر اعتیاد ندارد، تقریباً غیرممکن است، اما من تمام تلاشم را میکنم. ویل استنسل واقعی یک وکیل ۴۰ ساله اهل مینیاپولیس و سلبریتی کوچک شبکههای اجتماعی است که یک بار نامزد نمایندگی مجلس ایالتی مینهسوتا شده (و برای آتلانتیک نوشته است). او به دلیل شباهت به نمونه ایدهآل یک کارشناس لیبرال دوران ترامپ، به هدف محبوب راست افراطی تبدیل شده است. او به جزئیات سیاستها علاقهمند، از شخصیتهای مختلف دنیای MAGA (Make America Great Again) همیشه خشمگین، و مستعد درگیری با نژادپرستان آنلاین است و مدارک دانشگاهی متعددی دارد.
یوسیس خود را یک سوسیالیست ملی اعلام کرده است – فلسفه سیاسیای که بیشتر با واژه کوتاه شده آن، نازیسم، شناخته میشود، هرچند او گفت که این دقیقترین راه برای توصیف او نیست. او در ایمیلی به من گفت: «کمونیست نیز کوتاهشده کمونیسم است، اما شما شی جینپینگ را رئیس حزب کمونیست چین گزارش نمیکنید، مگر نه؟» (او دیدگاههای سیاسی خود را به شرح زیر برای من بیان کرد: «من یک ملیگرا، حامی سفیدپوستان، مخالف سرمایهداری مالی غارتگر، و منتقد نفوذ خارجی یهودی و اسرائیلی بر ایالات متحده هستم.») یوسیس در دهه ۲۰۰۰ به خاطر مجموعهای از کمیکهای بسیار تاریک که برای وبسایت Newgrounds مینوشت، هواداران زیادی پیدا کرد. این کمیکها عمدتاً بر شخصیتی به نام آلفرد آلفِر، سگی با چندین شخصیت که برای مقابله با سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی تلاش میکند، تمرکز داشتند. سبک این مجموعه متجاوزگرانه، ساده و عمداً ناشیانه بود. یوسیس همچنین برای مدت طولانی فروشنده امتیازات در بازیهای تیم بیسبال فیلادلفیا فیلیز بود تا اینکه در سال ۲۰۱۶ اخراج شد، زیرا علاقهاش به «جنبش هویت سفید» علنی شده بود.
او اکنون با نام «لیندا» در X پست میگذارد، جایی که او درباره موضوعات مختلفی مانند «یهودیان» (مسئول «سرازیر کردن غیرسفیدپوستان به کشور»)، هیتلر («مظلومترین مرد تاریخ») و البته «سیاهپوستان» (که باید «به آفریقا» فرستاده شوند تا «رایش چهارم را آغاز کنند») بحث میکند. نمایش ویل استنسل به نظر میرسد اولین ورود او به دنیای انیمیشن پس از مدتی باشد. از جمله ویژگیهای تکاندهنده متعدد این نمایش این است که یوسیس بدون اجازه استنسل از نام و تصویر او استفاده میکند و از چیزی که در واقع یک کارزار آزار و اذیت آنلاین است، هرچند اندک، سود میبرد.
زمانی که با استنسل واقعی درباره این نمایش صحبت کردم، او به من گفت که «تبدیل شدن به شخصیت اصلی دنیای فانتزی نازیها در فضای آنلاین، بسیار سورئال است.» با این حال، او گفت: «من عمدتاً از شکستهای نهادی، شکستهای تجاری که این امر را ممکن کردهاند، عصبانی هستم.» X زمانی سیاستهایی داشت که میتوانست جلوی توزیع نمایش ویل استنسل را در پلتفرم بگیرد. اما ایلان ماسک از زمان خرید شرکت در سال ۲۰۲۲، بیشتر دستورالعملها و زیرساختهای تعدیل محتوا را حذف کرده است. استنسل گفت: «ما ساختارهایی داشتیم که مانع از تشکیل پایگاه هواداری و مخاطبان عظیم توسط افرادی مانند امیلی یوسیس میشد.» او ادامه داد: «به نظر من آن ساختارها مهم بودند. و آن ساختارها از بین رفتهاند.»
