تصویرسازی: تیمو لنزن
تصویرسازی: تیمو لنزن

نقطه اوج بی‌عملی انسان در مورد تغییرات اقلیمی

سال بدی برای ایالات متحده و سال بهتری برای چین بود.

حوادث اکنون با چنان سرعتی خسته‌کننده حرکت می‌کنند که به سختی می‌توان به یاد آورد که سال ۲۰۲۵ با یک فاجعه اقلیمی مهیب آغاز شد: بخش‌های بزرگی از دومین شهر بزرگ کشور، لس آنجلس، پس از یک پاییز رکوردشکن در خشکی، در یک طوفان آتش‌سوزی چند روزه سوخت. پس از آن، مجموعه‌ای از اینگونه فجایع رخ داد – برای مثال، سیل‌های مرگبار در کنار رودخانه گوادالوپه، در تگزاس، جایی که رطوبت اتمسفری از خلیج مکزیکِ بسیار داغ به سطوح بی‌سابقه‌ای رسیده بود. یا طوفان ملیسا، که در آن تندبادها به سرعت ۲۵۲ مایل در ساعت رسیدند، سریع‌تر از هر طوفان استوایی که تاکنون در دریا اندازه‌گیری شده است، به لطف آب‌های فوق‌العاده گرم کارائیب. در همان روزی که ملیسا به جامائیکا رسید، طوفانی پنج فوت باران در ۲۴ ساعت بر ویتنام مرکزی بارید که دومین بارندگی بزرگ در تاریخ ثبت‌شده بود و آغاز یک پاییز واقعاً خیس در سراسر آسیای جنوب شرقی بود که بیش از هزار کشته بر جای گذاشت.

سال ۲۰۲۵ تقریباً مطمئناً به همراه سال ۲۰۲۳ به عنوان دومین سال گرم ثبت‌شده، پس از سال ۲۰۲۴، در تاریخ ثبت خواهد شد. از آنجایی که هر دو سال پیشین تحت تأثیر یک رویداد قوی ال‌نینو بودند، این سال تمایز مشکوکی را به عنوان گرم‌ترین سال بدون چنین نیروی خارجی خواهد داشت. این ظاهراً همان چیزی است که به روال معمول برای اقلیمی سیاره‌ای که بار کنونی دی‌اکسید کربن و متان جو ما را حمل می‌کند، به نظر می‌رسد. بر اساس میانگین متحرک سه ساله که ما این چیزها را با آن اندازه‌گیری می‌کنیم، زمین اکنون هر لحظه به افزایش ۱.۵ درجه سانتی‌گراد دما، که تنها یک دهه پیش در مذاکرات اقلیمی پاریس به عنوان هدفی برای جلوگیری از آن تعیین شده بود، نزدیک‌تر می‌شود. و رویدادهای دیپلماتیک در سال ۲۰۲۵ نتوانستند نگرانی‌ها را در مورد آنچه در راه است، کاهش دهند. سی‌امین کنفرانس اعضا (COP) مذاکرات جهانی اقلیم در بلم، برزیل – که هیچ کس از دولت ترامپ در آن شرکت نکرد – به تازگی به پایان رسید و تایمز سند نهایی را با لحنی غیرمعمول صریح به عنوان «پیروزی برای تولیدکنندگان نفت مانند عربستان سعودی و روسیه» توصیف کرد.

هیچ یک از اینها نباید کسی را شوکه کند. دیپلماسی بین‌المللی اقلیم، از زمان اوج خود در پاریس، در سال ۲۰۱۵، توسط صنعت سوخت‌های فسیلی و دولت‌های وابسته به آن، که اکنون البته ایالات متحده، تولیدکننده اصلی تاریخی CO2 روی زمین را شامل می‌شود، مورد هجوم قرار گرفته است. من قصد دارم بخش زیادی از سخنرانی رئیس جمهور آمریکا را که در ماه سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل متحدِ ساکت ایراد شد، نقل قول کنم، زیرا هم بی‌اعتنایی کامل او به واقعیت و هم جسارت جهان نفت و گاز را پس از تحلیف او در سال جاری، به کمال خلاصه می‌کند.

