در صورت بروز یک همهگیری (پاندمی) ناگهانی، چه باید بکنیم؟ این ماه، جی باتاچاریا، مدیر موسسه ملی بهداشت (NIH)، پاسخی بسیار صریح ارائه داد: هیچ چیز.
اکنون نزدیک به شش سال از اولین موارد گزارش شده کووید-۱۹ در ایالات متحده میگذرد و کشور در آرامشی خوشایند به سر میبرد؛ در حالی که اتهامزنیهای متقابل در مورد همهگیری فروکش کرده است، اکنون جنگهای فرهنگی مربوط به بهداشت عمومی، تحت تاثیر جنگ مستمر رابرت اف. کندی جونیور علیه اعتماد به واکسن، قرار گرفتهاند. اما باتاچاریا، در مقالهای که با معاونش متیو ممولی در سیتی ژورنال نوشت، با فهرستی از گلایهها درباره کووید بازمیگردد و استدلال میکند که برای آماده شدن در برابر تهدیدات بیماریهای عفونی آینده، کشور باید «کتابچه راهنمای همهگیری» قدیمی را کنار بگذارد و در عوض بر «سلامت متابولیک» جمعیت – آنچه میتوانید «تناسب اندام» بنامید – تمرکز کند.
به عبارت دیگر، فاصلهگذاری اجتماعی را فراموش کنید؛ ماسکها را فراموش کنید و حتی یک نسخه نسل بعدی از «عملیات سرعت فوقالعاده» (Operation Warp Speed) را برای ارائه نسل بعدی واکسنهای معجزهآسای کووید که جان میلیونها آمریکایی و دهها میلیون نفر را در خارج از کشور نجات دادند، از یاد ببرید. باتاچاریا و ممولی مینویسند که بهترین راه برای مقابله با یک بیماری عفونی جدید این است که کشور را قبل از رسیدن بحران، از نظر جسمی در وضعیت بهتری قرار دهیم و شرط ببندیم که بدنهای آمادهتر ما قادر خواهند بود به سادگی با آن مقابله کنند، هر عامل بیماریزا که باشد، با هر سرعتی که منتشر شود و هر چقدر که مرگبار باشد.
شاید این حرف تا حدی معقول به نظر برسد، چرا که از لحاظ نظری، جمعیتی سالمتر در برابر هر تهدید بهداشتی بهتر عمل خواهد کرد. یا شاید شبیه به «اصلاح نژاد» (eugenics) به نظر برسد، زیرا پیشنهاد میکند که بیماریهای عفونی را نوعی آزمون تناسب اندام برای کشور بدانیم – و بیشتر نگران قبولی آمریکاییها در این آزمون باشیم تا محافظت از کسانی که نمیتوانند از آن عبور کنند. دقیقاً چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ باتاچاریا و ممولی مینویسند: «با ترک سیگار، کنترل فشار خون بالا یا دیابت، یا بیشتر راه رفتن.»
البته اینها همه توصیههای عمومی خوبی برای سلامتی هستند. اما ۳۸ میلیون آمریکایی دیابت دارند. بیش از ۱۰۰ میلیون نفر به بیماری قلبی مبتلا هستند. بیش از ۱۰۰ میلیون نفر چاق هستند. حتی اگر این آمار به طور چشمگیری بهبود یابد، باز هم دهها میلیون نفر با یک عامل بیماریزای جدید در وضعیت نامناسبی روبرو خواهند بود. و به عنوان یک برنامه واکنش به همهگیری؟ مانند بسیاری از ایدههای MAHA (Make America Healthy Again)، این یک تفکر جادویی است که اثر ثانویهاش این است که مسئولیت نتایج بهداشت عمومی را به دوش فرد میاندازد. تصور کنید در موسسه ملی بهداشت نشستهاید و به ظهور بیماریای مانند HIV/AIDS فکر میکنید که ۷۰۰,۰۰۰ آمریکایی را کشته است، و به کشور توصیه میکنید که، همانطور که باتاچاریا و ممولی مینویسند، «بهترین کتابچه راهنمای آمادگی در برابر همهگیری برای ایالات متحده، سالم کردن دوباره آمریکاست.»
