رئیسجمهور شی جینپینگ از چین به نیروهای مسلح کشورش دستور داده است که تا سال ۲۰۲۷ برای تصرف تایوان آماده باشند. اگرچه ایالات متحده سیاست ابهام استراتژیک در مورد نحوه پاسخ به حمله را حفظ کرده است، اما رؤسای جمهور جمهوریخواه و دموکرات هر دو اعلام کردهاند که آمریکا از این کشور جزیرهای دفاع خواهد کرد. پنتاگون یک ارزیابی طبقهبندی شده و چند ساله تهیه کرده است که نشان میدهد چنین درگیریای چگونه پیش خواهد رفت: «گزارش برتری نظامی» (Overmatch brief).
این گزارش یک بررسی جامع از قدرت نظامی ایالات متحده است که توسط دفتر ارزیابی خالص پنتاگون تهیه شده و اخیراً در سال گذشته به مقامات ارشد کاخ سفید تحویل داده شده است. این گزارش توانایی چین را در نابودی هواپیماهای جنگنده، کشتیهای بزرگ و ماهوارههای آمریکایی فهرست کرده و نقاط گلوگاهی زنجیره تامین ارتش آمریکا را شناسایی میکند. جزئیات آن قبلاً گزارش نشده بود.
تصویری که ارائه میدهد ثابت و نگرانکننده است. پیت هگست، وزیر دفاع، در نوامبر گذشته گفت که در بازیهای جنگی پنتاگون علیه چین، «ما هر بار میبازیم». به گفته یکی از مقامات حاضر، هنگامی که یک مقام ارشد امنیت ملی بایدن در سال ۲۰۲۱ گزارش برتری نظامی را دریافت کرد، با درک اینکه «هر ترفندی که در آستین داشتیم، چینیها مازاد و جایگزین آن را داشتند»، رنگپریده شد.
این ارزیابی چیزی نگرانکنندهتر از نتیجه احتمالی جنگ بر سر تایوان را نشان میدهد. این گزارش بر اتکای بیش از حد پنتاگون به تسلیحات گرانقیمت و آسیبپذیر در حالی که دشمنان تسلیحات ارزان و پیشرفته فناوری را به کار میگیرند، اشاره دارد. و کاهش چند دههای توانایی آمریکا برای پیروزی در یک جنگ طولانی با یک قدرت بزرگ را دنبال میکند.
بازیهای جنگی ممکن است اشتباه باشند؛ تحلیلگران گاهی تواناییهای دشمنان را بیش از حد ارزیابی میکنند. با این حال، این نکته بزرگتر نباید نادیده گرفته شود. تقریباً چهار دهه پس از پیروزی در جنگ سرد، ارتش ایالات متحده برای تهدیدات جهانی امروز و فناوریهای انقلابی به خوبی آماده نیست.
این اولین بخش از یک مجموعه مقالات هیئت تحریریه است که در آن بررسی میشود چرا ارتش آمریکا باید خود را بازسازی کند.
این یک الگوی باستانی و آشنا است. با وجود هشدارهای فراوان، رهبران نظامی و سیاسی که بر اساس مجموعهای از فرضیات، تاکتیکها و تسلیحات آموزش دیدهاند، در تطبیق با تغییر شکست میخورند. چه ارتش فرانسه در سال ۱۹۴۰ که پشت خط دفاعی ماژینو (Maginot Line) خود گیر کرده بود، یا یگانهای زرهی روسیه در اوکراین در سال ۲۰۲۲ که توسط موشکهای جاولین (Javelin) نابود شدند، نتیجه برای طرفی که مفاهیم قدیمی را کنار نمیگذارد، تسلیحات جدید را پذیرفته یا روش جنگ خود را بازنگری نمیکند، ویرانگر است.
این همان وضعیتی است که ایالات متحده در معرض آن قرار دارد. دولت ترامپ میخواهد بودجه دفاعی در سال ۲۰۲۶ را به بیش از ۱ تریلیون دلار افزایش دهد. بخش عمدهای از این پول صرف قابلیتهایی میشود که بیشتر ضعفهای ما را بزرگنمایی میکنند تا نقاط قوت ما را تقویت.
عواقب جهانی میتواند وخیم باشد. ایالات متحده همیشه از ارتش خود به طور مؤثر یا برای اهداف عادلانه استفاده نکرده است. با این حال، یک آمریکای قدرتمند برای جهانی که در آن آزادی و رفاه بسیار رایجتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشر است، حیاتی بوده است. اروپای غربی، ژاپن و کره جنوبی امروز همگی دموکراسیهای مرفه هستند، که بخشی از آن به لطف قدرت آمریکا است. جهانی که در آن یک چین تمامیتخواه به برتری نظامی در آسیا دست یابد و روسیه خود را آزاد بداند که اروپا را تهدید کند، آمریکاییها را فقیرتر خواهد کرد و دموکراسیها را در همه جا تهدید خواهد کرد. این چشماندازی است که باید قاطعانه برای جلوگیری از آن اقدام کنیم.