این نمایش نژادپرستانه و توهینآمیز است. هر قسمت بین چهار تا هشت دقیقه طول دارد و شامل شوخیهای بیرحمانه درباره سیاهپوستان در مینیاپولیس و تلاشهای دست و پا چلفتی استنسل کارتونی برای کمک به آنها؛ جوکهای طولانی درباره یک ربات چت که استنسل را مورد تجاوز قرار میدهد، بر اساس یک حادثه واقعی که در آن Grok، هوش مصنوعی داخلی X، دستورالعملهایی برای تجاوز جنسی به استنسل به یک کاربر ارائه داد؛ و در یک قسمت، صحنهای که تلآویو مورد حمله اتمی قرار میگیرد. با این حال، برخلاف سایر محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی که توسط جناح راست منتشر میشود، این «شلخته» نیست. قسمتها دارای قوسهای روایی واضحی هستند و انیمیشن، اگرچه گاهی ناشیانه است، اما مناسب است. نژادپرستی نمایش ویل استنسل، همراه با کیفیت تولید نسبتاً بالا، آن را به نشانهای نگرانکننده از آنچه در پیش رو است تبدیل میکند. یوسیس نشان داده است که سازندگان راست افراطی میتوانند با استفاده از هوش مصنوعی سرگرمیهای به اندازه کافی خوب بسازند، بدون نیاز به عبور از هیچ نهاد فیلترکننده. و او ثابت کرده است که حتی افرادی که خود را متعصب نمیدانند، این محتوا را تماشا خواهند کرد – و در برخی موارد، با آن خواهند خندید.
راستگرایان آمریکایی سابقه طولانی در بهرهبرداری از فناوریهای جدید دارند. ای. جی. باور، استاد مطالعات رسانه در دانشگاه آلاباما، به من گفت که محافظهکاران «بیشتر تمایل دارند که اولین پذیرندگان باشند» زیرا «احساس میکنند توسط رسانهها به حاشیه رانده شدهاند.» نمونههایی از این پدیده شامل برنامه رادیویی پیشگامانه راش لیمبا و تاکر کارلسون است که پس از اخراج از فاکس نیوز در سال ۲۰۲۳، پخش خود را از پلتفرم شخصی خود آغاز کرد.
با این حال، تا کنون، راستگرایان عموماً در تولید برنامههای تلویزیونی و فیلمهای روایی دشواری بیشتری داشتهاند. اینها گرانتر از یک برنامه رادیویی یا گفتگوی استریمینگ هستند و بنابراین به حمایت نهادهای اصلی (یعنی لیبرال) نیاز داشتهاند. نمایش ویل استنسل نشان میدهد که چه اتفاقی میتواند بیفتد وقتی تلویزیون روایی به اندازهای ارزان شود که بدون نیاز به تأیید استودیوهای بزرگ قابل ساخت باشد. برای مثال، نمایش ویل استنسل را با یک برنامه کمدی-اسکچ که زمانی در بخش Adult Swim کانال Cartoon Network پخش میشد، به نام Million Dollar Extreme Presents: World Peace مقایسه کنید. MDE، همانطور که طرفدارانش آن را مینامند، عمداً نامنظم و سطحی است؛ ارزیابی استعداد واقعی سازندگان آن، یا با اطمینان گفتن اینکه آیا آنچه تماشا میکنید خوب-بد است یا بد-بد، کنایهآمیزانه نژادپرستانه است یا واقعاً نژادپرستانه، دشوار است. (همین نوع انکارپذیری یک ویژگی تعیینکننده سبک سیاسی ترامپ است.) این ابهام به نوبه خود بخشی از شوخی میشود. این برنامه در سال ۲۰۱۶ پس از یک فصل لغو شد، زمانی که BuzzFeed فاش کرد که خالق آن، سم هاید، از تئوریهای توطئه محافظهکارانه مانند Pizzagate حمایت کرده و شوخیهای نژادپرستانه این برنامه کمتر کنایهآمیز از آنچه در ابتدا به نظر میرسید، بودهاند. MDE امسال با کمک مالی یک اهداکننده خصوصی دوباره به تولید بازگشت.
