تصویرگری از بن کوت / آتلانتیک. منابع: وین مک‌نامی / گتی؛ بتمن / گتی؛ چیپ سومودویلا / گتی.
تصویرگری از بن کوت / آتلانتیک. منابع: وین مک‌نامی / گتی؛ بتمن / گتی؛ چیپ سومودویلا / گتی.

رویای جان رابرتز سرانجام به حقیقت می‌پیوندد

رئیس دیوان عالی از ابتدای فعالیت حرفه‌ای خود در تلاش برای تضعیف قانون حقوق رأی‌دهی بوده است.

در سال ۱۹۸۲، زمانی که قانون حقوق رأی‌دهی (Voting Rights Act) در آستانه تمدید بود، وزارت دادگستری ریگان هدفی داشت: حفظ نامی قانون حقوق رأی‌دهی، در حالی که آن را در عمل غیرقابل اجرا می‌ساخت. جان رابرتز جوان معمار آن کارزار بود. او ممکن است به‌زودی آنچه را آغاز کرده بود، به پایان برساند.

ماه گذشته، در جریان استدلال شفاهی در پرونده لوئیزیانا علیه کالا، به نظر می‌رسید اکثریت قضات محافظه‌کار تمایل خود را برای ممنوعیت هرگونه استفاده از داده‌های نژادی در بازتوزیع حوزه‌های انتخابیه نشان دادند. این امر می‌تواند به پایان حمایت‌های بخش ۲ قانون حقوق رأی‌دهی از رأی‌دهندگان اقلیت منجر شود و به ایالت‌های سراسر جنوب اجازه دهد تا حوزه‌های کنگره را که در حال حاضر توسط دموکرات‌های سیاه‌پوست نمایندگی می‌شوند، به حوزه‌هایی سفیدتر، روستایی‌تر و محافظه‌کارتر تبدیل کنند، احتمالاً پیش از انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۶.

پرسش اصلی پرونده، که در طول استدلالات شفاهی به شدت مورد بحث قرار گرفت، این است که آیا بخش ۲ باید قوانین و رویه‌های انتخاباتی را که دارای اثر تبعیض‌آمیز نژادی هستند ممنوع کند یا فقط آنهایی را که با قصد تبعیض‌آمیز نژادی آشکار تصویب شده‌اند. رابرتز تقریباً مطمئناً خاطرات گذشته‌اش را مرور کرده است. این همان پرسشی بود که در مرکز مبارزه برای تمدید قانون در سال ۱۹۸۲ قرار داشت. در آن زمان، وظیفه رئیس دیوان عالی آینده، طراحی استراتژی وزارت دادگستری در مورد قانون حقوق رأی‌دهی بود.

هنگامی که رابرتز برای اولین بار در سال ۱۹۸۱ وارد وزارت دادگستری شد، تازه پس از کارآموزی برای ویلیام رنکوئیست در دیوان عالی، دو وظیفه مهم به او محول شد: آماده‌سازی ساندرا دی اوکانر برای جلسات تأیید صلاحیت و حقوق رأی‌دهی. اوکانر به راحتی از سنا گذشت. قانون حقوق رأی‌دهی بحث‌برانگیزتر خواهد بود: یک تصمیم دیوان عالی در سال ۱۹۸۰ در پرونده شهر موبایل علیه بولدن (City of Mobile v. Bolden) از شاکیانی که ادعای بخش ۲ را مطرح می‌کردند، خواست تا ثابت کنند قانون‌گذاران قصد تبعیض نژادی داشته‌اند. اثبات این موضوع دشوار است و تقریباً تمام دعاوی مربوط به بخش ۲ را متوقف کرد.

گروه‌های حقوق مدنی، دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان میانه‌رو می‌خواستند از تمدید قانون حقوق رأی‌دهی برای باطل کردن حکم موبایل استفاده کنند و روشن سازند که منظور کنگره به وضوح رفع تمام اثرات تبعیض‌آمیز نژادی بوده است. دولت ریگان دچار اختلاف بود. میانه‌روهای دولت ریگان نمی‌خواستند بر سر این قانون مهم، که محبوبیت داشت، درگیر شوند. محافظه‌کاران ایدئولوژیک در وزارت دادگستری مشتاق مبارزه بودند. آن‌ها راضی بودند که قانون تمدید شود، به شرطی که استفاده از آن غیرممکن باشد. رابرتز پیشتاز این راه بود.

