تصویری از یک کرملین وارونه که شمشیری را بالای سر رئیس جمهور ولودیمیر زلنسکی نگه داشته است.
تصویری از یک کرملین وارونه که شمشیری را بالای سر رئیس جمهور ولودیمیر زلنسکی نگه داشته است.

«ما باید در سه جنگ بجنگیم»

دیوید فرنچ

من درباره مذاکرات صلح جاری برای پایان دادن به جنگ در اوکراین احساسات کاملاً متناقضی دارم.

از یک سو، واقعیت‌های نظامی در حال ظهور باید به ما بگویند که دقیقاً زمان مناسبی برای مذاکره بر سر آتش‌بس است. با این حال، پرسش این است که آیا روسیه و، متأسفانه، ایالات متحده حاضر به موافقت با صلحی عادلانه هستند — صلحی که اوکراین را آزاد نگه دارد.

اما ابتدا، قبل از اینکه به امکان صلح بپردازیم، اجازه دهید در مورد واقعیت‌های میدانی صحبت کنیم.

اوکراین تحت فشار زیادی قرار دارد. روسیه بدون وقفه حمله می‌کند در طول خط مقدم در شرق اوکراین، و اوکراین در آستانه از دست دادن یک نبرد مهم است — شهر پوکروفسک در خطر سقوط قریب‌الوقوع قرار دارد، و نگرانی واقعی وجود دارد که نیروهای اوکراینی در صورت تصرف شهر توسط روسیه، محاصره و گرفتار شوند.

روسیه با «واحدهای پهپادی روبیکون» خود، تاکتیک‌های پهپادی‌اش را بازنگری کرده و اکنون حتی ممکن است در نوآوری تاکتیکی از اوکراین پیشی گرفته باشد. اقتصاد جنگی روسیه در حال تولید تعداد زیادی از پهپادهای شاهد است — که روسیه از آن‌ها برای حمله به شهرها و شهرستان‌های اوکراین استفاده می‌کند — و پدافند هوایی اوکراین اکنون با انبوه عظیمی از پهپادها و موشک‌های مهاجم روبرو است.

شهرهای اوکراین در حال بمباران هستند. بخش انرژی اوکراین تحت محاصره است. در همین حال، حمایت مالی آمریکا تقریباً ناپدید شده است (اگرچه ما همچنان اسلحه‌های خریداری شده توسط اروپا برای استفاده در اوکراین را می‌فروشیم)، و دولت رئیس‌جمهور ولودیمیر زلنسکی درگیر یک رسوایی فساد (که در آن تعدادی از نزدیکان زلنسکی به دریافت رشوه از یک شرکت نیروگاه هسته‌ای اوکراینی متهم شده‌اند) است که موقعیت سیاسی او را، به پایین‌ترین حد خود از زمان آغاز جنگ، تضعیف کرده است.

اما روسیه نیز تحت فشار شدیدی است. از هر نظر منصفانه‌ای، حمله تابستانی آن — که تا پاییز ادامه دارد — یک ناامیدی پرهزینه بوده است. این کشور پیشروی‌هایی داشته، اما با هزینه‌ای سرسام‌آور. روسیه تقریباً مطمئناً تاکنون در جنگ بیش از یک میلیون تلفات داده است، و — همانطور که ادوارد کار در اکونومیست توضیح داد — با نرخ پیشروی فعلی، پنج سال دیگر طول می‌کشد تا روسیه چهار اوبلاست (استان) مورد نظر خود را تصرف کند و در مجموع نزدیک به چهار میلیون تلفات در پی خواهد داشت.

در واقع، همانطور که مایکل کوفمن، کارشناس ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بین‌الملل و یکی از برجسته‌ترین تحلیلگران غربی جنگ، گزارش داده است، تلفات غیرقابل جبران روسیه در حال نزدیک شدن به نرخ سربازگیری آن است. به عبارت دیگر، این کشور بر جایگزینی تلفات تمرکز دارد تا گسترش نیرو. نیروهای تازه‌وارد آن از کیفیت پایین‌تری برخوردارند و فرار از خدمت یک مشکل است.

و در حالی که روسیه از نظر تاکتیکی نوآوری کرده است، هیچ چشم‌انداز فوری برای یک پیشرفت وجود ندارد. این تاکتیک‌های جدید شامل نفوذ از طریق خطوط اوکراین در گروه‌های کوچک با هزینه‌ای وحشتناک است — اغلب با موتورسیکلت و خودروهای همه‌جارو — و سپس تلاش برای ایجاد مواضع کوچک که قادر به دستیابی به آن‌ها هستند.

