زنان ایرانی در حال دعا برای باران در امامزاده صالح تهران در تاریخ ۱۴ نوامبر. (عابدین طاهرکناره/EPA/Shutterstock)
زنان ایرانی در حال دعا برای باران در امامزاده صالح تهران در تاریخ ۱۴ نوامبر. (عابدین طاهرکناره/EPA/Shutterstock)

چرا ایران با کمبود آب مواجه است؟

مشخص شده است که کشاورزی تحت حمایت دولت در مناطق خشک، آب زیادی مصرف می‌کند.

ایران عمدتاً به عنوان صادرکننده ترور و آشوب در سراسر خاورمیانه شناخته می‌شود، اما رهبرانش نمونه‌ای عالی از چگونگی عدم اداره یک اقتصاد را نیز ارائه می‌دهند. سیاست‌های صنعتی دهه‌ها طول کشیده این کشور را در نظر بگیرید.

جمهوری اسلامی تأکید زیادی بر خودکفایی اقتصادی دارد. انقلاب سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) به رهبری آیت‌الله روح‌الله خمینی بر اساس رد آرمان‌های غربی، از جمله جهانی‌سازی، بنا شد. یکی از اهداف آن، تولید تمام نیازهای غذایی کشور در داخل است. خمینی گفت: «کشاورزی باید اساس همه چیز باشد.» مشکل اینجاست که آب اساس کشاورزی است و ایران با کمبود آن مواجه است.

این کشور با ۹۰ میلیون نفر جمعیت، اقلیمی عمدتاً خشک دارد و مزیت نسبی چندانی در کشاورزی در مقیاس وسیع ندارد. دولت تلاش کرده است تا با سوبسید کود و وعده خرید محصولات، این مزیت را ایجاد کند. وام‌هایی با شرایط مساعد به کشاورزان ارائه می‌دهد. از سال ۱۹۷۹، تقریباً میزان زمین‌های آبیاری شده را دو برابر کرده است.

این سیاست‌ها میلیون‌ها شغل کشاورزی ایجاد کردند و مزارع محصولاتی را تولید می‌کنند که بدون حمایت دولت قادر به تولید آن‌ها نبودند. با این حال، منتقدان برنامه‌ریزی مرکزی ایران مدت‌هاست پیش‌بینی کرده‌اند که این مجموعه سیاست‌ها به ناچار منجر به کمبود آب خواهد شد.

در یک بازار کارآمد، که آب در آن قیمت دارد، ایرانی‌ها و شوروی‌ها قبل از آن‌ها از کمبود آب خود باخبر می‌شدند. قیمت آب بالا می‌رفت و کشاورزان را به توسعه روش‌های کارآمدتر مصرف آب، کشت محصولات مختلف یا یافتن شغل دیگری ترغیب می‌کرد. تجارت آزاد به آن‌ها اجازه می‌داد تا با خرید محصولات از سایر کشورهایی که برای کشت آن‌ها مناسب‌تر بودند، کمبود را جبران کنند. اما بازارها تحت تسلط ایدئولوژی قرار گرفتند، به این معنی که کشاورزی باید به هر قیمتی انجام می‌شد. سیاستمداران می‌گفتند این به نفع ملی است.

نتیجه قابل پیش‌بینی بوده است. سطح مخازن آب اطراف تهران در سطوح خطرناک پایینی قرار دارد. جیره‌بندی آب در حال اجراست. حتی رئیس‌جمهور ایران گفته است که پایتخت کشور باید جابه‌جا شود. و دولت همچنان نمی‌تواند قیمت بازار را برای آب بپذیرد.

طرفداران سیاست صنعتی دوست دارند به چند داستان موفقیت ظاهری، عمدتاً در آسیای شرقی، اشاره کنند تا استدلال خود را برای دخالت بیشتر دولت در جهت‌دهی به اقتصاد مطرح کنند. اما این‌ها استثنا هستند. قاعده، حتی در آسیای شرقی (به عنوان مثال: هواپیماهای ژاپنی یا نیمه‌رساناهای چینی)، این است که سیاست‌های صنعتی یا شکست می‌خورند یا با چنان هزینه گزافی موفق می‌شوند که بیشتر از فایده، ضرر به همراه دارند.

ارتقای تولید داخلی به یک اصل راهنما در سیاست اقتصادی همیشه منجر به کاهش ذخایر آب نمی‌شود، اما همیشه عوارض جانبی پیش‌بینی نشده‌ای به همراه دارد. اگر تجارت بین‌المللی کشورها را بدتر می‌کند و سیاست صنعتی آن‌ها را بهتر می‌کند، ایران باید تاکنون ثروتمند می‌شد.