چند ماه پیش، دولتهای غربی در تاریکی فرو رفته بودند زیرا آمریکا دیگر نه مانند یک دوست قابل اعتماد عمل میکرد و نه به نظر میرسید. امروز بیثباتی آمریکا کمترین نگرانی آنهاست. یک ترس فزاینده در میان متحدان، به ویژه در کشورهای اروپایی که توسط میانهروهای سنتی اداره میشوند، این است که رئیسجمهور دونالد ترامپ در حال انتخاب جناح است—و غربیهای لیبرال را دشمن میپندارد.
یک مشاور سیاسی در پایتخت اروپا، که یک کهنهکار باتجربه و معمولاً خونسرد است و طوفانهای زیادی را در روابط فراآتلانتیک پشت سر گذاشته، میگوید: «ما در نبردی برای غرب هستیم.» او از یک «شور انقلابی» در میان ایدئولوگهایی که در دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ خدمت میکنند، صحبت میکند. متعصبترین آنها بسیار فراتر از بحثهای قدیمی در مورد تقسیم بار مسئولیت در ناتو رفتهاند. در عوض، او گزارش میدهد که تندروها در دولت ترامپ به دنبال بازآرایی اساسی سیاست اروپا هستند. رویای دنیای ترامپ این است که قدرت به طور کامل به احزاب راستگرای ملیگرا منتقل شود، خواه این به معنای حزب رفرم در بریتانیا، جبهه ملی در فرانسه یا AfD آلمان باشد که برنامههای آنها در دامن زدن به نارضایتی و تحقیر مهاجران با MAGA (Make America Great Again) همپوشانی دارد.
در حالی که وفاداران ترامپ در جنگهای فرهنگی غرب دخالت میکنند، به نظر میرسد کمتر مایل به کمک به متحدان برای جلوگیری از یک جنگ واقعی با روسیه هستند. یک مقام دیگر اروپایی از جلسات واشینگتن صحبت میکند که در آنها افراد MAGA دلایل خود را بیان میکنند. دولتهای اروپایی چپمیانه و راستمیانه متهم به نابودی تمدن غرب با اجازه دادن به مهاجرت گسترده، خیانت به ارزشهای اجتماعی سنتی و سانسور گفتار محافظهکارانه هستند. این دولتها همچنین متهم به واگذاری حاکمیت خود به اتحادیه اروپا هستند، سازمانی که آقای ترامپ میگوید «برای آزار رساندن» به آمریکا ایجاد شده است، همانطور که وفاداران MAGA اشاره میکنند. جلسه پشت جلسه با همین نتیجه به پایان میرسد: اروپا دشمنی است که شایسته دفاع آمریکا نیست.
اروپا مورد هدف قرار گرفته است. در واشینگتن امروز، اغلب با نفرت بیشتری نسبت به چین یا روسیه از آن یاد میشود. یک موضوع بزرگ در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ این است که او از گشتزنی در جهان یا حتی تلاش برای تبدیل آن به مکانی مهربانتر دست برداشته است. در سخنرانی ماه مه در عربستان سعودی، آقای ترامپ از آسیبهای ناشی از «مداخلهگرایان غربی» که به مردم خاورمیانه در مورد نحوه اداره خود درس میدادند، ابراز تأسف کرد. برای تقویت این پیام عدم مداخله، در ماه ژوئیه وزارت امور خارجه به سفارتخانههای آمریکا در سراسر جهان دستور داد تا از اظهار نظر در مورد عدالت یا مشروعیت انتخابات در کشورهای میزبان خودداری کنند و به جای ارزشهای دموکراتیک انتزاعی، بر منافع استراتژیک تمرکز کنند.
در مقابل این رویکرد عدم دخالت، اعضای برجسته دنیای ترامپ دیدگاههای قوی در مورد نحوه اداره اروپا دارند. جی.دی. ونس، معاون رئیسجمهور، در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ در ماه فوریه، سوالات معتبری را در مورد کنترلهای سختگیرانه اروپا بر آزادی بیان و «دیوارهای آتش» ایجاد شده توسط احزاب اصلی در برابر رقبای پوپولیست مطرح کرد. اما آقای ونس وقتی این سیاستها را «تهدیدی از درون» خطرناکتر از روسیه خواند، از خطوط حزبی عبور کرد.