این اولین مقاله از مجموعهای از سرمقالهها است که بررسی میکند چه اتفاقی برای ارتش ایالات متحده افتاده است — از نظر فناوری، بوروکراسی، فرهنگی، سیاسی و استراتژیک — و چگونه میتوانیم نیرویی مرتبط و مؤثر ایجاد کنیم که بتواند در صورت امکان از جنگها جلوگیری کرده و در صورت لزوم در هر کجا پیروز شود.
بیست سال پیش، برتری آمریکا در اقیانوس آرام، دفاع از تایوان را تضمین میکرد. پایگاههای نظامی با نیروهای آمریکایی...
در سال ۲۰۰۵، توانایی چین برای حمله به نیروهای آمریکایی توسط زرادخانه نسبتاً کوچک موشکهایش محدود بود.
این تصویر تغییر کرده است. چین اکنون به اندازه کافی موشک دارد که به طور بالقوه بسیاری از تسلیحات پیشرفته آمریکا را قبل از نزدیک شدن به تایوان نابود کند.
واقعیت جدید در بسیاری از نقاط، به ویژه در اوکراین از زمان تهاجم روسیه در سال ۲۰۲۲، آشکار شده است. نیروهای مبتکر اوکراینی، ناوگان دریای سیاه روسیه را که زمانی قدرتمند بود، با استفاده از قایقهای کوچک کنترل از راه دور مملو از مواد منفجره خنثی کردند. بسیاری از باارزشترین بمبافکنهای سنگین روسیه در ماه ژوئن توسط پهپادهای کوچک اوکراینی که به داخل کشور قاچاق شده و علیه پایگاههایی تا سیبری پرتاب شده بودند، به شدت آسیب دیدند یا نابود شدند. در شرق اوکراین، پهپادهایی که معمولاً چند صد دلار برای ساخت آنها هزینه میشود و اکنون اوکراین و روسیه میلیونها از آنها را تولید میکنند، میدان نبرد را تغییر دادهاند و آن را به «ترکیبی از 'در جبهه غرب خبری نیست' و 'بلید رانر'» تبدیل کردهاند، همانطور که مکس بوت، نویسنده امنیت ملی مشاهده کرده است.
برای دیدن اینکه دلارهای دفاعی آمریکا کجا میروند، ناو هواپیمابر USS جرالد آر. فورد (Gerald R. Ford)، جدیدترین ناو هواپیمابر آمریکا را در نظر بگیرید که پس از بیش از یک دهه ساخت و تأخیر، برای اولین بار در سال ۲۰۲۲ به کار گرفته شد. این کشتی فناوریهای جدیدی از جمله راکتورهای هستهای پیشرفته و منجنیقهای الکترومغناطیسی برای پرتاب هواپیما را در خود جای داده است که آن را کارآمدتر از ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز (Nimitz) که قرار است جایگزین آنها شود، میکند. قیمت: حدود ۱۳ میلیارد دلار. این رقم برای یک کشتی تنها است. این شامل میلیاردها دلار هواپیمای نظامی که توسط فورد حمل میشود و کشتیهای اسکورت مورد نیاز برای دفاع از آن نمیشود.
چنین قدرت آتش قابل توجهی در صورتی مؤثر است که بخواهید با کشوری نسبتاً فقیر و ضعیف مانند ونزوئلا وارد جنگ شوید. با این حال، فورد که در حال حاضر در دریای کارائیب مستقر است، در برابر اشکال جدید حمله به شدت آسیبپذیر است. چین در سالهای اخیر زرادخانهای شامل حدود ۶۰۰ موشک مافوق صوت را جمعآوری کرده است که میتوانند با سرعتی پنج برابر سرعت صوت حرکت کنند و رهگیری آنها دشوار است. کشورهای دیگر زیردریاییهای دیزلی-الکتریکی بیصدا دارند که قادر به غرق کردن ناوهای هواپیمابر آمریکایی هستند.
در بازیهای جنگی مانند آنچه در گزارش برتری نظامی به تصویر کشیده شده است، کشتیهایی مانند فورد اغلب نابود میشوند. با این حال، نیروی دریایی قصد دارد حداقل ۹ ناو هواپیمابر کلاس فورد دیگر را در دهههای آینده بسازد. تاکنون، ایالات متحده هنوز یک موشک مافوق صوت را به کار نگرفته است.
