تصویرسازی توسط ماتئو جوزپه پانی / آتلانتیک
تصویرسازی توسط ماتئو جوزپه پانی / آتلانتیک

جهان هنوز از چت‌جی‌پی‌تی سر در نیاورده است

ماشین هرج‌ومرج اوپن‌ای‌آی سه ساله شد.

درست در همین روز، سه سال پیش، اوپن‌ای‌آی (OpenAI) چیزی را منتشر کرد که در داخل شرکت از آن به عنوان «پیش‌نمایش تحقیقاتی کم‌اهمیت» یاد می‌شد. این پیش‌نمایش آنقدر کم‌اهمیت بود که کارکنان اوپن‌ای‌آی دستور داشتند که آن را به عنوان یک محصول جدید معرفی نکنند. برخی از کارمندان اوپن‌ای‌آی نگران بودند که شرکت در حال عجله برای عرضه یک محصول ناتمام است، اما سم آلتمن، مدیرعامل، با این امید که بتواند از یک رقیب پیشی بگیرد و ببیند که مردم عادی چگونه از هوش مصنوعی شرکت استفاده خواهند کرد، این روند را ادامه داد. آنها نام آن را چت‌جی‌پی‌تی (ChatGPT) گذاشتند.

و مردم به طور قطع از آن استفاده کردند؛ بیش از ۱ میلیون نفر در پنج روز اول. چت‌جی‌پی‌تی سریع‌تر از هر برنامه مصرف‌کننده دیگری در تاریخ رشد کرد. امروز، ۸۰۰ میلیون کاربر هفتگی دارد. اعداد مهم هستند، اما آنچه غیرقابل انکار است این است که موفقیت چت‌جی‌پی‌تی به سرعت بخش‌هایی از جامعه و اقتصاد ما را بازسازی کرده است. اکنون ما در جهانی زندگی می‌کنیم که چت‌جی‌پی‌تی در ساخت آن نقش داشته است.

محصول اوپن‌ای‌آی، چت‌بات‌های پیشگو را به عنوان روش اصلی تعامل جهان با مدل‌های زبان بزرگ تثبیت کرد. شرکت‌های دیگر نسخه‌های خود را از این فناوری منتشر کردند، مانند گوگل بارد (که اکنون جیمینای نام دارد) و چت‌بات بینگ مایکروسافت، که دومی به سرعت از مسیر خارج شد و به گزارشگر نیویورک تایمز گفت که همسرش را رها کند و بقیه عمرش را با چت‌بات بگذراند. چت‌جی‌پی‌تی میلیون‌ها نفر را با ابزاری آشنا کرد که اگرچه مستعد ارائه اطلاعات غلط است، اما مکالمه را به اندازه‌ای خوب شبیه‌سازی می‌کند که مردم شروع به استفاده از آن به عنوان یک واسط برای کارهای بی‌شمار، مانند یافتن اطلاعات، کردند. برخی دیگر از آن برای خودکارسازی فرآیند خلق استفاده می‌کنند. این ربات برای تقلب در تکالیف مدرسه، نوشتن ایمیل‌های کاری خسته‌کننده، تحقیق و کدنویسی مفید بوده است. اکنون برخی افراد بدون آن برای انجام کارهایشان دچار مشکل هستند.

چت‌جی‌پی‌تی بهبود یافت، و رقبای آن نیز چنین کردند؛ همه نسخه‌های جدید در آزمون‌های معیار دقیق بهتر عمل می‌کنند. شرکت‌ها چت‌بات‌ها را در پلتفرم‌های خدمات مشتری تعبیه کردند، و کلاهبرداران رسانه‌های اجتماعی از آنها برای ایجاد ارتش‌های رباتی استفاده کردند. آمازون با کتاب‌های اسپم و به صورت مصنوعی تولید شده پر شد. مقالات نوشته شده توسط ربات‌ها گوگل را مسدود کردند و سایت را کمتر و کمتر مفید ساختند. دانشگاه‌ها که از قبل با مشکلاتی روبرو بودند، برای انطباق با این واقعیت که برنامه‌های درسی آنها اکنون به راحتی توسط دانشجویان تقلب می‌شود، تلاش کردند. هنرمندان انواع مختلف اعتراض کردند، زیرا مدل‌های زبان بزرگ، که با خروجی خلاقانه بشر آموزش دیده‌اند، شغل آنها را تهدید به بی‌ربطی یا منسوخ شدن کردند؛ یا به سادگی ارزش کار خلاقانه را به طور کلی کاهش دادند. بسیاری از شرکت‌های رسانه‌ای تصمیم گرفتند که با این اسکراپرها معامله کنند؛ برخی دیگر شکایت کردند. (اوپن‌ای‌آی سال گذشته با آتلانتیک یک همکاری شرکتی برقرار کرد.) برخی کسب‌وکارها کارکنان خود را اخراج کردند، زیرا چت‌بات‌ها مفیدتر شدند.

