دیوید گوتارد
دیوید گوتارد

رشد تجارت جهانی بدون ایالات متحده

در حالی که اقتصاد آمریکا به دلیل تعرفه‌ها به طور فزاینده‌ای منزوی می‌شود، سایر کشورها مشغول گسترش روابط تجاری خود هستند.

تعرفه‌های اسموت-هاولی در سال ۱۹۳۰ به وقوع یک رکود جهانی کمک کرد. چیزی شبیه به آن در پی تعرفه‌های "روز آزادسازی" پرزیدنت ترامپ اتفاق نیفتاده است، حتی با وجود اینکه نرخ آن‌ها به تعرفه‌های اسموت-هاولی نزدیک می‌شود. اما این دلیلی برای رضایت خاطر نیست. جهان از سال ۱۹۳۰ به گونه‌ای تغییر کرده است که تضمین می‌کند آسیب جنگ تجاری آقای ترامپ عمدتاً توسط ایالات متحده و کارگران آن متحمل خواهد شد.

تفاوت کلیدی اینجاست: پس از اینکه پرزیدنت هربرت هوور قانون تعرفه اسموت-هاولی را در سال ۱۹۳۰ امضا کرد، ۲۵ کشور تعرفه‌های تلافی‌جویانه وضع کردند که یک جنگ تجاری جهانی — برادرکشی اقتصادی — را آغاز کرد. به قول مورخ اقتصادی، چارلز کیندلبرگر، "یک هجوم بی‌محابای حمایت‌گرایی و محدودیت در واردات" وجود داشت. طبق گفته جامعه ملل، ارزش واقعی تجارت جهانی بین سال‌های ۱۹۲۹ و ۱۹۳۳ بیش از ۶۵ درصد کاهش یافت. تقریباً هیچ اقدام تلافی‌جویانه مستقیمی پس از اعلام تعرفه‌های آقای ترامپ در آوریل رخ نداد.

واکنش سال ۱۹۳۰ به اسموت-هاولی ناشی از ناسیونالیسم آمیخته با این ترس بود که تحت استاندارد طلا، کشورهایی که تحت تأثیر تعرفه‌های ایالات متحده قرار می‌گرفتند، باید کسری تجاری خود را با طلا تسویه می‌کردند که این امر ذخایر طلا و عرضه پول آن‌ها را کاهش می‌داد و به تبع آن دستمزدها و قیمت‌ها را بیشتر کاهش می‌داد.

امروز استاندارد طلا وجود ندارد و تراز تجاری به جای عرضه پول بر نرخ ارز تأثیر می‌گذارد. دولت‌ها دیگر نیازی نیست نگران کسری تجاری باشند که باعث کاهش تورم شود. شرکای تجاری ما درد جنگ تجاری دوران رکود و اینکه چگونه گسترش تجارت پس از جنگ اروپا و آسیا را بازسازی کرد و یکی از طولانی‌ترین دوره‌های صلح بین قدرت‌های بزرگ از زمان سقوط روم را ممکن ساخت، به یاد دارند. آن‌ها همچنین نسبت به ایالات متحده، در صورت وقوع جنگ تجاری، نسبتاً بیشتر برای از دست دادن دارند: ۱۰ شریک تجاری بزرگ ما به طور متوسط ۵۵.۵ درصد بیشتر از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده، صادرات و واردات انجام می‌دهند.

مارک کارنی، نخست‌وزیر کانادا، بدون شک احساسات بسیاری از شرکای تجاری ما را بیان کرد وقتی گفت ایالات متحده "دیگر یک شریک قابل اعتماد نیست" و اتاوا باید "روابط تجاری خود را به جاهای دیگر سوق دهد." کانادا در پاسخ به تعرفه‌های ایالات متحده، تلاش برای گسترش تجارت را آغاز کرده است، از جمله دیداری بین آقای کارنی و شی جین پینگ که آقای کارنی آن را "نقطه عطفی" در روابط و تجارت کانادا و چین نامید.

پیشرفت‌های چشمگیر در حمل و نقل و ارتباطات، یافتن بازارهای جایگزین برای کالاها و خدمات صادرکنندگان و واردکنندگان و یافتن تأمین‌کنندگان جدید برای ورودی‌های مورد نیاز در فرآیندهای تولیدشان را بسیار آسان‌تر کرده است. ظهور شرکت‌های حمل و نقل با حجم کم مانند فدکس، یو‌پی‌اس و دی‌اچ‌ال همراه با کاهش قابل توجه نرخ حمل و نقل، تغییر مسیر و تنوع بخشیدن به تجارت را آسان‌تر و سودآورتر کرده است. به همان اندازه مهم، هزینه ارتباطات و جستجوی بین‌المللی فوری تقریباً به صفر رسیده است.