اسناد رابرتز از این دوره، که در آرشیو ملی نگهداری می‌شوند، عزم و تعهد او را نشان می‌دهند. آن‌ها شامل یادداشت‌ها و نکات گفتاری، پیش‌نویس مقالات افتتاحیه، پاسخ‌های آماده‌شده برای رؤسا برای ارائه در جلسات و در کنگره، و سخنرانی‌هایی که او برای سناتورها و کارکنان کنگره ایراد کرد، می‌شوند. این پرونده‌ها نشان می‌دهند که چگونه رابرتز استراتژی‌های پیام‌رسانی را ابداع کرد که به دولت امکان می‌داد ادعا کند از قانون حقوق رأی‌دهی حمایت می‌کند، در حالی که در واقع به تضعیف آن کمک می‌کرد – رویکردی که او از زمان تصدی ریاست دیوان عالی به آن مسلط شده است.

هنگامی که رابرتز در آگوست ۱۹۸۱ به عنوان دستیار ویژه دادستان کل ویلیام فرنچ اسمیت در وزارت دادگستری شروع به کار کرد، به نظر می‌رسید دستیاران عمل‌گرای کاخ سفید که می‌خواستند از درگیری بر سر حقوق رأی‌دهی اجتناب کنند، دست برتر را داشتند. اوایل همان تابستان، نماینده محافظه‌کار هنری هاید پس از جلسات عمومی در سراسر جنوب، دچار نوعی تحول شده بود، موضع خود را تغییر داد و دوست قدیمی خود رونالد ریگان را تشویق کرد تا با او همراه شود. ریگان در ژوئن همان سال در کنوانسیون ملی انجمن ملی پیشرفت رنگین‌پوستان (NAACP) سخنرانی کرد و سوگند یاد کرد که هرگز اجازه نخواهد داد موانعی بین هیچ شهروندی و صندوق رأی قرار گیرد. تا آگوست، او به واشنگتن استار گفت که از هر تمدید ۱۰ ساله که کنگره به او بفرستد حمایت خواهد کرد و پرسش قصد در مقابل اثرات را به قانون‌گذاران واگذار کرد.

اما در پاییز همان سال، در حالی که کاخ سفید قصد داشت بیانیه‌ای منتشر کند که تأیید می‌کرد ریگان از هر مصالحه‌ای که کنگره به آن دست یابد حمایت خواهد کرد، وزارت دادگستری به شدت مخالفت کرد. دادستان کل خواستار ملاقات با ریگان شد. پس از این ملاقات، ریگان دو پیشنهاد اسمیت را پذیرفت – حفظ استاندارد قصد، و تسهیل فرار محلات از پیش‌تأیید بخش ۵، که طبق آن تمام نهادها در ایالت‌های مشمول باید قبل از هرگونه تغییر در قانون یا رویه‌های انتخاباتی، تأییدیه دریافت می‌کردند. (رابرتز عملاً این الزام را با تصمیم خود در پرونده شلبی کانتی علیه هولدر در سال ۲۰۱۳، با مسدود کردن فرمولی که ایالت‌های مشمول را تعیین می‌کرد، به پایان رساند و قانون را تضعیف کرد).

ریگان اکنون استاندارد اثرات را «جدید و آزمایش‌نشده» اعلام کرد – موضعی که تقریباً کلمه به کلمه با نکات گفتاری رابرتز مطابقت داشت. در کنفرانس خبری پایان سال خود، ریگان بار دیگر سخنان رابرتز را تکرار کرد. ریگان گفت: «قانون اثرات می‌تواند به وضعیتی منجر شود که در آن اثر، بر اساس عدم تناسب در تعداد مقامات منتخب در هر سطح دولتی، قضاوت شود. ممکن است به جایی برسیم که تمام جامعه مجبور به داشتن یک سیستم سهمیه‌بندی واقعی باشد.»

