برای درک این که چرا ایالات متحده در خرید و عملیاتی کردن تسلیحات آینده با مشکل مواجه است، به دشواری آن در خرید ابتداییترین سلاح گذشته فکر کنید.
در سال 2011، ارتش تصمیم گرفت برای سربازان خود تپانچههای جدید خریداری کند. ماجرای پس از آن شامل یک لیست مشخصات فنی 350 صفحهای، سالها آزمایش و نبردی طولانی در کنگره بین تولیدکنندگان رقابتی اسلحه بود. پنتاگون تا اوایل سال 2027 تحویل کامل را به اتمام نخواهد رساند. ارتش میتوانست یک سرباز پیاده را از بدو تولد تا دو سالی مانده به سن استخدام پرورش دهد، در حالی که خرید یک تپانچه جدید این مقدار زمان میبرد.
داستان تپانچههای جدید پنتاگون اگر به مشکلی جدی در قلب ارتش آمریکا اشاره نمیکرد، خندهدار بود. وزارت دفاع دژی زراندود از افراد و فرآیندها ساخته است که کند، پرهزینه و به گذشته وابسته است. از میان تمام موانع برای تجهیز ارتش مورد نیاز آمریکا، بروکراسی پنتاگون شاید سختترین مانع برای غلبه باشد.
ردههای بالای نظامی تحت سلطه خلبانان، کاپیتانها و سایر فرماندهان هستند که نسبت به جایگزینهای جدید و ارزان برای هواپیماهای جنگنده، کشتیهای جنگی و تانکها بیاعتنایی میکنند. سیستم پیچیده خرید و آزمایش تسلیحات، ارتش را از بخشهای نوآورانه اقتصاد آمریکا جدا میکند. کنگره این ناکارآمدی را با تخصیص بودجههایی که برای موفقیت اعضای خود طراحی شدهاند، نه برای امنیت ملی آمریکا، تقویت میکند.
اصلاح این وضعیت نیازمند مداخله است. در کنگره، رهبران سنا، جان تون (John Thune) و چاک شومر (Chuck Schumer) باید اصرار داشته باشند که ارتش آمریکا پیش از آن که به عنوان یک برنامه اشتغال محلی عمل کند، در خدمت ملت باشد. اما بزرگترین اصلاحگر باید رئیسجمهور باشد.
این مقاله قسمتی از سری "مقابل چالشها" (Overmatched)، از هیئت تحریریه است که در آن به این موضوع میپردازد که چرا ارتش ایالات متحده باید خود را دوباره بسازد.
این را با برخی ملاحظات میگوییم، با توجه به رویکرد مخرب رئیسجمهور ترامپ به دولت و بیتوجهی او به شایستگی اداری. با این حال، او تمایل به برهم زدن عادات بروکراتیک قدیمی را نشان داده است، و پنتاگون به این برهمزدن نیاز دارد. آقای ترامپ باید بروکراسی وزارت دفاع را اصلاح کرده و پوشش سیاسی لازم را برای اعضای کنگره فراهم کند تا برنامههایی که مورد حمایت حوزههای انتخاباتی آنهاست را کاهش دهند.
اصلاح ارتش یک پیشنهاد بلندمدت است، و سیاستمدارانی که قصد دارند در سال 2028 برای ریاست جمهوری کاندیدا شوند و دستیارانی که به آنها مشاوره خواهند داد، باید اصلاحات پنتاگون را بخش مرکزی دستور کار سیاسی خود قرار دهند که به زودی تدوین خواهند کرد. بروکراسی ممکن است خستهکننده به نظر برسد، اما امنیت کشور — و متحدان دموکراتیک ما در آسیا و اروپا — به جدیت دولت فدرال در مورد نحوه تامین مالی و تجهیز ارتشمان بستگی دارد.
