جوانان را دریابید، زیرا دنیا توسط مردان مسن اداره میشود. رئیسجمهور دونالد ترامپ (۷۹ ساله) و حاکم چین، شی جینپینگ (۷۲ ساله)، درباره هوش مصنوعی (AI)، رباتها و دیگر شگفتیهای آیندهنگرانه به خوبی سخن میگویند. با این حال، در اعماق وجودشان، هر دو نوستالژی دهه ۱۹۵۰ را دارند.
اشتیاق گسترده آقای ترامپ به عظمت گمشده پنهان نیست: او این را روی کلاههایش هم گلدوزی کرده است. اما به روشهای بسیار خاص، تعریف او از یک زندگی خوب، بازتابدهنده شرایطی است که در سالهای پس از تولدش در سال ۱۹۴۶ حاکم بود. ماه گذشته، وقتی آقای ترامپ متعهد شد مهاجرت از "کشورهای جهان سوم" را "به طور دائمی متوقف کند"، ۵۱ میلیون نفر از ساکنان خارجیتبار آمریکا را متهم کرد که موجب افزایش جرم و جنایت، زوال شهری، و فشار بر مدارس، بیمارستانها، عرضه مسکن و بودجه دولتی شدهاند. آقای ترامپ ادعا کرد که چنین ناهنجاری اجتماعی "پس از جنگ جهانی دوم وجود نداشت."
در واقع، آمریکا در دهه ۱۹۵۰ سهم خود را از وحشت درباره فروپاشی اجتماعی داشت، مثلاً زمانی که کارشناسان هشدار میدادند کتابهای کمیک باعث بزهکاری نوجوانان میشوند. اما آنچه حقیقت دارد این است که آقای ترامپ در کشوری با همگونی غیرمعمولی بزرگ شد. در دوران جوانی آقای ترامپ، سهم متولدان بومی از جمعیت به حدود ۹۵ درصد میرسید (امروز حدود ۸۵ درصد است). کنترلهای سختگیرانه مهاجرتی تا اواسط دهه ۱۹۶۰، زمانی که قوانین سستتر شدند، به شدت اعمال میشد. در سال ۱۹۵۴، یک کمپین فدرال، با نام تمسخرآمیز عملیات «وتبک» (Wetback)، صدها هزار کارگر کشاورزی و کارگر مکزیکی بدون مدارک قانونی را اخراج کرد. آقای ترامپ از این عملیات به عنوان یک الگو ستایش کرده است.
دهه ۱۹۵۰ همچنین مبانی جهانبینی اقتصادی ماگا (MAGA) را تعیین کرد. زمانی که جنگ جهانی دوم پایان یافت، آمریکا حدود ۶۰ درصد از تولید صنعتی جهان را به خود اختصاص داده بود، در حالی که ژاپن، اروپا و دیگران در ویرانی به سر میبردند. هنگامی که آقای ترامپ تعرفههای "روز آزادی" را برای محافظت از کارگران خودروسازی، فولادسازان، کشتیسازان و کشاورزان اعلام کرد، نه تنها دولتهای خارجی را به دزدیدن مشاغل متهم کرد، بلکه صنایعی را نام برد که "ما قبلاً بر آنها تسلط داشتیم" و سوگند یاد کرد که آن "عصر طلایی" را بازگرداند. در برخی از این بخشها، دهه ۱۹۵۰ واقعاً نقطه اوج سلطه آمریکا بود.
دهه ۱۹۵۰ – یا یک تقلید مضحک از آن – حتی زیباییشناسی ماگا (MAGA) را نیز شکل میدهد. وزارت کار آقای ترامپ اخیراً سیاستی را رونمایی کرد که استخدام متخصصان خارجی را دشوارتر میکند. کمپین تبلیغاتی آنها شامل تصاویری به سبک دهه ۱۹۵۰ از مردان جوان آمریکایی با موهای براق، در محیطهایی درخور یک نقاشی از نورمن راکول (Norman Rockwell) بود. این تصاویر از کارگران شاد، شعار "بازگرداندن رویای آمریکایی!" را با خود داشتند.
حکومت در چینِ آقای شی، کاری جدیتر و تیره و تار است. با این حال، نوستالژی برای اواسط قرن بیستم در آنجا نیز کمین کرده است. در نگاه اول، این عجیب به نظر میرسد. سالهای پس از تولد آقای شی در سال ۱۹۵۳، سالهای تلخی بودند. تحت رهبری رئیس مائو، یک متعصب انقلابی، جمهوری خلق چین مزارع را از مالکان گرفت، کسبوکارها را مصادره کرد، "داوطلبان" را برای جنگ در جنگ کره فرستاد و "جهش بزرگ رو به جلو" را آغاز کرد، یک کارزار فاجعهبار برای تبدیل چین از یک جامعه کشاورزی به یک جامعه صنعتی مدرن.