این یک تاکتیک است که برای پیشروی‌های تدریجی کار می‌کند، اما هیچ راه عملی (حداقل هنوز) برای روسیه وجود ندارد که خطوط اوکراین را درهم بشکند. با توجه به انبوه پهپادهایی که خط مقدم را اشباع کرده‌اند، جابجایی‌های گسترده تانک‌ها یا نیروها تقریباً همیشه بلافاصله شناسایی شده و با پهپادها و توپخانه مورد حمله قرار می‌گیرند.

در همین حال، اوکراین قابلیت‌های حمله دوربرد خود را بهبود بخشیده است، هم با سلاح‌های تامین‌شده از غرب و هم با پهپادها و موشک‌های ساخت خود. اوکراین به طور سیستماتیک زیرساخت‌های انرژی و پالایشگاه‌های نفت روسیه را هدف قرار داده است.

اگر همه اینها را کنار هم بگذارید، متوجه می‌شوید که هیچ یک از طرفین امید واقعی به تغییر دینامیک‌های زیربنایی جنگ ندارند. روس‌ها قدم به قدم پیش می‌روند. اوکراینی‌ها آنها را وادار می‌کنند تا برای هر پیشروی خونریزی کنند، و هر طرف منتظر است تا دیگری سرانجام تحت فشار فرو بریزد، تسلیم شود و امتیاز بدهد.

این پس‌زمینه فوری مذاکرات صلحی است که در ژنو آغاز شد و در جاهای دیگر ادامه یافت، اما یک واقعیت اضافی نیز وجود دارد، واقعیتی که من هنگام صحبت با رهبران اوکراینی در سفرم به این کشور در سال ۲۰۲۳ آموختم. یکی از اعضای ارشد دولت به من گفت: «ما باید در سه جنگ بجنگیم، و این فقط دومین آن است.»

جنگ اول، در این روایت، حمله روسیه به کریمه و بخش‌هایی از منطقه دونباس در سال ۲۰۱۴ بود. جنگ دوم، جنگی است که اکنون در جریان است، جنگی که با حمله روسیه در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد. جنگ سوم، جنگ بعدی است — جنگی که اوکراین می‌ترسد روسیه پس از فرصتی برای توقف و تجدید تسلیحات آغاز کند.

پیروزی، یا بهتر بگوییم بازدارندگی، در برابر آن جنگ سوم یکی از نگرانی‌های اصلی اوکراین است. به همین دلیل است که، به عنوان مثال، زلنسکی نامه‌های تفاهم‌نامه برای خرید صدها جنگنده پیشرفته از فرانسه و سوئد را امضا کرده است، حتی اگر تحویل آن‌ها حداقل تا یک دهه دیگر تکمیل نشود.

یک اوکراین آزاد و مستقل پس از آتش‌بس بیش از پیش برای رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین تحمل‌ناپذیر خواهد بود، و هر توافق صلح اکنون باید بر اساس یک سؤال کلیدی ارزیابی شود — آیا اوکراین می‌تواند پس از توقف درگیری‌ها آزاد بماند؟

این مشکل اصلی طرح صلح ۲۸ ماده‌ای درز شده است که دولت ترامپ در اوایل این ماه تلاش کرد آن را به اوکراین تحمیل کند. حتی اگر فرض کنیم اوکراین ممکن است مایل به معامله مقداری زمین در ازای صلح باشد (مثلاً آتش‌بس بر اساس خطوط فعلی)، همچنان باید ابزارهای حفظ استقلال سیاسی خود را حفظ کند، وگرنه هر توافق صلحی چیزی بیش از یک سند تسلیم نیست.

طرح اولیه ترامپ تمام دونباس را به روسیه واگذار می‌کرد — از جمله بخش‌هایی از دونباس که روسیه نتوانسته بود از اوکراین بگیرد — و تلاش می‌کرد اوکراین را مجبور کند سقف ۶۰۰ هزار پرسنل نظامی را بپذیرد، عددی که به طور قابل توجهی کمتر از نیروی کنونی آن است. هیچ شانسی وجود ندارد که تنها ۶۰۰ هزار مرد و زن بتوانند مرز طولانی را در برابر نیروی بسیار بزرگتر روسیه نگه دارند.

این طرح هیچ محدودیتی متناظری برای نیروی بسیار بزرگتر روسیه ندارد. روسیه بیش از ۱.۳ میلیون نیروی فعال دارد، و قصد دارد ارتش را در مجموع به ۱.۵ میلیون نفر گسترش دهد. به عبارت دیگر، طرح ترامپ ارتش اوکراین را کوچک می‌کرد در حالی که پوتین اندازه نیروی روسیه را افزایش می‌داد. عدم تعادل قدرت حاصله شدید خواهد بود.