این دقیقاً همان چیزی است که رابرتز در یادداشت دسامبر ۱۹۸۱ خود با عنوان «چرا بخش ۲ قانون حقوق رأی‌دهی باید بدون تغییر حفظ شود» نوشت: «گنجاندن آزمون اثرات در بخش ۲ اساساً یک سیستم سهمیه‌بندی برای سیاست انتخاباتی ایجاد خواهد کرد.» سپس این جمله آمد که می‌تواند به عنوان تعریف دهه‌ها حقوق‌شناسی آینده دیده شود: «اثبات نقض بخش ۲ نباید بیش از حد آسان شود، زیرا آن‌ها مبنایی برای مداخله مزاحم‌ترین نوع ممکن از سوی دادگاه‌های فدرال در فرآیندهای ایالتی و محلی را فراهم می‌کنند.»

رابرتز الهام‌بخش تغییر موضع ریگان بود. کلمات و ایده‌های او هسته اصلی اظهارات رئیس‌جمهور را تشکیل می‌دادند. او دولت را وارد مبارزه قصد در مقابل اثرات کرد که مشاوران سیاسی ریگان آن را غیرضروری می‌دانستند.

نبرد بعدی در برابر سنای ایالات متحده خواهد بود. رابرتز آن را نیز برنامه‌ریزی خواهد کرد.

بحث سنا با مقاله افتتاحیه ورنون جردن، رئیس وقت لیگ ملی شهری، در روزنامه نیویورک تایمز در اواسط نوامبر با عنوان «تضعیف حقوق رأی‌دهی» آغاز شد. رابرتز حتماً از آنچه خوانده بود خوشش نیامده بود. جردن نوشت، حمایت ریگان از استاندارد قصد «نه تنها یک اشتباه سیاسی بود»، بلکه «خدمتی ناروا» به محافظه‌کاری بود. سپس رهبر حقوق مدنی ضربه اصلی را وارد کرد. او نوشت، قصد تبعیض، غیرقابل اثبات است.

جردن نوشت: «مقامات محلی دفاتر خود را با یادداشت‌هایی درباره چگونگی محدود کردن دسترسی اقلیت‌ها به صندوق رأی پر نمی‌کنند.» او افزود: «با این حال، اثرات تبعیض‌آمیز برای همه روشن است.» او استدلال کرد که اثبات قصد، بار اثبات و شواهدی را می‌طلبد که «عملاً جمع‌آوری آنها غیرممکن است.»

او نتیجه گرفت: «حمایت رئیس‌جمهور از قانون حقوق رأی‌دهی، یک فریب است.»

رابرتز به سرعت یک ضد حمله را پیش‌نویس کرد و آن را به مقامات ارشد وزارت دادگستری توزیع نمود. پاسخ جنگ‌طلبانه اصرار داشت که آزمون قصد «تغییری رادیکال» در قانون حقوق رأی‌دهی ایجاد خواهد کرد و نسخه مجلس نمایندگان را به عنوان یک «آزمایش رادیکال» مورد حمله قرار داد. رابرتز اعتراف کرد که مقامات محلی ممکن است دفاتر خود را با یادداشت‌های نژادپرستانه پر نکنند، اما اصرار داشت که «شواهد غیرمستقیم» هنوز کافی خواهد بود، «همانطور که آقای جردن احتمالاً می‌داند.»

رابرتز معتقد بود: «تنها کسانی که می‌توانند از اقدامات رئیس‌جمهور ناامید شوند، کسانی نیستند که واقعاً نگران حق رأی هستند، بلکه کسانی هستند که به هر دلیلی، صرفاً به دنبال درگیری بودند»، او به شدت به صداقت مردی حمله کرد که زندگی خود را وقف مبارزه برای حقوق مدنی کرده بود.

مخاطب رابرتز رهبران حقوق مدنی یا خوانندگان نیویورک تایمز نبودند. تیم وزارت دادگستری باید تعداد سناتورهای موافق آزمون قصد را زیر ۶۰ نفر نگه می‌داشت، که آستانه لازم برای شکستن فیلیباستر بود. سناتور استروم تورموند ریاست کمیته قضایی سنا را بر عهده داشت. مخالفان بند اثرات قانون حقوق رأی‌دهی مطمئن بودند که می‌توانند مجموعه‌ای از ترفندها و اصلاحیه‌های مانع‌تراش را برای جلوگیری از تصویب آن طراحی کنند. بنابراین، وقتی سناتور چارلز ماتیاس، یک جمهوری‌خواه، لایحه خود را که شامل آزمون اثرات بود، با ۶۰ حامی مشترک ارائه کرد، آنها شوکه شدند. اگر ائتلاف ۴۰ دموکرات و ۲۱ جمهوری‌خواه باقی می‌ماند، تمدید به راحتی تصویب می‌شد. تورموند با ناباوری وقتی از این تعداد مطلع شد، زمزمه کرد: «حتماً لایحه را نخوانده‌اند!»

