اعتبار: Oyow
اعتبار: Oyow

زندگی برای دعوا با خانواده زیادی کوتاه است

ما در میان یک بحران روابط خانوادگی هستیم. حداقل از هر چهار آمریکایی یک نفر از یک خویشاوند نزدیک خود دور افتاده است. دو سوم آمریکایی‌ها می‌گویند خانواده‌ها به اندازه کافی وقت با هم نمی‌گذرانند. و به گفته بزرگترین مطالعه‌ای که تاکنون درباره دوری گزینی خانواده انجام شده و یکی از ما، دکتر پیلمر، چند سال پیش انجام داد، این شکاف‌ها به طور یکسان در همه گروه‌های سنی، سطوح تحصیلی، نژادها و مذاهب رخ می‌دهد.

بله، دلایل مهمی برای قطع عمدی روابط با برخی افراد وجود دارد. اما ما فقط افراد را از زندگی خود حذف نمی‌کنیم؛ ما اجازه می‌دهیم نزدیک‌ترین روابطمان به دلیل غفلت، مشغله و عدم تمایل به فراموش کردن مسائلی که آزارمان می‌دهند، از هم بپاشند.

ممکن است فکر کنید که دوری تدریجی از کسی که با او مشکل دارید برای سلامت روان شما بهتر است، اما در درازمدت، این کار به احتمال زیاد تأثیر مخربی بر شادی و رفاه شما خواهد داشت. به عنوان یک استاد که دوری گزینی خانواده را مطالعه می‌کند و یک نویسنده و میزبان پادکست، ما از دیدگاه‌های بسیار متفاوت آموخته‌ایم که بیشتر ما به طرز دردناکی دیر این پیام را درک می‌کنیم.

تحقیقات در مورد پشیمانی‌های پایان عمر الگوی ثابتی را نشان می‌دهد. مردم از از دست دادن یک ترفیع یا عدم خرید خانه‌ای بزرگ‌تر پشیمان نیستند. آنها از طلب نکردن بخشش پشیمانند. از ابراز نکردن بیشتر عشق خود پشیمانند. از کینه به دل گرفتن پشیمانند. و از اینکه اجازه داده‌اند روابطشان با خانواده و دوستانشان از هم بپاشد، پشیمانند.

خوشبختانه، همان تحقیقاتی که این پشیمانی‌های زندگی را برجسته می‌کند، راه‌حل‌هایی را نیز نشان می‌دهد. با وجود افزایش بار بیماری و تلفات ناشی از فوت عزیزان، تحقیقات نشان داده است که افراد بالای 65 سال، به طور متوسط، شادتر از بزرگسالان جوان‌تر هستند. آنها رضایت بیشتری از شبکه‌های اجتماعی خود و سطوح بالاتری از احساسات مثبت را گزارش می‌دهند.

آنها این کار را نه به این دلیل انجام می‌دهند که شرایط کاملاً مطلوب است، بلکه به این دلیل است که به دنبال آنچه در زندگی درست کار می‌کند هستند تا آنچه درست کار نمی‌کند.

این تغییر طبیعی است. تحقیقات ما نشان می‌دهد که افراد مسن اهمیت تمایز قائل شدن بین آنچه می‌توانند کنترل کنند و آنچه نمی‌توانند را درک می‌کنند – و بی‌رحمانه انرژی خود را بر روی مورد اول متمرکز می‌کنند. سیاست‌های خانواده همسرتان شما را آزار می‌دهد؟ یا فرزندان دانشجویتان آنقدر که شما می‌خواهید زنگ نمی‌زنند؟ آن را بپذیرید و ادامه دهید. شما نمی‌توانید رفتار آنها را کنترل کنید، اما می‌توانید انتخاب کنید که چقدر روی آن تمرکز کنید یا آیا آن را به سرشان بکوبید.

بسیاری از تحقیقاتی که از پروژه میراث کرنل به دست می‌آید، که حکمت زندگی بیش از 1500 آمریکایی مسن را جمع‌آوری کرده است، این درس‌ها را با کلمات خود شرکت‌کنندگان منعکس می‌کند. زنی که نمی‌توانست از بستر خود بلند شود و تنها چند ماه به زندگی‌اش باقی مانده بود، در مصاحبه‌ای برای پروژه میراث، خوش‌بینی قابل توجهی ابراز کرد: «حمامم را کرده‌ام، ناهارم خوب بود، و دارم آماده می‌شوم تا برنامه‌هایم را تماشا کنم.» او در فقر وحشتناکی بزرگ شده بود و از اینکه سه وعده غذا در روز، جایی برای زندگی و افرادی برای مراقبت از او داشت، سپاسگزار بود. او گفت: «امیدوارم یاد بگیرید که شادی چیزی است که شما آن را در هر کجا که هستید می‌سازید. چرا باید ناراحت باشم؟» او گفت: «این مسئولیت من است که تا جایی که می‌توانم، همینجا، امروز شاد باشم.»

شما یاد می‌گیرید که با وجود چیزها شاد باشید. و راز در همین‌جاست: یاد بگیرید که افراد را همان‌طور که هستند بپذیرید، گاهی اوقات با وجود اینکه آنها چگونه هستند.