دونالد ترامپ، به عنوان مثال، در توصیف درک خود از علم اقلیم (که شاید در شکل مدرن خود در ایالات متحده ابداع شد، جایی که دانشمندانش برای اولین بار گازهای انباشته شده در اتمسفر را ردیابی کردند و سپس مدل‌های کامپیوتری را ساختند که به ما امکان پیش‌بینی سرنوشتمان را می‌دهد)، گفت: «قبلاً خنکایش جهانی بود. اگر سال‌ها پیش را در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ نگاه کنید، می‌گفتند، خنکایش جهانی دنیا را از بین می‌برد. باید کاری بکنیم. سپس گفتند، گرمایش جهانی دنیا را از بین می‌برد. اما بعد شروع به سرد شدن کرد. به نظر من این بزرگترین شیادی است که تاکنون در جهان انجام شده است.» سپس، در مورد محیط‌زیست‌گرایی مدرن، یکی از بزرگترین کمک‌های آمریکا به جهان – آگاهی که باعث شد هوا و آب ما در دهه‌های اخیر به طور چشمگیری پاک شود – ترامپ گفت: «در ایالات متحده، ما هنوز محیط‌زیست‌گرایان افراطی داریم، و آنها می‌خواهند کارخانه‌ها متوقف شوند. همه چیز باید متوقف شود. دیگر گاو نباشد. ما دیگر گاو نمی‌خواهیم. گمان می‌کنم آنها می‌خواهند همه گاوها را بکشند. آنها می‌خواهند کارهایی انجام دهند که باورنکردنی است.»

در راستای دیدگاه خود از جهان، رئیس جمهور در این سال هر قانون زیست‌محیطی را که توانسته است، از بین برده است. شور و شوق معاونان او – لی زلدین، در سازمان حفاظت از محیط زیست؛ کریس وین رایت، مدیر اجرایی سابق فرکینگ، در وزارت انرژی؛ و دیگران – قابل توجه بوده است. آنها حفاری نفت را در امتداد سواحل آزاد کرده‌اند، مناطق وسیعی از داخل کشور را برای استخراج زغال سنگ باز کرده‌اند، و قوانینی را که برای مهار جریان متان از چاه‌های گاز به هوا تلاش می‌کردند، لغو کرده‌اند. در اینجا اظهارات رایت در مورد علم اقلیم آمده است: «مانند آن، یک پدیده فیزیکی واقعی است. کمی درک آن ارزشمند است. اما اینکه آن را بحران بنامیم و به بلایا اشاره کنیم و بگوییم که این تغییر اقلیمی است، یعنی اینکه من قرار نیست تکالیفم را انجام دهم.»

در واقع، او و همکارانش سخت تلاش می‌کنند تا انجام تکالیف را برای همه ناممکن سازند. آنها Goddard Institute for Space Studies ناسا در منهتن بالا، جایی که جیمز هانسن و دیگر دانشمندان برای اولین بار وضعیت وخیم ما را مستند کردند، را تعطیل کرده‌اند؛ پیشنهاد تعطیلی ماهواره‌هایی را که تغییر اقلیم را رصد می‌کنند، داده‌اند؛ و حتی در بودجه سال آینده، برنامه‌ریزی کرده‌اند که ایستگاه‌های نظارتی در مائونا لوآ و جاهای دیگر را که میزان کربن ورودی به اتمسفر را پیگیری می‌کنند، تعطیل کنند. این تقریباً مطمئناً بزرگترین عمل تخریب علمی جمعی در تاریخ اخیر آمریکا است. آسان و دقیق خواهد بود اگر سال ۲۰۲۵ را نقطه اوج بی‌عملی انسان در بحران اقلیم بنامیم.