رابرتز مبهوت آماده مبارزه شد. رابرتز در یادداشتی در ژانویه ۱۹۸۲ به دادستان کل نوشت: «با رأی مجلس یا ۶۱ حامی سنا از لایحه مجلس فریب نخورید که باور کنید رئیس‌جمهور نمی‌تواند در این موضوع پیروز شود.» متحدان رابرتز از طرفداران جدایی‌نژادی بودند، ریاضیات او ضعیف بود و غرایز سیاسی‌اش بدتر، اما او نیروهای خود را به جلو تشویق کرد، با اطمینان از ارزیابی خود از کنگره. او نوشت: «بسیاری از اعضای مجلس نمی‌دانستند که کاری بیش از صرفاً تمدید قانون انجام می‌دهند، و چندین نفر از ۶۱ سناتور قبلاً اشاره کرده‌اند که تنها قصد حمایت از تمدید ساده را داشتند.» رابرتز اصرار داشت: «هنگامی که سناتورها در مورد تفاوت‌های بین موضع رئیس‌جمهور و لایحه مجلس، و خطرات جدی در لایحه مجلس آموزش دیدند، حمایت قوی از موضع رئیس‌جمهور پدیدار خواهد شد.»

رابرتز از هر زاویه‌ای کار می‌کرد. کمیته قضایی سنا فرصتی برای آموزش سناتورها بود. یک روز قبل از آنکه دادستان کل قرار بود شهادت دهد، دولت به طور ناگهانی درخواست تأخیر کرد. رابرتز متمرکز باقی ماند. در ۲۵ ژانویه ۱۹۸۲، او یادداشتی از سؤالات احتمالی و پاسخ‌های پیشنهادی برای اسمیت ارسال کرد تا به او در اظهاراتش کمک کند. در توضیحات پشت پرده‌اش به رئیس خود، آشکار است که رابرتز تمایلی به پذیرش حتی یک بهبود در قانون حقوق رأی‌دهی نداشت.

در این توضیحات، رابرتز در بیان اعتراضات خود به آزمون اثرات، روایتی جانبدارانه از یک تحقیق به ظاهر بی‌طرفانه ارائه داد که به عمد شهادت کارشناسان را نادیده گرفت و کلمات رهبران حقوق مدنی را نادرست جلوه داد. او به اسمیت توصیه کرد که به کنگره بگوید: «در بررسی قانون حقوق رأی‌دهی در تابستان گذشته در جریان تهیه توصیه‌ها برای رئیس‌جمهور، من شخصاً با ده‌ها نفر از رهبران حقوق مدنی ملاقات کردم.» رابرتز نوشت: «یک موضوع اصلی از این بحث‌ها روشن بود: این قانون موفق‌ترین قانون حقوق مدنی است که تاکنون وضع شده و باید بدون تغییر تمدید شود. همانطور که ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید، اگر چیزی خراب نیست، آن را تعمیر نکنید.»

در اینجا رابرتز صرفاً یک نکته گفتاری قبلی را که در طول بحث مجلس منتشر کرده بود، تکرار می‌کرد؛ این هیچ ربطی به دیدگاه‌های واقعی رهبران حقوق مدنی نداشت که در واقع، به هر قیمتی مصمم به اصلاح تصمیم معیوب موبایل بودند.

یادداشت او اسمیت را تشویق کرد که در کمیته تورموند بر روی صحبت‌های مبهم درباره سهمیه‌های نژادی تأکید کند، و بدون هیچ پشتوانه تجربی، ادعا کرد که آزمون اثرات «یک سیستم سهمیه‌بندی برای سیاست انتخاباتی ایجاد خواهد کرد» – در اینجا او بر روی عبارت سیستم سهمیه‌بندی خط کشید – که «به نظر ما اساساً با اصول دموکراتیک ناسازگار است.»

روز بعد، ۲۶ ژانویه، رابرتز بار دیگر از اسمیت خواست تا در مورد پرسش اثرات، عزم خود را محکم‌تر کند، در حالی که دادستان کل آماده آغاز شهادت خود می‌شد. رابرتز همچنین در یک جلسه حیاتی در کاخ سفید شرکت کرد که در آن مقامات وزارت دادگستری به دنبال تقویت مخالفت ریگان با آزمون اثرات بودند – «یک بار برای همیشه»، رابرتز که به نظر می‌رسید خسته شده بود، نوشت.