یا، برای مثال، کووید-۱۹ را در نظر بگیرید، که بسیاری از مخالفان اکنون به شما خواهند گفت تنها بیماران و افراد آسیبپذیر را کشت. این ادعا برای بازماندگان خوشایند است، اما به شدت گمراهکننده: سلامتی نامناسب برای افراد و در سطح جمعیت اهمیت داشت، اما به تنهایی عامل تعیینکنندهای نبود. سن، که البته قابل تغییر نیست، عامل غالب بود. هر کاری که برای بهبود سلامتی خود قبل از همهگیری انجام داده بودید، در مقایسه با سن شما – و این واقعیت که SARS-CoV-2 یک عامل بیماریزای جدید به شدت عفونی بود که در دنیایی با سیستم ایمنی ناآشنا در حال گسترش بود – ناچیز محسوب میشد.
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (C.D.C.) تحقیقات مربوط به این موضوع را اینگونه خلاصه میکند: چاقی و دیابت با عوارض، هر دو خطر مرگ ناشی از کووید-۱۹ را حدود ۳۰ درصد افزایش دادند؛ بیماری مزمن کلیوی، COPD و برونشکتازی، و اختلالات نوروکونگنیتیو ۲۰ درصد اضافه کردند؛ بیماری قلبی حدود ۱۰ درصد افزود. اینها شایعترین بیماریها با بیشترین تاثیر بر خطر مرگومیر فردی بودند و اگرچه هر یک از آنها در هر مورد خاص تفاوت معناداری ایجاد میکردند، اما تاثیرشان به اندازه چند سال افزایش سن بود. شما ترجیح میدادید در سال ۲۰۲۰ لاغر باشید تا چاق، اما ترجیح میدادید یک فرد چاق ۴۰ ساله باشید تا یک فرد آماده ۵۰ ساله. این چه چیزی درباره ارزش سلامتی خوب در همهگیری به شما میگوید؟
همهگیریهای آینده احتمالاً شبیه به آخرین مورد نخواهند بود، که یکی از دلایلی است که شاید بازنگری در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ تا حدی بیثمر باشد: آیا مطمئنیم که میخواهیم در مورد سیاستهای مدرسهای بدون دانستن توزیع سنی یک بیماری آینده، یا در مورد فاصلهگذاری اجتماعی قبل از دانستن میزان عفونی بودن آن، به نتیجه خاصی برسیم؟ آیا واقعاً میخواهیم به «نظریه قدیمی میاسما» (تئوری هوای آلوده) یا به نوعی به نام «نظریه زمین» دوباره نگاه کنیم، صرفاً به دلیل ناامیدی از سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱؟ یک گزارش معتبر، هرچند به هیچ وجه قطعی، از سوی کریستوفر روم نشان داد که بین ایالتهایی با شدیدترین و کمترین محدودیتها، راهبردهای کاهشدهنده میتوانستند عامل ۴۴۷,۰۰۰ مرگ در دو سال اول همهگیری کووید باشند. آیا واقعاً آمادهایم در پی یک همهگیری تنفسی که به ما آموخت – یا باید میآموخت – که هر زمان هوا را به اشتراک میگذاریم، بیماری را نیز به اشتراک میگذاریم، یک «لیبرتاریسم بهداشت عمومی خودساخته» (D.I.Y.) را بپذیریم؟
متاسفانه، به نظر میرسد پاسخ مثبت است – نه فقط در حلقههای متعصب MAHA، بلکه در میان عموم مردم، همانطور که یک نظرسنجی نشان میدهد.