یا احتمال حمله روسیه به یک کشور عضو ناتو مانند استونی را در نظر بگیرید. شواهد نشان میدهد که مسکو ممکن است قبلاً راههایی برای انجام این کار را آزمایش کرده باشد، از جمله با قطع کابلهای زیردریایی که نیروهای ناتو به آنها وابسته هستند. و روسیه به سرعت در آزمایشگاه جنگ در اوکراین در حال یادگیری است. اوایل امسال، نیروهای کیف یک پهپاد روسی ساخته شده از قطعات موجود در بازار را تصرف کردند که میتوانست به طور مستقل به یک هدف ناوبانی کند — شبیه به یک موشک کروز آماده.
همچنین فقط متحدان ما در خطر نیستند. چین بدافزارهایی را در شبکههای کامپیوتری که شبکههای برق، سیستمهای ارتباطی و منابع آب پایگاههای نظامی آمریکا را کنترل میکنند، نصب کرده است. این کمپین سایبری پیشرفته، که توسط گروه هکری تحت حمایت دولتی معروف به Volt Typhoon انجام شده، توانایی ارتش برای جابجایی تسلیحات و نیروها را در صورت بروز بحران در اقیانوس آرام تهدید میکند و میتواند بر غیرنظامیان نیز تأثیر بگذارد. مقامات امنیت سایبری آمریکا برای یافتن و حذف این بدافزار با مشکل مواجه بودهاند.
چرا دولتهای متوالی، جمهوریخواه و دموکرات، به سرمایهگذاری در شیوه قدیمی جنگ ادامه دادهاند؟
یکی از دلایل، بیتفاوتی در کنگره و پنتاگون است. کانالهایی که از طریق آنها بودجه به سیستمهای تسلیحاتی سرازیر میشود، عمیق هستند و تغییر مسیر دادن آنها دشوار است. یک انحصار ریشهدار متشکل از پنج پیمانکار بزرگ دفاعی، که از ۵۱ شرکت در اوایل دهه ۱۹۹۰ کاهش یافته است، در فروش تکاملهای هرچه گرانتر همان کشتیها، هواپیماها و موشکها به پنتاگون، ذینفع هستند.
عامل دیگر، فرهنگ نظامی است. افسران ارشد تمایل دارند به فناوریها و تاکتیکهایی که در طول دوران حرفهای خود با آنها کار کردهاند، پایبند باشند. هنگامی که ژنرال دیوید اچ. برگر (Gen. David H. Berger)، که در آن زمان فرمانده تفنگداران دریایی بود، در سال ۲۰۲۰ تصمیم گرفت تانکهای سپاه (که حمل و نگهداری آنها دشوار است) را به منظور ایجاد نیروی سبکتر و چابکتر که بتواند بهتر با چین مقابله کند، کنار بگذارد، مجبور شد بر مقاومت شدید نهادی غلبه کند. ژنرال برگر درست میگفت. جنگ در اوکراین نشان داد که تانکها چقدر آسیبپذیر شدهاند.
شکست مفهومی نیز وجود دارد: این ایده که پیچیدهتر همیشه بهتر است. برای دههها، ارتش آمریکا به سیستمهایی متکی بوده است که سفارشی، پیچیده و بهشدت گرانقیمت هستند.
این موضوع زمانی منطقی بود که دشمن اصلی ما، اتحاد جماهیر شوروی، رویکرد مشابهی را دنبال میکرد و به غرب اجازه میداد تا آن را به سمت ورشکستگی بکشاند. مشکل تسلیحات بسیار مهندسیشده و گرانقیمت این است که تولید سریع یا خرید آنها در تعداد زیاد تقریباً غیرممکن است. ارتش میخواهد پهپادهای کوچک خود را به کار گیرد - نه با چند صد دلار در هر واحد، مانند اوکراین، بلکه نسخهای پیچیدهتر از همان سلاح با دهها هزار دلار. جای تعجب نیست که تولید نسخه پیچیدهتر بسیار بیشتر طول میکشد.
تسلیحات سنتی — مانند گلولههای توپخانه، کشتیها و هواپیماها — همچنان برای جنگهای آینده حیاتی خواهند بود، اما صنعت دفاعی ایالات متحده توانایی تولید آنها را در مقیاس و سرعت از دست داده است. در صورت وقوع جنگ با چین، ایالات متحده به سرعت ذخایر مهمات ضروری خود را از دست خواهد داد، همانطور که جیک سالیوان (Jake Sullivan)، مشاور امنیت ملی در دولت بایدن، هشدار داده است. پنتاگون ظاهراً حدود یک چهارم از کل ذخیره رهگیرهای موشکی ارتفاع بالا خود را برای کمک به دفاع از اسرائیل در برابر موشکهای بالستیک ایران در اوایل سال جاری مصرف کرد. و این در جنگی بود که تنها ۱۲ روز طول کشید. سه سال پس از جنگ در اوکراین، ایالات متحده نمیتواند به اندازه کافی موشکهای پاتریوت (Patriot) برای رفع نیاز کیف تولید کند.