مشکل از کنگره آغاز میشود. بودجه دفاعی پیشنهادی سال 2026 مملو از تخصیصهای غیرضروری برای برنامههای اضافی است. بیش از 300 میلیون دلار برای خرید و ارتقاء هامرها (Humvees) در آن گنجانده شده که وزارت دفاع درخواست نکرده بود. 240 میلیون دلار برای پهپاد "گری ایگل" (Gray Eagle)، مدل تی هواپیماهای بدون سرنشین که ارتش آن را "منسوخ" نامید، در نظر گرفته شده است. و سپس بیش از 360 میلیون دلار برای یک هلیکوپتر آپاچی وجود دارد که ارتش درخواست آن را نداده بود. در حالی که مجلس نمایندگان و سنا برای اولین بودجه دفاعی تریلیون دلاری کشور تلاش میکنند، طبق گزارش سازمان نظارتی مستقل بودجه "مالیاتدهندگان برای عقل سلیم" (Taxpayers for Common Sense)، بیش از 52 میلیارد دلار برای چیزهایی است که اعضای کنگره بدون درخواست پنتاگون به فهرست خواستههای آن اضافه کردهاند.
کنگره زمانی که در خرج کردن پول هم کوتاهی میکند، اوضاع را بدتر میکند. برای بیشتر 15 سال گذشته، قانونگذاران بودجهها را ماهها دیرتر تصویب کردهاند. این امر برنامهریزان پنتاگون را دچار مشکل میکند و سرمایهگذاریها در برنامههایی که ارتش به شدت به آنها نیاز دارد را به تاخیر میاندازد.
فلج کردن پنتاگون
بدون بودجه رسمی، ارتش برای برنامهریزی آینده دچار مشکل میشود.
منبع: کنگره
بین تخصیصهای غیرضروری و تاخیرهای بودجه، هیچکس نمیتواند پیگیری کند که تمام پول کجا میرود. وزارت دفاع تنها سازمان بزرگ فدرال است که هرگز از حسابرسان خارجی تاییدیه سلامت مالی دریافت نکرده است و در هفت حسابرسی آخر خود در هفت سال پیاپی مردود شده است.
هنگامی که حسابداران میتوانند پول را پیگیری کنند، اغلب متوجه میشوند که هدر رفته است.
پایگاههایی که دولت بیش از یک دهه پیش هدف تعطیلی قرار داده بود، همچنان باز هستند. ارتش راه مناسبی برای ردیابی قطعات یدکی ندارد، بنابراین به جای استفاده از آنچه که در اختیار دارد، فقط بیشتر سفارش میدهد. خدمات نظامی برآورد کرده بودند که تنها در سال 2021، یک میلیارد دلار بیشتر از نیازشان برای قطعات بودجهبندی کردهاند.
بدتر از اتلاف، وضعیت موجودی است که تمام آن پول آن را تقویت و پشتیبانی میکند. ارتش آمریکا، که بودجهاش از بودجه نُه کشور بعدی روی هم بیشتر است، بر حدود سه میلیون نفر نظارت دارد و حدود 82 درصد از کل داراییهای فیزیکی دولت ایالات متحده را کنترل میکند. یک مطالعه رند (RAND) در سال 2020 نشان داد که افسرانی که به مقام رهبری میرسیدند، تمایل به ریسکگریزی داشتند و عمدتاً در موقعیتهایی مانند کاپیتانها و خلبانان آموزش دیده بودند. به طور غیرمنتظرهای، این مطالعه همچنین نشان داد که آنها به احتمال زیاد افرادی با تجربیات و دیدگاههای مشابه خود را ترفیع میدادند.
این ساختار فرماندهیِ وضعیت موجود، از کارکرد درونی پرپیچوخم پنتاگون محافظت میکند. شرکتهایی که میخواهند به ارتش بفروشند، باید بیش از 2000 صفحه از مقررات تدارکات فدرال را مرور کنند. سیستمهای آزمایش و تایید ارتش سپس میتوانند برای سامانههای تسلیحاتی جدید تا یک دهه طول بکشند، که در عصر تغییرات سریع، یک عمر محسوب میشود. هر دو مانع به نفع پنج پیمانکار بزرگ دفاعی و لابیگرها، وکلا، و مقامات سابق پنتاگون آنها عمل میکنند.
نتیجه این است که تمایل به تطبیق پلتفرمهای تسلیحاتی قدیمی به جای توسعه پلتفرمهای جدید وجود دارد. ارتش در حال پرداخت 43 میلیون دلار به بزرگترین پیمانکار نظامی کشور، لاکهید مارتین (Lockheed Martin)، است تا هلیکوپترهای بلکهاوک (Blackhawk) را که در دوران جنگ ویتنام طراحی شده بودند، تبدیل کند تا بتوانند پهپادها را حمل و پرتاب کنند. گزینههای بسیار ارزانتر، مانند پهپادهای آماده، هرگز به چشم نمیآیند.