شکرگزاری می‌تواند فرصت مناسبی برای اعمال کنترل به شیوه‌های کاملاً اشتباه ایجاد کند. وقتی اعضای خانواده دور هم جمع می‌شوند، دشوار است که توصیه سنجیده‌تان را که مطمئن هستید زندگی آنها را بهتر می‌کند، مطرح نکنید. اما دهه‌ها تحقیق نشان می‌دهد که دریافت نصیحت ناخواسته برای مشکلی که دارید، استرس‌زا است، به خصوص وقتی از کسانی می‌آید که خودشان با همان مشکل دست و پنجه نرم نکرده‌اند.

هر چقدر هم نیت شما خیر باشد، نباید شکرگزاری را صرفاً برای متقاعد کردن والدینتان به فروش خانه و رفتن به مرکز نگهداری از سالمندان بگذرانید. بگذارید آنها اشتباهات خودشان را مرتکب شوند، حتی اگر ممکن است مجبور باشید با پیامدهای آن کنار بیایید. والدین شما بزرگسال هستند. کرامت تجربه خودشان را به آنها بدهید.

همین رویکرد برای فرزندان نیز صدق می‌کند. ممکن است ایده‌های عالی زیادی درباره کارهایی که فرزندانتان باید انجام دهند داشته باشید، اما مگر اینکه کسی در خطر باشد، معمولاً مداخله کردن نتیجه معکوس دارد. اگر به نظر می‌رسد پسرتان زندگی‌اش را در یک شغل بی‌سرانجام به جای رفتن به تحصیلات تکمیلی هدر می‌دهد، این نبرد شما نیست که بجنگید. در واقع، هرچه کمتر احساس قضاوت کند، احتمال اینکه وقتی آماده شد برای مشاوره نزد شما بیاید، بیشتر خواهد بود.

یکی از کلیدهای موفقیت روابط بین نسلی، تأکید نکردن بر تفاوت‌ها در ارزش‌ها و تجربیات زندگی است. بهترین روابط خانوادگی اغلب بیشتر شبیه دوستی‌ها عمل می‌کنند. بسیاری از افرادی که بر دوری گزینی غلبه کرده‌اند، این کار را با مکالمات بزرگ و احساسی درباره گذشته انجام ندادند. آنها با یک گشت و گذار به یک سالن بینگو یا یک کارگاه بافندگی با هم شروع کردند.

یک توصیه که افراد مسن بارها و بارها در مصاحبه‌ها به اشتراک می‌گذارند این است که فقط سخت نگیرید. همه چیز نباید آنقدر جدی و غم‌انگیز باشد – و روابط نباید نبرد اراده‌ها باشد. متقاعد کردن کسی برای پذیرش دیدگاه شما تقریباً غیرممکن است. راحت‌تر است که آنها را وادار کنید با شما روی مبل بنشینند و برنامه «جپردی» را تماشا کنند.

یا این آزمایش فکری را امتحان کنید: تصور کنید یک سال به زندگی‌تان باقی مانده است. آیا می‌خواهید آخرین شکرگزاری خود را با رنجیدن از سیاست‌های پدرتان بگذرانید؟ یا از خواهرتان به خاطر چیزی که کریسمس گذشته گفت دوری کنید؟ یا ترجیح می‌دهید بزرگواری پیدا کنید که بر نکات مثبت تمرکز کنید؟ شاید پدرتان، با همه دیدگاه‌های تند و پرشور متاثر از شبکه‌های اجتماعی‌اش، در هنر بریدن بوقلمون استاد است. خواهرتان ممکن است قضاوت‌گر باشد اما شما ناخن‌های با تم تعطیلات او را دوست دارید. پذیرش آنچه نمی‌توانید تغییر دهید به این معنی نیست که باورهای آنها را تأیید می‌کنید – بلکه صرفاً به معنای انجام هر کاری است که می‌توانید، همین الان، برای در آغوش گرفتن مثبت‌ها و گذر از منفی‌ها.

ما خوش‌شانس هستیم که برخی از بزرگترین پشیمانی‌های افراد مسن – ابراز نکردن عشق، طلب نکردن بخشش، نگفتن احساساتشان به کسانی که مهم هستند – پشیمانی‌هایی هستند که می‌توانیم از آنها اجتناب کنیم. دادن نصیحت ناخواسته ممکن است روش شما برای گفتن «دوستت دارم» باشد، اما بهتر است آن را به روشی صریح بگویید. شما نمی‌توانید فرض کنید که مردم از قبل می‌دانند چقدر آنها را دوست دارید، چقدر به آنها اهمیت می‌دهید، چقدر به آنها افتخار می‌کنید. تنها زمانی که برای عذرخواهی یا طلب بخشش دیر است، زمانی است که کسی دیگر در اینجا نیست.

در این روز شکرگزاری، بگذارید اعضای خانواده‌تان هر طور که می‌خواهند زندگی کنند. آنها از این بابت سپاسگزار خواهند بود – و سال‌ها بعد، شاید شما هم سپاسگزار باشید.