این خط حمله در ۲۴ نوامبر بازگشت، زمانی که وزارت امور خارجه اعلام کرد که به سفارتخانههای آمریکا در اروپا، استرالیا، کانادا و نیوزیلند دستور داده شده است تا دادههای مربوط به «جرایم و نقض حقوق بشر» توسط مهاجران را جمعآوری کنند، با اشاره ویژه به حملات اسلامگرایان افراطی علیه مسیحیان و یهودیان. یک مقام وزارت امور خارجه در رونمایی از این سیاست جدید، مهاجرت گسترده را تهدیدی وجودی برای تمدن غرب و امنیت هم غرب و هم جهان نامید. سپس یک تهدید پنهان مطرح شد. این مقام توضیح داد: «برای اینکه ما یک اتحاد قوی» با دولتهای اروپا، استرالیا، کانادا و نیوزیلند داشته باشیم، شهروندان آنها باید مورد توجه قرار گیرند وقتی از گرفتن خانهها و مشاغل توسط مهاجران، افزایش جرم و جنایت یا حمله به کودکان شکایت میکنند. بر این اساس، به دیپلماتهای آمریکایی دستور داده شده است تا دولتهای میزبان را برای سختتر کردن سیاستهای مهاجرتی تحت فشار قرار دهند.
در واقع، وقتی صحبت از تأثیرگذاری بر سیاستهای مهاجرتی به میان میآید، توصیههای آمریکا به سختی میتواند با فشاری که سیاستمداران ملی از رأیدهندگان خود با آن مواجه هستند، رقابت کند. محتملترین پیامد این سیاست جدید، جلسات بسیار ناخوشایند برای دیپلماتهای آمریکایی خواهد بود. مشاوران سیاسی نگونبخت، با تکیه بر نکات سخنرانی MAGA، از کنار دکههای روزنامهفروشی که با تیترهایی درباره کنترل مرزها و پناهجویان پر شدهاند، به وزارتخانههای دولتهای اروپایی خواهند رفت: زیرا چنین داستانهایی در سراسر غرب تیتر اول هستند و باعث قوانین سختگیرانهتر مهاجرتی میشوند. سپس، دیپلماتهای آمریکایی با صورتی جدی به میزبانان خود توضیح خواهند داد که رأیدهندگان واقعاً نگران مهاجرت هستند.
رهبر جهان آزاد؟ دیگر نه
اروپاییها حق دارند در مورد انگیزههای واقعی دولت ترامپ، هنگامی که آنها را به تضعیف تمدن غرب متهم میکند، گمانهزنی کنند. این اصطلاح، بهویژه با توجه به تعهدات اخیر آقای ترامپ مبنی بر اخراج ساکنان آمریکایی «ناسازگار با تمدن غرب»، دارای لحنی باریک و فرقهگرایانه است. در سالهای اخیر، متحدان آمریکا در غرب خود را با ارزشهای بنیادی از جمله دموکراسی لیبرال، سرمایهداری، حاکمیت قانون و تفکیک قوا متحد میدانستند. با توجه به نفرت آقای ترامپ از محدودیتها بر قدرت ریاستجمهوری خود، وقتی مقامات او از تمدن به جای ارزشها صحبت میکنند، اطمینانبخش نیست.
متحدان ممکن است این سوال را نیز مطرح کنند که آیا آمریکا به دنبال بهانهای است تا به سادگی از امنیت اروپا شانه خالی کند؟ برای دههها، ارزشهای مشترک و نیازهای امنیتی متقابلاً تقویتکننده تلقی میشدند. یک جمله دقیق این بود که غرب «از افلاطون تا ناتو» تکامل یافت. امروز، ناتو اهرمی برای اجبار آمریکا ارائه میدهد. اگر تمدن تعریفشده ترامپ معیار باشد، پس او، نه ارزشها، تعیینکننده عضویت در غرب خواهد بود. اگر ملیگرایی محافظهکارانه مهم باشد، چرا روسیه را شامل نشود؟ نبردی برای روح غرب در راه است. اتحاد از هم اکنون یک قربانی است. ¦