این نظرسنجی که در نشریه «د آگوئمنت» (The Argument) با عنوان «واکنش شدید سیاسی به کووید ناپدید شد» منتشر شد، نشان داد که پاسخدهندگان به طور کلی از سیاستهای کاهشدهنده حمایت میکردند، حداقل با نگاه به گذشته. برخلاف باور عمومی در مورد نارضایتی از بهداشت عمومی و افراطگرایی لیبرالها، سیاستهای کاهشدهنده به نظر نمیرسد که به طور نامتناسبی به دموکراتها ضرر زده باشند؛ آنها در مدیریت همهگیری مثبتتر از جمهوریخواهان ارزیابی شدند و در مسائل مربوط به سلامت شخصی نمرات بالاتری کسب کردند. با وجود انتقادات گسترده از تعطیلی مدارس که اکنون دموکراتهای ملی به طور غریزی برای آن عذرخواهی میکنند، این تعطیلیها هنوز توسط اکثر مردم در آن زمان کاملاً ضروری تلقی میشوند؛ و اگرچه تجربه همهگیری اعتماد به واکسنها را در مورد واکسنهای روتین کاهش داده است، اما کشور همچنان تا حد زیادی «ضد-ضدواکسن» باقی مانده است، به طوری که ۷۷ درصد از پاسخدهندگان به نظرسنجی The Argument گفتند که به دوستانشان توصیه میکنند برنامه واکسیناسیون استاندارد را دنبال کنند و تنها ۱۵ درصد گفتند که توصیه میکنند آن را دنبال نکنند.
اما هر چقدر هم که آمریکاییها با وحشت سال ۲۰۲۰ همدردی کنند، به نظر نمیرسد مشتاق باشند که دوباره آن را تجربه کنند. این، از نظر من، مهمترین یافته این نظرسنجی است. تنها ۵۴ درصد از پاسخدهندگان گفتند که مایلند دولت در توسعه واکسن سرمایهگذاری کند. تنها نیمی از آنها گفتند که از محدودیتها برای گردهماییهای بزرگ در محیطهای بسته در صورت بروز همهگیری مشابه حمایت میکنند، و حتی تعداد کمتری گفتند که از الزامات ماسک، محدودیتهای صرف غذا در داخل رستورانها، الزامات واکسن یا تعطیلی مدارس حمایت میکنند.
مورد آخر این الگو را به وضوح نشان میدهد. نظرسنجی به ما میگوید که آمریکاییها با اختلاف تقریباً ۲۰ درصدی معتقد بودند که تعطیلی مدارس ضروری بوده است. همچنین به ما میگوید که آمریکاییها با اختلاف تقریباً ۲۰ درصدی با تعطیلی مجدد مدارس در شرایط مشابه همهگیری مخالفت خواهند کرد.
چندین روش برای تفسیر این پارادوکس وجود دارد. اما شاید مهمترین سوال در مورد اجماع جدید این باشد: این وضعیت تا چه زمانی دوام خواهد آورد؟ پاسخ ممکن است به سادگی، به اندازه طول عمر خاطره تجربه همهگیری باشد.
شاید این حرف برای شما غیرمنتظره به نظر برسد. در چند سال اخیر، مفسران بسیاری از پدیدههای نگرانکننده اجتماعی – از احیای اقتدارگرایی راستگرا و یهودستیزی گرفته تا بازگشت جنگ زمینی در اروپا و جنگ تمامعیار در خاورمیانه، و حتی چشمانداز دوباره جنگ هستهای – را تا حدی با برجسته کردن این موضوع توضیح دادهاند که چگونه خاطرات هشداردهنده از این خطرات با از بین رفتن اعضای نسلهای قبلی که تجربه مستقیم داشتند، از بین رفته است. در اوایل بحران کووید، ممکن بود همین حرف را در مورد آمادگی در برابر همهگیری بگویید، که جهان ثروتمند به دلیل دههها بخت نسبتاً خوب، دچار خودشیفتگی و رضایت از وضعیت موجود شده بود و در صورت بروز یک همهگیری دیگر بلافاصله پس از این مورد، واکنش در دفعه دوم پیشگیرانهتر و قویتر خواهد بود. اما با گذشت زمان، به نظر میرسد مهمترین درسی که کشور در مجموع از تجربه خود با کووید آموخته است، این است که ما از آن متنفر بودیم.