در این یادداشت نهایی پیش از جلسه، دستیار جوان رئیس خود را ترغیب کرد: «توصیه می‌کنم موضعی بسیار مثبت و تهاجمی اتخاذ کنید.» رابرتز قطعاً از این توصیه پیروی کرد؛ او از تمام درگیری‌های بوروکراتیک با تیم سیاسی ریگان خسته شده بود و از کاخ سفید خواست که «به طور فعال کار کند» تا سیاست مورد نظر وزارت دادگستری را به تصویب برساند. او اصرار داشت که موضعش می‌تواند از نظر سیاسی پذیرفته شود. رابرتز با تکرار شعار مورد علاقه‌اش نوشت: «موضع رئیس‌جمهور بسیار مثبت است. اگر خراب نیست، تعمیرش نکنید.»

در یادداشت‌های خود، رابرتز تأکید کرد که آزمون اثرات «سیستم‌های انتخاباتی موجود در هر سطح از دولت در سراسر کشور را وارد دعاوی حقوقی خواهد کرد، در حالی که هیچ مدرکی مبنی بر سوءاستفاده‌های انتخاباتی در سراسر کشور که نیاز به چنین تغییری را تأیید کند، وجود ندارد.» رابرتز همچنین بار دیگر تلاش کرد تا مخالفت با آزمون اثرات را به موضع کلی دولت در مورد نژاد و تبعیض مثبت مرتبط کند. او نوشت: «همانطور که ما با سهمیه‌ها در استخدام و آموزش مخالفیم، در انتخابات نیز با آنها مخالفیم.» رابرتز با لحنی مستبدانه نتیجه‌گیری کرد: «بسیار مهم است که این مبارزه پیروز شود، و رئیس‌جمهور کاملاً به این تلاش متعهد است. کارکنان او نیز باید همینطور باشند.»

هیچ‌کس نمی‌توانست تعهد رابرتز را زیر سؤال ببرد. آن روز او یادداشت دیگری، پاسخی دو صفحه‌ای به سرمقاله واشنگتن پست که آزمون اثرات را تأیید می‌کرد، برای اسمیت ارسال کرد. سپس، در یادداشتی در اوایل فوریه ۱۹۸۲ به رئیس مستقیم خود، برد رینولدز، رابرتز ویرایش‌های دست‌نویس روی یک پیش‌نویس مقاله افتتاحیه ارائه داد. رابرتز اعلام کرد: «من با دادستان کل موافق نیستم که لازم است با مخاطب «از بالا به پایین» صحبت کنیم. نوشته‌های مکرر در این زمینه توسط دشمنان ما برای مدت طولانی بدون پاسخ مانده‌اند.»

رابرتز امیدوار بود که موضعش در سنا پیروز شود، یا با بازگرداندن فیلیباستر، امکان وتوی ریاست جمهوری، یا کند کردن روند به اندازه کافی برای به دست آوردن اهرم چانه‌زنی با نزدیک شدن به انقضای قانون حقوق رأی‌دهی. هر دیدگاه مانع‌تراشی که او را بیشتر فریب می‌داد، رابرتز به سختی در سنا کار کرد. او کلیپ‌هایی از مقالات افتتاحیه همسو با طرف خود را به همراه مقاله «چرا بخش دو حقوق رأی‌دهی باید بدون تغییر حفظ شود» گردآوری کرد تا به دفاتر دوست ارسال شود. او همه اینها را با کن استار – که آن زمان مشاور اسمیت بود، ۱۶ سال قبل از تحقیقات مونیکا لوینسکی – بررسی کرد، با یک یادداشت دست‌نویس که با جسارت روی سربرگ دادستان کل نوشته شده بود: «کن – امکان توزیع برای سناتورها.» او آن را به سادگی «جان» امضا کرد.