ارتش آمریکا برای دههها در برابر تغییر مقاومت کرده است. پنتاگون از زمان رابرت ام. گیتس (Robert M. Gates)، که هم در دولت جورج دبلیو. بوش و هم باراک اوباما خدمت کرد و در سال ۲۰۱۱ از سمت خود کنارهگیری کرد، وزیر دفاعی قوی نداشته است که مایل به اعمال انتخابهای دشوار باشد. اشتون بی. کارتر (Ashton B. Carter)، وزیر دفاع سابق و یکی از اولین دریافتکنندگان گزارش برتری نظامی، پروژههای آزمایشی و آزمایشهای متعددی را در راستای اصلاحات در پنتاگون آغاز کرد، اما تأثیر محدودی داشت. جان مککین (John McCain) سالها در کنگره هشدار داد، اما تنها دید که کنگره به حمایت از استراتژیهای منسوخ ادامه میدهد.
برخی نشانهها حاکی از آن است که دولت کنونی ممکن است مایل به تغییر باشد. ارتش تانک سبک M10 بوکر (M10 Booker light tank) ناامن و غیرقابل اعتماد و سایر برنامههای مشکلساز را لغو کرده است. کاخ سفید برای بازنگری در نحوه خرید تسلیحات فشار میآورد. اما آقای هگست عمدتاً بر هرج و مرج مدیریتی، پاکسازی افسران و درز اطلاعات نظارت داشته است که در یک دولت عادی، استعفای او را در پی داشت. استفاده پرزیدنت ترامپ از نیروهای مسلح برای استقرار داخلی و مأموریتهای غیرقانونی ضد مواد مخدر، آن نوع تغییری نیست که ما به آن نیاز داریم.
تحول یک تلاش بلندمدت است. ماههای پر هرج و مرج اولین دوره دوم ریاست جمهوری آقای ترامپ، خطرات سوءاستفاده از ارتش را نشان داده است. آنها همچنین از فوریت اصلاحات غافل کردهاند. چالشهای استراتژیکی که ایالات متحده با آنها مواجه است — از جمله چین در حال ظهور، روسیه انتقامجو و تهدیدات سایبری و بیولوژیکی ناشی از هوش مصنوعی — از این دولت فراتر خواهد رفت. در حالی که هیچ یک را نمیتوان تنها با زور شکست داد، اما همچنان برای حفظ نظم بینالمللی و امنیت جهان آزاد، به قدرت نظامی معتبر ایالات متحده نیاز دارند.
در کوتاهمدت، تحول ارتش آمریکا ممکن است به هزینههای اضافی نیاز داشته باشد، عمدتاً برای بازسازی پایه صنعتی ما. به عنوان سهمی از اقتصاد، هزینه دفاعی امروز — حدود ۳.۴ درصد از تولید ناخالص داخلی — حتی پس از افزایشهای اخیر آقای ترامپ، نزدیک به پایینترین سطح خود در بیش از ۸۰ سال گذشته باقی مانده است.
جهانی امنتر تقریباً به طور قطع به تعهد نظامی بیشتری از سوی متحدانی مانند کانادا، ژاپن و اروپا نیاز خواهد داشت که برای مدت طولانی برای تأمین مالی حفاظت خود به مالیاتدهندگان آمریکایی متکی بودهاند. ظرفیت صنعتی چین تنها با جمعآوری منابع متحدان و شرکا در سراسر جهان برای ایجاد تعادل و مهار نفوذ فزاینده پکن قابل پاسخگویی است.
در نهایت، امنیت ملی قویتر ایالات متحده کمتر به بودجههای عظیم جدید و بیشتر به سرمایهگذاریهای عاقلانهتر بستگی دارد. هزینههای سنگین بر نمادهای سنتی قدرت، خطر کمرنگ کردن منابع واقعی قدرت آمریکا را به همراه دارد: نوآوری بیوقفه، سازگاری سریع و تمایل به کنار گذاشتن فرضیات قدیمی.
به وضوح: ایالات متحده به یک ارتش قویتر در درجه اول برای جلوگیری از جنگهای آینده نیاز دارد، نه برای شروع آنها. همانطور که ارتش خود را بازسازی میکنیم، باید دیپلماسی با دشمنان خود را نیز دنبال کنیم. در عین حال، باید برای بدترین سناریو آماده باشیم. بازدارندگی از جنگ، اولین هدف هر استراتژی موفق برای جلوگیری از درگیری طولانیمدت است، و ما باید قبل از اینکه دشمنان به دنبال بهرهبرداری از نقاط ضعف ما باشند، به آنها رسیدگی کنیم.
آقای ترامپ و دولتش آخرین هشدارهای گزارش برتری نظامی را دریافت کردهاند. نیاز به تغییر فوری است. سوال این است که آیا ما به موقع این کار را انجام خواهیم داد یا خیر.