مشکل نهایی: این سیستم خود را تغذیه میکند. مقامات پنتاگون و کارکنان کنگره مدتهاست به صنعت تسلیحات مهاجرت کردهاند و به عنوان اعضای هیئت مدیره و مدیران ارشد، مشاغل با درآمد خوب کسب میکنند. این امر به ویژه در مورد مقامات رده بالا صدق میکند. طبق یک آمار، بیش از 80 درصد از ژنرالها و دریاسالاران چهار ستاره که بین سالهای 2018 تا 2023 بازنشسته شدند، در صنعت دفاعی مشغول به کار شدند.
بنابراین، هزینه کردن برای برنامههایی که به آمریکا در پیروزی در جنگ بعدی کمک نخواهد کرد — و شاید تضمین کننده شکست ما باشد — ادامه مییابد.
دولت ترامپ با رویکرد مختلکننده و بیباکانه خود به این مشکل حمله کرده است. دن دریسکول، وزیر ارتش، با قاطعیت تلاش کرده است تا چندین سامانه تسلیحاتی منسوخ شده — تانک سبک M10 بوکر (M10 Booker)، جایگزین هامر، هواپیماهای گرانقیمت — را لغو کند. در ماه مه، پت هگسث (Pete Hegseth)، وزیر دفاع، کارکنان اداره آزمایشات پنتاگون که به کندی بدنام است را به نصف کاهش داد. در نوامبر، او طرحی جاهطلبانه برای اصلاح رویکرد ارتش در خرید تسلیحات رونمایی کرد.
اما اصلاح بروکراسی شکستخورده، بیش از صرفاً لغو برنامهها و اخراج افراد زمان میبرد. آقای هگسث پس از کاهش کارکنان آزمایشگاه پنتاگون، بسیاری از الزامات را پابرجا گذاشت. یادداشت 15 اکتبر او که طبق آن هر کارمند پنتاگون باید قبل از تعامل با کنگره اجازه دریافت کند، تلاش او برای اصلاح خریدهای تسلیحاتی را با دشوارتر کردن راهاندازی برنامههای جدید تضعیف میکند. لایحه بودجه سال 2026 کنگره، که پس از بسیاری از اقدامات آقای دریسکول ارائه شد، با این حال مملو از برنامههای شکستخورده بود.
آقای ترامپ باید برای تغییر واقعی، نه فقط ظاهر آن، فشار بیاورد. او باید پنتاگون را مجبور کند تا رویکردهای بازاری را برای بودجهبندی به جای برنامهریزی متمرکز آزمایش کند. او باید خدمات نظامی را مجبور کند تا روی شرکتهای نوپا که به نتایج دست مییابند، شرطبندی کنند نه شرکتهای باسابقه که بر سیستم ناکارآمد مسلط شدهاند.
رئیسجمهور باید از نفوذ سیاسی خود برای تصویب اصلاحات از طریق کنگره استفاده کند. او باید برای تصویب قانون حسابرسی پنتاگون (Audit the Pentagon Act) فشار بیاورد، که مستلزم این است که هر جزء پنتاگون که در حسابرسی شکست بخورد، 0.5 درصد از بودجه خود را در آن سال مالی بازگرداند و پس از آن 1 درصد برای هر سال بعدی. او باید دور جدیدی از بازتنظیم و تعطیلی پایگاهها (Base Realignment and Closure) را که برنامهای طولانیمدت غیرفعال بود و بستن پایگاههای نظامی که عمر مفید خود را از دست دادهاند را سادهسازی میکند، پیش ببرد. او باید کنگره را تشویق کند تا قانون اخلاق و مبارزه با فساد وزارت دفاع (Department of Defense Ethics and Anti-Corruption Act) سناتور الیزابت وارن (Elizabeth Warren) را تصویب کند، که نفوذ پیمانکاران بر سیاست نظامی را محدود کرده و شفافیت بیشتری در تعاملات پیمانکاران دفاعی ایجاد میکند.
و مهمتر از همه؟ رئیسجمهور باید همین حالا اقدام کند تا اطمینان حاصل کند که پنتاگون از کشور دفاع میکند، نه از خودش.