اما یوسیس نیازی ندارد نگران اخراج شدن توسط کارفرمایش باشد و همچنین برای ساخت نمایشش به بودجه قابل توجهی نیاز ندارد. یوسیس به من گفت که هر قسمت از نمایش ویل استنسل بین ۱۰۰ تا ۲۵۰ دلار برای انیمیشن هزینه دارد. او گفت: «در مقایسه با یک کارتون انیمیشنی استاندارد که معمولاً برای یک قطعه ۱۰ دقیقهای صدها هزار دلار هزینه دارد، این بودجه بسیار کمی است.» و اگرچه فرآیند خلاقانهای که او توصیف میکند پرزحمت است – یوسیس به من گفت که هر قسمت چهار یا پنج روز کار او را میطلبد – اما به زمان و کارکنان به مراتب کمتری نسبت به انیمیشن سنتی یا نمایشی مانند MDE که بازیگران زنده را به کار میگیرد، نیاز دارد.
همچنین، نمایش ویل استنسل نمیتوانست دوام بیاورد اگر در «تاندِردوم» (عرصه بیقید و شرط) آزادی بیان که X تحت مدیریت ماسک است، توزیع نمیشد. به لطف حذف بیشتر سیاستهایی که مانع از تسلط افراطگرایان بر سایت میشد و همچنین به دلیل ماهیت سمی Grok، نازیسم بازسازی نشده در این پلتفرم بیداد میکند. داستان اینجا در فرم، اگر نه در محتوا، مشابه ظهور رادیوی گفتگومحور محافظهکاران است که به همین ترتیب در زمان کاهش استانداردهای رسانهای شکوفا شد. پس از لغو دکترین عدالت (Fairness Doctrine) در سال ۱۹۸۷، پخشکنندگان دیگر مجبور نبودند که تصاویر متعادلی از موضوعات بحثبرانگیز ارائه دهند، که راه را برای برنامههای رادیویی و تلویزیونی بسیار حزبی باز کرد. یک شباهت دیگر: مخاطبان یوسیس شامل افرادی هستند که دیدگاههای سیاسی او را به اشتراک نمیگذارند. همانطور که لیمبا به نظر میرسید که بیش از چند لیبرال را در میان شنوندگان ثابت خود داشته باشد، نمایش ویل استنسل نیز به نظر میرسد که در میان میانه و چپگرایان طرفدارانی دارد. نوآ اسمیت، مفسر لیبرال، در X مشاهده کرد که «نمایش ویل استنسل کاملاً خندهدار است.» او اضافه کرد که سبک آن «نشان میدهد که محافظهکاران در حال درک طنز هستند.» دیگر کاربران که به نظر نمیرسد از سیاستهای راست افراطی حمایت کنند، نسخههایی از این ارزیابی را تکرار کرده و آن را «سبکدلانه» توصیف کرده یا به خاطر «غیرنفرتانگیز» بودن آن ستایش کردند.
در واقع، نمایش ویل استنسل محتوای کافی برای متعصبان دارد، اما نفرت خود را در پوششی از طنز پنهان میکند تا افراد غیرمتعصب فکر کنند نژادپرستی آن یک شوخی است. در حین تماشای آن، چند لحظه واقعاً من را به خنده انداخت. استنسل کارتونی در صحنه آغازین قسمت اول میگوید: «هیچی بهتر از این نیست که بعد از یک روز طولانی مبارزه با فاشیستها در X.com، با یک دوست خوب چندتا آبجو بنوشیم.» دوست سیاهپوستش، جمال، که با صبر و حوصله به سخنان طولانی استنسل درباره سیاستهای مسکن گوش میدهد، پاسخ میدهد: «درسته، آقای استنسل.» این نمایش عمدتاً بر تعصب بیپرده و مضحک تکیه دارد. اما جمله «آقای استنسل» – که در X به یک میم تبدیل شده – یکی از شوخیهای ظریفتر یوسیس است که بر تضاد بین باورهای مترقی استنسل کارتونی درباره عدالت نژادی و این واقعیت که «دوست» سیاهپوست او (که تا جایی که میدانم بر اساس یک شخص واقعی نیست) راحت نیست او را با نام کوچک صدا کند، تأکید میکند. این صحنه نوعی لیبرال را به سخره میگیرد که بسیاری ممکن است آن را بشناسند: با خوشحالی «ضدنژادپرست»، اما اغلب نسبت به روشهایی که اقلیتها را توکنسازی میکنند و با آنها کمتر به عنوان همتا و بیشتر به عنوان ابزاری در نمایش اخلاقی خود رفتار میکنند، بیتوجه هستند.