با این حال، حداقل ممکن است که حمله ترامپ و همکارانش به هنجارهای زیست‌محیطی بیشتر از روی اطمینان، پر سر و صدا باشد. زیرا اتفاق دیگری در این سال افتاد که حداقل امیدی به آینده می‌دهد: افزایش چشمگیر انرژی پاک و تجدیدپذیر، که در سال ۲۰۲۵ انواع رکوردهای جدیدی را به ثبت رساند. در ماه مه، چین در عجله برای راه‌اندازی مزارع خورشیدی قبل از پایان سیاست یارانه‌های رشد، به طور متوسط سه گیگاوات ظرفیت خورشیدی در روز نصب می‌کرد – ایالات متحده در سه ماهه اول این سال در مجموع بیست و یک گیگاوات نصب کرد. چین، که در حال حاضر در مرکز انقلاب انرژی‌های تجدیدپذیر قرار دارد، رکوردهای خود را به راحتی شکست: پس از پیشی گرفتن از اهداف سال ۲۰۳۰ خود در سال ۲۰۲۴، امسال اهداف جدیدی را برای سال ۲۰۳۵ تعیین کرد، از جمله سهم انرژی الکتریکی تجدیدپذیر بیش از سی درصد. تنها چین نیست: هند نیز زودتر از موعد به هدف سال ۲۰۳۰ خود رسید. همانطور که رویترز در ماه ژوئیه گزارش داد، پنجاه درصد ظرفیت برق نصب شده در پرجمعیت‌ترین کشور جهان از چیزی غیر از سوخت‌های فسیلی تأمین می‌شد. این به معنای تولید نیمی از برق از خورشید و باد نیست، اما هند قطعاً در مسیر درستی حرکت می‌کرد: مصرف زغال سنگ در نیمه اول سال تقریباً سه درصد کاهش یافت.

انتقال‌های مشابه تقریباً در همه جا رخ داده است: در ماه نوامبر، اداره اطلاعات انرژی گزارش داد که کالیفرنیا هفده درصد کمتر از سال قبل گاز طبیعی برای تولید برق مصرف کرده است. پاکستان، که در دو سال گذشته شاهد توسعه سریع انرژی خورشیدی بوده است، پس از کاهش تقاضای داخلی، با قطر برای تغییر مسیر بیست و چهار محموله گاز طبیعی مایع در سال ۲۰۲۶ به توافق رسید – با تحمل ضرر توسط پاکستان در صورتی که قطر محموله‌ها را کمتر از قیمت قراردادی بفروشد. آنها دیگر به واردات نیاز ندارند. در مجموع، تا سپتامبر، امسال تقریباً یک سوم بیشتر از سال گذشته از خورشید انرژی تولید کردیم.

همه اینها در تضاد با درخواست ترامپ برای «سلطه انرژی» ایالات متحده از طریق نفت و گاز است. او با موفقیت‌هایی سعی کرده است این سلطه را بر پایه تعرفه‌ها بنا کند – وقتی اتحادیه اروپا و ژاپن موافقت کردند که صدها میلیارد دلار گاز طبیعی مایع بخرند، او نرخ تعرفه‌های تهدیدشده آنها را به طور قابل توجهی کاهش داد، که تنها می‌توان آن را باج‌گیری توصیف کرد. او همچنین تمام تلاش خود را برای نابودی چشم‌انداز انرژی پاک انجام داده است، نه تنها قانون کاهش تورم رئیس‌جمهور جو بایدن را که برای کمک به آمریکا در رسیدن به پیشرفت فناوری سبز چین طراحی شده بود، از بین برد، بلکه سعی کرد کار را بر روی مزارع بادی تقریباً تکمیل شده در سواحل اقیانوس اطلس متوقف کند. تنها چند هفته پیش، او بزرگترین مجموعه خورشیدی آمریکا در نوادا را متوقف کرد. و او سعی کرده است پرونده خود را در سراسر جهان ببرد و به رهبران درباره حماقت انرژی پاک سخنرانی کند.

باز هم او را در سازمان ملل می‌بینیم که نظر قطعی خود را درباره انرژی خورشیدی و بادی ارائه می‌دهد: «به هر حال، آنها یک شوخی هستند. کار نمی‌کنند. خیلی گران هستند. به اندازه کافی قوی نیستند که نیروگاه‌هایی را که برای بزرگ کردن کشورتان نیاز دارید، روشن کنند. باد نمی‌وزد. آن آسیاب‌های بادی بزرگ خیلی مضحک و بد هستند، نگهداری آنها خیلی گران است و باید همیشه بازسازی شوند و شروع به زنگ زدن و پوسیدن می‌کنند. گران‌ترین انرژی است که تاکنون تصور شده است. و این در واقع انرژی است. قرار است با انرژی پول دربیاورید، نه اینکه پول از دست بدهید. شما پول از دست می‌دهید، دولت‌ها باید یارانه بدهند. نمی‌توانید بدون یارانه‌های هنگفت آنها را راه‌اندازی کنید.» و اینگونه او وضعیت را خلاصه کرد: «و من واقعاً در پیش‌بینی چیزها خوب هستم... من این را به رخ نمی‌کشم، اما حقیقت دارد. من در مورد همه چیز حق داشتم. و به شما می‌گویم که اگر از این کلاهبرداری انرژی سبز دور نشوید، کشورتان شکست خواهد خورد.»

