تابستان امسال، رئیسجمهور دونالد ترامپ به همکارم، مایکل شرر، گفت که «آمریکا اول» به معنای هر آن چیزی است که او تصمیم میگیرد. اکنون – در حالی که او قایقها را در نزدیکی ونزوئلا منفجر میکند، تجهیزات نظامی را در نزدیکی سواحل آن جمعآوری میکند، خواستار بستن حریم هوایی آن میشود و تلاش میکند رهبرش را برکنار کند – در حال آزمودن حدود این اصطلاح است.
ترامپ با وعده سیاست خارجی «آمریکا اول» رهبری حزب جمهوریخواه را به دست گرفت؛ سیاستی برای ملتی خسته از جنگ که از تلاشها برای کنترل و بازسازی جهان دلسرد شده بود. این امر او را از رقبای همسو با جورج دبلیو بوش و جنگ عراق متمایز کرد. اما ترامپ هرگز به طور ایدئولوژیک به خویشتنداری متعهد نبود. آشکارترین منتقد چرخش جنگطلبانه اخیر رئیسجمهور، سناتور رند پال است که تأثیر وزیر امور خارجه مارکو روبیو و سناتور لیندسی گراهام را مقصر دانسته است. این سناتور جمهوریخواه از کنتاکی به نیک گیلسپی از مجله ریزن گفت: اگر ترامپ به ونزوئلا حمله کند، «جنبش او از هم خواهد پاشید». ترامپ میگوید حملات زمینی در داخل ونزوئلا «به زودی آغاز خواهند شد» و پال را «دیوانهای مریض» میخواند که «از رای دادن به حزب بزرگ جمهوریخواه ما، MAGA یا آمریکا اول امتناع میورزد».
معرفی پال، از میان همه افراد، به عنوان دشمن «آمریکا اول» کار دشواری است. پدرش، ران پال، سه بار به عنوان یک لیبرترین ضد جنگ نامزد ریاستجمهوری شد. هنگامی که حزب جمهوریخواه هنوز شیفته بوش، دیک چنی و متحدان جنگطلب آنها بود، رند پال از قبل یک مخالف سرسخت نظام سیاست خارجی بود، و جنگهای آغاز شده توسط بوش و باراک اوباما را نقد میکرد و کنگره را به توقف جنگهای جدید ترغیب مینمود. پال در کمپین انتخاباتی ترامپ در سال ۲۰۲۰، به کنوانسیون ملی جمهوریخواهان گفت: «او، مانند من، معتقد است که یک آمریکای قوی نمیتواند درگیر جنگهای بیپایان شود.»
ترامپ و پال در مورد برخی جنگها تردید مشترک داشتند، اما به دلایل مختلف. ترامپ به غریزه خود اعتماد میکند و احساس میکند حق دارد بدون هیچگونه اصول یا حاکمیت قانون عمل کند. مواضع پال، در مقابل، ریشه در محافظهکاری قانون اساسی دارد: او نه تنها به طور مداوم نسبت به جنگهای انتخابی تردید دارد و از بیشتر مداخلات خارجی بیزار است؛ بلکه معتقد است بهترین راه برای اجتناب از جنگهای مضر برای آمریکا، پایبندی به قانون اساسی است که قدرت جنگ را به کنگره میدهد، نه اینکه به رئیسجمهور اجازه دهد به طور یکجانبه سرنوشت کشور را تعیین کند. پال در سال ۲۰۱۶ استدلال کرد: «همانطور که جیمز مدیسون نوشت، هیچ ملتی نمیتواند آزادی خود را در میان جنگهای مداوم حفظ کند. این یکی از دلایلی است که قانون اساسی به وضوح قدرتهای جنگساز را به طور گسترده در اختیار قوه مقننه قرار میدهد.»
تا کنون، پایگاه رأی ترامپ از چرخش او به سمت مداخلهگرایی جنگطلبانه در ونزوئلا حمایت میکند: طبق نظرسنجی اخیر سیبیاس نیوز و یوگوو، ۶۶ درصد از جمهوریخواهان حامی MAGA از اقدام نظامی ایالات متحده در این کشور حمایت میکنند. جاستین اماش، نماینده سابق، روز سهشنبه در پستی در ایکس گلایه کرد: «مسئله فقط این نیست که ترامپ یک جنگطلب است، بلکه او بخش بزرگی از جمهوریخواهانی را که میگفتند از جنگطلبی دست کشیدهاند، متقاعد کرده است که دوباره آن را در آغوش بگیرند.» به نظر میرسد این شامل جمهوریخواهان در دولت نیز میشود: به عنوان مثال، پس از سالها ابراز علنی اعتقادات ضد مداخلهگرایانه، معاون رئیسجمهور جی. دی. ونس، یکی از حملات دولت به یک قایق مشکوک به قاچاق مواد مخدر در سواحل ونزوئلا را «بالاترین و بهترین استفاده از ارتش ما» نامید.
جمهوریخواهان غیر حامی MAGA نسبت به جنگ در ونزوئلا تردید بیشتری دارند: طبق نظرسنجی سیبیاس/یوگوو، ۴۷ درصد از اقدام نظامی حمایت میکنند و ۵۳ درصد با آن مخالف هستند. و برخی از چهرههای برجسته MAGA نیز مخالف هستند، از جمله مارجوری تیلور گرین، لورا لومر، و استیو بنن. لومر، که قبلاً از حمله هدفمند ترامپ در ایران حمایت کرده بود (و از تاکر کارلسون به دلیل انتقادش از بمباران به شدت انتقاد کرده بود)، اکنون علیه اعضای جمهوریخواه کنگره که از مداخله در ونزوئلا حمایت میکنند، صحبت میکند. برخی از حامیان ضد مهاجرت در جناح راست نیز استدلال کردهاند که جنگ اهداف گستردهتر ترامپ در زمینه مهاجرت را تضعیف خواهد کرد.
در میان آمریکاییها به طور کلی، ۷۰ درصد کاملاً با جنگ با ونزوئلا مخالف هستند. اما با فرض اینکه ترامپ نظم قانون اساسی را با تلاش برای دور سوم ریاستجمهوری نقض نمیکند، او هرگز دوباره با رأیدهندگان روبرو نخواهد شد، بنابراین اگر برای یک جنگ ناموفق در ونزوئلا، همانند جنگ عراق، پیامدهای سیاسی وجود داشته باشد، سیاستمداران دیگر – شاید روبیو یا ونس – از آن رنج خواهند برد. شاید به همین دلیل است که ترامپ، که هنوز یک پرونده صریح برای سیاست ونزوئلای خود به کنگره یا مردم ارائه نکرده است، طوری عمل میکند که گویی خواست رأیدهندگان آمریکایی آخرین چیزی است که در ذهن اوست.
رفتار ترامپ با ونزوئلا حماقت تکیه بر هر رئیسجمهوری را برای اجتناب از مداخلات پرخطر در خارج از کشور نشان میدهد. اگرچه تغییر رژیم به رهبری آمریکا میتواند پرهزینه، خونین، بیثباتکننده یا برای منافع آمریکا در منطقه نتیجه معکوس داشته باشد، و اگرچه در آغاز کمتر از جنگ عراق برای امنیت ملی ضروری به نظر میرسد (هیچکس در ونزوئلا به دنبال سلاحهای کشتار جمعی نیست)، ترامپ طوری صحبت میکند که گویی اقدامات جنگی قریبالوقوع هستند – و گویی فقط دستورات او اهمیت دارند. بیایید رأیدهندگانی را نادیده بگیریم که وعدههای «آمریکا اول» او را به معنای متفاوتی درک میکردند.