زیرکمیته قضایی اورین هچ – پس از پنج هفته جلسات که تقریباً به طور کامل بر قصد در مقابل اثرات متمرکز بود – شروع به همسویی کرد. این کمیته استاندارد قصد را در لایحه سنا حفظ کرد، که سپس به قلمرو تورموند، کمیته کامل، منتقل شد. تا آن زمان، سناتور باب دول به اندازه کافی دیده بود. این جمهوری‌خواه کانزاس مصمم بود که حزب جمهوری‌خواه، حزب لینکلن باشد، نه تورموند. او بی‌سروصدا موضوع را حل و فصل کرد: بخش ۲ استاندارد اثرات را خواهد داشت. لحن گزارش همراه سنا نمی‌توانست روشن‌تر باشد. اثرات نژادی کافی خواهد بود. دول به ریگان اطلاع داد که وزارت دادگستری می‌تواند به مبارزه ادامه دهد – اما شکست خواهد خورد. او حداقل ۸۰ رأی داشت.

در وزارت دادگستری، گروه برادران رابرتز به جای خشم، دست از کار کشیدند. مایکل کاروین، وکیل مدافع محافظه‌کار مشهور که در وزارت دادگستری با رابرتز خدمت می‌کرد، به من گفت: «دولت ریگان دیدگاه اصولی را بر دیدگاه سیاسی ترجیح داد و سپس تسلیم شد.»

استراتژی متفاوتی لازم بود. در آوریل همان سال، در حالی که رابرتز و دیگران در وزارت دادگستری مبارزه می‌کردند، دانشجویان جوان حقوق محافظه‌کار، با همراهی مشاورانی مانند رابرت بورک و آنتونین اسکالیا، اولین گردهمایی ملی از آنچه بعدها به نام «جامعه فدرالیست» در دانشکده حقوق ییل شناخته شد، برگزار کردند. محافظه‌کاران به نتیجه جدیدی رسیدند: اگر می‌خواهید قانون را تغییر دهید، قضات را تغییر دهید.

بیش از دو دهه بعد، رابرتز در آستانه ورود به دیوان عالی، نگرانی‌ها در مورد دیدگاه‌هایش در مورد حقوق رأی‌دهی را با این پیشنهاد که مبارزه سال ۱۹۸۲ یک اشتباه جوانی بوده و او فقط به وظیفه خود عمل می‌کرده، کنار گذاشت. رابرتز به راسل فینگلد، سناتور دموکرات ویسکانسین، گفت: «سناتور، شما مدام به آنچه من حمایت می‌کردم و می‌خواستم انجام دهم اشاره می‌کنید. من یک وکیل ۲۶ ساله کارمند بودم. این اولین شغل من به عنوان وکیل پس از کارآموزی‌هایم بود. من سیاست‌های دولت را شکل نمی‌دادم. سیاست دولت توسط دادستان کل که من در کادر او خدمت می‌کردم، شکل می‌گرفت. این سیاست رئیس‌جمهور ریگان بود که قانون حقوق رأی‌دهی را برای طولانی‌ترین دوره تاریخ در آن زمان بدون تغییر تمدید کند، و وظیفه من ترویج دیدگاه دادستان کل و رئیس‌جمهور در آن مورد بود. و این کاری بود که من انجام می‌دادم.»

این کاملاً دقیق نبود. بار دیگر، رابرتز به طرز ماهرانه‌ای حمایت از قانونی را که برای خنثی کردنش تلاش کرده بود، به نمایش گذاشت. استاندارد اثرات از وزارت دادگستری سرچشمه می‌گرفت. این در اصل سیاست رئیس‌جمهور ریگان نبود. این دیدگاه رئیس‌جمهور نبود. رابرتز کاری بسیار فراتر از آنچه زیر سوگند ادعا کرده بود، انجام داده بود. و هنگامی که او و ساموئل آلیتو، همکار جوان ریگانی‌اش، وارد دیوان عالی شدند، استدلال‌هایی که زمانی در کنگره شکست خورده بودند، اکنون پیروز خواهند شد – نه به این دلیل که اوضاع در جنوب واقعاً تغییر کرده بود، بلکه به این دلیل که صحنه به قوه قضائیه منتقل شده بود.

اکنون جان رابرتز نیازی به رئیس‌جمهور، ۶۰ سناتور یا ۲۱۸ نماینده ندارد. چهار محافظه‌کار هم‌فکر در دیوان عالی کافی خواهند بود. به نظر می‌رسد پنج نفر هستند – به علاوه خود رابرتز.

این مقاله اقتباسی از کتاب دیوید دیلی با عنوان ضددیموکراسی است.