امروزه چینِ آقای شی تمام سرمایهگذاری خود را بر فناوری پیشرفته و تولیدات مدرن گذاشته است. زندگی در یک شهر بزرگ چینی، همانطور که این ستوننویس از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ تجربه کرد، به معنای زیستن در دنیایی از مدرنیته درخشان و جادوگری دیجیتالی خیرهکننده، هرچند گاهی اوقات شوم، است.
با این حال، در یک بازدید اخیر از چین و منطقه، "تلگرام" شنید که محققان چینی اولویتهای دوران شی را به ایدههای دهه ۱۹۵۰ نسبت میدهند. این موارد با عدم تمایل حزب برای اختصاص سهم بیشتری از ثروت ملی به خانوارها، از طریق دستمزدهای بالاتر یا سیستمهای رفاهی دستودلبازتر، آغاز میشود. محققان آه میکشند که رهبران چینی معتقدند بین نوآوری و افزایش استانداردهای زندگی تعادلی وجود دارد. از آنجا که رؤسای حزب مصمم به دستیابی به خودکفایی و جلوگیری از وابستگی به آمریکا هستند، برای "بازگشت به دهه ۱۹۵۰" آماده میشوند.
منظور محققان از این عبارت، تمرکز مطلق بر موفقیت جمعی و قدرت ملی چین است، با تأکید کمتر بر پرورش رویاها یا آرزوهای فردی. برنامهریزان اقتصادی در دهه ۱۹۵۰ قربانیهایی را که مطالبه میکردند پنهان نمیکردند. دهقانان روستایی از مزارع جمعی مجبور بودند مقادیر زیادی کار بدون مزد انجام دهند، چه شخمزدن مزارع باشد و چه ساختن جادهها، سدها و مخازن با دست. قیمت کالاها برای تقویت صنایع شهری پایین نگه داشته میشد، به دنبال دستور مائو برای "اولویتبخشی به انباشت سرمایه بر بهبودهای قابل توجه در شرایط زندگی مردم".
در تئوری، رهبران چین امروزه رویکرد متفاوتی در پیش گرفتهاند. آنها نیاز به تقویت تقاضای داخلی و اعتماد مصرفکننده را به رسمیت میشناسند. با این حال، سرمایهداری دولتی چین امروز برای بسیاری از مشاغل یک رقابت مرگبار داروینوار است که شامل دستمزدهای پایین، ساعات کاری طولانی و حاشیههای سود بسیار کم میشود. مهم نیست که فارغالتحصیلان دانشگاهی نمیتوانند مشاغل دفتری رویایی خود را پیدا کنند، منافع میهن در اولویت است. آقای شی خود نیز غرولند کرده است که جوانان باید کمتر "نازپرورده" باشند.
نوستالژی برای گذشته فراتر از سیاستهای اقتصادی است. برای مبارزه با فساد و اعمال انضباط سیاسی، آقای شی ابزارهای ایدئولوژیک دهه ۱۹۵۰ را احیا کرده است. آن زمان اکنون به عنوان عصری سادهتر و نابتر ایدهآلسازی میشود، زمانی که کادرهای فداکار حزب در سراسر کشور گسترده میشدند تا به تودهها خدمت کنند.
حرکت در دنده عقب
کدام یک از نسخههای نوستالژی خطرات بیشتری دارد؟ آقای شی از مفاهیم دهه ۱۹۵۰ درباره فداکاری جمعی برای ساختن یک اقتصاد پیشرفته و کمکربن در قرن بیست و یکم استفاده میکند. این یک قمار است که سرکوب و برنامهریزی دولتی میتوانند با نوآوری و ثبات اجتماعی همزیستی داشته باشند.
در مقابل، آقای ترامپ به حامیان خود یک اقتصاد دهه ۱۹۵۰ را وعده میدهد، که شامل بازگشایی کشتیسازیها، کارخانههای فولاد و معادن زغال سنگ است. او با خواندن تغییرات آبوهوایی به عنوان یک کلاهبرداری، استانداردهای مصرف سوخت خودروها را کاهش داده است. وزیر حملونقل او اخیراً با شور و هیجان اعلام کرد که استیشنواگنهای قدیمی ممکن است به زودی بازگردند، "شاید با کمی روکش چوبی در کنارهها". در همین حال، چین در حال ساخت خودروهای برقی پرنده است.
ماگا (MAGA) سیاستی برای کشوری عقبمانده است. اگر این قمار بازنده از آب درآید، آمریکاییها میتوانند مرد مسن مسئول را سرزنش کنند.