یک فرهنگ نوپا در منطقه خلیج (سیلیکون ولی) شکل گرفت؛ خانه‌های هکرها و مانیفست‌ها. «شما می‌توانید آینده را ابتدا در سانفرانسیسکو ببینید» استدلال کلی بود که توسط لئوپولد آشنبرنر، محقق هوش مصنوعی، بیان شد. افراد بیشتری شروع به استفاده از عباراتی مانند p(doom) (احتمال فاجعه) و situational awareness (آگاهی موقعیتی) کردند. مانیفست‌های بیشتری درباره جدول‌های زمانی فناوری نوشته شد؛ «فرا هوش» و «هوش عمومی مصنوعی» به چیزهایی تبدیل شدند که افراد ثروتمند با مشاغل جدی در ملاء عام بدون خنده بر زبان می‌آوردند.

مدل‌ها بهتر شدند و پیامدهای ناخواسته آنها نیز به همان نسبت افزایش یافت. مردم همانطور که با یک درمانگر صحبت می‌کردند، به چت‌بات‌ها اعتماد می‌کردند. آنها تاریک‌ترین خواسته‌های خود را اعتراف کردند، با وجود اینکه هیچ تضمینی برای حفظ حریم خصوصی کامل وجود نداشت. آنها شادی و غم و قصد خودکشی را بیان کردند؛ در یک حادثه مهم، چت‌جی‌پی‌تی طبق گزارش‌ها کمک ارائه داد و مواد مناسب برای حلق‌آویز کردن را پیشنهاد کرد. (اوپن‌ای‌آی مسئولیت این حادثه را انکار می‌کند.) مردم عاشق این ابزارها شدند و به آنها نام دادند. دیگران چیزی در مکالمات خود دیدند – کشفی یا توطئه‌ای در افق. برخی از زندگی روزمره کناره گرفتند. برخی کمک یافتند؛ برخی دیگر نه.

چت‌جی‌پی‌تی تنها یک ابزار برای تعامل با مدل‌های زبان بزرگ است، اما موفقیت چشمگیر آن جرقه‌ای بود که منجر به هیجان و سرمایه‌گذاری بیشتر و راه‌اندازی دیگر واسط‌های هوش مصنوعی شد: کلون‌های صوتی متن به گفتار؛ تولیدکنندگان تصویر، ویدئو و موسیقی؛ مرورگرهای وب. مدل‌ها به بهتر شدن ادامه داده‌اند و به ساخت وب‌سایت‌ها و مدل‌های دیگر کمک می‌کنند و به مردم امکان می‌دهند تصمیمات بیشتری را برون‌سپاری کنند. ابزارهای هوش مصنوعی مولد برای نوشتن داستان‌های شخصی‌شده قبل از خواب و احیای دیجیتالی کودکان کشته‌شده در تیراندازی‌های جمعی استفاده می‌شوند. مردم از آنها برای تولید آهنگ‌های کامل استفاده می‌کنند؛ حداقل یک آهنگ در جدول بیلبورد ظاهر شد. رندرهای مصنوعی با کیفیت پایین از ارکان تبلیغات سیاسی و طعمه‌های خشم‌آمیز کلیک‌فارم هستند. مردم برای این پدیده نامی انتخاب کردند: «اسلاپ» (Slop).

این ابزارها نه جادو هستند و نه به معنای انسانی «هوشمند». اما برای بسیاری از افراد، اولین برخورد با چت‌جی‌پی‌تی بسیاری از معیارهای یک فناوری تحول‌آفرین را برآورده کرد. این ربات شهودی و در عین حال عجیب است – قطعه‌ای از آینده که به زمان حال افتاده است. اگر چرخه‌های تبلیغات فناوری‌های ناامیدکننده که پیش از مدل‌های زبان بزرگ آمدند – رونق و رکود ارزهای دیجیتال، وب۳ و متاورس – راه‌حل‌هایی در جستجوی یک مشکل به نظر می‌رسیدند، هوش مصنوعی مولد کاربردهای بی‌حد و حصری را ارائه می‌داد. حامیان آن به جای اینکه به دنبال مورد استفاده‌ای بگردند، استدلال می‌کردند که این فناوری جهان را خواهد بلعید. به نوعی، این اتفاق افتاده است. چگونه می‌توان جدول زمانی را توضیح داد که در آن اوپن‌ای‌آی با ماتل (Mattel) برای جاسازی چت‌جی‌پی‌تی در عروسک‌های باربی همکاری کرده است، و پاپ به دانشجویان هشدار داده است که «هوش مصنوعی هرگز نمی‌تواند هدیه منحصر به فرد شما به جهان را جایگزین کند»؟

این مدل‌ها ناشناخته هستند – جعبه‌های سیاه با ویژگی‌های انسان‌نما، اما در نهایت مجموعه‌ای از محاسبات پیچیده و استنتاج‌های آماری بر اساس مقادیر سرسام‌آور داده‌های آموزشی؛ بسیاری از این اطلاعات بدون اجازه صریح از خالقانشان گرفته شده است. این مدل‌ها نه روح دارند و نه حقوق. اما توانایی آنها در تقلید از ما – بخشی به دلیل بازخورد انسانی در آموزش آنها – الهام‌بخش دانشمندان و محققان شده است تا سوالاتی درباره شناخت ما بپرسند و نحوه عملکرد ذهن ما را بیشتر کاوش کنند.