در عین حال، اوکراین باید از چشم‌انداز پیوستن به ناتو دست می‌کشید، و نیروهای ناتو نمی‌توانستند در خاک اوکراین مستقر شوند. در نتیجه، هر تضمین امنیتی در این توافق تنها تضمین‌های روی کاغذ بود، و اوکراین از تجربه تلخ می‌داند که یک تضمین صرفاً روی کاغذ، اصلاً تضمین نیست.

بنابراین جای تعجب نیست که زلنسکی واکنش منفی فوری نشان داد — این طرح را به عنوان انتخابی بین از دست دادن شرافت اوکراینی و از دست دادن حمایت آمریکا تعبیر کرد. اما با توجه به وضعیت میدان نبرد، همراه با احتمال از دست دادن کمک‌های آمریکا، جای تعجب نیست که اوکراین فشار شدیدی را برای تلاش برای دستیابی به نوعی توافق احساس می‌کند. تنها راهی که اوکراین می‌تواند در بلندمدت در نبرد باقی بماند، اتکا به ایالات متحده و اروپا برای ایفای نقش انبارهای دموکراسی است، که قدرت صنعتی روسیه را با تولید و تسلیحات خودشان مطابقت دهند.

اگر اوکراین کمک‌های آمریکا را از دست بدهد — همانطور که زلنسکی آشکارا می‌ترسد — مشخص نیست که اروپا بتواند در بلندمدت این کمبود را جبران کند، به ویژه در حالی که قدرت‌های اروپایی برای بازسازی ارتش‌های خود عجله دارند. بدون حمایت قاطع آمریکا، اوکراین ممکن است با دو گزینه وحشتناک روبرو شود — پذیرش توافق روسی/آمریکایی و زندگی به عنوان تابع مسکو، یا رد توافق و مواجهه با نبردی محکوم به شکست در برابر نیروی برتر.

و به همین دلیل اوکراین در حال مذاکره است. روز دوشنبه، فایننشال تایمز گزارش داد که یک هیئت آمریکایی به رهبری وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، با همتایان اوکراینی خود ملاقات کرده و یک پیشنهاد متقابل اوکراینی/آمریکایی را در برابر طرح اولیه روسی/آمریکایی، شامل افزایش احتمالی سقف نیروهای اوکراینی به ۸۰۰ هزار نفر (عددی بسیار نزدیک به قدرت کنونی آن)، تدوین کرده‌اند.

اما همان عناصری که یک توافق را برای اوکراین قابل قبول می‌سازند — مانند تضمین توانایی اوکراین برای محافظت از خود در برابر تجاوز مجدد روسیه — همان چیزهایی هستند که آن را برای روسیه غیرقابل قبول می‌کنند. اهداف واقعی جنگی آن هرگز صرفاً مربوط به قلمرو نبوده است. بله، این کشور آشکارا به دنبال اعمال حاکمیت بر دونباس است، اما همچنین می‌خواهد اوکراین یک کشور کوچک و تحت کنترل، نسخه‌ای بزرگتر از بلاروس، ملتی کاملاً در اختیار روسیه پوتین باشد.

پوتین حتی اوکراین را به عنوان یک کشور مشروع نمی‌بیند. او از دیدن اوکراین به عنوان ملتی متمایز با فرهنگ و تاریخ متمایز امتناع می‌ورزد. برای او، تنها نتایج رضایت‌بخش جنگ شامل نابودی اوکراین یا تسلط کامل روسیه بر آن است.

اوکراین ممکن است برای بازپس‌گیری دونباس بیش از حد ضعیف باشد، اما بیش از سه سال جنگ به ما آموخته است که روسیه آنقدر قدرتمند نیست که اوکراین را تصرف کند. و از آنجایی که اوکراین می‌داند که نمی‌تواند دونباس را پس بگیرد، راه واقعی برای صلح در متقاعد کردن پوتین است که او نمی‌تواند کنترل اوکراین را به دست آورد.

هدف بنیادی دیپلماسی آمریکا و هدف اصلی کمک‌های آمریکا باید این باشد که کنترل اوکراین را از پوتین سلب کند. روبیو به نظر می‌رسد این الزام را درک می‌کند، اما بیشتر بخش‌های دیگر دولت اینگونه نیستند.

اگر ترامپ از قدرت اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک قابل توجه ایالات متحده برای وادار کردن اوکراین به خطر انداختن استقلال خود استفاده کند، آتش‌بس یک دستاورد دیپلماتیک نخواهد بود — بلکه یک شرم ملی خواهد بود.

در واقع، بدتر از آن خواهد بود. این یک فاجعه استراتژیک خواهد بود. ما به متحدان ناتو خود یاد خواهیم داد که شریک قابل اعتمادی نیستیم، به ولادیمیر پوتین یاد خواهیم داد که زور نظامی کار می‌کند، و جناح شرقی ناتو را در معرض خطر فوری و عمیق قرار خواهیم داد. ما شانس یک جنگ گسترده‌تر را افزایش خواهیم داد.