یا شاید این آمریکا است که در مشکل قرار دارد. وقتی تاریخ‌نویسان به سال ۲۰۲۵ نگاه کنند، فکر می‌کنم داستانی که خواهند گفت این است که، در طول تنها چند ماه، ایالات متحده داوطلبانه برتری فناوری و اقتصادی خود را به رقیب اصلی نظری خود واگذار کرد. صادرات انرژی سبز چین در این سال، تا ماه ژوئیه، یک و نیم برابر صادرات نفت و گاز آمریکا در همین دوره بود. از بلم، چشم‌انداز کاملاً روشن به نظر می‌رسید. همانطور که تایمز نوشت: «کشورهایی مانند برزیل، هند، و ویتنام به سرعت در حال گسترش انرژی خورشیدی و بادی هستند. کشورهای فقیرتر مانند اتیوپی و نپال از خودروهای بنزینی به خودروهای برقی باتری‌دار جهش می‌کنند. نیجریه، یک کشور نفتی، قصد دارد اولین کارخانه تولید پنل خورشیدی خود را بسازد. مراکش در حال ایجاد یک مرکز باتری برای تامین خودروسازان اروپایی است. سانتیاگو، پایتخت شیلی، در سال‌های اخیر بیش از نیمی از ناوگان اتوبوس‌های خود را برقی کرده است.»

نقش چین در این تحول جهانی حیاتی بود، زیرا این کشور فناوری را می‌فروخت و اغلب تأمین مالی را نیز بر عهده داشت. دینگ شوئه شیانگ، معاون نخست‌وزیر چین، به نمایندگان COP30 گفت: «انتقال سبز و کم‌کربن روند زمانه است. ما باید اعتماد به نفس خود را حفظ کنیم، و اهدافی مانند حفاظت از محیط زیست، توسعه اقتصادی، ایجاد شغل و ریشه‌کن کردن فقر را متعادل کنیم.» چین با وجود اینکه یک قدرت جهانی خیرخواه نیست، اما کشورهایی که فناوری سبز را از آن می‌خرند، در آینده به آن وابسته نخواهند بود، آنگونه که به تامین‌کننده گاز یا زغال سنگ وابسته می‌شوند. در عوض، آنها به خورشید وابسته خواهند بود، که سابقه حسادت‌برانگیزی در طلوع در بیشتر صبح‌ها دارد.

آمریکایی‌ها نیز شروع به نگرانی درباره اثرات داخلی اتکا به سوخت‌های فسیلی کرده‌اند. قیمت برق در سراسر کشور، ۱۰ درصد افزایش یافته است، زیرا دولت ترامپ به طور همزمان گسترش بی‌پایان مراکز داده‌ای که برق زیادی مصرف می‌کنند را چراغ سبز نشان می‌دهد و عرضه ارزان‌ترین اشکال انرژی را محدود می‌کند. نتایج انتخابات ماه گذشته – به ویژه در نیوجرسی، جایی که دموکرات پیروز در رقابت فرمانداری، میکی شریل، تعهدی قوی به انرژی‌های تجدیدپذیر داد – نشان می‌دهد که رأی‌دهندگان به این واقعیت اقتصادی بیدار شده‌اند. انتظار می‌رود همکاران شریل در سراسر کشور شروع به استفاده بیشتر از داده‌های جدید کنند که نشان می‌دهد برخی از ایالت‌هایی با پایین‌ترین نرخ برق، مانند آیووا و داکوتای شمالی، اغلب می‌توانند ایالت‌هایی با بیشترین باد، خورشید و انرژی آبی باشند.

هیچ یک از اینها به سرعت کافی اتفاق نمی‌افتد. اما قطعاً یک کارت غیرمنتظره در آنچه اغلب به نظر می‌رسید یک دست ورق از پیش چیده شده است، وجود دارد و به طور فزاینده‌ای در حال ظهور است. یک سال دیگر به ما این امکان را می‌دهد که بفهمیم چقدر این بازی تغییر کرده است.