این فهرست به سختی می‌تواند سه سال گذشته را به تصویر بکشد – اشتیاق به این ماشین‌ها، و همچنین نفرت و اضطرابی که الهام‌بخش آنها هستند. بسته به دیدگاه فرد، ممکن است این مدل‌ها را ابزاری مفید ببیند؛ برخی دیگر آنها را «طوطی‌های تصادفی» یا یک تصحیح خودکار پیشرفته بدانند؛ و برخی دیگر نیز آنها را کاتالیزورهایی برای یک هوش بیگانه ترسناک در نظر بگیرند.

این اختلال است، به معنای کمتر فنی کلمه. در ماه اوت، نوشتم که «یکی از تأثیرات پایدار هوش مصنوعی این است که مردم احساس کنند در حال دیوانه شدن هستند.» اگر واقعاً باور دارید که تنها چند سال تا رسیدن به یک فرا هوش متحول‌کننده پارادایم و بازسازی‌کننده جامعه فاصله داریم، رفتار غیرمنطقی منطقی به نظر می‌رسد. اگر باور دارید که نخبگان سیلیکون ولی عقل خود را از دست داده‌اند، فناوری‌ای مفید اما نه جادویی را به جامعه تحمیل می‌کنند، اعلام می‌کنند که در حال ساخت خدا هستند، مقادیر تاریخی پول را در توسعه آن سرمایه‌گذاری می‌کنند، و سرنوشت ابزارهای خود را با سرنوشت اقتصاد جهانی گره می‌زنند، خشمگین بودن منطقی است.

جهانی که چت‌جی‌پی‌تی ساخته است، جهانی است که با نوع خاصی از بی‌ثباتی تعریف می‌شود. این جهانی است که دائماً منتظر افتادن یک اتفاق ناگوار است. نسل‌های جوان این بی‌ثباتی را به شدت احساس می‌کنند، زیرا برای فارغ‌التحصیلی وارد نیروی کاری می‌شوند که به آنها هشدار داده می‌شود ممکن است مسیر قابل پیش‌بینی برای یک شغل وجود نداشته باشد. به نسل‌های مسن‌تر نیز گفته می‌شود که آینده ممکن است ناشناخته باشد، و مهارت‌های قابل عرضه‌ای که کسب کرده‌اند ممکن است دیگر مرتبط نباشند. سرمایه‌گذاران نیز منتظرند، مقادیر غیرقابل تصوری از سرمایه را در شرکت‌های هوش مصنوعی، مراکز داده و زیرساخت‌های فیزیکی که معتقدند برای رسیدن به این تحول ضروری است، سرازیر می‌کنند. به ما گفته می‌شود که این یک رقابت است – یک رقابت ژئوپلیتیک، اما همچنین رقابتی در برابر بازار، یک حباب، یک حرکت دایره‌ای از پول و ابزارهای مالی پیچیده و سرمایه‌گذاری بدهی که می‌تواند اقتصاد را به زمین بزند. حامیان هوش مصنوعی منتظرند. آنها جدول‌های زمانی دقیقی برای این رویداد ایجاد کرده‌اند. سپس این جدول‌های زمانی تغییر می‌کنند.

ما منتظریم، زیرا یکی از ویژگی‌های تعریف‌کننده هوش مصنوعی مولد، به گفته معتقدان واقعی آن، این است که هرگز به شکل نهایی خود نیست. مانند چت‌جی‌پی‌تی قبل از انتشار، هر مدل به نوعی یک «پیش‌نمایش تحقیقاتی کم‌اهمیت» است – اثباتی از مفهوم آنچه واقعاً ممکن است. فکر می‌کنید مدل‌ها اکنون خوب هستند؟ ها! فقط صبر کنید. بسته به دیدگاه شما، این یک نمایش تجاری، یک حقیقت اساسی نوآوری، یک وضعیت گروگان‌گیری یا یک کلاهبرداری طولانی است. اینکه در کجای این پیوستار از "معراج" تا "مزخرف" قرار می‌گیرید، احتمالاً با میزان خوش‌بینی شما به آینده مطابقت دارد. اما شما به هر حال منتظرید – منتظر ترکیدن یک حباب، منتظر رسیدن یک نابغه با برنامه‌ای برای چاپ پول، منتظر یک کمک مالی، منتظر روز داوری. به این ترتیب، هوش مصنوعی مولد یک فناوری مبتنی بر ایمان است.

مهم نیست که این فناوری از قبل برای بسیاری مفید است، که می‌تواند کدنویسی کند، محتوای بازاریابی بنویسد و کارهای تحقیقاتی اولیه را انجام دهد. زیرا سیلیکون ولی «سودمندی» را نمی‌فروشد؛ بلکه «تحول» را می‌فروشد – با تمام وعده‌های بزرگ، بازگشت سرمایه، ریسک واقعی و خسارات جانبی که به همراه دارد. و حتی اگر آن را نپذیرید، سه سال بعد، قطعاً آن را احساس می‌کنید.