این قسمت ادامه مییابد و تلاشهای استنسل کارتونی را برای بهبود وضعیت جامعه سیاهپوستان مینیاپولیس دنبال میکند، که به عنوان مجرمان دائمالخمر، رهاکننده فرزندان و دعواگر در خیابانها به تصویر کشیده میشوند. پایان آن با دست دادن استنسل و جمال در بالای یک تپه است، در حالی که کاملاً بیخبرند که شهر پشت سرشان در حال سوختن است. استنسل کارتونی مشاهده میکند: «عالیه که میبینم مدرک مطالعات سیاهپوستان به کار گرفته شده.» (استنسل واقعی دارای مدرک کارشناسی ارشد در تاریخ سیاهپوستان دوران بازسازی است، اما به اندازه همتای کارتونیاش بیعرضه و «ووک» (Woke) نیست.) تحریک یوسیس در اینجا به این معناست: بله، من یک متعصب هستم، اما این لیبرالهای خیرخواه پدرسالار هم همینطورند. حداقل من در این مورد صریح و صادق هستم.
به نظر میرسد این یک تحریک است که او میخواهد همه آن را بشنوند – نه فقط ملیگرایان سفیدپوست، بلکه افراد در جریان اصلی سیاست نیز. یوسیس در مصاحبه اخیر خود در The Backlash، یک پادکست فوقالعاده ارتجاعی، گفت که هدف نمایش او که آن را «تبلیغات من» مینامد، این است که سیاستهای راست افراطی را به صورت پنهانی (به شیوه اسب تروایی) وارد جریان اصلی کند. او گفت: «من با میمسازی خودم را به قدرت میرسانم، و ملیسوسیالیسم را در میان مردم میمسازی میکنم.»
موفقیت یوسیس در میمسازی ایدههایش در میان مردم، نتیجه نبوغ او به عنوان یک خالق است. این همچنین نمونهای از پتانسیلهای بیحد و حصر فناوری تولید تصویر با هوش مصنوعی است. سازندگان در حال حاضر موزیک ویدئوهای انیمیشنی و نمایشهای آنلاین کوتاه میسازند که به نمایش ویل استنسل اشاره کرده و از آن الهام میگیرند. یکی از این کارتونهای جدید، نویسنده محافظهکار و شخصیت اینترنتی جیمز لیندسی را به تمسخر میگیرد، که به دلیل حمایت از اسرائیل و همچنین مخالفت با نژادپرستی و نامیدن نیک فوئنتس به عنوان «نازی دیوانه و ظریف»، خشم محافظهکاران «آمریکا اول» را برانگیخته است. با توجه به سرعت الهامبخشی کار یوسیس به مقلدان، به نظر میرسد ممکن، و حتی محتمل است، که سریال او صرفاً پیشدرآمدی بر یک چشمانداز جدید سرگرمی باشد که در آن نمایشهای افراطی مبتنی بر هوش مصنوعی برای جلب توجه ما با نمونههای عادیتر رقابت خواهند کرد. بسیاری از مردم قادر به تشخیص تفاوت نخواهند بود، بیش از حد بیحس شدهاند تا اهمیت دهند، یا – و این شرط یوسیس است – ممکن است شروع به فکر کنند که نازی بودن چیز مهمی نیست.