تغییر مسیر تجاری کنونی زمانی آغاز شد که تعرفه‌های دوره اول آقای ترامپ باعث شد چین صادرات خود را به سایر کشورها تغییر دهد. تحت تعرفه‌های دوره دوم آقای ترامپ، صادرات چین به ایالات متحده از فوریه تا سپتامبر ۶۹ درصد کاهش یافت، اما صادرات چین به سایر مناطق افزایش یافت. در همین ماه‌ها، صادرات چین به کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آسه‌آن) ۶۱ درصد، به ژاپن و کره ۴۱ درصد، به آفریقا ۳۵ درصد، به اتحادیه اروپا ۲۸ درصد، و به هند و آمریکای لاتین هر کدام بیش از ۱۰ درصد افزایش یافت. تحلیلگران آکسفورد اکونومیکس تخمین می‌زنند که چین سال ۲۰۲۵ را با ۸.۳ درصد صادرات بیشتر نسبت به سال گذشته به پایان خواهد رساند و صادرات آن در سال ۲۰۲۶ ثابت خواهد ماند. در مقابل، پیش‌بینی می‌شود صادرات ایالات متحده در سال آینده ۳.۴ درصد کاهش یابد.

در ماه اوت، صادرات کانادا به ایالات متحده حدود ۱۰ درصد کمتر از میانگین سال ۲۰۲۴ بود، اما همسایه شمالی ما در حال ایجاد روابط تجاری با سایر کشورها، از جمله چین، هند، اندونزی و امارات متحده عربی است. کانادا با اتحادیه اروپا به توافقنامه جدیدی برای گسترش تجارت دست یافته و به این اتحادیه در یک مشارکت تولید دفاعی پیوسته است.

در همین حال در آسیا، کاهش اخیر تنش‌ها بین هند و پکن، صادرات به چین را تقویت می‌کند. به گفته "ایندیان اکونومیک تایمز"، این صادرات "به دهلی‌نو کمک می‌کند تا ضربه تعرفه‌های بالای ایالات متحده را تا حدی کاهش دهد." هند همچنین یک توافقنامه تجارت آزاد با بریتانیا مذاکره کرده و امیدوار است تا پایان سال یک توافقنامه مشابه با اتحادیه اروپا را به اتمام برساند.

بلومبرگ گزارش می‌دهد که "مرزهای جدید تجارت جهانی در حال ظهور هستند زیرا دولت‌ها در حال ترسیم مجدد اتحادهای تجاری و شرکت‌ها در جستجوی بازارهای دیگر برای اجتناب از بالاترین تعرفه‌های ایالات متحده از دهه ۱۹۳۰ هستند."

همانطور که تجارت در اطراف ایالات متحده تغییر مسیر می‌دهد، سایر کشورها همچنان در تولید کالاها و خدماتی که در آنها مزیت نسبی دارند، تخصص خواهند یافت. این تخصص و تجارتی که آن را حفظ می‌کند، کارایی را افزایش داده و رشد اقتصادی را در آن کشورهای تجاری تقویت خواهد کرد. اقتصاد آمریکا به ضرر ما به طور فزاینده‌ای منزوی خواهد شد. قبل از تعرفه‌ها، بیش از نیمی از واردات ایالات متحده، ورودی‌هایی بودند که توسط تولیدکنندگان آمریکایی استفاده می‌شدند. حفظ تعرفه‌های بالا، دسترسی این تولیدکنندگان را به بسیاری از ارزان‌ترین ورودی‌های جهان مسدود خواهد کرد. تولیدکنندگان آمریکایی که به دلیل حمایت‌گرایی آقای ترامپ مجبور به تولید کالاهایی هستند که می‌توانستند ارزان‌تر از خارج خریداری کنند و از رقابتی که عملکرد اوج را به ارمغان می‌آورد، محافظت می‌شوند، کارایی و رقابت‌پذیری کمتری در بازار جهانی خواهند داشت.

شرکت‌های آمریکایی که برای ایجاد صرفه‌های مقیاس به بازارهای صادراتی متکی بودند، عملیات خود را برای مطابقت با پایگاه مشتریان رو به کاهش خود کوچک خواهند کرد. رشد بهره‌وری کارگران و دستمزدهای واقعی کاهش می‌یابد و قیمت‌هایی که خانواده‌های آمریکایی برای کالاها و خدمات می‌پردازند افزایش خواهد یافت. رشد اقتصادی ایالات متحده کند خواهد شد.

افزایش هزینه‌های ورودی ناشی از تعرفه‌ها — به ویژه تعرفه ۵۰ درصدی بر فولاد، آلومینیوم و مس — همچنین هزینه‌های خرید دفاعی را افزایش خواهد داد. تسلیحات و سایر محصولات دفاعی ساخت آمریکا در بازار جهانی گران‌تر و کم‌رقابت‌تر خواهند شد. این امر با توجه به تلاش‌ها برای توجیه تعرفه‌ها با استناد به امنیت ملی، طعنه‌آمیز است.

گسترش تجارت جهانی، جهان مدرن را ساخت، اروپای شرقی را آزاد کرد، در جنگ سرد پیروز شد و رفاه و نفوذ آمریکا را گسترش داد. ساختن یک دیوار تعرفه‌ای در اطراف آمریکا تجارت را متوقف نخواهد کرد؛ بلکه تنها آن را تغییر مسیر خواهد داد. اگر تعرفه‌ها بالا بمانند، ثروت و قدرت آمریکا رو به زوال می‌رود در حالی که ثروت و قدرت سایر کشورها افزایش می‌یابد.

آقای گرام، رئیس سابق کمیته بانکی سنا، عضو ارشد غیرمقیم در موسسه امریکن اینترپرایز است. آقای بودرو، استاد اقتصاد در دانشگاه جورج میسون است. مایک سولون نیز در این مقاله مشارکت داشته است.