روسیه می‌تواند به دو روش در جنگ پیروز شود. می‌تواند به تلاش برای شکست اوکراین در میدان نبرد با هزینه‌ای گزاف ادامه دهد. می‌تواند قدم به قدم پیش برود، به امید اینکه روزی اوکراین سرانجام فرو بپاشد. اما این مسیر عملی خطرات قابل توجهی دارد. در مواجهه با چنین تلفات وحشتناکی، این سوال پیش می‌آید که جامعه روسیه تا چه زمانی می‌تواند این هزینه را تحمل کند. بن‌بست طولانی در افغانستان به سقوط اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد، برای مثال، و روسیه اکنون در حال مبارزه با جنگی خونین‌تر و بسیار پرهزینه‌تر است. کاملاً روشن نیست که بتواند عملیات نظامی کنونی خود را به طور نامحدود حفظ کند.

راه دوم پیروزی روسیه این است که از نفوذ آمریکا برای فشار بر اوکراین برای امتیازاتی استفاده کند که روسیه نتوانسته — و پیروز نشده — در میدان نبرد به دست آورد. و پوتین در کوتاه‌مدت امید بسیار بیشتری دارد که بتواند بر آمریکا نفوذ کند تا اینکه در دونباس پیشروی کند.

می‌توانیم حداقل برای اکنون نفس راحتی بکشیم که دیپلماسی اوکراین به نظر می‌رسد یک طرح جدید به ارمغان آورده است، طرحی که طبق گزارش‌ها تفاوت‌های کلیدی با طرح قدیمی دارد.

در واقع، حتی ابهاماتی وجود دارد که آیا طرح اولیه روسی/آمریکایی اصلاً عناصر آمریکایی داشت، یا صرفاً یک طرح روسی بود که توسط ایالات متحده ارائه شد. سناتور مایک راوندز، جمهوری‌خواه، در یک کنفرانس خبری گفت که وزیر امور خارجه روبیو «برای ما بسیار روشن ساخت که ما دریافت‌کنندگان پیشنهادی بودیم که به یکی از نمایندگان ما ارائه شد.»

راوندز گفت: «این توصیه ما نیست. این طرح صلح ما نیست. این پیشنهادی بود که دریافت شد، و به عنوان واسطه، ما ترتیبات را برای به اشتراک گذاشتن آن فراهم کردیم — و ما آن را منتشر نکردیم. این طرح درز کرد.»

روبیو، با این حال، توییت کرد: «پیشنهاد صلح توسط ایالات متحده نوشته شده است. این به عنوان یک چارچوب قوی برای مذاکرات جاری ارائه شده است. این بر اساس ورودی‌های طرف روسی است. اما همچنین بر اساس ورودی‌های قبلی و جاری از اوکراین است.»

تمام این ابهامات باعث شد دونالد تاسک، نخست‌وزیر لهستان و رهبر کشوری که اخیراً حملات پهپادی روسیه را تجربه کرده است، با توییت خود پاسخ دهد — «ما به همراه رهبران اروپا، کانادا و ژاپن، آمادگی خود را برای کار بر روی طرح ۲۸ ماده‌ای با وجود برخی ملاحظات اعلام کرده‌ایم. با این حال، قبل از شروع کارمان، خوب است که به طور قطع بدانیم نویسنده این طرح کیست و کجا ایجاد شده است.»

دیپلماسی آمریکا نباید اینگونه انجام شود. حمایت ما از اوکراین باید قاطع باشد. روسیه باید متوجه شود که ما اوکراین را مجبور به واگذاری استقلال خود نخواهیم کرد، و تسلیحات و حمایت آمریکا به این معنی است که روسیه اگر به مطالبات حداکثری خود ادامه دهد، به خونریزی خود ادامه خواهد داد.

در عین حال، ما باید پیام سختی به اوکراین بدهیم. بخشی از قلمرو آن از دست رفته است — شاید نه برای همیشه، اما برای آینده‌ای قابل پیش‌بینی. با این حال، خون آن بیهوده ریخته نشده است.

هنگامی که همه اینها شروع شد، پیش‌بینی می‌شد که اوکراین در عرض چند ساعت یا چند روز سقوط خواهد کرد، اما این کشور قدرتمند ایستاده و خسارات ویرانگری را به یکی از قدرتمندترین ملت‌های جهان وارد کرده است. اگر دولت ترامپ از طریق دیپلماسی، پیروزی‌ای را برای پوتین به ارمغان آورد که او نمی‌توانست در جنگ به دست آورد، این یک شکست تحمل‌ناپذیر و فاجعه‌بار خواهد بود.